
1255ق: در این سال، محمد کاظم، چهارمین فرزند ملاحسین هراتی، در شهر مشهد، به دنیا آمد.
1267ق: در سن 12 سالگی به حوزه علمیه مشهد رفت و شروع کرد به فراگرفتن ادبیات عرب، منطق، فقه و اصول.
1277ق: ده سال بعد، همراه كاروانی، برای زیارت عتبات عالیات از مشهد خارج شد، اما آوازه دانش ملاهادی سبزواری او را به مدت سه ماه در سبزوار، برای استفاده از محضر این فیلسوف بزرگ، متوقف كرد. سپس به تهران رفت و حدود 13ماه در مدرسه صدر، در درس ملاحسین خویی و میرزا ابوالحسن جلوه، شركت کرد.
1279ق: به حوزه علمیه نجف رفت، حوزهای كه در ایام پیشوایی و ریاست شیخ اعظم، روزگاری درخشان داشت. آخوند حدود سه سال محضر شیخ انصاری را درك كرد و پس از وی، تا سال 1291در درس خارج استادان برجسته حوزه علمیه نجف شركت كرد. سید علی شوشتری (متوفای 1283ق)، شیخ راضی نجفی (متوفای 1290ق) و خصوصا میرزای شیرازی (متوفای 1312ق)، از جمله مهمترین اساتید ایشان بودند.
1291ق: در این سال، میرزای شیرازی به همراه تعداد زیادی از شاگردانشان به سامرا هجرت میكند. اما مرحوم آخوند، به سفارش میرزای شیرازی، به نجف برمیگردد و کلاس درس پررونقی در حوزه تشکیل میدهد؛ بهطوریکه شمار شاگردانش را بیش از دو هزار نفر هم نوشتهاند.
1291- 1305ق: نگارش دو حاشیه بر فرائدالاصول شیخ انصاری
1318- 1319ق: نگارش حاشیه بر مكاسب شیخ اعظم
1321ق: نگارش مهمترین اثر خود، كتاب كفایهالاصول
1323- 1329ق: شركتی فعال در نهضت مشروطه و رهبری این نهضت، همراه با بعضی مراجع نجف و علمای ایران.
1329ق: ایشان پس از اقامه نماز صبح چهارشنبه، 21 ذیحجه 1329ق. چند ساعت قبل از سفر به سوی ایران، جهت هدایت مقاومت مردمی، در برابر تجاوز روسیه، در پی دلدردی شدید و ناگهانی، در هالهای از ابهام، درگذشتند.
نكاتی چند از حیات آخوند خراسانی
هرچند در مورد آخوند خراسانی گفتهاند كه ایشان نابغه بوده است، اما صرف داشتن نبوغ، سبب نشده است كه ایشان بعد از شیخ اعظم، بزرگترین اصولی مكتب وحید بهبهانی لقب بگیرند. تلاش شبانهروز ایشان در كسب علم و دانش، با وجود مشكلات بسیاری، ازجمله فقر و تنگدستی عجیبی كه داشتند حیرتآور و درسآموز است. از ایشان نقل شده است كه:
تنها خوراك من، فكر بود. ولی قانع بودم. هیچگاه نشد كه گلایه كنم. شش ساعت بیشتر نمیخوابیدم. شبها بیدار بودم. با ستارگان دوست شده بودم. خواب با شكم خالی بسیار مشكل است.(2)
از جمله مشكلات كمرشكنی که برای آخوند پیش آمد، مرگ همسر و دو فرزندشان بود که کمتر طلبهای میتواند در چنین موقعیتی به ادامه تحصیل بپردازد. آنهم در ابتدای راه طلبگی! و این پشتكار عظیم است كه كلید موفقیت بزرگانی، همچون آخوند خراسانی است. عبادت و شب زندهداری، زیارت هر روزه حرم علوی پیش از طلوع آفتاب، زیارت مكرر كربلای حسینی و مداومت بر نوافل و نمازهای مستحبی، از دیگر خصوصیات این عالم بزرگ شیعه است. یكی از همسایگان ایشان نقل کرده كه ناله سوزناك و صدای گریه آخوند در نیمههای شب، قلب هر سنگدلی را میلرزاند. (3)
ایشان بعد از مرحوم میرزای شیرازی و میرزای رشتی، مرجعیت عامه پیدا كرد و آوازه شهرت او از مرزهای عراق فراتر رفت. اما همچون دیگر سلف صالح خود، هیچگاه از این مقام و موقعیت، استفاده شخصی نکرد. نقل است كه ایشان با سه فرزند خود، كه آنها هم متأهل بودند، در خانهای زندگی میكردند كه چهار اتاق بیشتر نداشت. روزی كه یكی از پسرانش، از تنگی جا شكایت میكند؛ ایشان در جواب میفرماید: اگر قرار باشد كه خانههای این شهر را بین نیازمندان پخش كنند، به ما بیش از این نمیرسد! (4)
