
پس از وفات شيخ طوسي (م 460 هجري) حديث شيعه دچار رکودي شد که از قرن شش تا آغاز قرن يازدهم و ظهور محمدون ثلاث دوّم ادامه داشت؛ از اينرو اين پنج قرن را ميتوان «دوران فَترت» يا دوران رکود حديث شيعه ناميد. در اين مقطع تنها شاهد تعدادي تکنگاريهاي حديثي در زمينههاي مختلف هستيم اما هيچ جامع حديثي تدوين نشد. از آنجا که کتب اربعه هيچ يک به تنهايي، دانشمندان را از مراجعه به ساير کتابهاي حديثي بينياز نميکرد از قرن يازدهم به بعد در عصر حاکمان صفوي با رشد و توسعه تشيع در ايران، تلاشهاي جديدي براي احياي مجدد فعاليتهاي حديثي و تدوين کتابهايي جامعتر با چينشهايي متفاوت آغاز شد. کتابهاي الوافي، وسائلالشيعه و بحارالأنوار سه جامع حديثي متأخر شيعه به شمار ميروند که در اين دوره سامان يافتند.
مطلع
گردآوري سخنان و ثبت سيره عملي پيامبر اکرم و امامان معصوم در طول بيش از دو قرن و نيم حضور پر برکتشان همواره مورد توجه مسلمانان بوده است. اين ميراث ارزشمند که پس از آموزههاي قرآن کريم مهمترين منبع شناخت معارف اعتقادي، اخلاقي و احکام شرعي به شمار ميرود از آغاز توسط اصحاب و شاگردان به صورت شفاهي و يا کتبي ثبت و به نسلهاي بعدي منتقل ميگرديد.
نوشتههاي حديثي در ابتدا به صورت جزوههاي کوچکي مشتمل بر چند حديث شکل گرفت. اين نوشتهها غالباً داراي نظم و موضوعبندي خاصي نبود و صرفاً شامل تعدادي حديث در موضوعات مختلف بود که راوي در يک يا چند جلسه از معصوم شنيده و آن را ثبت ميکرد به اين جزوهها «اصل» گفته ميشد چون از نوشته ديگري در تدوين آن استفاده نشده بود. شيخ مفيد دوران تصنيف اصول چهارصدگانه اماميه را عصر امام علي تا امام عسکري ذکر کرده است،[1] گرچه بايد گفت بيشتر اين اصول در عصر امام باقر تا امام کاظم بهويژه در زمان امام صادق تدوين شدهاند.[2] با توجه به حجم کم و پراکندگي موضوعي روايات «اصول»، برخي از محدثان در زمان ائمه کوشيدند تا با جمعآوري رواياتِ يک موضوع خاص در مجموعهاي مستقل، کار دسترسي به روايات را آسان سازند از اينرو آثار متعددي با عنوان «کتاب» همچون «کتاب الصلاة»، «کتاب الزکاة»، «کتاب الزهد» و… شکل گرفت.
در فرق بين اصل و کتاب چنين گفته شده که تبويب و دستهبندي در اصول تقريباً مدخليتي نداشت و روايات به ترتيبي که از معصوم شنيده شده بود تنظيم ميشد، اما در کتاب غالباً نوعي تبويب و فصلبندي وجود داشت.[3]
در زمان امام کاظم ، امام رضا و بعد از آن تا زمان غيبت صغرا که ارتباط مستقيم با امامان به تدريج دشوارتر ميشد، گروهي از عالمان شيعه به تدوين کتابهايي که جامع احاديث در موضوعات گوناگون بود اقدام کردند تا از اين طريق هم احاديث محفوظ بماند و هم مراجعه به اين کتابها براي يافتن حديث آسان گردد؛ به اين کتابها «جوامع اوليه» گفته ميشود.[4]
«جوامع» کتابهايي هستند که احاديث در آنها به ترتيب بابهاي فقه گردآوري شده باشد.[5] بابهاي فقهي شامل مباحثي همچون طهارت، نماز، روزه، حج، جهاد، ارث، نذر و… است. برخي از اين جوامع همانند کتاب الکافي و بحارالأنوار علاوه بر مباحث فقهي شامل مباحث ديگري مانند موضوعات اعتقادي و اخلاقي نيز هستند که بر جامعيت آنها افزوده است.
دستهبندي جوامع حديثي شيعه
جوامع حديثي موجود شيعه به لحاظ تاريخي به دو دسته «جوامع حديثي متقدم» و «جوامع حديثي متأخر» تقسيم ميشوند.
با آغاز دوران غيبت امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و عدم امکان دسترسي مستقيم به امامان نياز به تدوين جوامع حديثي شيعه که شامل حجم بيشتري از روايات باشد بيش از هر زمان ديگر ضروري مينمود. از اينرو در قرنهاي چهارم و پنجم هجري سه نفر از بزرگترين محدثان جهان اسلام چهار کتاب اصلي روايي شيعه را تدوين کردند که به کتب اربعه حديثي شهرت يافتهاند. از آنجا که نام هر سه مؤلف، محمد است آنان به محمدون ثلاث اول شهرت يافتهاند که به ترتيب تاريخي عبارتاند از:
1ـ ابو جعفر محمد بن يعقوب کليني (م 329 ق) مؤلف کتاب الکافي.
2ـ ابو جعفر محمد بن علي بن بابويه، شيخ صدوق (م 381 ق) مؤلف کتاب کتاب مَن لا يحضره الفقيه،
3ـ ابو جعفر محمد بن حسن طوسي (م 460 ق) مؤلف کتابهاي تهذيب الأحکام و الاستبصار في ما اختَلَف مِن الاخبار.
علل شهرت يافتن کتب اربعه: ممکن است اين سؤال پيش آيد که با وجود کتب روايي متعدد شيعه همچون اصول اربعمئه، جوامع اوليه و…، چرا صرفاً همين چهار کتاب بهعنوان کتب اربعه يا اصول اربعه شيعه شهرت يافتند؟
در جواب به اين سؤال ميتوان به علتهاي زير اشاره کرد:
1ـ وثاقت و مقام بلند علمي مؤلفان کتب اربعه؛
2ـ اهتمام مؤلفان به جمعآوري احاديثي که از صحت و اعتبار بيشتري برخوردارند؛
3ـ نظم و ترتيب در چينش احاديث و موضوعات؛
4ـ اشتمال بر حجم گستردهاي از احاديث و موضوعات؛
5ـ قدمت زماني و نزديکي آنها به عصر صدور؛
6ـ تلاش مؤلفان اين کتابها براي حل مشکل تعارض اخبار.
در قرنهاي يازدهم و دوازدهم هجري قمري يعني در عصر احياي مجدد حديث شيعه که فعاليتهاي حديثي مجدداً اوج گرفت سه اثر مهم حديثي ديگر تأليف شد که از آنها با عنوان جوامع حديثي متأخر ياد ميشود آثاري که به حق از جامعترين و نفيسترين مجموعههاي حديثي شيعه به شمار ميروند. از آنجا که نام مؤلفان اين سه جامع حديثي نيز همچون نام مؤلفان کتب اربعه «محمد» است، از آنها با تعبير محمدون ثلاث دوم ياد ميشود اين بزرگان عبارتاند از:
1ـ محمد بن مرتضي، ملّا محسن فيض کاشاني (م 1091 ق) مؤلف کتاب الوافي.
2ـ محمد بن حسن، شيخ حرّ عامِلي (م 1104 ق) مؤلف کتاب وسائل الشيعه.
3ـ محمدباقر مجلسي (م 1110 ق) مؤلف کتاب بحار الأنوار.
جوامع حديثي متقدم (کتب اربعه حديثي)
1ـ محمد بن يعقوب کليني و کتاب «الکافي»
ابوجعفر محمد بن يعقوب بن اسحاق کليني رازي معروف به «ثقة الاسلام» از مشهورترين فقها و محدثان اماميه است که در عصر غيبت صغرا ميزيست.
وي براي کسب دانش و فراگيري حديث در طول حيات علمي خويش به شهرهاي مختلفي همچون ري، قم، بغداد و کوفه سفر کرد. شهر ري که تا اواخر قرن سوم تحت نفوذ اهل سنت قرار داشت در آن عصر به نقطه برخورد آرا و نظرات فرقههايي چون اسماعيليه و مذاهبي چون شافعي، حنفي و شيعي مبدل شده بود و در واقع قلب ايران محسوب ميشد. کليني در ضمن تحصيلات خود نه تنها با عقايد و نظرات مذاهب و گرايشهاي مختلف آشنا شد، بلکه به ماهيت برخي از حرکتهايي که ميرفت تشيع را از مسير خود منحرف کند پي برد و به مقابله با آنها پرداخت.
کليني در زمان خود پيشواي علماي شيعه و چهره درخشان آنها در ري و موثقترين آنها در حديث و ضبط آن بوده است. [6]
وي بخش مهمي از عمر خود را در شهر قم، شهر محدثان و راويان شيعه سپري کرد و از محضر محدثان نامداري چون، احمد بن ادريس قمي از ياران امام عسکري و نيز علي بن ابراهيم قمي[7] و بسياري ديگر از دانشمندان اين شهر بهره برد.
کليني پس از بهره بردن از اساتيد مختلف به بغداد، که در آن زمان يکي از مهمترين مراکز علمي فرهنگي به شمار ميرفت و آرا و عقايد اکثر مذاهب اسلامي در آن جريان داشت و همچنين آخرين نايب امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، «علي بن محمد سَمُري» در اين شهر زندگي ميکرد، وارد شد.
کليني سالهاي آخر عمر خويش را در بغداد به سر برد و در آنجا به تدريس و تعليم الکافي پرداخت. اين امر زمينه انتشار و شهرت کتاب الکافي را در مرکز علمي آن عصر فراهم آورد.
کتاب الکافي
الکافي[8] جامعترين و مهمترين کتاب در ميان کتب اربعه شيعه است. علّامه مجلسي کتاب الکافي را دقيقترين، جامعترين، بزرگترين و بهترين تأليفات شيعه معرفي کرده است.[9]
مرحوم کليني در ابتداي الکافي يکي از انگيزههاي خود را در تأليف الکافي ارائه کتابي دانسته که جامع تمام شاخههاي اصلي علوم ديني باشد تا طالبان علم دين از طريق اخبار معتبر به علوم و سنن دين دسترسي پيدا کنند.[10]
الکافي حدود 16000 حديث دارد و در سه بخش اصلي تنظيم گرديده است:
1ـ اصول؛ 2ـ فروع؛ 3ـ روضه.
اصول و فروع الکافي نيز داراي بخشهاي متعددي است که با تعبير «کتاب» از يکديگر متمايز شده است، مانند: کتاب التوحيد، کتاب الحجة، کتاب الطهاره و… . اما روضه باببندي ندارد و روايات، يکي پس از ديگري ذکر شده است.
اصول الکافي: شامل مباحث اعتقادي و اخلاقي است که در هشت بخش سامان يافته است.
بخشهاي هشتگانه اصول الکافي عبارتاند از: کتاب العقل و الجهل، کتاب فضل العلم، کتاب التوحيد، کتاب الحُجة، کتاب الايمان و الکفر، کتاب الدعاء، کتاب فضل القرآن، کتاب العِشرَة.
مرحوم کليني در اصول الکافي با چينشي دقيق و منطقي ابتدا با استناد به روايات متعدد به اهميت عقل و جايگاه آن در شناخت معارف پرداخته و سپس به فضيلت علمآموزي و آداب آن مبادرت نموده است تا اهميت معرفت و آگاهي را در اثبات مباني اعتقادي روشن سازد؛ آنگاه به مهمترين اصل اعتقادي، يعني توحيد و مباحث مربوط به خداشناسي پرداخته است. سپس در کتاب الحجة ابتدا مباحث نبوت و در پي آن مباحث امامت را ذکر کرده است و پس از تحکيم اصول اعتقادي، در نيمه دومِ اصول الکافي، مباحث اخلاقي و تربيتي را آورده است. مباحثي از قبيل: تواضع، حلم، قناعت، غيبت، فضيلت دعا، فضيلت قرآن، آداب معاشرت و…
مطالب اين بخش از اصول الکافي بسيار جذاب و متنوع و براي همگان قابل استفاده است. از اينرو مکرر به فارسي ترجمه و در اختيار عموم قرار گرفته است.
