
نگاهي گذرا بر قسمت اول مقاله
سيد اهل مراقبه، از نوادگان امام حسن مجتبى و امام سجاد (عليهماالسلام)، بود. ايشان در روز 15 محرم سال 589 هجرى قمري در شهر حله طلوع نموده و سرانجام پس از عمري چون خورشيد پاک زيستن و تابيدن، در سن 75 سالگى يعني پنجم ذيقعده سال 664 ه ق در شهر بغداد غروب نموده و در جوار اميرالمؤمنين (عليهالسلام) آرام گرفت. طاووس آلطاووس همان نيكبختي است كه در دنيا نه تنها به فيض “درك شب قدر” نايل آمد، بلكه “دَرِ ملاقا ت ميان او و امام حجتبنالحسنالعسكري (ارواحالعالمينلهالفداء و عجلاللهتعاليلهالفرج) نيز باز بوده است و در برزخ “روح مافوق ملكوتش هماره همدم جد بزرگوارش امام اميرالمومنين (عليهصلواتالمصلين) ميباشد، به طوري كه حتي يك لحظه از آن حضرت جدا نميشود.” 1
شخصيت سيد بن طاووس (ره)
جناب سيد در طول تاريخ مورد ستايش مؤكد و ويژه بزرگان شيعه قرار گرفتهاند، بطوريكه از او با عناويني مانند: سرآمد عابدان و زاهدان روزگار، مجمع كمالات ساميه، صاحب مقامات، مكاشفات و كرامات، مقتداي عارفان و … يادشده است. ما در اينجا به اشارات برخي از عالمان رباني بسنده ميكنيم:2
1ـ نخبه علماي رباني، مربي نفوس مستعده ملاحسينقلي همداني پيوسته ميفرموده است: «ما جاء مثله في علم المراقبة في الامة من طبقة الرعية»3
2ـ عالم ربّانى و عارف نامى، حاج ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى در جاى جاى تأليفاتش همچون “رساله لقاء اللَّه”، “ المراقبات” و «اسرار الصلاه” از او به «سيّد اجلّ»، «سيّد سند»، «سيّدنا و مولانا» و «سيّدنا الأوحد» و «قدوتنا و مولانا، اسوه و معلّم و مقتداى اهل مراقبه» ياد نموده است. ايشان بخصوص در خاتمه كتاب شريف «المراقبات» مىفرمايد: “سرور ما، مقتداى اهل علم و عمل، طاووس اهل مراقبه و معلّم آنان و مروّج اين علم (قدّس اللَّه سرّه) در كتاب شريف «اقبال» اصول مراقبه اعمال سال را بر بهترين شيوه ممكن نگاشته، به گونهاى كه در اين معنى نظيرى براى آن يافت نمىشود. بخصوص از دعا و مناجاتى كه در خاتمه آن انشاء فرموده معلوم مىشود كه وى در نگارش اين كتاب نيز مراقبه خداوند (جلّ جلاله) را كاملا به عمل آورده است” 4
3ـ استاد اساتيد عرفان، جناب سيد علي آقاي قاضي درباره آن بزرگوار و سيد بحرالعلوم و ابن فهد حلي صاحب كتاب عدهالداعي فرموده است :” سه شخصيت بزرگوار نامبرده از ميان متاخرين تمكن در توحيد داشتهاند.”
4ـ محدث گرانقدر، مرحوم حاج شيخ عبّاس قمى صاحب مفاتيحالجنان در باره او مىنگارد: «رضي الدّين ابى القاسم، علىّ بن موسى بن جعفر بن طاوس حسنى حسينى، سيّد اجلّ و اورع و ازهد، مقتداى عارفان … وى رحمه اللَّه مجمع كمالات ساميه حتّى شعر، ادب و انشاء بوده است، و اين تفضّلى است كه خداوند به هر كس كه بخواهد عنايت مىفرمايد.» 5
5ـ سلمان زمان، فقيه اهل بيت عصمت و طهارت، تنديس تقوي، حضرت آيه الله العظمي حاج شيخ محمد تقي بهجت (ره) از ميان همه علماي شيعه، سيدبن طاووس را شخصيت ممتاز برشمرده و ميفرمودند: “ شايد سيد بن طاووس در تعبديات و كرامات بر همه علما مقدم باشد. او مدعي است كه خداوند مقام الهام را به او اعطا كرده است، همان مقامي كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) ميفرمايند:” اعطاني الوحي و اعطي عليّا الالهام” 6
آيتالله العظمي بهجت (ره) : «در هر حال به نظر بنده ، سيد بن طاووس، در معنويات و تعبديات اولِ اول است.»