ایشان بیشترین استفاده علمی را از محضر میرزای شیرازی کرده و میرزا هم عنایت خاصی به ایشان داشته است . بهطوریكه مرحوم آخوند، حدود 13 سال ملازم درس میرزا بود و این جمله میرزا در حق آخوند هم معروف است كه ایشان فرمودهاند: «بدایة فكره نهایة افكار الآخرین» (5)
نقل است كه مرحوم آخوند تا هنگامی كه میرزای شیرازی زنده بود، به احترام استاد بالای منبر نرفت و هنگام تدریس، روی زمین مینشست. (6)
آخوند خراسانی، از موفقترین استادان تاریخ حوزههای علمیه شیعه است. بسیاری از شاگردان حلقه درسی او، خود مجتهد و صاحبنظر بودهاند. صاحب الذریعه كه خود از شاگردان ایشان است، مینویسد: « … شیخنا الآیة الخراسانی، صاحب الكفایة یلقی ما ذكرنا على تلامذته الحاضرین، تحت منبره البالغین، إلى خمس مائة أو أكثر بین مجتهد أو قریب من الاجتهاد…» (7)
دو تن از آقازادههای مرحوم آخوند، یعنی آیةالله آقا میرزا محمد (متوفای 1356 ق) و آیةالله احمد كفایى خراسانى (متوفای 1391 ق) از مدرسان و علمای بنام حوزه علمیه مشهد نیز، ازجمله یادگاران مرحوم آخوند بودند.
اعتبار مرحوم آخوند از دو حیث است: یكی اینكه، ایشان از اركان علم اصول فقه در حوزه تشیع محسوب میشوند، تا آنجا كه مهمترین تألیف وی، یعنی «كفایةالاصول»، از زمان نگارش تاكنون، محور تعلیم و تعلم این رشته در سطوح عالیه در حوزههای علمیه امامیه است و نظرات خاص و ابتكارات وی، همچنان زنده و مورد بحث است.
دوم اینكه، بلندپایهترین حامی مشروطیت در ایران، در میان عالمان دین و مراجع تقلید بود و در دو بعد عملی و نظری، در نهضت مشروطه، اثر جدی گذاشت. تا آنجا كه از زمان رسمیت یافتن مشروطیت در ایران تا زمان وفاتش، یعنی حدود شش سال، مرحوم آخوند، در تحولات نظری و عملی در ایران و حوزه تشیع، شخصیت اول بود. ایشان در حوزه سیاست، صاحب دیدگاههای بدیعی بود كه با اندیشه فقیهان قبل از خود، تفاوت جدی داشت. مرحوم میرزای نائینی، صاحب «تنبیه الامه و تنزیه المله» این اثر ماندگار درحوزه سیاست شیعی، خود از فضلای بلندپایه حلقه استفتای مرحوم آخوند بوده است. (8)
هرچند در این مجال، درصدد بحث نهضت مشروطه نیستیم، اما به دلیل نقش انكارناپذیر مرحوم آخوند در رهبری این نهضت و بهویِژه، وجود دیدگاههای مخالف وی در میان مراجع و علما، به نظر میرسد ذكر چند نكته لازم باشد (9):
نهضت مشروطیت، موج بزرگی بود كه همه ابعاد جامعه را تحتالشعاع قرار داد. با توجه به اینكه مؤسسان اولیه نهضت عدالتخانه و مبارزه ضد دربار و حكومت قاجار، در حقیقت علما و مجتهدان شیعی بودند، ازاینرو، بعد از صدور فرمان مشروطیت و تأسیس مجلس، بحثهای حقوقی و سیاسی مشروطیت، وارد حوزههای علمیه شد و در نهایت، اجتهادهای گوناگونی از مراجع و مجتهدان بزرگ، آشکار گردید. گروهی از علما از همان ابتدای كار و به خصوص با ورود انگلستان به جریان نهضت، از همكاری با مشروطهطلبان، خودداری کردند، اما علمای بزرگی هم، با پیگیری مسائل و تحولات مشروطه، در امور مختلف نهضت وارد شدند. این دسته از علما و مجتهدان، خود به دو گروه تقسیم میشدند:
یکی علمای مشروعهخواه مشروطه كه در رأس آنها شهید آیهالله شیخ فضلالله نوری قرار داشت. او در مراحل اولیه نهضت مشروطیت علیه استبداد، در برقراری قانون و ضرورت عدالتخانه، با نهضت همگام بود. اما بعد از ورود افراد ناصالح به نهضت و باتوجه به افراط برخی مطبوعات و همچنین، اشتباهات مكرر مشروطهخواهان غربگرا، خواهان انجام اصلاحات اسلامی برای احتراز از غربی شدن مشروطه بود و به همین منظور، پیشنهاد افزودن قید مشروعه را به عنوان مشروطه، مطرح کرد.