فروع الکافي: اين بخش به روايات فقهي از قبيل نماز، زکات، روزه، حج، و غيره اختصاص دارد که به دليل تخصصي بودن مطالب معمولاً مورد استفاده فقيهان قرار ميگيرد.
روضه الکافي: اين بخش با 597 حديث، شامل مباحث گوناگوني همچون خطبهها و نامههاي ائمه ، مواعظ، داستانها و مطالب تاريخي است و به دليل همين تنوع موضوعي به روضه يعني بوستان نامگذاري شده است.
مزايا و ويژگيهاي الکافي
1ـ بيشتر بودن روايات آن نسبت به ديگر جوامع حديثي متقدم شيعه و نيز صحاح اهل سنت. زيرا کافي قريب 16000 حديث دارد و در ميان کتب اربعه، پس از آن تهذيبالاحکام با 13590 حديث بيشترين تعداد روايت را در بردارد. کتب ششگانه اهل سنت نيز پس از حذف مکررات تنها مشتمل بر قريب 9500 روايتاند.
2ـ در کافي غالباً سندها به صورت کامل نقل شده است، برخلاف ديگر کتب اربعه، خصوصاً کتاب من لا يحضره الفقيه که سند بسياري از احاديث در متن اين کتب کامل نيست و براي کامل کردن سند لازم است به بخش پاياني کتاب به نام «مشيخه» مراجعه شود.
از مهمترين شروح الکافي ميتوان به شرح اصول الکافي، اثر صدرالمتألهين محمد شيرازي (م 1050 ق) و مرآة العقول في شرح اخبار آل الرسول از علّامه محمدباقر مجلسي (م 1110 ق) اشاره کرد.
3ـ ذکر نص حديث و پرهيز از نقل به معنا،
4ـ عدم ذکر احاديث متعارض و اکتفا به ذکر روايات مطابق با نظر فقهي خود،
5ـ تقطيع متن در برخي موارد
6ـ شرح و بيان برخي از احاديث توسط مرحوم کليني
ويژگيهاي مربوط به شيوه گزارش سند احاديث در الکافي
1ـ ذکر کامل سند تا معصوم جز در موارد اندک؛ به اين معنا که سندها در اين کتاب غالباً با ذکر يک يا چند تن از مشايخ کليني آغاز ميشود و به نام معصوم ختم ميگردد. برخلاف ديگر کتب اربعه که جهت متصل ساختن تعدادي از اسناد کتاب، لازم است به بخش پاياني کتاب به نام «مشيخه» مراجعه شود.
2ـ ذکر طرق مختلف براي يک روايت؛ ذکر طرق مختلف براي يک روايت براي تقويت سند و رساندن حديث به مرحله استفاضه يا شهرت مؤثر است، مانند مواردي که کليني پس از نقل حديث، سند ديگر را نيز ذکر و از لفظ «مثلَه» استفاده ميکند.
وجود ثلاثيات در کافي؛ يعني رواياتي که تنها با سه واسطه از معصوم نقل شدهاند. به خاطر نزديک بودن کليني به عصر حضور ائمه ، کافي در ميان کتب اربعه تنها کتابي است که بخشي از رواياتش را تنها با سه واسطه از معصوم نقل کرده است.[11]
2ـ شيخ صدوق و کتاب من لا يحضره الفقيه
مؤلف: أبوجعفر محمد بن علي بن حسين بن بابويه قمي[12]، معروف به «شيخ صدوق» از بزرگترين محدثان شيعه است. پدرش علي بن حسين بن بابويه قمي (م 329 ق) از فقها و محدثان بزرگ شيعه در عصر غيبت صغري است که در منطقه مرکزي قم مدفون است. پدر تا سالياني دراز فرزندي نداشت و در نامهاي به امام زمان درخواست کرد تا امام دعا کند که صاحب فرزند شود. امام در توقيع مبارک خود او را بشارت داد که: «ما براي تو دعا کردهايم و به زودي داراي دو پسر فقيه خواهي شد».
در اثر دعاي امام زمان شيخ صدوق در حدود سالهاي 306 هجري به دنيا آمد.
خود او در کتاب کمالالدين ميگويد: «محمّد بن عليّ الاسود که اشتياق من در تعليم علم را ميديد فراوان ميگفت: اشتياق تو در علمآموزي عجيب نيست زيرا تو در اثر دعاي امام عصر به دنيا آمدهاي».
خود شيخ صدوق نيز به اين مطلب افتخار ميکرد و ميگفت: «من به دعاي صاحبالأمر متولد شدهام».
شيخ صدوق در کثرت مشايخ در ميان عالمان شيعه کم نظير است و اساتيد وي را بيش از 250 تن برشمردهاند،[13] وي پس از پدرش، شاگرد محمد بن حسن بن وليد شد. از بين مشايخ متعدد وي ابن وليد (م 343 ق)، در تکوين شخصيت علمي صدوق، بهويژه در زمينههاي حديثي و رجالي، مؤثرتر بوده است. شيخ صدوق پس از چند سال کسب علم از مشايخ قم به شهر بزرگ ري مهاجرت کرد و اين شهر را محل سکونت خود قرار داد و سپس از آنجا به شهرهاي زيادي سفر و از مشايخ آن ديار اعم از شيعه و سني روايت نقل کرده است. در سالهاي 352 تا 368 به نيشابور، مشهد، مرو، بغداد[14] (مدينةالسلام)، کوفه، مکه، همدان، بلخ، سرخس، سمرقند و گرگان سفر کرد.[15] شيخ صدوق از جواني بر کرسي تحديث نشست[16] و بزرگاني از اماميه همچون شيخ مفيد، سيد مرتضي علمالهدي، حسين بن عبيدالله غضائري از او روايت شنيدهاند.
شيخ صدوق در بين دانشمندان از نظر وسعت معلومات و کثرت کتب و مصنفات فردي کم نظير است. وي حدوداً 300 کتاب و رساله[17] در موضوعات مختلفي از قبيل تفسير، حديث، اخلاق، عقايد، فقه، رجال و… نوشته بود که متأسفانه امروزه از ميان آثار متعدد و ارزنده وي کمتر از 20 اثر به دست ما رسيده است.[18]
کتاب من لا يحضره الفقيه
نام کامل اين اثر کتاب من لا يحضره الفقيه است؛ عنواني که مرحوم صدوق در مقدمه کتاب بدان تصريح کرده است. به اقتضاي معناي عبارت ظاهراً لفظ «کتاب» نيز جزء عنوان است؛ يعني «کتاب آن کس که دسترسي به فقيه ندارد».
مشخصههاي کتاب من لا يحضره الفقيه
با بررسي مقدمه و متن کتاب برخي از ويژگيهاي آن عبارتاند از:
1ـ احاديث از کتابهاي اصول مشهور و مرجع نقل شده است و از اين جهت معتبر هستند.
2ـ چون موضوع اصلي کتاب احکام فقهي است، ابواب کتاب بر اساس ابواب و مباحث فقهي سامان يافته است. مرحوم صدوق در لابهلاي مباحث فقهي اين کتاب، گاهي به تناسب بحث، برخي از ادعيه، زيارات و روايات اخلاقي را نيز آورده است؛ مثلاً پس از کتاب الحج (در پايان جلد دوم فقيه)، متن زيارت پيامبر اکرم و ائمه اطهار، موضع قبر ايشان، زيارت جامعه کبيره و رساله حقوق امام سجاد را نقل کرده است.[19]
بخش پاياني نيز با عنوان «کتاب النوادر» مجموعهاي است مشتمل بر 158 حديث خواندني شامل وصايا و مطالبي اخلاقي از معصومين.
3ـ شيخ صدوق در اين کتاب مجموعه روايات فقهي اهل بيت را که از ديدگاه خود صحيح و معتبر و حجت بين خود و خدا ميدانسته جمعآوري کرده است هر چند سند روايت را در کتاب حذف و يا ناقص نقل کرده است.
4ـ مرحوم صدوق در پي تصنيف کتابي فقهي بوده است، نه حديثي و چون فقه مأثور (فقه روايي) از الفاظ روايات اخذ ميشود احاديث فقهي را نقل کرده است.
5ـ همچون کليني روايات مختلف و متعارض را نقل نکرده است، بلکه فقط آنچه مطابق با فتواي خودش بوده را نقل کرده است.
6ـ براي پرهيز از طولاني شدن کتاب، اسانيد روايات را حذف کرده است و براي اينکه موجب ارسال روايات نشود مشيخه اي[20] در آخر کتاب فراهم کرده و بسياري از اسناد خود را در آنجا ذکر نموده است.
8ـ صدوق در بعضي از موارد حديث را بهگونه نقل به معنا ميآورد و نص روايت را ذکر نميکند؛ لذا در تعارض بين اين کتاب و ساير کتب در الفاظ حديث، کتب ديگر مقدم ميشوند.
9ـ روايات منسوب به ائمه را دو گونه نقل ميکند؛ گاه ميگويد: «قال الصادق » و گاهي عبارت «روي عن الصادق» را ميآورد. گفته شده است مورد اوّل در جايي است که به صدور حديث اطمينان دارد و دومين مورد آنجا است که اين اطمينان را ندارد.
3ـ شيخ طوسي و تهذيب و استبصار
مؤلف: ابوجعفر محمد بن حسن طوسي، معروف به «شيخ طوسي» و «شيخ الطائفه»، در رمضان سال 385 هجري قمري احتمالاً در منطقه طوس خراسان به دنيا آمد.
شيخ طوسي با ورود به بغداد به مجلس درس شيخ مفيد پيوست و مدت پنج سال، يعني تا پايان زندگي شيخ مفيد(413 ق) از محضرش بهرهمند شد. بعد از رحلت شيخ مفيد رياست علمي و ديني شيعه به بزرگترين شاگرد او، يعني سيد مرتضي رسيد. شيخ طوسي بيست و سه سال از درس سيد مرتضي، بهويژه در زمينههاي کلام، فقه و اصول استفاده کرد و سرآمد شاگردان سيد مرتضي شد. بعد از وفات سيد مرتضي در سال 436 هجري رياست علمي و ديني جامعه شيعه به شيخ طوسي رسيد.[21]
اکثر تأليفات شيخ در بغداد انجام شده است. وي در اين شهر از کتابخانههاي بزرگي همچون کتابخانه شاپور بن اردشير (وزير آل بويه) با ده هزار جلد کتاب و کتابخانه استادش سيد مرتضي که مشتمل بر هشتاد هزار جلد کتاب بود، بهره ميبرده است.
پس از تضعيف و سقوط حکومت آل بويه و قدرت يافتن ترکان سلجوقي، خانه و کتابخانه او در آتش کينه فتنهجويان سوخت، در سال 448 هجري شيخ طوسي از بغداد خارج شد و به نجف اشرف رفت و در آن شهر حوزه علميهاي تأسيس کرد که بزرگترين حوزه علميه در ميان شيعيان شد. وي تا پايان عمر در همين شهر به تدريس و تأليف پرداخت.
شيخ الطائفه مردي سختکوش و داراي تأليفات فراوان است. شمار آثار وي را قريب به 47 اثر در موضوعات مختلف نام بردهاند.[22] دو کتاب از کتب اربعه شيعه يعني التهذيب والاستبصار از تأليفات او است.
تهذيب الأحکام
نام کتاب تهذيب الأحکام است که گاهي به اختصار از آن با عنوان تهذيب ياد ميشود.
تهذيب اوّلين تأليف شيخ طوسي است که در بدو ورود به بغداد و مدتي پيش از وفات استادش شيخ مفيد (م 413 ق) تأليف آن را آغاز کرد.
کتاب تهذيب، اگرچه امروزه بيشتر بهعنوان يک جامع حديثي شناخته ميشود، فقط با هدف جمعآوري احاديث تأليف نشده است، بلکه شيخ از اين راه قصد تحکيم مباني تشيع و رفع اختلاف احاديث را داشت تا موجبات طعن و اشکال مخالفان را از بين ببرد؛ از اينرو برخي شيخ طوسي را اولين محققي دانستهاند که با نقد حديث و پرداختن به روايات متعارض به دفاع از تشيع برخاسته است.[23]
مشخصههاي کتاب تهذيب الأحکام
1ـ موضوع تهذيب، روايات فقهي (اعم از متعارض و غير متعارض) است که بر اساس ابواب فقهي و مطابق با ترتيب کتاب المقنعه سامان يافته است؛ لذا از کتاب طهارت آغاز و به کتاب ارث، حدود و ديات ختم ميشود. بخش پاياني کتاب «مشيخه» است که از آن براي اتصال اَسناد استفاده ميشود.