كرامات و تشرفات سيد بن طاووس (ره)
در طول تاريخ غيبت كبري، سپهر عالم تشيع، طلوع عالمان و فرهيختگان بيشماري به خود ديده است، ستارگان پرفروغي كه يقينا دستپرورده خورشيد عالم وجود و باقيمانده خدا بر روي زميناند. اما در اين ميان آنان كه با اين خورشيد، سر و سرّي ديگر داشتهاند، فيض و بهرهاي بردهاند كه ديگران را بر سر سفره خود نشاندهاند. بيشك سيد اهل مراقبه در اين ميدان، گوي سبقت از همگان ربوده است و در اين باره كلمات بزرگان اخلاق و عرفان راستين، حجت اين مدعاست.
و چرا چنين نباشد حال آن كسيكه اعتقاد او درباره حجت روزگار، آنچنان است كه خود به فرزندش فرمود: «فإن أباك عرفه أبلغ من معرفة ضياء شمس النهار»7
طاووس آل طاووس همان نیکبختی است که در دنیا نه تنها به فیض درک شب قدر نایل آمد بلکه درِ ملاقات میان او و امام حجت بن الحسن العسکری (عج) نیز باز بوده است.
كشّاف معارف ناب قرآن كريم، مفسّر بزرگ، صاحب تفسير وزين «الميزان»، علّامه سيد محمّد حسين طباطبائى تشرّف سيّد بن طاوس و سيّد مهدى بحرالعلوم (اعلى اللَّه تعالى مقامهما) به خدمت حضرت امام زمان (ارواحنافداه) را كرارا و مرارا نقل مىنمودند، و نسبت به نداشتن هواى نفس، و مجاهدات آنان در راه وصول به مقصود، و كيفيّت زندگى و سعى و اهتمام در تحصيل مرضات خداى تعالى، معجب بوده و با ديده أبّهت و تجليل و تكريم مىنگريستند.8 در مورد سيدبحرالعلوم چه ميتوان گفت، كسي كه نقل شده شيخ اكبر ، شيخ الفقهاء و المجتهدين شيخ جعفر كاشف الغطاء غبار نعلين او را با حنك عمامة خود پاك ميكرده است! كسي كه تشرّف او كراراً و مراراً به محضر مقدّس امام زمان حجّة ابن الحسن العسكري (أرواحنا له الفداء) جاي شُبهه و ترديد نيست، سيد بحرالعلوم كسي است كه او را، صاحب مقام ولايت كبري يعني امام زمان(ارواحنافداه) در آغوش گرفته است! 9 بنابراين سرّ آن كلمات بهتآور بزرگان درباره ايندو سيد جليلالقدر در واقع ارتباط تنگاتنگي است كه ايندو ستاره فروزان با مهر عالم امكان يعني امام عصر و زمان، امام حجتابنالحسنالمهدي (ارواحالعالمينلهالفداء و عجلاللهتعاليلهالفرج) داشتهاند، ارتباطي كه معالاسف در دوران و روزگار ما به داستان و افسانه شبيهتر است!
جناب سيد ابن طاووس (ره) در کتاب «مهج الدعوات» آوردهاند که : « شب چهارشنبه 13 ذيقعده الحرام سال 638 قمري در سامرا بودم، سحرگاه در سرداب مطهر دعايي از حضرت شنيدم و كلماتي از آنرا حفظ كردم. ميشنيدم که آن حضرت (عليه السلام) در حق زندگان و مردگان شيعيان خود دعا ميفرمودند، متن آنچه سيد ميفرمايد چنين است: «و كنت أنا بسرّ من رأى فسمعت سحرا دعاءه (ع) فحفظت منه (ع) من الدعاء لمن ذكره من الأحياء و الأموات و أبقهم أو قال و أحيهم في عزنا ملكنا و سلطاننا و دولتنا» 10
جناب سيد در فصل150 كتاب كشف المحجه خطاب به فرزند خود محمد مي نويسد: «و اى فرزندم محمد چون خبر ولادت تو در ايام زيارت عاشورا در كربلاى معلا بمن رسيد بشكرانه اين مسرت و احسانى كه خداوند بسبب ولادت تو بمن مرحمت فرمود، با كمال مذلت و انكسار در پيشگاه حضرتش بر پاى خواسته، و بامر خداوند ترا بنده مولانا (مهدى) عليه السّلام و متعلق باو قرار دادم، و مكرر در حوادثي كه براى تو پيش آمد كرده بحضرتش پناهنده شده و بذيل عنايتش متوسل شديم و حضرتش را مكرر در خواب ديده و بر ما انعام فرموده و متولى قضاى حوائج تو شده است كه وصف آن نتوانم نمود. … »11