از مرحوم شیخ فضلالله نوری اینچنین نقل شده است:
… من همان مشروطه و مجلس را میخواهم كه جناب آخوند خراسانی میخواهد. ولی اختلاف بین ما و لامذهبهاست كه از عناوین مقدس سوءاستفاده میكنند…. ای مسلمانان، كدام عالم است كه میگوید مجلسی كه تخفیف ظلم نماید و اجرای احكام اسلام كند، بد است و نباید باشد؟ … (10)
دیگری علمای مشروطهخواه كه در راس آنها آیهالله آخوند خراسانی، به عنوان رهبر مذهبی سیاسی نهضت مشروطیت قرار داشت. این گروه از علما نفوذ زیادی میان توده مردم داشتند. همواره از مشروطیت پشتیبانی میكردند و به سرنوشت آن در تحقق اهداف دینی، خوشبین و امیدوار بودند. هرچند آنگاه كه پرده از روی برخی عناصر غربگرای نهضت، همچون سیدحسن تقیزاده كنار رفت و ضدیت او با دین و منافع ملی شهره آفاق شد، خود مرحوم آخوند به همراه میرزا عبدالله مازندرانی، طی نامهای به عضدالملك، فساد تقیزاده را افشا كرده، خواهان اخراج او از مجلس و ممانعت از مداخله او در امور كشور و تبعید او از ایران شدند. در آن نامه، تقیزاده مصداق یك بیت شعر عربی معرفی میشود كه معنای آن بیت، گویای درستی نتیجهای بود كه مرحوم شیخ فضلالله، سه سال قبل از این تاریخ به آن رسیده بود. (11)
مروری بر میراث محقق خراسانی
در تاریخ فقه امامیّه، بعد از دوران استیلای اخبارگرایی و ظهور وحید بهبهانی، عصر اعتدال و تكامل اجتهاد آغاز میشود و این روند، تا زمان شیخ انصاری، این طلایهدار دوره تعمیق و توسعه اجتهاد، ادامه مییابد، دورهای كه تا هماكنون نیز ادامه دارد.(12) هرچند آخوند خراسانی، نیز تربیتیافته این مدرسه است و مدال شاگردی شیخ اعظم را بر سینه دارد، ولی دقت و ژرفاندیشی بسیار آخوند، ابتكارات اصولی و به كارگیری شیوه جدید در طرح مباحث اصول، باعث شد ایشان بعد از شیخ اعظم، از بزرگان مدرسه وحید بهبهانی گردد و كتاب كفایهالاصول او، با وجود همه اشكالاتی كه برآن میگیرند، تا امروز بالاترین كتاب درسی علم اصول در حوزههای علمیه شیعه و محور دروس خارج این علم، قرار بگیرد.
هرچند برای مرحوم آخوند 17 كتاب و رساله و حاشیه در فقه و اصول و فلسفه ذكر كردهاند(13)، اما بهطورمسلم، مهمترین و معروفترین تألیف ایشان، كتاب كفایةالاصول است، تا آنجا كه وی را صاحبكفایه میخوانند.