2ـ اين اثر در مجموع قريب به 14000 روايت دارد که بيشترين روايات فقهي را در بين کتب اربعه به خود اختصاص داده است.
3ـ اشتمال بر مجموعه نسبتاً کاملي از روايات به ظاهر متعارض و غير متعارض؛ شيخ طوسي برخلاف روش مرحوم کليني در الکافي و مرحوم صدوق در کتاب من لا يحضره الفقيه روايات متعارض را حذف نکرد بلکه به طرح و رفع تعارض ميان آنها پرداخت. اين ابتکار شيخ طوسي باعث شد تا بسياري از رواياتي که در آن دو کتاب ذکر نشده است به نسلهاي بعدي شيعه انتقال يابد. شايد بتوان اين عمل را مهمترين کار شيخ طوسي دانست. شيخ، به تصريح خود، در کتاب تهذيب و استبصار بيش از پنج هزار حديث مختلف (به ظاهر متعارض) را گرد آورده است.[24]
4ـ ارائه شيوه عملي در جمع بين روايات به ظاهر متعارض. شيخ طوسي با توجه به اطلاعات دقيق حديثي، رجالي، فقهي، اصولي و کلامي توان خود را در جمع بين روايات مختلف نشان داده است.
الاستبصار
نام کامل اين اثر الاستبصار فيما اختَلَفَ من الأخبار است؛ يعني کتابي که موجب بصيرت و روشنگري درباره روايات مختلف (متعارض) ميگردد، و به اختصار به آن استبصار ميگويند.
اين کتاب در حقيقت نوعي تلخيص تهذيب الأحکام است که تنها به گردآوري روايات مختلف و جمع ميان آنها پرداخته است. بنابراين موضوع کتاب صرفاً روايات فقهي به ظاهر متعارض (مختلف) است. اگرچه کتاب استبصار، همچون تهذيب، به ترتيب ابواب فقهي (از کتاب طهارت تا ديات) تنظيم شده است. شامل همه ابواب فقهي نيست، بلکه تنها به ابوابي پرداخته که روايات متعارض در آن وارد شده است.
تمام رواياتي که در استبصار وجود دارد در تهذيب نيز آمده است؛ از اينرو روايات اين کتاب چيزي بيش از روايات تهذيب را در برندارد و ظاهراً چون تنها کتاب اختصاصي در روايات متعارض بوده جزء کتب اربعه شمرده شده است.
جوامع حديثي متأخر
پس از وفات شيخ طوسي (م 460 هجري) حديث شيعه دچار رکودي شد که از قرن شش تا آغاز قرن يازدهم و ظهور محمدون ثلاث دوّم ادامه داشت؛ از اينرو اين پنج قرن را ميتوان «دوران فَترت» يا دوران رکود حديث شيعه ناميد. در اين مقطع تنها شاهد تعدادي تکنگاريهاي حديثي در زمينههاي مختلف هستيم اما هيچ جامع حديثي تدوين نشد. از آنجا که کتب اربعه هيچ يک به تنهايي، دانشمندان را از مراجعه به ساير کتابهاي حديثي بينياز نميکرد از قرن يازدهم به بعد در عصر حاکمان صفوي با رشد و توسعه تشيع در ايران، تلاشهاي جديدي براي احياي مجدد فعاليتهاي حديثي و تدوين کتابهايي جامعتر با چينشهايي متفاوت آغاز شد. کتابهاي الوافي، وسائلالشيعه و بحارالأنوار سه جامع حديثي متأخر شيعه به شمار ميروند که در اين دوره سامان يافتند.
1ـ فيض کاشاني و کتاب الوافي
مؤلف: محمد بن مرتضي، مشهور به ملا محسن فيض کاشاني، در سال 1007 هجري در کاشان متولد شد.
وي در حديث به شيوه اخباريها عمل ميکرده و اين شيوه وي او را به مقابله با اصوليان، کشانده است.
از ويژگيهاي فيض کاشاني عدم خلط علوم مختلف با همديگر است. او با وجودي که استاد فلسفه و عرفان و حديث و… است در کتب تفسير وارد بحثهاي فلسفي نميشود چنان که در کتب حديثي خود نيز محدّث محض است و به شيوه آنان به شرح و ارزيابي احاديث پرداخته و از تأويلات عرفاني اجتناب کرده است.
فيض کاشاني داراي تأليفات متعددي در علوم مختلف است. برخي از محققان فهرستي بالغ بر يکصد و چهل کتاب و رساله را از وي گرد آوردهاند.[25] در تفسير قرآن کتاب تفسير صافي و اَصفي را نوشته است. در حديث کتابهاي الوافي (مجموع روايات کتب اربعه)، الشافي (خلاصه الوافي با حذف اسناد و روايات متعارض) و نوادر الأخبار (احاديث غير مذکور در کتب اربعه) را تأليف کرده است. در عقائد و معارف کتب عين اليقين، اصول المعارف و در اخلاق محجه البيضاء را به نگارش در آورده است.
کتاب الوافي
مرحوم فيض کاشاني کتاب خود را الوافي ناميده است و در اينباره مينويسد: «سمّيته بالوافي لوفائه بالمهمّآت و کشف المبهمات»؛[26] يعني اين کتاب را از آن جهت الوافي ناميدم که تمام مباحث مهم را در بردارد و از مطالب مبهم پرده بر ميدارد.
وي در مقدمه کتاب الوافي انگيزه خود از تأليف اين کتاب را مشاهده کاستيهاي موجود در کتب اربعه بيان کرده است. اين کاستيها از نظر فيض عبارتاند از:
1ـ کامل نبودن هر يک از کتب اربعه به تنهايي؛ مثلاً، کافي و فقيه روايات متعارض را در برندارند؛ چنان که تهذيبين و فقيه نيز فاقد روايات اصولاند.
2ـ مشکل بودن مراجعه به آنها به علت اختلاف عناوين ابواب هر يک از کتابها؛ زيرا عناويني که مؤلفان اين کتابها براي باببندي روايات استفاده کردهاند يکسان نيست و اين امر مراجعه به اين کتابها را دشوار ساخته است.
3ـ پراکندگي روايات هممضمون؛ روايات مرتبط و هممضمون بسياري در هر يک از اين چهار کتاب وجود دارد که در لابهلاي ابواب اين کتابها به صورت پراکنده ذکر شده است.
4ـ وجود روايات تکراري در کتب اربعه؛ رواياتي که در کتب اربعه عيناً يا با اندکي تفاوت تکرار شده است.[27]
الوافي داراي 3 مقدمه، 14 جزء[28] و يک خاتمه (شامل مشيخه فقيه و تهذيبين) است.
مشخصههاي کتاب الوافي
برخي از مشخصهها و مزاياي آن عبارت است از:
1ـ کتاب الوافي مشتمل بر تمامي احاديث کتب اربعه با حذف روايات تکراري آنهاست. کتاب الوافي بر اساس شمارشي که در چاپ جديد آن انجام گرفته است مشتمل بر 25703 حديث است. اين عدد ميتواند نشاندهنده تعداد تقريبي روايات کتب اربعه با حذف مکررات آنها نيز باشد.
2ـ توضيح و شرح مختصر بسياري از روايات با عنوان «بيانٌ». بيشک توضيحات عالمانه و ارزشمند فيض کاشاني در ذيل روايات يکي از مهمترين مزاياي الوافي نسبت به ديگر جوامع حديثي به شمار ميرود؛ امري که موجب شده است الوافي بهعنوان يکي از بهترين شروح بر احاديث کتب اربعه نيز به شمار آيد.
3ـ کنار هم قرار گرفتن روايات مرتبط با يک موضوع از کتب اربعه.
4ـ مشخص کردن اختلافات عمده سندي يا متني بين کتب اربعه.
5ـ بيان جمع و تأويل احاديث متعارض که در برخي موارد با وجه جمعهاي شيخ طوسي متفاوت است.
6ـ ذکر آيات قرآني مناسب با موضوع در آغاز هر بخش.
7ـ اهتمام اصلي فيض کاشاني نسبت به کتاب الکافي. وي معمولاً عناوين کتاب الکافي را نقل کرده است. در ابتدا تمامي احاديث اين کتاب را نقل ميکند و سپس در ادامه به تهذيب الأحکام و من لا يحضره الفقيه ميپردازد.[29] با توجه به مزاياي متعدد الوافي، بهويژه شروح و توضيحات ارزشمند آن، شايسته است فقيهان و محققان معاصر با عنايت بيشتري به اين کتاب مراجعه کنند و در احياي آن بيش از پيش بکوشند.
2ـ شيخ حرّ عامِلي و کتاب وسائل الشيعه
مؤلف: محمد بن حسن بن علي، معروف به شيخ حرّ عاملي
شيخ حُر عاملي تحصيلات خود را در زادگاهش مشغري نزد پدر، عمو و جمعي ديگر از عالمان آن ديار آغاز کرد.
کتاب وسائل الشيعه
نام کامل اين کتاب تفصيل وسائل الشيعة الي تحصيل مسائل الشريعة است، يعني کتابي که به تبيين و تفصيل احاديث شيعه که همان ابزارهاي لازم براي به دست آوردن احکام و مسائل شريعتاند پرداخته است. موضوع اين کتاب روايات فقهي شيعه است، اگرچه به مناسبت برخي از ابواب، پارهاي از روايات غير فقهي نيز مانند مباحث اخلاقي و آداب در آن آمده است.[30]
وسائل الشيعه بيترديد يکي از مهمترين و کارآمدترين جوامع حديثي در حوزه فقه شيعه است که از زمان تأليف تاکنون همواره مورد توجه فقيهان و عالمان شيعه بوده است و امروزه نيز از ارکان اصلي استنباط احکام شرعي و اجتهاد در حوزههاي علميه شيعه به شمار ميرود، به نحوي که امروزه تقريباً هيچ فقيه و مجتهدي را نميتوان يافت مگر آنکه مکرراً به اين کتاب بهعنوان سودمندترين و معتبرترين منبع استنباط احکام فقهي مراجعه کرده و از آن بهرهمند گشته است.
مرحوم شيخ حر در مقدمه وسائل الشيعه در بيان انگيزهاش از تأليف کتاب، ابتدا به اشکالات و مشکلاتي که در استفاده از کتابهاي حديثي همچون کتب اربعه وجود داشته است اشاره ميکند. اشکالاتي مانند:
ـ پراکندگي روايات مربوط به يک موضوع.
ـ اختلاف شيوههاي انتخاب احاديث و ابواب کتاب.
ـ تکرار احاديث به صورت گسترده.
ـ اشتمال کتابهاي فقهي بر مباحث غير فقهي و همچنين عدم ذکر بسياري از احاديث فقهي.
از آنجا که مهمترين و متعارفترين کتاب فقهي در آن عصر، کتاب شرايع الاسلام محقق حلّي (م 676 ق) بوده است، لذا شيخ حر، کتاب وسائل الشيعه را بر اساس تبويب و ترتيب اين کتاب تدوين کرده و غالباً ابواب با عناوين کتاب شرايع الاسلام هماهنگ است. بنابراين وسائل الشيعه را ميتوان شرح حديثي کتاب شرايع به شمار آورد.
شيخ حر عاملي کتاب وسائل الشيعه را در ضمن سه بخش تأليف کرده است:
الف) ابواب مقدمه العبادات
ب) بخش اصلي کتاب که مشتمل بر 50 کتاب فقهي، از کتاب طهارت تا کتاب ديات است.
ج) خاتمه کتاب که شامل 12 بخش با عنوان فائدة است.[31]
برخي از مزايا و مشخصههاي کتاب عبارت است از:
1ـ جامعيت کتاب نسبت به احاديث فقهي اعم از متعارض و غير متعارض: اين اثر شامل قريب به اتفاق احاديث فقهي و از جامعترين کتب احاديث فقهي شيعه است. مقايسه آمار روايات فقهي وسائل الشيعه با روايات فقهي ديگر جوامع حديثي به خوبي مؤيد اين نکته است. شمار روايات نقل شده در اين کتاب بر اساس چاپ مؤسسه آل البيت 35868 حديث است. مؤلف به کتب اربعه اکتفا نکرده و با تتبعي گسترده روايات فقهي را از بيش از هشتاد کتاب روايي معتبر شيعه گرد آورده است.[32]
2ـ گردآوري و تنظيم احاديث با اسناد يا متون مختلف در باب مناسب و در کنار يکديگر، اين امر امکان مقابله متون و اسناد مشابه را فراهم ساخته است.