ايشان در همان كتاب در فصلي با عنوان «غيبة الإمام المهدي (عج)» مطلبي ميفرمايند كه مفهوم آن در واقع زنگ خطريست براي هر صاحب تاملي! تعبير ايشان چنين است:” … غيبت آن حضرت از كسانى كه بشرف ملاقات آن حضرت مشرف نشوند، از طرف خود آنان است كه از متابعت و پيروى آن حضرت و اطاعت حضرت رب العالمين اعراض نموده و سرپيچى كردهاند!”12
آثار و تأليفات سيد بن طاووس (ره)
با اينکه جناب سيد بن طاووس در علوم فقه، کلام و حديث، يدي طولاني داشته است، با اين همه، اكثر حدود 50 كتاب و رساله تأليفي ايشان در موضوعات ادعيه و زيارات است.13 ايشان كتابخانهاى غنى داشتهاند و در تأليف كتابهاى خويش از آنها استفاده مىبرده است. بسيارى از كتب مرجع سيد در طول زمان از بين رفته و تنها منبع اطلاع ما از آنها، نوشته هاى امثال اوست و اين نكته ارزش تأليفات اين فخر عالم تشيع را دوچندان مىكند. به طور مثال ايشان در سال 650 ق به هنگام تأليف كتاب «اقبال» داراى كتابخانهاي بودند كه حاوي1500 جلد كتاب از كتب معتبره بوده است، و اين عدد از كتاب آنهم در آن زمان كه از چاپ خبرى نبوده و با هزاران خون دل كتب را نوشته و تهيه مينمودند قابل توجه و اهميت است.
دلايل عمدهاي كه موجب شده است آثار سيد بن طاووس در ميان كتابهاي دعا بدرخشد و مورد توجه خواص قرار گيرد عبارت است از:14
1ـ شخصيت جناب سيدبن طاووس: همانطور كه گذشت جناب سيد در طول تاريخ مورد ستايش موكد و ويژه بزرگان شيعه قرار گرفته است.
2ـ جامعيت: سري كتابهاي دعاي سيد بن طاووس تكميل مصباح المتهجد است و جامعترين موسوعه در زمينه دعاست، به گونهاي كه هيچيك از كتابهاي دعا يا دوره كتابهاي دعا به اين اندازه گسترده نيست.
3ـ اشارات و نكات: آنچه در اين رابطه ميتوان در اين مجال كوتاه نوشت، عبارتست از:
مولف تنها به جمعآوري ادعيه همت نگماشته است، بلكه همانگونه كه خود او در مقدمه كتاب «فلاحالسائل» و در پايان كتاب «اقبال الاعمال» تصريح ميفرمايد از بيان نكات و اسرار و مشاهدات شخصي خود درباره مقامات اولياء و نحوه تحصيل اخلاص در عبادات و پرداختن اعمال از عيوب و نواقصي كه موجب بطلان آنها شده و آنها را به معصيت مبدل مينمايد و نيز لزوم حضور قلب و زوال حالت غفلت و به طور كلي از بيان آداب معنوي و اسرار نماز ، دعا و ساير اعمال و … كوتاهي ننموده است.
مرحوم ميرزا جواد آقا تبريزي مينويسند:”و قد ذكر سيّدنا و مولانا أسوة أهل المراقبة قدّس اللّه سرّه العزيز في كتاب «الإقبال» عدّة إشارات لاعتبار معرفة صوم الإخلاص من صوم الرّياء و الشبهات، و أنا أذكرها تيمّنا بما ذكره ثمّ أعقبه بما يفتح اللّه لي من البيان في ذلك.» 15
بيانات مولف تقليدي و برداشت از كتابهاي ديگران نيست، بلكه نكاتي را كه خود بدان دست يافته و با دل و جان لمس نموده و با سرّ و سويداي خويش چشيده، سالكان طريق الي الله را هشدار داده است. براي پي بردن به اين نكته كافيست خواننده محترم كتابهاي اخلاقي و يا رسالههايي را كه در موضوع اسرار اعمال عبادي و به ويژه نماز نگاشته شده، مقابله نمايد و آنگاه با تأمل و دقت در زمينه مورد نظر به كتابهاي مولف توجه كند.