كتاب كفایة الأصول، از مشهورترین كتابهاى اصولى عصر حاضر است و شامل یك دوره كامل علم اصول فقه مىباشد كه مؤلف آن، با عباراتى مختصر و موجز به طرح دقیق و علمى مباحث این علم پرداخته است. مرحوم آخوند در این كتاب، به نقد و بررسى مسائل علم اصول پرداخته و با عباراتى كوتاه و دقیق و كلماتى محدود، به طرح معانى فراوان و نظریاتى عمیق مىپردازد. نظریاتى كه فهم و درك آن، حوزههاى علمیّه عراق و ایران و مناطق دیگر را به خود مشغول کرده است. مقصود مرحوم آخوند از تألیف كفایه، كوتاه كردن دوره آموزشی اصول و حواشی غیرضروری بوده است. صاحب اعیانالشیعه، وجه تمایز استاد خود را تمایل به ایجاز و اختصارگویی ایشان میداند: «… تمیز عن جمیع المتأخرین بحب الإیجاز و الاختصار و تهذیب الأصول و الاقتصار على لباب المسائل و حذف الزوائد، مع تجوید فی النظر و إمعان فی التحقیق.» (14)
البته به دلیل آشنایی مرحوم آخوند با مباحث فلسفی، اصول ایشان كمی آمیخته با فلسفه و فهم كفایه ایشان، اندكی دشوار و پیچیده است. ازاینرو، شرح و تعلیقههای فراوانی بر این كتاب نوشته شده است؛ بهطوریكه نوشتهاند تعداد این شرحها و حاشیهها به بیش از 150 نسخه میرسد.(15) آقا بزرگ تهرانى درباره این كتاب مى نویسد:
كفایة الأصول متن جامع فی أصول الفقه. لشیخنا الآخوند، المولى محمد كاظم الهروی الخراسانی المتوفى (1329ق)، و قد أدخل المسائل الفلسفیة فی الأصول أكثر ممن قبله من مؤلفی الرسائل و الفصول و القوانین، و هو المتداول تدریسها إلى الیوم فی جوامع النجف، و لهذا فقد كثرت الحواشی علیها من تلامیذ المصنف … (16)
از مهمترین و معروفترین این شرحها و حاشیهها میتوان به موارد زیر اشاره كرد: (17)
حواشی المحقق المیرزا أبی الحسن المشكینی على كفایة الأصول
نهایة الدرایة فی شرح الكفایة از آیهالله العظمى شیخ محمد حسین اصفهانى غروى
حقائق الأصول از آیهالله العظمى سید محسن طباطبایى حكیم
نهایة النهایة فی شرح الكفایة از علامه حاج میرزا على ایروانى نجفى
عنایة الأصول از سید مرتضى حسینى یزدى فیروزآبادى
حاشیة الكفایة از علامه طباطبایى سید محمد حسین طباطبایى
منتهى الدرایة فی توضیح الكفایة از آیهالله سید محمد جعفر جزائرى شوشترى مروج
بىجهت نیست که شیخ انصارى را پدر اصول جدید مىخوانند؛ چون اساس اصول را درهم ریخته و شكل جدیدى پدید آورده است. گرچه در مباحث الفاظ و مستقلات و استلزامات عقلى، هنوز تحولى رخ نداده، ولى در رابطه با ادله اجتهادى و فقاهتى، یعنى كتاب، سنت، عقل، اجماع، برائت، اشتغال، تخییر و استصحاب، تحولی آشكار است. سبك رسائل و بررسى حكم مقطوع، مظنون و مشكوك، سبك جدیدى دارد، همانطور كه مباحث حكومت و ورود و تعارض و تزاحم، با تنظیم محكم و جدیدى است كه شاید بتوان در میان كلمات صاحب جواهر و دیگران، به صورت پراكنده به آنها رسید، ولى جمع بندى اصول عملیه و اصل مثبت و سببى و مسببى و حكومت و ورود، از ابتكارهاى شیخ است كه اصول را به تحول جدیدى رسانده كه در كتاب كفایة الاصول، متجلى شده و تا امروز، اساس درسها و تقریرات اهل علم قرار گرفته است. (18)
كفایة الاصول، از مقدمه و هشت مقصد و خاتمه تشكیل یافته است. در مقدمه، از تعریف علم، موضوع علم، تمایز علوم، فایده علم، وضع و اقسام آن، علائم وضع و احوال پنجگانه لفظ (تجوز، اشتراك، تخصیص، نقل، اضمار) و صحیح و اعم در وضع الفاظ عبادات و معاملات، وقوع اشتراك، استعمال لفظ در اكثر از معنا و مشتق، بحث شده است. مقصد اول، درباره امر، مقصد دوم در نهى، مقصد سوم در مفاهیم، مقصد چهارم در عام و خاص، مقصد پنجم در مطلق و مقید و مجمل و مبین، مقصد ششم در امارات، مقصد هفتم در اصول عملیه، مقصد هشتم در تعادل و تراجیح و خاتمه، درباره اجتهاد و تقلید، بحث مىشود.
در مباحث الفاظ از بحث وضع و تحلیل معانى اسمى و حرفى، آغاز شده و در مباحث مقدمه و امر به شىء و نهى از ضد و ترتّب و اجتماع امر و نهى و دلالت نهى بر فساد، تحلیلهاى عقلى و مباحث فلسفى زیادى مطرح شده است. همینطور، در عام و مطلق و اقسام ماهیت مهمله و بشرط شىء و بشرط لا و لابشىء، مباحث دقیقى دنبال شده است. گرچه ریشههاى این مباحث را مىتوان در بحث مطلق و مقید معالم هم دید، ولى دقتها و عمق و وسعت مطالب، قابل مقایسه نیست.