4ـ تقديم احاديث قويتر و مطابق عنوان باب: در هر باب غالباً رواياتي که از سند و دلالت قويتري برخوردارند مقدم شدهاند بر رواياتي که عنوان باب نيز به استناد آنها تنظيم شده است.
5ـ پرهيز از تکرار حديث: مؤلف از تکرار حديث پرهيز و صرفا ًدر پايان باب اشاره ميکند که در ابواب گذشته يا آينده چنين رواياتي وجود دارد.
مستدرک الوسائل (براي مطالعه بيشتر)
مرحوم ميرزا حسين نوري (م 1320 ق) کتاب مستدرک الوسائل را در تکميل کتاب وسائل الشيعه نگاشته است. ايشان ميفرمايد:
در کتب اصحاب به احاديثي برخوردم که در کتاب وسائل الشيعه وجود نداشت به جهت آنکه مؤلف وسائل اطلاعي از آن کتاب نداشته و يا بدان اعتماد نداشته است؛ در حاليکه ما دلايلي در اعتماد بر آن کتاب داريم.
همچنين در همان کتابهاي مورد اعتماد شيخ حر عاملي نيز احاديثي وجود داشت که در ذيل عنوان خود نيامده بودند. همه اين دو گروه احاديث را جمع کرده و به ترتيب کتاب وسائل مرتب کردم.[33]
اگرچه مرحوم نوري زحمت زيادي را در تأليف اين کتاب متحمل شده است، ولي چون معمول احاديث آن از کتب ضعيف و يا به صورت مرسل و سند ناآشناست اين کتاب مورد توجه فقها قرار نگرفته است.
3ـ علّامه مجلسي و بحار الأنوار
محمدباقر فرزند محمدتقي مجلسي[34]، معروف به علّامه مجلسي در سال 1037 هجري در شهر اصفهان در خانوادهاي اهل علم و فضيلت ديده به جهان گشود. پدر علّامه، ملّا محمدتقي مجلسي، معروف به مجلسي اول (1003 ـ 1070 ق) محدث و فقيهي بزرگ و از شاگردان شيخ بهايي و ميرداماد است که در زمان خويش مرجعيت تقليد و امامت جمعه اصفهان را به عهده داشت.
علّامه محمدباقر مجلسي در علوم اسلامي رايج آن عصر به تحصيل پرداخت، اما از آنجا که پدرش گرايش حديثي داشت و خود نيز علوم گوناگون اسلامي را برگرفته از حديث ميدانست، ادامه تحصيلات خود را صرف پژوهشهاي حديثي کرد. علّامه مجلسي در علوم مختلف اسلامي مانند تفسير، حديث، فقه، اصول، تاريخ، رجال و درايه سرآمد عصر خود بود. وي تمام همت خويش را به نشر روايات معصومان اختصاص داد.
علّامه مجلسي بيش از هفتاد کتاب و رساله فارسي در موضوعات مختلف تأليف کرده است که از آن ميان آثار ذيل را ميتوان نام برد:
ـ حلية المتقين درباره آداب و مستحبات زندگي فردي و اجتماعي.
ـ حيات القلوب درباره زندگي انبيا و ائمه اطهار.
ـ زاد المعاد در موضوع ادعيه.
براي وي بيش از ده اثر به زبان عربي نيز نام بردهاند[35] که برخي از آنها چندين مجلد است. مانند:
ـ بحارالأنوار: دائرة المعارف احاديث شيعه در 110 جلد.
ـ مرآة العقول: شرح الکافي در 26 جلد.
ـ ملاذ الاخيار: شرح تهذيب الأحکام در 16 جلد.
کتاب بحار الأنوار
مهمترين اثر علّامه مجلسي کتاب بحارالأنوار است نام کامل اين اثر بحارالأنوار الجامِعَةُ لِدُرَرِ أخبارِ الأَئِمَّةِ الأطهار است. به معني: درياهاي نور، در برگيرنده گوهرهاي احاديث پيشوايان پاک.
کتاب بحارالأنوار، دائرة المعارف بزرگ حديث شيعه است که تمام مسائل ديني را در برگرفته است. از همينرو اين کتاب شامل مباحث مختلف اسلامي از تفسير قرآن و تاريخ تا فقه و کلام و… است و به حق آن را دائرة المعارف تشيع ناميدهاند.
علّامه مجلسي در راستاي فعاليتهاي حديثي خود پيش از تأليف بحارالأنوار دو اقدام مهم را براي احياي کتب روايي شيعه انجام داد:
1ـ تفحص گسترده براي يافتن کتابهاي معتبر حديثي[36]
2ـ تصحيح و استنساخ نسخههاي به دست آمده[37]
انگيزه تأليف: جوامع حديثي شيعه که تا عصر علّامه مجلسي نوشته شده بود، عمدتاً جامع احاديث فقهي بود و کمتر به مباحث غير فقهي پرداخته بودند. چنان که مرحوم کليني در بخش اصول الکافي بخشي از احاديث غير فقهي را گرد آورده بود، اما همچنان احاديث بسيار ديگري از امامان شيعه در موضوعات مختلفي همچون معارف، اخلاق، تاريخ و غيره در لابهلاي کتابهاي روايي شيعه وجود داشت که تا آن زمان در يک جا گرد نيامده و نظم موضوعي نيافته بود.
علّامه مجلسي ابتدا بدون آنکه در پي تأليف بحار باشد، فهرستي موضوعي براي ده کتاب حديثي غير فقهي[38] به نام فهرست مصنفات الأصحاب فراهم آورد[39] تا بدين وسيله دسترسي به موضوعات آنها راحت شود. وي در اين اثر بدون آنکه متن روايات آن کتابها را نقل کند در ذيل عناوين موضوعات به ذکر آدرس روايت در هر کتاب بسنده کرد اين فهرست در سال 1070 هجري به پايان رسيد. علّامه پس از مدتي به دليل مشکلاتي که در استفاده از اين اثر براي مشاهده روايات يک موضوع وجود داشت تصميم گرفت تا با استفاده از اين فهرست به جاي ذکر شماره روايت، متن کامل آن را نقل کند و علاوه بر آن ده کتاب از منابع ديگر روايي نيز بهره گيرد، شيوه علّامه چنين بود که بر اساس فهرست مزبور ابتدا بابهاي کتاب را مشخص و سپس روايات را در ذيل عناوين ابواب درج ميکرد اين تصميمي بود که به تأليف بزرگترين مجموعه حديثي شيعه، يعني بحار الأنوار، منجر شد.
تدوين اين مجموعه عظيم تا پايان عمر علّامه مجلسي يعني قريب به چهل سال به طول انجاميد.
همکاران علّامه مجلسي: طرح تدوين بحار، تبيين موضوعات اصلي و فرعي و انتخاب روايات ده کتاب اول و نيز انتخاب آيات مربوط به موضوعات و نوشتن شرح بر روايات از کارهاي اختصاصي علّامه در تأليف بحار به شمار ميرود، اما با توجه به اشتغالات علمي، سياسي و اجتماعي علّامه مجلسي و گستردگي کار تدوين و تحقيق مجموعه سترگي همچون بحارالأنوار، عدهاي علّامه مجلسي را در اين کار عظيم ياري رسانند. که از آن جملهاند: آمنه خاتون، خواهر مرحوم مجلسي، ميرزا عبدالله افندي و سيد نعمتالله جزائري.
منابع بحار الانوار: در تأليف بحار الأنوار از منابع بسياري استفاده شده است. مرحوم مجلسي در مقدمه بحار، ابتدا نام 378 کتاب شيعي را بهعنوان مصادر بحار آورده است[40] البته ميزان استفاده علّامه مجلسي از منابع مختلف يکسان نيست. وي براي حدود 80 منبع از مصادر بحار اسم رمز مشخص کرده است[41] که اين کتب در حقيقت منابع اصلي بحار به شمار ميروند. وي سپس 85 منبع از اهل سنت را نيز نام برده که در تدوين بحار از آنها استفاده کرده است.[42] اين منابع از حيث تنوع موضوعات بسيار گستردهاند و شامل کتب حديث، فقه، اصول، تفسير، رجال، انساب، تاريخ، کلام، فلسفه و لغت ميشوند. بخش زيادي از اين منابع به منظور شرح و تبيين روايات مورد استفاده قرار گرفته است.
نکته قابل توجه آنکه مرحوم مجلسي به خاطر اشتهار کتب اربعه، از آنها مطالب فراواني نقل نکرده است، وي علت اين امر را متواتر و محفوظ بودن اين کتابها دانسته است.[43] البته از ميان کتب اربعه کتاب الکافي از اين قاعده مستثني است و بيش از 3500 مورد به آن استناد شده است که عمدتاً روايات غير فقهي الکافي است.
از ويژگيهاي فيض کاشاني عدم خلط علوم مختلف با همديگر است. او با وجودي که استاد فلسفه و عرفان و حديث و… است در کتب تفسير وارد بحثهاي فلسفي نميشود چنان که در کتب حديثي خود نيز محدّث محض است و به شيوه آنان به شرح و ارزيابي احاديث پرداخته و از تأويلات عرفاني اجتناب کرده است.
ساختار کتاب بحار الأنوار
کتاب بحار الأنوار مشتمل بر يک مقدمه و 25 کتاب (بخش اصلي) و دهها هزار حديث است. شيوه چينش مطالب در بحار بسيار متأثر از کتاب الکافي است، البته تفاوتهايي هم در اين بين ديده ميشود.[44] از جمله اينکه علّآمه برخي ابواب و موضوعات را براي اولين بار به صورت مستقل مطرح کرده است، مانند کتاب العدل و المعاد، کتاب السماء و العالم و کتاب قصص الانبياء.
بحار الأنوار چاپهاي متعددي دارد، مشهورترين آن چاپ 110 جلدي بحار است.[45] از مزاياي اين چاپ پاورقيهاي ارزشمند علّامه طباطبايي بر هفت جلد اول بحار است که در پاورقي با رمز «ط» مشخص شدهاند.
ويژگيها و مزاياي کتاب بحار الأنوار
مهمترين ويژگيهاي بحار عبارتاند از:
1ـ ذکر آيات قرآن: علّامه هر بابي را با آيات مناسب با عنوان باب آغاز نموده و پس از آن اگر اين آيات احتياج به تفسير داشته باشند، کلمات مفسران را نقل کرده است.[46] و پس از آن روايات باب را نقل ميکند. چون آيات مربوط به هر موضوع در کنار هم قرار گرفته و روايات تفسيري آنها نيز در پي آمده است؛ بنابراين ميتوان بحارالأنوار را تفسير روايي و تفسير موضوعي قرآن نيز ناميد.
2ـ جامعيت بحار نسبت به موضوعات مختلف: بررسي عناوين و روايات بحار الأنوار نشان ميدهد که اين کتاب مسائل مختلف و متنوع ديني را در برگرفته است و تقريباً هيچ موضوعي از موضوعات گوناگون اسلامي نيست، مگر آنکه علّامه مجلسي بدان پرداخته و روايات آن را گرد آورده است.
3ـ ذکر رسالههاي مستقل در بحار الأنوار: علّامه مجلسي ضمن بحثهاي خود در بحار الأنوار، گاهي به کتابها يا رسالههايي برخورد کرده که به جهت اختصار آن رساله و شدت ارتباط موضوع آن با بحثهاي بحار الأنوار، آن رساله را به صورت کامل و يکجا نقل کرده است که تعداد آنها بالغ بر بيست و پنج کتاب است.[47]
4ـ استفاده از مصادر کمياب و نسخههاي تصحيح شده: يکي از ارزشهاي بسيار مهم بحار الأنوار اين است که کتابهاي زيادي در دست علّامه مجلسي بوده که برخي از آنها پس از او ضايع شده و به دست ما نرسيدهاند و اگر علّامه مجلسي مطالب آنها را در بحار نقل نکرده بود، ما اطلاعي از محتواي آنها نداشتيم.
5ـ توضيح و تفسير احاديث: علّامه مجلسي در موارد زيادي پس از نقل حديث به شرح روايت و توضيح واژگان غريب حديث پرداخته است. شروح علّامه مجلسي يکي از مهمترين مزاياي کتاب بحار به شمار ميرود.