جناب سید بن طاووس در مورد اعتقادش درباره حضرت حجت (ع) خطاب به فرزندش می فرماید: فان اباک عرفه ابلغ من معرفه ضیاء شمس النهار
ديگر ويژگي آثار جناب سيد آنست كه در اين آثار، عقل و نقل و عرفان به هم آميخته است، يعني او با تمام مقام علمي و عملي و عرفاني كه دارد، سرسپرده تام بيانات الهي و معصومين (عليهمالسلام) است و همواره نخست به آنها استشهاد ميكند و آنگاه با انديشه ژرف و ملكوتي خويش ، اسرار آيات و روايات را تابناك ميكند و گاه (به صراحت يا به اشاره) از تجربه شخصي و مشاهده دروني خود پرده برميدارد و با اين كار هرچه بيشتر خواننده را به عمل بر احكام و آداب ظاهري و معنوي و اعمال عبادات ترغيب مينمايد.
تا به امروز هم، هر آنكس كه به كتب ادعيه جناب سيد بن طاووس، رجوع ميكند، بر خوان پرفيض خورشيد حله مينشيند و در واقع افتخار خوشه چيني از اين مأدبه الهي را يافته است، و ما در اين مجال كوتاه براي استضائه از اين ستاره پرفروغ، به معرفي اجمالي چند كتاب از كتب ايشان ميپردازيم :
جناب سيد ده جلد كتاب «المهمات و التتمات» را به عنوان تتمه مصباح المتهجد شيخ طوسى نوشته است كه هر يك با عنوان مستقل چاپ شده اند. ايشان در جلد اول پس از بياناتى در مورد ارزش خلوت و تنهايى و اين كه بسيارى از عنايات الهى در خلوت به انسان مىرسد، پيرامون علت تأليف اين كتاب مىفرمايد:»من در كتاب «مصباح كبير» شيخ طوسى، خير فراوانى ديدم و پس از آن به مطالب مهمى دست يافتم كه تتمهاى بر كتاب مذكور قلمداد مىشد و هر كس بخواهد به نهايت درجات كمال برسد مىتواند از آنها كمك بگيرد… لذا تصميم گرفتم آنچه از روايات به دست آوردهام و آن اسرارى كه اجازهى نشر آنها را دارم در كتابى گرد آورم و نام آن را «تتمات مصباح المتهجد و مهمات في صلاح المتعبد» گذاشتم. اين تتمات هم در چند جلد تنظيم شده است. اسامى برخي از اين تتمات عبارت است از: «فلاح السائل»،«جمال الأسبوع بكمال العمل المشروع»،«المضمار»،«الإقبال بالأعمال الحسنة»16
1ـ “فلاح السّائل و نجاح المسائل في عمل اليوم و اللّيله”
اين كتاب شريف چنان كه از نام آن پيداست در باره اعمال عبادى شبانه روز نگاشته شده است. چون «فلاح السائل» اولين جلد از كتاب «التتمات» است، سيد در ابتداى آن، راهها و طرق نقل حديث خود را تا معصومين (عليهمالسلام) ذكركرده است. سيد در پايان مقدمه مىفرمايد: چه بسا روايتى ببينيد كه شخص ضعيف يا مطعونى در سلسلهى سند آن باشد و ما آن را نقل كردهايم، نقل اين روايت دلايل زيادى مىتواند داشته باشد از جمله اين كه من راوى را ثقه مىدانستهام يا ايراد بر او وارد نبوده يا از جهت اعتماد بر اخبار «من بلغ» بوده يا …
در اين كتاب چنان كه روش متداول ايشان بوده ،سلسلهى اسناد روايات و مأخذ نقل آنها دقيقا ذكر شده است، و در جايى كه سند نياورده و روايت سند داشته، گفته است: بحذف الأسناد كه بدانند روايت مرسله و مقطوعه نيست. كتاب «فلاح السائل» توسط مصنف در 2 جلد تنظيم شده ولي متأسفانه هيچ اثرى از جلد دوم كتاب در نسخههاى خطى آن يافت نشده است.
2ـ “جمال الأسبوع بكمال العمل المشروع”
اين كتاب، چهارمين عنوان از كتاب «المهمات و التتمات» است و موضوع آن ادعيه و اعمال مأثوره در هر هفته ميباشد. جناب سيدابن طاوس اين كتاب را در 49 فصل مرتب كرده و در ابتداى كتاب، فهرست مفصلى از ابواب كتاب را آورده است. در اين كتاب شريف، بجز فصل اول كه موضوعش نماز هديه به ارواح چهارده معصوم (عليهمالسلام) است، بقيهى ابواب اختصاص به ايام هفته دارد. جناب سيد در هر روز، فضيلت آن روز را بيان نموده سپس اعمال و نمازها و ادعيهى مختصهى آن روز يا ساعات آن روز را ذكر مىكند. به جهت اهميتى كه شريعت نبوى (صلىاللهعليهوآلهوسلم) به شب و روز جمعه داده است سيد از فصل دهم تا پايان كتاب را اختصاص به اين روز شريف داده است.