با این وصف، تحول اساسى در مبحث امارات و اصول، یعنى قطع و ظن و مجارى اصول عملیه، مطرح است و كارهاى علمى شیخ و آخوند، در اینجا مشخص است و در همین روند، با تحقیقات بیشتر و مباحث دقیقتر و عمیقتر مدرسه نجف، با شاگردان مرحوم آخوند، همچون میرزای نائینی، آقا ضیای عراقی و مرحوم كمپانى، ادامه مى یابد. (19)
در پایان، با مرور اسامی برخی شاگردان حلقه درسی مرحوم آخوند، با اعتراف به حق بزرگی كه این اصولی بزرگ، برگردن حوزههای علمیه دارند، از خدای متعال برای این استاد عظیمالقدر علو درجات و همنشینی با صاحب شریعت را خواستاریم.
علامه محمد جواد بلاغی (متوفاى 1352 ق)
میرزا على ایروانى نجفى (متوفاى 1354 ق) صاحب نهایة النهایة فی شرح الكفایة
ابوالحسن بن عبدالحسین مشكینی (متوفاى 1358 ق) صاحب حاشیه معروف بر كفایه
محمد حسین غروی اصفهانی (متوفاى 1361 ق) صاحب نهایة الدرایة فی شرح الكفایة
آقا ضیاء الدین عراقی (متوفای 1361 ق)
سید أبوالحسن اصفهانی (متوفاى 1365 ق)
حاج آقا حسین قمی(متوفاى 1366 ق)
سید محسن أمین (متوفاى 1371 ق)
سید محمدتقی خوانساری (متوفاى 1371 ق)
سید صدر الدین صدر (متوفاى 1373 ق)
شیخ محمدحسین آل كاشف الغطاء (متوفاى 1373 ق)
سید حسین طباطبائی بروجردی (متوفای 1380 ق)
سید عبدالهادی شیرازی (متوفاى 1382 ق)
شیخ آقا بزرگ تهرانی صاحب الذریعه (متوفاى 1398 ق) (20)
پی نوشت ها:
1ـ ر.ك: جمعی از پژوهشگران پژوهشکده باقرالعلوم، گلشن ابرار، ج 1، صص 431ـ444 ؛ محسن کدیور، سیاستنامه خراسانی، صص: 327ـ330؛ سید محمدحسین حسینی جلالی، فهرسالتراث، ج 2، صص: 256ـ257؛ آیت الله سبحانی، موسوعة طبقات الفقهاء، ج 14، قسم 2، صص: 788ـ790.
2ـ گلشن ابرار، ج 1، ص 432.
3ـ همان، ص 433.
4ـ همان، ص 435.
5ـ رضا اسلامی، مدخل علم فقه، ص: 366.
6ـ گلشن ابرار، ج 1، ص 434.
7ـ شیخ آقا بزرگ تهرانی، الذریعة إلىتصانیف الشیعة، ج 2، ص 111.
8ـ برای مطالعه بیشتر، ر.ك: سیاستنامه خراسانی.
9ـ برای مطالعه بیشتر، ر.ك: موسی نجفی و موسی فقیه حقانی، تاریخ تحولات سیاسی ایران.
10ـ همان، ص 282.
11ـ فكانت رجاء ثم صارت رزیةً لقد عظمت تلك الرزایا و جلت؛ اول در حد یك امید بود، ولی بعد آن امید، به مصیبت تبدیل شد و این مصیبت، بزرگ و بزرگتر شد. به نقل از همان، ص 300.
12ـ ر.ك: جعفر سبحانی، تأریخ الفقه الإسلامی و أدواره، ص 431.
13ـ سید محسن امین،أعیان الشیعة، ج 9، ص 6.
14ـ همان، ص 435.
15ـ مقدمه كفایه، تحقیق استاد زارعی سبزواری، ص 13.
16ـ الذریعة إلى تصانیف الشیعة، ج 6 ، ص 186.
17ـ به نقل از نرم افزار كتابخانه اصول فقه، مركز تحقیقات كامپیوترى علوم اسلامى.
18ـ علی صفایی حائری، درآمدی بر علم اصول، ص 59.
19ـ همان.
20ـ موسوعة طبقات الفقهاء،ج 14، قسم 2، ص 789 و گلشن ابرار، ج 1، ص 434.