6ـ گزارش اسناد و متون متعدد در هر موضوع: يکي ديگر از ويژگيهاي بحار الأنوار آن است که چون غالب روايات هر موضوع يکجا نقل ميشود، براي محقق اين امکان فراهم ميشود که تشخيص دهد روايات اين موضوع متواتر است يا مستفيض يا خبر واحد. همچنين مشاهده روايات هممضمون در کنار يکديگر، به تشکيل خانواده حديثي و فهم دقيقتر کلام معصوم کمک بسزايي ميکند.
تذکر: يکي از اهداف مهم علّامه در بحار، ثبت و دستهبندي روايات به منظور جلوگيري از نابودي آنها بود، تا بدين وسيله ميراث حديثي شيعه را به نسلهاي بعدي منتقل سازد و راه پژوهش و ارزيابي روايات همچنان بر روي آيندگان باز باشد. بحار دريايي است از گوهرهاي قيمتي و درّهاي گرانبهاي روايات معصومان که گاه در کنار آنها اخبار و منقولات ضعيف و بياساس نيز مشاهده ميشود. بر اين اساس، استفاده از اين مجموعه براي کساني مناسب است که تخصص لازم در ارزيابي سندي و متني احاديث را داشته باشند.
سفينة البحار: از آنجا که بحار مجموعهاي گسترده از روايات در موضوعات مختلف است يافتن مطلب از چنين مجموعه عظيمي نياز به فهرستي مناسب و کارآمد داشت که مرحوم محدث قمي (مؤلف کتاب مفاتيح الجنان) با تأليف کتاب سفينة البحار تا حد زيادي آن را مرتفع ساخت.
اين اثر، تنظيم الفبايي موضوعات و گزيدهاي از روايات بحار الأنوار علّامه مجلسي همراه با اضافاتي از شيخ عباس قمي است.
در دوران معاصر نيز مجموعههاي حديثي متعددي همچون جامع احاديث الشيعه في احکام الشريعة (تأليف اسماعيل معزّي ملايري زير نظر آيتالله بروجردي) آثار الصادقين (تأليف مرحوم آيتالله شيخ صادق احسانبخش (م 1380 ش)، الحياة (تأليف برادران محمدرضا، محمد و علي حکيمي) و ميزان الحکمه نوشته شدهاند.
ميزان الحکمه
کتاب ميزان الحکمه[48] تأليف حجة الاسلام والمسلمين محمد محمدي ري شهري معجمي کارآمد براي دسترسي سريع و آسان به احاديث معصومان درباره موضوعات گوناگون است. احاديث اين کتاب بيشتر برگرفته از دو کتاب جامع جديثي شيعه و سنّي يعني بحار الأنوار علّامه مجلسي (م 1110 ق) و کنز العمال تأليف حسامالدين هندي (م 975 ق) است. ميزان الحکمه به فارسي و چند زبان ديگر نيز ترجمه شده است.[49]
مؤلف در مقدمه کتاب، انگيزه خود از تأليف کتاب را چنين بيان ميکند:
من ملاحظه کردم که کار گردآوري و باببندي روايات و احاديث مربوط به قضاياي فقهي، اعم از عبادات و معاملات، بهگونهاي تقريباً کامل انجام گرفته است؛ اما درخصوص مسائل فکري، اخلاقي و اجتماعي سوگمندانه چيزي يافت نميشود و اگر هم کوششهايي صورت پذيرفته باشد، تقريباً قابل ملاحظه نيست.[50]
با توجه به اينکه در مجموعه حاضر کتابهاي جوامع حديثي به صورت مستقل معرفي شده است، در اين نوشتار، بعضي از کتابهاي حديثي را در ديگر سبکهاي نگارشي معرفي ميکنيم و از اين گروه با عنوان تکنگاري ياد ميکنيم. کتابهايي که در اين بخش بررسي ميکنيم به سبکهاي مزارنويسي، سيره و تاريخنگاري، احاديث عددي، مسند نويسي و غيبت نگاري است.
فصل اول: مزارنويسي
فزوني روايات مرتبط با زيارت ائمه سبب گرديد که گروهي از نويسندگان روايات مربوط به فضايل زيارت و آداب آن و نيز زيارتنامههاي اهل بيت را در کتابي مستقل گرد آورند. کتابهايي که به اين شيوه نگاشته شدهاند، مزار ناميده ميشوند. سبک مزارنويسي از شيوههاي اختصاصي شيعيان و برگرفته از مباني اعتقادي اماميه نسبت به امامان است.
اگرچه اين سبک تا دوران معاصر هم ادامه يافته، ولي بيشترين نگارشها مربوط به قرنهاي سوم تا پنجم هجري است. نويسندگانِ مزارها، کتابهايشان را با عناويني چون الزيارات، المزار، زيارة أبي عبدالله، مزار أبي عبدالله و… نامگذاري کردهاند.
بعضي از مهمترين کتابهايي که تاکنون به سبک مزارنويسي تدوين شده عبارت است از:
1ـ کامل الزيارات، اثر جعفر بن محمد بن قولويه (م 367 ق)؛
2ـ الدعاء و المزار، اثر شيخ صدوق (م 381 ق)؛
3ـ المزار (المزار الصغير يا مناسک المزار)، اثر شيخ مفيد (م 413 ق)؛
4ـ فضل زيارت الحسين، اثر محمد بن علي الشجري م 445 ق)؛
5ـ المزار، اثر محمد بن المشهدي (م 610 ق)؛
6ـ مصباح الزائر، اثر سيد بن طاووس (م 664 ق)؛
7ـ المزار، اثر شهيد اول (م 786 ق).
اکنون با معتبرترين کتاب مزار، که از قرن چهارم هجري به يادگار مانده است، آشنا ميشويم:
معرفي کتاب کامل الزيارات
نويسنده اين کتاب از علماي جليلالقدر شيعي و شاگرد کليني است و بزرگي چون شيخ مفيد، افتخار شاگردي او را دارد. او کتابهاي متعددي تدوين کرده است که همگي برگرفته از اصول اوليه يا روايات متصل و با اسناد خويش است.
مؤلف: ابوالقاسم جعفر بن محمد بن قولويه قمي، مشهور به ابن قولويه از عالمان برجسته و مشهور در قرن چهارم هجري است.
کتاب کامل الزيارات مجموعهاي ارزشمند از روايات معصومين در مورد ثواب، فضيلت، آثار و شيوه زيارت معصومان است. ابن قولويه زيارتنامههاي وارده از معصومين را نيز در اين کتاب گرد آورده است. گفتني است بيشتر احاديث اين کتاب به فضيلت و آداب زيارت و زيارتنامههاي امام حسين اختصاص يافته است.
ابن قولويه در ديباچه کتاب مينويسد:
تمام احاديث اين کتاب از راويان مورد اعتماد شيعه گزارش شده و هيچ حديثي از رجال شاذ نقل نشده است، بلکه تنها از راوياني گزارش کردهايم که به حديث و علم شهره بودهاند.[51]
فصل دوم: سيرهنگاري و تاريخنويسي
با ظهور اسلام و آغاز رسالت پيامبر اکرم ، توجه به تاريخ، سيره و جنگهاي آن حضرت براي مسلمانان اهميت پيدا کرد. چنانچه در بيانات امامان نيز ترغيب به مطالعه و تفکر در احوال پيشينيان ديده ميشود.[52] اين تأکيدها سبب شد که نگارشهاي تاريخي در ميان مسلمانان آغاز و به تدريج شکوفا گردد.
کتابهايي با عنوان اخبار يا عناويني چون حديث، قصه، مَقتل، وَقعة سيره يا السِير و امر مجموعهاي کامل از روايات درباره رويداد يا موضوعي خاص در قالب تکنگاري است.[53]
تاريخنگاران شيعه
در ميان شيعيان يا افراد متمايل به تشيع مورخاني چون سليم بن قيس هلالي (م حدود 90 ق) و ابو مخنف لوط بن يحيي اَزْدي (م 157 ق) در سده دوم و مورخاني چون ابان بن عثمان (م 105 ق)، شرحبيل بن سعد (م 123 ق)، هشام بن محمد کَلبي (م 204 ق)، نصر بن مزاحم مِنقَري (م 212 ق)، احمد بن اسحاق يعقوبي (زنده در 292 ق)، ابن أعثم کوفي (م 314 ق) و ابن هلال ثقفي (م 283 ق).
غير از افراد پيشگفته، ديگراني نيز در سده سوم ظهور کردهاند، که اسامي ايشان در کتاب الفهرست ابن نديم (مقاله سوم، فن اول) آمده است.[54]
گذشته از مورخان، که به صورت تخصصي به اينگونه نگارشها اشتغال داشتند، فقيهان و محدثان شيعه نيز گاهي بنا به نياز جامعه و درخواست شاگردان خويش، کتابهاي تاريخي حديثي تدوين ميکردند که از اين ميان ميتوان به دو کتاب الإرشاد و الجَمَل شيخ مفيد (م 413 ق) اشاره کرد.
از مجموع کتابهاي تاريخي شيعيان بخشي تاکنون باقي مانده است که عبارت است از:
وقعة صفين، از نصر بن مزاحم؛ وقعة طف، از ابو مخنف أزْدي؛ کتاب (اصل)، از سليم بن قيس؛ الغارات، از ابن هلال ثقفي؛ الجَمَل، از شيخ مفيد؛ الإرشاد، از شيخ مفيد؛ التاريخ، از ابن اسحاق يعقوبي؛[55] الفتوح، از ابن اعثم کوفي.
معروفترين و معتبرترين کتابي که در زمينه تاريخنگاري عمومي ميشناسيم، کتاب الإرشاد، اثر شيخ مفيد است که با جزئيات بيشتري از اين کتاب آشنا ميشويم.
چنانچه از ديباچه و محتواي کتاب برميآيد، إرشاد بيانگر تاريخ اجمالي و مختصر زندگاني امامان دوازدهگانه است. البته او تنها به بيان تاريخي جريانات اکتفا نميکند، بلکه به تحليل و بررسي تاريخي حوادث نيز ميپردازد. خواننده ميتواند فضايل و مناقب امامان را در کنار تاريخ زندگاني ايشان در إرشاد بخواند. او با نگاهي عقلگرايانه، که برگرفته از مکتب علمي بغداد است، به معرفي تاريخي پيشوايان ديني ميپردازد.
إرشاد پيرامون هر امام به موضوعاتي چون نص بر امامت، تاريخ ولادت، دلايل امامت، مدت خلافت، عمر شريف و ذکر وفات و محل قبر و اندکي هم از مناقب آن امام اشاره کرده است.
تمام مطالب برگرفته از کتابهاي پيشينيان است، ولي گاهي اين اخبار با استناد کامل بيان ميشود و گاهي نيز مؤلف بدون اشاره به نام گويندگان، تنها به گزارش جريانات ميپردازد.
کتاب إرشاد از معتبرترين کتابهاي تاريخي شيعه است و مرجع بسياري از کتابهاي حديثي و تاريخي پس از خود قرار گرفته است.
به نظر ميرسد مؤلف، اين کتاب را براي عموم مسلمانان (شيعه و سني) نگاشته است؛ چنانچه رعايت تقيه و برخي قرائن ديگر اين مدعا را تأييد میکند.[56]
3ـ شيخ مفيد اگر خبري معتبر دال بر مسموميت و شهادت امامان نداشته، تذکر داده است، مثلاً در مورد شهادت امام جواد نوشته است: وَ قِيلَ أنَه مَضي مَسمُوماً و لم يثبت بِذلِک عِندِي خَبَرٌ فَأشهَدُ به.[57]
4ـ کتاب إرشاد از دو جلد تشکيل شده که تمام جلد اول آن به تاريخ زندگاني امام علي مربوط است و در جلد دوم زندگاني ديگر امامان بررسي شده است. جريان صلح امام حسن از متون خواندني اين جلد است.
5ـ در اين کتاب استدلالهاي کلامي خوبي در اثبات امامت امامان ديده ميشود.
6ـ نظرات حديثي گوناگون شيخ مفيد را ميتوان در ذيل احاديث اين کتاب مطالعه کرد. جمعآوري اين نظرات ميتواند به رشد علم فقهالحديث ياري رساند.
فصل سوم: روايات عددي
در پارهاي از روايات از اعداد استفاده شده است. معصومان براي تفهيم بهتر مقصود خويش به مخاطبان از عدد بهره جستهاند. در اينگونه روايات، آنان آموزههاي خويش را دستهبندي کرده و در ذيل دستههاي شمرده شده به مخاطب منتقل کردهاند. اين شيوه در آسانسازي فهم و يادگيري بسيار مؤثر است.