حضرت آیت الله بهجت (ره) بارها می فرموده اند: طلبه ای که کتابهای سید (رحمه الله) را ندیده باشد، مثل این است که هیچ ندیده است. هر که اقبال سید بن طاووس را نداشت اساتید ما او را رفیق خود نمی شمردند. هر مقدار از اقبال را که مطالعه کردنی است، مطالعه و هر مقدار را که عمل کردنی است به هر اندازه که حال دارید، عمل کنید.
3ـ «الإقبال بالأعمال الحسنه فيما يعمل مرة في السنة»
كتاب «اقبال الاعمال» كه در موضوع ادعيه و اعمال سال و زيارات معصومين (عليهمالسلام) است، مفصلترين كتاب جناب سيد بن طاووس و گل سرسبد تأليفات اوست. اين كتاب شامل اعمال يازده ماه از سال است. اعمال ماه رمضان نيز، به خاطر اهميت اين ماه، در كتابى ديگر با نام «المضمار» آمده كه توسط مصنف همراه با «اقبال» در يك مجموعه عرضه شده است. جناب سيد كتاب خويش را به ترتيب ماههاى سال نگاشته اما بر خلاف روش معمول، ابتداى سال را ماه مبارك رمضان دانسته است. از جمله دلايل اين كار اهميت فوق العادهاى است كه شرع براى ماه رمضان قائل شده و اين كه اهل معرفت ابتداى سال و ابتداى سير و سلوك خويش را ماه رمضان قرار مىدهند. علامه آقا بزرگ تهرانى در «الذريعه» اين مطلب را تأييد كرده كه سيد با تأليف اين كتاب حق بزرگى به گردن تمام شيعيان و هم دانشمندانى كه در موضوع دعا و نيايش كتابى نوشتهاند دارد و در حقيقت همهى آنها سر سفره اين دانشمند بزرگ نشستهاند و از ثمرات آن عارف انديشمند بهره بردهاند. مرحوم حضرت آيه الله العظمي بهجت (ره) بارها ميفرمودهاند: «طلبهاي كه كتابهاي سيد (رحمه الله) را نديده باشد، مثل اين است كه هيچ نديده است.» جملهاي كه به قول يكي از شاگردان ايشان درباره هيچيك از علما نفرمودند. به خصوص هرگاه در ماههاي رجب، شعبان و ماه مبارك رمضان درخواست دستورالعمل از محضرش ميشده است، ميفرمودهاند: «اقبال، اقبال، اقبال» ؛ «هر كه اقبال سيدبن طاووس را نداشت اساتيد ما او را رفيق خود نميشمردند. هر مقدار از اقبال را كه مطالعه كردني است، مطالعه و هر مقدار را كه عمل كردني است به هر اندازه كه حال داريد، عمل كنيد.» يا اينكه: «مطالعه و عمل به اقبال سيد كافي است»؛ «انسب از كتاب اقبال سراغ ندارم.» 17
كتاب «اقبال» در سال 650 هجرى در حالى كه جناب سيد بن طاوس به سن 60 سالگى قدم نهاده بود تأليف گشت. در سالهاى 655 و 656 نيز توسط مؤلف چند باب به كتاب حاضر افزوده شد. محل تأليف كتاب نيز كربلا در جوار مرقد و بارگاه سالار شهيدان عليهالسلام بوده است.
4ـ «مهج الدعوات و منهج العبادات»
اين كتاب، از آخرين تأليفات جناب سيد است كه در سال 662 هجرى، يعنى دو سال قبل از وفات ايشان در موضوع ادعيه و احراز به رشته تأليف درآمده است. جناب سيد، خود نقل مىكند كه در كتابخانهى شخصىاش بيش از هفتاد جلد كتاب دعا از پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) و ائمه (عليهمالسلام) وجود دارد و كتابهايى مانند «مهج الدعوات» را از آنها تهيه كرده است.
ايشان در اين كتاب، تنها ادعيهى مطلقه را نقل كرده كه اختصاص به زمانى خاص يا مكانى خاص ندارند. بر خلاف كتبى مانند «جمال الأسبوع» و «الإقبال» كه نظر به زمان و مكانهاى خاص داشتند. ايشان در هر موضوع، از پيامبر (صلى الله عليه و آله) شروع كرده و به امام زمان (عجل الله تعالى فرجه) ختم نموده و پس از آن از غير ائمه (عليهمالسلام) هم مواردى نقل مىكند. در پايان نيز، چند فصل پيرامون اوقات استجابت دعا و صفات داعى و … حسن ختام كتاب گشته است.