در بين کتابهاي حديثي شيعه، کتاب خصال و کتاب مواعظ العدديه به همين شيوه تأليف شده است.
بعدها آثاري همچون الاثني عشرية في المواعظ العددية[58] اثر محمد بن محمد حسيني عاملي از نوادگان شهيد ثاني (در قرن يازدهم) و الدرر السنية في المواعظ العددية من الآحادية إلي آخر العشارية[59] اثر ميرزا حسن حسيني يزدي حائري (قرن سيزده) به تقليد از صدوق شکل گرفت.
خصال از کتابهاي مشهور شيعه است که از دير باز مورد توجه دانشمندان و عموم شيعيان بوده است. گزينش احاديث زيبا و ابتکار در سبک تأليف، سبب شده که اين کتاب همواره نظر خوانندگان را به خود معطوف سازد.
کتاب خصال به ترتيب اعداد از عدد يک شروع و تا باب صد و بيش از صد ادامه مييابد. نوزده باب نخست از باب الواحد (باب خصلتهاي يگانه) تا ابواب التسعة عشر (باب خصلتهاي نوزدهگانه) به ترتيب اعداد تنظيم شدهاند. اين ابواب بدنه اصلي کتاب را شکل داده و بيشترين صفحات و روايات خصال در همين نوزده باب نخست گرد آمده است.[60] از آنجا که ذيل تمام اعداد افزون بر بيست روايت در دست نيست، صدوق ابواب بعد از بيست را در هفت باب اينگونه نامبردار کرده است:
ابواب العِشرِينَ وَ ما فُوقَه، اَبوَابُ الثلاثين و ما فوقه، ابواب الخمسين و ما فوقه، ابواب السبعين و ما فوقه، ابواب الثمانين و ما فوقه، باب الواحد الي المائه (ابواب المائه و ما فوقه).
تمام روايات خصال با سند متصل مؤلف از معصومان گزارش شده است. بيشتر اين روايات از طريق راويان شيعي است و بخشي ديگر را شيخ صدوق از مشايخ سني خود گزارش کرده است.
برخي از روايات مهم و مشهور اين کتاب عبارتاند از: حديث رَفع[61] (برداشته شدن تکليف 9 چيز)، حديث 12 خليفه و امام بعد از نبي[62]، حديث 30 علامت امامان[63]، حديث ثواب حفظ 40 حديث و بيان 40 حديث از پيامبر براي امام علي[64]، حديث رساله حقوق[65] امام سجاد بيان 50 حق از حقوق طرفين، حديث 70 منقبت اختصاصي امام علي[66]، حديث اربعمائه[67] بيان 400 حديث توسط امام علي براي يارانشان در يک جلسه و حديث تعليم 1000 باب علم به امام علي.[68]
کتاب حاضر شامل 1255 حديث است که در 26 باب تنظيم شده است. گوناگوني موضوعات و کوتاهي احاديث کتاب خصال با وجود حجم کم، سبب شده که اين اثر به دائرة المعارف بزرگي از معارف اسلامي تبديل و در شمار مجموعههاي نفيس روايات اهل بيت رسول خدا به حساب آيد.
فصل چهارم: مسندنويسي
«مسند» در اصطلاح سبکشناسي به کتابهايي گفته ميشود که مجموعه روايات هر صحابي از پيامبر خدا، اعم از روايات صحيح، حسن و ضعيف، به دنبال نام او ذکر شده باشد.[69]
چند کتاب مسند نيز همسو با مسانيد اهل سنت در همان قرون نخست به دست شيعيان نگاشته شد که مهمترين آنها عبارتاند از:
مسند الرضا يا صحيفة الرضا اثر احمد بن عامر بن سليمان طايي (نيمه دوم قرن سوم)؛
مسند زيد بن علي بن الحسين؛
مسند الإمام موسي بن جعفر از موسي بن ابراهيم مروزي (متوفي پس از 229 ق)؛
مسند الرضا از مؤلفي ناشناخته (م 882 ق)؛
مسند الحبري منسوب به حسين بن حکم بن مسلم حبري (م 286 ق).
اين مسانيد اکنون موجود و در دسترس علاقهمندان است. از پارهاي مسانيد شيعي تنها نامي باقي مانده است و متأسفانه خود آنها به دست ما نرسيده است. نام برخي از اين مسانيد عبارتاند از:
مسند محمد بن حنفيه (م 81 ق)؛ المسند از قيس بن ربيع السندي (م 150 ق)؛ المسند از عبيدالله بن موسي عبسي (م 213 ق)؛ المسند از يحيي بن عبدالحميد حمّاني (م 228 ق)؛ مسند الذّکر از محمد بن منصور مرادي (م 290 ق).
چند اثر همسو با مسانيد نيز در شيعه وجود دارد که عبارتاند از:
تحف العقول از ابن شعبة حرّاني؛
نزهة الناظر از حسين بن محمد بن الحسن الحلواني؛
الدرة الباهرة من الأصداف الطاهره، منسوب به شهيد اول.
نويسندگان اين کتابها احاديث معصومان را ذيل عنوان هر معصوم آوردهاند. اگر در معناي اصطلاحي مسند، قدري تسامح کنيم، ميتوانيم گردآوري کلمات هر معصوم را نيز «مسند» بناميم. در سالهاي اخير تلاشهاي زيادي در اين زمينه انجام شده است.[70]
آقاي عزيزالله عطاردي سخنان بيشتر معصومان را در کتابهايي به نام «مسند» جمعآوري کرده است.
يکي از مشهورترين منابع حديثي شيعه کتاب تحف العقول[71] تأليف أبو محمّد حسن بن علي حرّاني[72] از اعلام قرن چهارم هجري و معاصر با شيخ صدوق است. اين کتاب از ديرباز مورد توجه اهل دانش شيعه بوده و به جهت ترتيب و گزينش نيکوي نويسنده همواره عموم شيعيان حديثجو نيز با اين کتاب انسي ويژه داشتهاند.
نام کامل اين اثر تحف العقول عن آل الرسول است که در برگردان فارسي ميتوان آن را رهآورد خرد از خاندان پيامبر دانست.
در مقدمه کتاب مينويسد:
علماي شيعه کتابهاي مختلفي در احکام و فرائض نوشتهاند و لزومي به نگارش جديد در آن موضوعات نيست. کلمات ائمه مشتمل بر حکمتها و مواعظ مختلفي است که شامل وعد و وعيد و ترغيب بر مکارم اخلاق و نهي از بديها است و نيز شامل احاديث کوتاهي است که از آن بزرگان نقل گرديده که معاني بلندي در بر دارد. چون کتابي مشتمل بر اين مواعظ، حکمتها و احاديث کوتاه نوشته نشده بود اين کتاب را تأليف کردم.[73]
بعضي از محققان معاصر با مقايسه بخشي از روايات علوي موجود در اين کتاب با نهج البلاغه دريافتهاند که متن تحف العقول کاملتر و روانتر از متن نهج البلاغه است.[74] ارسال روايات (عدم ذکر اسناد) مهمترين ايرادي است که به کتاب تحف العقول وارد ساختهاند. مؤلف خود دليل اين کار را اختصار و آسانسازي مطالعه ياد کرده است: «و اسقطت الاسانيد تخفيفا و ايجازا»[75] و البته در ادامه به خواننده اين اطمينان را داده است که تمام احاديث کتاب را به صورت سماع از استادان خويش با سلسله سند کامل شنيده است و چون بيشتر آنها در موضوع آداب و حکمت است، متن خود حديث دليلي بر درستي آن است.
گذشت که اين کتاب را ميتوان در شمار ملحقات به سبک مسند دانست. نويسنده با به کارگيري ذوقي نيکو، روايات هر معصوم را ذيل نام وي سامان داده است. او به موضوعبندي در روايات نپرداخته است. آنچه براي وي مهم مينموده تفکيک روايات معصومان از يکديگر بوده است. بنابراين مؤلف کتاب، ابتدا کلمات پيامبر و سپس به ترتيب سخنان يازده امام (غير از صاحب الزمان) را در ابواب جداگانه جمع کرده است.
نوآوري ديگر ابن شعبه آن است که روايات را در ذيل نام هر معصوم به دو دسته تقسيم کرده است. او ابتدا خطبهها يا نامههاي طولاني را آورده و در آخر کلمات کوتاه منقول از آن معصوم را نقل ميکند.
گفتني است که بيشتر روايات اين کتاب حکمتها و مواعظ پيشينيان معصوم در ترغيب امر آخرت و بياعتنايي به دنيا و توجّه به مکارم اخلاقي و آداب ممدوح ديني است.
نويسنده چنانچه در مقدمه وعده داده بود، در پايان کتاب پس از پايان احاديث امام يازدهم، مناجات خداوند متعال با حضرت موسي و حضرت عيسي و نيز اندرزهاي حضرت مسيح را نيز بيان کرده است. پايان بخش مطالب کتاب وصاياي مفضل بن عمر، به شيعيان است. در اين وصايا رواياتي از امام صادق آمده است.
برخي از روايات مهم و مشهور در اين کتاب عبارتاند از:
1ـ سه وصيت پيامبر به حضرت علي، و توصيههايي به معاذ بن جبل.
2ـ سخنراني پيامبر خدا در حجة الوداع.
3ـ خطبه امام علي در موضوع اخلاص و خطبههاي معروف به وسيله و ديباج.
4ـ نامهها و وصاياي حضرت علي به امام حسن و وصيت امام حسين.
5ـ عهدنامه مالک اشتر، توصيف متقين، حديث اربعمائه.
6ـ رساله حقوق امام زينالعابدين .
7ـ توصيه امام صادق به عبدالله بن جندب، سفارش به جماعت شيعيان.
8ـ سخنان امام صادق معروف به نثر الدرر، رسالهاي در وجوب خمس و غنائم، معايش عباد.
9ـ احتجاج امام جعفر صادق با سفيان ثوري و صوفيه.
10ـ توصيه امام کاظم به هشام بن حکم.
11ـ پاسخ کامل امام رضا به مأمون درباره تمام احکام خدا.
12ـ رساله امام هادي درباره جبر و تفويض، پاسخ به مجموعه سؤالات دانشمند عصر يحيي بن اکثم.
فصل پنجم: غيبت نگاري
در تاريخ شيعه رخداد غيبت امام مهدي از ويژگي خاصي برخوردار است. تأثير اين رخداد بزرگ در روايات شيعي کاملاً مشهود است. گروهي از دانشمندان به انگيزه گردآوري اينگونه احاديث، غيبتنگاري را بنيان نهادند. بررسي کتابهاي فهرست و رجال نشان از آن دارد که نگارشهاي حديثي در اين موضوع سالها پيش از آغاز غيبت صغري شکل گرفته است.
گفتني است که تنها تا پايان قرن پنجم 57 نفر غيبتنگار شيعه، کتابهايي را در اثبات غيبت تدوين کردهاند که 16 نفر از ايشان پيش از غيبت به موضوع مهدويت و غيبت پرداختهاند.
از مجموع اينگونه گزارشها که معمولاً از کساني است که خود با تأليفات علمي کاملاً آشنا بودهاند ميتوان نتيجه گرفت که نه تنها بسياري از کتابهاي غيبت به دست ما نرسيده است بلکه حتي تاريخ در ذکر نام آنها نيز کوتاهي کرده است.
گفتني است که اگرچه بسياري از کتابهاي مربوط به غيبتنگاري، با عنوان «الغيبة» شناخته شدهاند اما بعضي از غيبتنگاران از عناوين ديگري استفاده کردهاند. بعضي از اين عناوين عبارتاند از: اخبار القائم، دلائل خروج القائم، مولد القائم، اخبار المهدي، کتاب صاحب الزمان و…، به نظر ميرسد کتابهايي که با عناوين الملاحم، الفتن، کشف الحيره، اخبار الوکلاء نگاشته شدهاند، نيز به بخشي از موضوع غيبت بپردازند.
کتاب شريف کمالالدين و تمام النعمة از آثار مشهور در زمينه مهدويت است. اين اثر پس از کتاب الغيبة نعماني تدوين شده است.
انگيزه نگارش: انگيزه اين نگارش حاصل سه رخداد هم زمان است که براي نويسنده در يک سفر زيارتي رخ داده است:
1ـ مواجه شيخ صدوق با شبهات متعدد مردم نيشابور درباره امام زمان، طول عمر و غيبت ايشان.[76]
2ـ پرسشهاي يک فيلسوف شيعي به نام شيخ نجمالدين أبو سعيد محمد بن الحسن بن محمد بن أحمد بن علي بن الصلت قمي يکي از دانشمندان قمي مقيم بخارا در مسأله غيبت و طولاني شدن آن و انقطاع اخبار بوده است. اين پرسشها و ترديدها سبب تحير عالم بخارايي شده بود که پاسخهاي صدوق او را قانع ميسازد.[77]
3ـ صدوق در مدت اقامتش در نيشابور شبي در رؤيا ميبيند که طواف خانه خدا را به پايان رسانده و حجر را بوسيده است و در حال مناجات است که امام عصر را در کنار در خانه خدا زيارت ميکند. امام به صدوق ميفرمايد: چرا درباره غيبت کتابي تأليف نميکني تا اندوهت را زايل سازد؟ و صدوق عرض ميکند: يا ابن رسول الله! درباره غيبت پيشتر رسالههايي تأليف کردهام.
و امام عصر در پاسخ شاکله کتاب جديد و مستقلي را براي غيبت ترسيم ميکند که همان کتاب جاودان کمالالدين است امام اينگونه کوتاه و جامع ميفرمايند:
ليس علي ذلک السبيل آمرک أن تصنف و لکن صنف الآن کتابا في الغيبة و اذکر فيه غيبات الأنبياء؛[78]
نه به آن طريق، اکنون تو را امر ميکنم که درباره غيبت کتابي تأليف کني و غيبت انبياء را در آن بازگويي.
اين رؤياي صادقه سبب شد که صدوق نگارش کتاب را در همان نيشابور آغاز کند و تأليف را به شهر ري به تأخير نيندازد.
او به فرموده امام عصر به غيبتهاي پيامبران پيشين اشاره کرده است. بنابراين هفت باب نخست کتاب را به روايات غيبت درباره پيامبراني چون ادريس، نوح، صالح، ابراهيم، يوسف و موسي پرداخته است. رواياتي که در کل ابواب آمده است را ميتوان در سه بخش بررسي کرد:
بخش نخست؛ ارائه شواهد تاريخي از امتهاي پيشين بر وقوع غيبت (مانند بيشتر ابواب بيستگانه نخست)
در اين بخش مؤلف رواياتي را از غيبت پيامبران خدا مانند ادريس، نوح، صالح، ابراهيم، يوسف و موسي آورده است.
بخش دوم؛ اشاره به قواعد بنيادي و باورهاي اصلي اماميه (مانند ابواب 21، 22، 28، 40 و…) در اين ابواب رواياتي درباره چرايي غيبت، ضرورت وجود هميشگي امام در روي زمين، حديث صحيفه و رواياتي درباره وجود قطعي ائمه و پيشگويي تولد امام عصر.
بخش سوم؛ رواياتي که مستقيماً درباره امام عصر و غيبت ايشان است. اين بخش نيز در چند دسته قابل مطالعه است:
دسته اول: حتميت غيبت و پيشگوييهايي از معصومان پيشين (مانند ابواب 25 تا 38)
دسته دوم: مسائل پيراموني شخصيت قائم و ظهور ايشان مانند ولادت، مشاهدهکنندگان ايشان و… (مانند ابواب 39، 41 تا 43، و…)
دسته سوم: يادکرد مطالبي در اثبات وجود امام عصر مانند ذکر اسامي معمرين و… .
پينوشتها:
1ـ معالم العلماء، ص 39ـ عمده اين اصول در گذر ايام از بين رفتهاند، از ميان اصول روايي شيعه تعداد 16 اصل باقي مانده که با عنوان «الأصول الستة عشر» به چاپ رسيده است.
2ـ در اينباره ر. ک: جلالي حسيني، مقاله الاصول الاربعمائه؛ دائرة المعارف الاسلامية الشيعية، حسن الامين، ج 4، ص 268؛ پژوهشي در تاريخ حديث شيعه، ص 193.
3ـ تهذيب المقال، ج 1، ص 93 و 94.
4ـ جوامع اوليه مانند:کتاب الجامع الکبير في الفقه، تأليف يونس بن عبدالرحمن و النوادر، تأليف احمد بن محمد بن عيسي اشعري و المحاسن، تأليف احمد بن محمد بن خالد برقي و… امروزه تنها بخشهايي از کتاب النوادر و المحاسن به دست ما رسيده است.
5ـ نهاية الدرايه، ص 175؛ معجم مصطلحات الرجال و الدرايه، ص 50.
6ـ رجال النجاشي، ص 377
7ـ علي بن إبراهيم بن هاشم قمي صاحب تفسير علي بن إبراهيم (م بعد از 307 ق).
8ـ احتمالاً عنوان الکافي بهعنوان نام اثر کليني از خطبه وي در شروع کتاب اقتباس شده است، آنجا که در پاسخ شخصي که از او تقاضاي تدوين چنين کتابي را کرده بود مينويسد: و قلتَ أنّک تُحِبُّ أن يکونَ عندکَ کتابٌ کافٍ يجمعُ فيه مِن جميعِ فنونِعلمِ الدّينِ. الکافي، ج 1، ص 8 و 9ـ يعني: گفته بودي که علاقهمندي کتابي در اختيار تو قرار گيرد که تو را کفايت کند و تمام فنون علم دين در آن گرد آمده باشد.
9ـ «کتاب الکافي… أضبط الأصول و أجمعها و أحسن مؤلفات الفرقة الناجية و أعظمها»، مرأةالعقول، ج 1، ص 3
10ـ الکافي، ج 1، ص 9
11ـ آقاي «امين ترمس العاملي» مجموعه روايات ثلاثي الکافي را در کتابي گرد آورده و با نام ثلاثيات الکليني و قرب الاسناد چاپ کرده است. اين مجموعه شامل 135 حديث ثلاثي است.
12ـ رجال النجاشي، ص 389
13ـ ر. ک: معاني الأخبار، مقدمه رباني شيرازي، ص 37 ـ 68 شامل نام 252 نفر از اساتيد شيخ صدوق.
14ـ ظاهراً شيخ صدوق چند بار به بغداد که مرکز علمي آن عصر به شمار ميرفت سفر کرده است. نجاشي زمان ورد وي به بغداد را سال 355 ثبت کرده است (رجال النجاشي، ص 389).
15ـ ر. ک: صدوق، معاني الأخبار، مقدمه آقاي عبدالرحيم رباني شيرازي، ص 17 ـ 25؛ مفاخر اسلام، ج 3، ص 164 ـ 170.
16ـ نجاشي درباره وي مينويسد: و سمع منه شيوخ الطائفة و هو حدث السن. رجال النجاشي، ص 389
17ـ معالم العلماء، ص 99؛ خلاصة الاقوال، ص 72
18ـ آثار حديثي موجود از شيخ صدوق (براي مطالعه بيشتر).
1ـ التوحيد: شامل مباحث توحيدي موجود در روايات.
2ـ الخصال: دستهبندي احاديث مختلف بر مبناي اعداد.
19ـ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص، 565 ـ 626
20ـ مشيخه در لغت اسم مکان از «شيخ» به معناي محل ذکر مشايخ است. مشيخه در اصطلاح فهرستي از سندهايي است که براي اتصال سلسله سند به مشايخ يا کتبي که روايات از آنها نقل شده است به کار ميرود؛ از مجموع 5998 روايت کتاب حدود 3943 روايت را ميتوان با استفاده از مشيخه مسند ساخت.
21ـ اعيان الشيعه، ج 9، ص 159
22ـ ر. ک: همان، ج 1، ص 66 ـ 71 و 206 ـ 227
23ـ عبارت سيد محسن امين در اينباره چنين است: و الحق ان الشيخ أول باحث نقد الأحاديث و حاول الجمع بين مختلفاتها و متعارضاتها لتلک الغاية الکلامية التي أشرنا. اعيان الشيعه، ج 9، ص 164
24ـ العدة في أصول الفقه، ج 1، ص 137 و 138
25ـ ر. ک: الوافي، ج 1، مقدمه و مقدمه ديوان فيض، ج 1، ص 75
26ـ همان، ص 7
27ـ همان، ص 4 و 5
28ـ جزءهاي الوافي عبارتاند از:
1ـ کتاب العقل و العلم و التوحيد.
2ـ کتاب الحجة.
3ـ کتاب الإيمان و الکفر.
4ـ کتاب الطهارة و التزين.
5ـ کتاب الصلاة و الدعاء و القرآن.
6ـ کتاب الزکاة و الخمس و المَبرّات (مبرات شامل: قرض، عتق، مکاتبه، وقف و هبه).
7ـ کتاب الصيام و الاعتکاف و المعاهدات.
8ـ کتاب الحج و العمرة و الزيارات.
9ـ کتاب الحسبة و الأحکام و الشهادات (کتاب الحسبة شامل مباحث حدود، جهاد، قصاص و ديات است).
10ـ کتاب المعايش والمکاسب و المعاملات (شامل مباحثي همچون صناعات، تجارات، زراعات، اجاره، ديون، ضمان، رهن و امانات).
11ـ کتاب المطاعم و المشارب و التجمّلات (تجملات شامل مباحثي همچون: ملابس، مراکب، مساکن و دواجن است).
12ـ کتاب النکاح و الطلاق و الولادات.
13ـ کتاب الجنائز و الفرائض و الوصيات (کتاب الفرائض مشتمل بر مباحث ارث است).
14ـ کتاب الروضة الجامعة للمتفرقات.
29ـ الوافي، ج 1، ص 40.
30ـ مثلاً در کتاب الجهاد (جلد 15 وسائل الشيعه) پس از ذکر احاديث فقهي جهاد با دشمن، بحث گستردهاي را تحت عنوان «ابواب جهاد النفس و ما يناسبه» مطرح کرده و در آن احاديث اخلاقي متعددي را در موضوعاتي همچون توکل، تقوا، ورع، عفت، تواضع و… ذکر کرده است. اين بخش مستقلاً با نام ترجمه جهاد النفس وسائل الشيعه به چاپ رسيده است.
31ـ اين فوائد عبارتاند از:.
1ـ طرق و اسانيد شيخ صدوق که معمولاً در کتاب من لا يحضره الفقيه نيامده است.
2ـ طرق و اسانيد شيخ طوسي که در آخر تهذيب و استبصار آمده است.
3ـ طرق و اسانيد کليني و مراد از عدّههايي که از آنان نقل حديث نموده است.
4ـ مآخذ و منابع کتاب وسائل؛
5ـ طرقي که مؤلف به وسيله آنها از مؤلفان منابع مزبور نقل حديث ميکند.
6ـ اثبات صحّت منابع مزبور.
7ـ اصحاب اجماع و صاحبان اصول احاديث و جمعي که توسط ائمه توثيق شدهاند.
8ـ قرائني که موجب وثوق به صدور حديث ميشود.
9ـ استدلال بر صحت کتب حديثي که از آنها نقل کرده است و اعترض به اصطلاح جديد علماي درايه که احاديث را به چهار نوع تقسيم کردهاند.
10ـ جواب به اعتراضات وارد بر اخباريان.
11ـ احاديث مضمر و تعيين مضمرعنه (کسي که به جاي ذکر نامش از ضمير استفاده شده است).
12ـ احوال راويان حديث به ترتيب حروف الفبا؛ اين بخش کتاب رجالي مختصر و سودمندي است که شيخ حر عاملي در آن راويان بسياري را توثيق نموده است.
32ـ سيزده کتاب از کتابهاي شيخ صدوق (همانند خصال و علل الشرايع و عيون الاخبار و…) همچنين ارشاد و امالي و مقنعه (همگي از شيخ مفيد)، امالي و مصباح المتهجد (از شيخ طوسي)، مسائل علي بن جعفر، قرب الاسناد محاسن برقي، نهجالبلاغه، تحف العقول، مجمعالبيان و کامل الزيارات و… از مصادر شيخ حر عاملي در تأليف کتاب وسائل هستند.
33ـ مستدرک الوسائل، ج 1، ص 60.
34ـ پدربزرگ علّامه، ملا مقصود از دانشمندان باتقوا بود. وي به خاطر کلام زيبا و اشعار دلنشين و رفتار و گفتار نيکو در محافل و مجالس به مجلسي ملقب شده بود و به همين جهت اين خاندان عاليقدر نيز بدين نام شهرت يافتهاند.