5ـ “اللهوف على قتلى الطفوف”
كتاب شريف «اللهوف» يكى از بهترين مقاتلى است كه براى سالار شهيدان (عليه السلام) تأليف شده و بسيار مورد توجه قرار گرفته است. همان طور كه جناب سيّد در مقدّمه اين كتاب اشاره فرموده اند، اين كتاب خلاصهاى است از داستان جانسوز كربلا و منظور سيّد از تاليف اين كتاب آن بوده است كه كتاب كوچكى در مصيبت سيّدالشهداء در دست باشد تا زائران قبر اباعبداللَّه (عليه السّلام) بتوانند بهنگام تشرّف بحرم مطهّر آن را بهمراه داشته و با تذكّر بمصائب آن حضرت از ثواب و اجر حزن و گريه بر حضرتش محروم نمانند، لذا واقعه كربلا را به ترتيب از بدو حركت امام (عليه السّلام) از مدينه بسوى كربلا تا بازگشت اهل بيت به مدينه با حذف اسناد روايت نقل فرموده است. از آنجاييكه بناي جناب مصنف بر رعايت اختصار بوده، لذا سلسله اسناد روايات حذف شده و تنها آخرين راوى يا كتاب مرجعى كه روايت از آن نقل شده، آمده است. با اين وجود به دليل اعتمادى كه قاطبه فقهاء و علماء شيعه از بعد ايشان تا هماكنون بقدس و طهارت سيّد دارند كتاب مذكور از مدارك تاريخى مورد اعتماد شيعه شده است، بطوريكه مراجع تقليد و علماى بزرگ، از قديم و نديم آن را محور ذكر مصائب امام حسين (عليه السّلام) و شهداى كربلا قرار دادهاند.
ایشان در مهج الدعوات می نویسند: شب چهارشنبه 13 ذیقعده الحرام سال 638 قمری در سامرا بودم، سحرگاه در سرداب مطهر دعایی از حضرت شنیدم و کلماتی از آن را حفظ کردم. می شنیدم که آن حضرت (ع) در حق زندگان و مردگان شیعیان خود دعا می فرمودند.
كتاب لهوف داراى يك مقدمه و سه مسلك است: مقدمه شامل مطالبى در عظمت واقعه عاشورا و مقام امام حسين (عليه السلام) و ارزش گريه و عزادارى بر سالار شهيدان و انگيزه نگارش كتاب است. مسلك اول پيرامون مسائل قبل از شروع واقعه عاشورا، كه از ولادت امام (عليه السلام) تا وقايع روز عاشورا را شامل مىشود. مسلك دوم شامل وقايع روز عاشورا است تا شهادت امام (عليه السلام) و مسلك سوم شامل وقايع بعد از شهادت امام (عليه السلام) است كه از فرستادن سر شهدا به كوفه شروع شده و اسارت خاندان ابا عبدالله (عليه السلام) را بيان كرده و با مراجعت اسرا به مدينه به اتمام مىرسد. پس از آن نيز حالات امام سجاد (عليه السلام) را در گريه بر پدر بزرگوارش بيان نموده است.
گزيدهاي از سفارشات سيد بن طاووس (ره)
سيد بن طاووس(ره) در کتاب كشف المحجه سفارشهايي به فرزند گرامى خود داشتهاند که آن سفارشات در اين روزگار براي ما از ضروريات سلوك طلبگيست و ذكر گزيدهاي از دو سفارش آن در اين مجال كوتاه خالي از لطف نيست:
1ـ پرهيز از مخالطت زياد با مردم و برخي زيانهاي كثرت معاشرت
2ـ راجع به امام عصر (عجل الله عصر فرجه الشريف)
پرهيز از مخالطت زياد با مردم و برخي زيانهاي كثرت معاشرت
«اى فرزندم، اى محمد، و اى كسانى كه از تبار من هستيد، و اى ديگر مردمان از اهل من و اى برادران كه اين نوشته را خواهيد خواند بدانيد كه: در رفت و آمد و مخلوط و قاطي شدن با مردم، بيمارى و دردى سهمگين است، و كارى است سخت كه انسان را از ياد خداى جل جلاله باز مىدارد، و امروز اين دشوارى به همانجا رسيده است كه در زمان جاهلى جريان داشت كه در آن روزگار مردم از اشتغال به جلالت الهى غافل بودند، و به بتان مىپرداختند. پس اى فرزند، چندان كه توانى از رفت و آمد بسيار با مردم بپرهيز كه من آزمودهام، و ديدهام كه رفت و آمد بسيار با مردم، موجب بيماريهاى خطرناكي در دين ميشود و بدان كه وقتي آدمي به معاشرت بسيار با مردم خو گرفت، آنگاه مدح آنان را دوست ميدارد، و بدگويي از آنان را نميپسندد، و با اين احساس، از محبت و مذمت