35ـ مرحوم سيد محسن امين در اعيان الشيعه، 12 عنوان از آثار عربي ايشان را نام برده است، ر. ک: ج 9، ص 183؛ اما آقاي احمد عابدي در کتاب آشنايي با بحارالأنوار با تتبعي که انجام دادهاند، تعداد عناوين آثار عربي علّامه مجلسي را به 20 اثر رسانده است. ر. ک: ص 61 و 62ـ
36ـ بحارالأنوار، ج 1، ص 3 و 4
37ـ همان، ص 4
38ـ عناوين اين ده کتاب و رموز هر يک عبارت است از: امالي (با رمز لي)، خصال (با رمز ل)، عيون اخبار الرضا (با رمز ن)، علل الشرائع (با رمز ع)، معاني الأخبار (با رمز مع) و توحيد صدوق (با رمز يد) که اين کتابها همگي از آثار شيخ صدوق است. عناوين ساير کتابها نيز بدين شرح است: قرب الاسناد حميري (با رمز ب)، امالي يا مجالس شيخ طوسي (با رمز ما)، تفسير علي بن ابراهيم قمي (با رمز فس)، احتجاج طبرسي (با رمز ج).
39ـ اين فهرست که سنگبناي اوليه بحار به شمار ميآيد، هماکنون در جلد 103 بحار (چاپ بيروت) عيناً به خط علّامه مجلسي چاپ شده است.
40ـ در بين اين منابع به غير از کتاب شهاب الأخبار بقيه کتب کاملاً شيعي است. علّامه مجلسي، قاضي نعمان بن محمد صاحب دعائم الاسلام را هم شيعه ميداند.
41ـ ر. ک: بحارالأنوار، ج 1، ص 4846، جدول اين رموز در فصل سوم مقدمه و نيز در پايان برخي از مجلدات بحار آمده است.
42ـ از اين 85 منبع،20 مورد کتب لغت، 13 مورد کتب شرح احاديث و 52 مورد کتب حديث، تاريخ و… از اهل سنت است.
43ـ ر. ک: بحارالأنوار، ج 1، ص 47ـ وي در اينباره مينويسد: «إنّا إنما ترکنا إيراد أخبار بعض الکتب المتواترة في کتابنا هذا کالکتب الأربعة لکونها متواترة مضبوطة لعله لا يجوز السعي في نسخها و ترکها».
44ـ فهرست بخشهاي بيست و پنج گانه بحار بر اساس تقسيم مؤلف، همراه با شماره جلد آن منطبق با چاپهاي صد و ده جلدي بيروت عبارتاند از:
1ـ کتاب العقل و العلم و الجهل. (مطابق با جلد 1 و 2)
2ـ کتاب التوحيد. (مطابق با جلد 3 و 4)
3ـ کتاب العدل و المعاد. (مطابق با جلد 5 ـ 8)
4ـ کتاب الاحتجاجات و المناظرات و جوامع العلوم. (مطابق با جلد 9 و 10)
5ـ کتاب قصص الأنبياء. (مطابق با جلد 11ـ 14)
6ـ کتاب تاريخ نبينا و أحواله . مطابق با جلد 15ـ 22)
7ـ کتاب الإمامة و فيه جوامع أحوالهم. (مطابق با جلد 23ـ 27)
8ـ کتاب الفتن و فيه ما جري بعد النبي ص من غصب الخلافة و غزوات أميرالمؤمنين . (مطابق با جلد 28ـ 34)
9ـ کتاب تاريخ أميرالمؤمنين صلوات الله عليه و فضائله و أحواله. (مطابق با جلد 35ـ 42)
10ـ کتاب تاريخ فاطمه و الحسن و الحسين صلوات الله عليهم و فضائلهم و معجزاتهم. (مطابق با جلد 43ـ 45)
11ـ کتاب تاريخ علي بن الحسين و محمد بن علي الباقر و جعفر بن محمد الصادق و موسي بن جعفر الکاظم صلوات الله عليهم و فضائلهم و معجزاتهم. (مطابق با جلد 46ـ 48)
12ـ کتاب تاريخ علي بن موسي الرضا و محمد بن علي الجواد و علي بن محمد الهادي و الحسن بن علي العسکري و أحوالهم و معجزاتهم صلوات الله عليهم. (مطابق با جلد 49ـ 50)
13ـ کتاب الغيبة و أحوال الحجة القائم صلوات الله عليه. (مطابق با جلد 51ـ 53)
14ـ کتاب السماء و العالم؛ اين کتاب شامل مطالبي درباره عرش، کرسي، افلاک، عناصر، مواليد، فرشتگان، جن، انس، وحوش، پرندگان و ديگر حيوانات و نيز ابواب صيد و ذباحه و طب است. (مطابق با جلد 54ـ 63)
15ـ کتاب الإيمان و الکفر و مکارم الأخلاق. (مطابق با جلد 64ـ 70)
16ـ کتاب الآداب و السنن و الأوامر و النواهي و الکبائر و المعاصي و فيه أبواب الحدود. (مطابق با جلد 70 73 و 76)
17ـ کتاب الروضة و فيه المواعظ و الحکم و الخطب. (مطابق با جلد 74 و 75)
18ـ کتاب الطهارة و الصلاة. (مطابق با جلد 77ـ 88)
19ـ کتاب القرآن و الدعاء. (مطابق با جلد 89ـ 92)
20ـ کتاب الزکاة و الصوم و فيه أعمال السنة. (مطابق با جلد 93ـ 95)
21ـ کتاب الحج. (مطابق با جلد 96 و 97)
22ـ کتاب المزار. (مطابق با جلد 98 و 99)
23ـ کتاب العقود و الإيقاعات. (مطابق با جلد 100 و 101)
24ـ کتاب الأحکام . (مطابق با جلد 101 و 102)
25ـ کتاب الإجازات. (مطابق با جلد 104ـ 107)
45ـ چاپ 110 جلدي بيروت عيناً عکسبرداري از چاپ 110 جلدي ايران است، با اين تفاوت که در چاپ ايران، سه جلد «فهارس بحار» که توسط آقاي سيد هدايتالله مسترحمي تنظيم و در جلدهاي 54 و 55 و 56 يعني دقيقاً سه جلد مياني اين دوره درج شده بود، در چاپ بيروت به مجلدات آخر (108 و 109 و 110) منتقل شده است. از اينرو، شماره جلدهاي 54 تا 107 بيروت سه شماره با چاپ ايران اختلاف دارد؛ مثلاً مطالب جلد 100 چاپ بيروت عيناً مطابق جلد 103 چاپ ايران است.
46ـ بحارالأنوار، ج 1، ص 4
47ـ نام برخي از اين رسالهها عبارت است از: رساله امام هادي در پاسخ به جبر و تفويض و اثبات عدل الهي. مسائل علي بن جعفر. رسالة استحاله السهو علي النبي. قصه جزيره خضراء. کتاب طب النبي منسوب به ابوالعباس مستغري. رسالة الحقوق از امام سجاد . توحيد مفضل.
48ـ ميزان الحکمة نخست در ده جلد به چاپ رسيد، سپس در چهار جلد همراه با يک جلد فهرست با اصلاحات سودمندي عرضه گرديد. چاپ اخير اين مجموعه به همراه ترجمه فارسي آن در 15 جلد با فهرستهاي سودمند توسط موسسه فرهنگي دارالحديث منتشر شده است.
49ـ مجموعه ميزان الحکمة مقدمه طرح بزرگي است که در آن تمامي روايات مرتبط با مسائل فکري، اخلاقي و اجتماعي از منابع مختلف حديثي شيعه و اهل سنّت استخراج شده و در ذيل موضوعات مشخص در يک مجموعه بزرگ به نام موسوعه ميزان الحکمة عرضه خواهد شد بخشي از اين موسوعه تاکنون منتشر گرديده است.
50ـ ميزان الحکمه، ج 1، ص 1413
51ـ همان، ص 37
52ـ نهجالبلاغه، نامه 31، نامه امام علي به فرزندشان امام حسن .
53ـ دانشنامه جهان اسلام، ج 6، ص 98
54ـ الفهرست ابن نديم، ص 190، ش 150.
55ـ جرجي زيدان در کتاب تاريخ تمدن اسلام مينويسد: «تا نيمه قرن سوم هجري کتب تاريخي مسلمانان و طبقات به تاريخ جنگها و فتحها محدود بود. از آن زمان به بعد به تدوين تاريخ عمومي ممالک و ملل قديم و جديد مشغول شدند و قديمترين تاريخ عمومي اسلامي، تاريخ ابن واضح، معروف به يعقوبي، در دو مجلد است که يک مجلد آن مربوط به تاريخ يهود و هند و يونان و روم و ايران و غيره و جلد ديگر راجع به تاريخ اسلام از آغاز تا زمان معتمد عباسي است که در سال 256 هجري به خلافت رسيد.» (ص 499).
56ـ بهعنوان مثال شيخ مفيد در پايان باب ذکر أولاد اميرالمؤمنين مينويسد: «و في الشيعة مَن يذکر… فعلي قولِ هذه الطائفة… و الله أعلم». نظير اينگونه عبارات در مجموع کتاب إرشاد ديده ميشود. به نظر ميرسد شيخ مفيد در نظر داشته تا وقايع تاريخي را با انصاف تمام و بدون هيچگونه تعصب و يکجانبهنگري براي خواننده ترسيم کند. بنابراين سعي کرده است خود را بيطرف جلوه دهد؛ الإرشاد، ج 1، ص 355
57ـ الإرشاد، ج 2, ص 295
58ـ اين کتاب داراي يک مقدمه و دوازده باب و يک خاتمه است. باب اول احاديث يکيها تا باب دوازده که دوازدهتاييها را آورده است. در هر باب ابتدا احاديث نبوي از طريق شيعه سپس از ديگر طرق روايات حضرت را آورده است. آنگاه روايات ائمه را به ترتيب از اميرالمؤمنين، امام حسن و… آورده است. پس از آن کلمات حکماء و عرفاء را نگاشته است. تدوين اين اثر در نهم رجب سال 1068 ق پايان يافته است. (الذريعه، ج 1، ص 119، ش 576
59ـ الذريعه، ج 8 ، ص 127، ش 464
60ـ کل کتاب خصال 652 صفحه است که 19 باب نخست 511 صفحه است.
61ـ همان، ص 417
62ـ همان، ص 466
63ـ همان، ص 527
64ـ همان،ص 541
65ـ همان، ص 564
66ـ همان، ص 572
67ـ همان، ص 610 اين حديث در کتاب تحف العقول نيز آمده است.
68ـ همان، ص 622
69ـ الرسالة المستطرفه.
70ـ براي اطلاع بيشتر نگاه کن: سبک شناخت کتابهاي حديث، ص 302
71ـ متن عربي اين کتاب با تحقيق و تصحيح و توضيحات آقاي علي اکبر غفّاري در يک جلد توسّط مؤسسه انتشارات اسلامي قم منتشر شده است. اين اثر توسط آية الله محمّدباقر کمرهاي به فارسي ترجمه شده و انتشارات اسلاميه آن را منتشر کرده است.
72ـ حرّان يکي از روستاهاي اطراف شهر حلب در سوريه است. حلب در سدههاي چهارم تا هفتم از مراکز علمي مهم شيعه بوده است.
73ـ تحف العقول، ص 2
74ـ حجة الاسلام والمسلمين استاد سيد محمد کاظم طباطبايي در مقايسه بين عهدنامه مالک اشتر موجود در تحف العقول و نهجالبلاغه و چندي ديگر از روايات علوي بر اين باور است که سيد رضي بعضي موارد اين نامه بلند را تقطيع کرده و متن تحف العقول از استواري بيشتري برخوردار است. همچنين استاد معتقد است که در مجموع استحکام متن احاديث تحف العقول در ميان کتب روايي کم نظير است.
75ـ تحف العقول، ص 2
76ـ فوجدت أکثر المختلفين إلي من الشيعة قد حيرتهم الغيبة و دخلت عليهم في أمر القائم الشبهة و عدلوا عن طريق التسليم إلي الآراء و المقاييس). همان، ص 3
77ـ صدوق با بيان روايات نبوي و امامان درباره غيبت او را آرام ساخته و ترديدهايش را زايل ميسازد. شيخ نجمالدين که از شنيدن احاديث صحيح صدوق به وجد ميآيد از او ميخواهد تا اثري را در موضوع غيبت و طولاني شدن آن بنگارد و صدوق وعده ميدهد که به هنگام بازگشت به وطنش در ري نگارش اين کتاب را آغاز کند. همان.
78ـ همان.