مولاي خود نسبت به خويشتن غافل ميگردد، و از محبت به مولاي خود وا ميماند و از خوف و مذمتي كه حضرت باري تعالي به علت نافرماني درباره او روا خواهد داشت خاطرش مشغول ميگردد. ديگر از ابتلائات مخالطت با مردم، كه به صورت عادت و شيوه زندگاني در آمده است، كبر و خويهاي ناپسند است. من ديدهام كه ابتلا به معاشرت، عبادات را هم به فساد كشانيده است، به طوري كه ديدار بيشتر برادران ديني وابسته به سود جويي دنيائي يا رفع خطر مادي ميگردد، و معاشرتها از نيات مرضآلود كمتر به سلامت رسته است، و احوالپرسي از بيماران بر سبيل اظهار رنج و درد براي بيمار است. گويي خداي تعالي به وسيله بيماري به كسي ستم كرده است، در صورتي كه وظيفه عيادت كننده از بيماران آن است كه آنان را به آن بيماري تهنيت گويند. چه آنان يا گناهكارند، و خداي تعالي بوسيله بيماري ميخواهد كه آنان كفاره گناهان را بپردازند، يا از زمره جنايتكاران نيستند، پس خداي تعالي بر آن است كه با آن بيماريها مقامات آنان را بالا برد، و بر درجاتشان بيفزايد. پس وقتي آن بيمار به اين نكته واقف شود، خواهد دانست كه با اين گونه رويدادها شرف يافته است. آيا فرزند آدم كه دل و خرد و زبان حالش به پليدي جنايات كردار و گفتار آلوده است، خرسند نيست كه به وسيله بيماريها از آلودگيهاي گناه و از ناشايستگيها، در پيشگاه پروردگار تعالي ـ كه بيماريها او را از آلودگيها شستشو ميدهد و پليديها را به دست قدرت حق پاك ميگرداند ـ برهد؟ اى فرزند بسيار ديدهام كه جنازهاى را تشييع مىكنند و بر مردگان نماز مىگذارند و اين امر از امور بسيار بزرگ براى پند آموختن و عبرت گرفتن است و شايسته آنست كه بنده از دنيا و اهل دنيا و بيخبرىهاى زندگى، متوجه شدائد و رنجهاى مرگ و بىارزشى دنيا و امور آن شود، اما اين كار وسيله عوض دادن به حسابها و تقرب به اولياى آن مردگان شده است.»18
“يكى از فقيهان مرا گفت، امامان (عليهمالسلام) به مجلس پادشاهان و خلفا مىرفتند. در پاسخ به او مطلبى باين مفهوم گفتم: آنان كه درود خداى بر آنان باد به مجلس شاه و خليفه وارد مىشدند، اما در دل از آنها روىگردان بودند و باطنشان چنان كه خواست خداى سبحان بود بر آنها خشمگين بود. گفتم آيا خود را چنين مىبينى كه اگر آن اشخاص نياز ترا بر آورند و ترا به خود نزديك كنند يا در باره تو احسان نمايند چنان باشى كه پيشوايان با آنان بودند؟ گفت نه!”19
راجع به امام عصر (عجل الله عصر فرجه الشريف):
«اى فرزندم، محمد، ترا و برادرت را و هر كس را كه اين كتاب را بخواند به آشتى و درستى در معامله با خداى عزوجل و رسول او (صليالله عليه و آله) و حفظ و رعايت فرمان خدا و رسول كه درباره ظهور مولاى ما مهدى (عليهالسلام) بيان فرمودهاند و بشارت دادهاند سفارش مىكنم. چه، قول و عمل بسيارى از مردم از نظرهاى فراوان با عقيده آنان مخالف است. مثلا بارها ديدهام كه اگر بندهاى يا اسبى يا درهم و دينارى از آنان گم شود، سراپا متوجه آن مىشوند و براى يافتن آن نهايت كوشش را بعمل مىآورند، اما نديدهام كه كسى براى تأخير ظهور آن حضرت و عقب افتادن اصلاح اسلام و تقويت ايمان مسلمانان و قطع ريشه كافران و ستمگران، به اندازه دلبستگى باين امور ناچيز دلبسته باشد و به اندازهاى كه براى از دست دادن اين اشياء متاثر مىگردد متاثر باشد! پس چنين كسانى چگونه مدعى آنند كه به حق عارفند و به رسول او واقف و به امامت آن حضرت معتقد؟ و چگونه ادعاى دوستى آن بزرگوار مىكنند؟!
سری کتابهای دعای سید بن طاووس تکمیل مصباح المتهجد است و جامع ترین موسوعه در زمینه دعاست، به گونه ای که هیچ یک از کتابهای دعا یا دوره کتابهای دعا به این اندازه گسترده نیست.
نيز از آن جمله روزى به مردى كه بظاهر دلبسته ظهور شريف آن بزرگوار است و به او دعوى وفادارى مىكند و از غيبتش سوگوار و اندوهناك است گفتم: اگر آن حضرت (عليهالسلام) به تو بگويد كه من از طريق پدران خود دانستهام كه اگر ظهور كنم بمحض اينكه چشمت بمن افتد در دم جان خواهى سپرد! اما اگر در ظهور من تأخير افتد بيست سال ديگر با كمال خوشى با زن و فرزند و اهل و عيال خواهى زيست! آيا چند روزه زندگانى اين جهان فانى را به تأخير ظهور من ترجيح نخواهى داد؟
و ديگر به كسى كه در اظهار دوستى و مهر بآن حضرت مبالغه مىكرد گفتم كه اگر آن حضرت به تو ابلاغ كند كه پادشاه كشور تو در ايام غيبت او روزى هزار دينار به تو مىپردازد و آن مال بر تو حلال و پاكيزه است و مدتها نيز آن را دريافت خواهى داشت پس آنگاه حضرت به تو ابلاغ فرمايد كه خداى تعالى اذن ظهور داده است و از اين پس آن مبلغ بر تو حلال نيست، آيا تو ترجيح مىدهى كه غيبت بطول انجامد و آن مستمرى را دريافت كني يا حضرتش ظهور كند و مستمرى قطع شود و آن مستمرى را از براي يكى از دشمنان تو قرار دهد كه در رتبه از تو پايين است، با اين همه بحساب و كتاب تو نيز رسيدگى نمايند؟ آيا كداميك از اين دو را ترجيح مىدهى؟ طول غيبت و اخذ روزى هزار دينار را، يا شتاب در ظهور امام و قطع آن مبلغ و پرداختن آن به دشمن تو؟
به يكى از برادران گفتم اصحاب مهدى (ع) كسانيند كه آن بزرگوار را براى آنچه خدا مىخواهد خواستهاند خواه به دنياى آنان سودمند باشد يا زيانبخش. در هر حال تابع مشيت الهى هستند.»20
پي نوشت:
1ـ آدرس نقل قولها در قسمت اول مقاله آمدهاست.
2ـ اين نقل قولها از مقدمه جلد اول ترجمه اقبال الاعمال و مقدمه ترجمه فلاح السّائل به قلم آقاي محمد روحي اخذ شده است.
3ـ المراقبات، ميرزاجوادآقا ملكي تبريزي، ص 124
4ـ همان، ص 288
5ـ الكنى و الألقاب، محدث قمي، ج 1، ص 327
6ـ بحر الانوار، ج 16،ص322 و ارشاد القلوب، ج 2، ص 254
7ـ كشف المحجة لثمرة المهجة، الفصل 78، ص 104
8 ـ به نقل از مهرتابان، علامه تهراني، ص86
9ـ به نقل از رساله سير و سلوك علامه بحرالعلوم، علامه تهراني، صص21ـ22
10ـ “خدايا شيعيان را حفظ كن و آنها را در زمان عزت و مكنت و سلطنت و دولت ما حيات ده.” ر.ك: مهج الدعوات و منهج العبادات، سيدبن طاووس، ص 296
11ـ كشف المحجة لثمرة المهجة، سيدبن طاووس، ص 209
12ـ همان، فصل 77، ص 104
13ـ خود ايشان بعضى از تأليفات و تصنيفات خود را در كتاب «الاجازات لكشف طرق المفازات» ذكر نموده است.
14ـ اقبال الاعمال 2 جلدي، ترجمه محمد روحي، ج2، صص 8 ـ10
15ـ المراقبات، ميرزا جوادآقا ملكي تبريزي، ص 89
16ـ در معرفي اين كتب عمدتا از بخش كتابشناسي نرم افزار نورالجنان، محصول مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي استفاده شده است.
17ـ اين نقل قولها از مقدمه جلد اول ترجمه اقبال الاعمال و مقدمه ترجمه فلاح السّائل به قلم آقاي محمد روحي اخذ شده است.
18ـ كشف المحجة لثمرة المهجة، فصل 120، ص 158 (با تصرف)
19ـ همان، فصل 122، ص 162
20ـ همان، فصل 150، ص 206 (با اندكي تصرف)
بسیار عالی بود ولی برای من سوالی پیش اومد واینکه پس بحث نماز جمعه و جماعات و صله ی ارحام نوعی معاشرت و در جمع بودن است با این سفارش این بزرگوار مغایرت پیدا میکنه