شما اینجا هستید: رهنامه پژوهش » ویژه‌ها » تاریخ آموزی در حوزه‌ها؛ وضعیت موجود، مسیر پیش‌رو

اشاره:
هر کسی در هر علمی که متخصص است، فقط در همان علم تخصص دارد و ديگر این آموزه کهنه شده است که کسی که متخصص در فقه باشد در همه علوم دیگر مبانی را دارد. مبانی هر علم با علم دیگر متفاوت است. تلقی ما این است كه کسی که اصول فقه خوانده باشد، می‌تواند در هر علمی مجتهد شود و کسی که اصول فقه نخوانده باشد، در هیچ علمی نمی‌تواند مجتهد شود؛ این از بدیهی‌ترین اصول باطل‌شده است.
ائمه(عليهم‌السلام) تأکید مي‌كردند معارفشان پخش شود، نه فضائل و معجزات و کرامات؛ اما در مجالس ما معمولاً به فضائل و کرامات پرداخته می‌شود. کسی که اهل تعقل باشد، با کلام امام تعقل می‌کند و از آن، اعجاز و فضیلت او را درک می‌کند. نهج‌البلاغه را به مخالفان نشان بدهيد و بگویيد این خطبه و کلام امام من است؛ امامي كه امیر کلام است. محتوای كلامش را ببينيد اينكه در توحید و نبوت و معاد چه می‌گوید. عالمی می‌گفت دوست دارم به بهشت بروم، نه براي حورالعین و نعمت‌های مادی، فقط براي اينكه نهج‌البلاغه را از زبان حضرت علی(عليه‌السلام) بشنوم.

 به نظر شما چرا دانش تاریخ در حوزه‌های علمیه مهجور است و در واقع بزرگترین مانع تاریخ‌آموزی در حوزه‌های علمیه چیست؟ (البته با عنایت به حوزه فعالیت شما در جامعة المصطفی)
استاد: سؤال خوبی است. مشکل تاریخ، شاید در خارجی‌ها در بخش‌هايی شدیدتر باشد؛ ولی در ایران هم این مشکل را داریم، به‌خصوص در تاریخ مقدس که مربوط به اهل‌بیت است. مشکل این است که شيعه تاکنون تاریخ را علم تلقي نكرده و آن را به ديد نقل نگريسته است. علامه طباطبایی هم موافق با اين نظر است؛ به همین دليل كسی به سراغش نرفته است. نقل‌ها هم متضادند و كم‌تر مي‌توانند انسان را به حقیقت برسانند؛ از اين رو وقتي مي‌خواهيم تاريخ را به صورت علمي مطرح کنیم، ممکن است بسیاری از مطالب غیر علمی، که در طول اعصار، تاریخ تلقي شده‌اند، در بوته نقد قرار بگيرند. به همين دليل تا قدم از قدم برمی‌داریم می‌گویند این مسئله با فلان عقیده مردم ناسازگار است و به اين شكل دست ما را می‌بندند، به‌خصوص که تاریخ با کلام و حدیث نيز آميخته شده است. ممکن است تاریخ، با روش‌های خودش، به نتيجه‌اي برسد كه مورد تأييد کلام نباشد یا نتيجه‌اي غير از آنچه تاريخ به دست آورده، در حدیث آمده باشد. ما معتقديم که تاریخ هیچ ناسازگاری با مبانی اسلامی و با مبانی تشیع ندارد و آنهایی که ناسازگارند یا حقایق تاریخی نیستند، یا کلام حقيقی نیستند، یعنی کلام‌نما هستند و یا احادیث ضعیفی‌اند که به پر و پای تاریخ می‌پیچند. بنابراین اگر تاریخ را روشمند و علمی مطرح کنیم، می‌توانیم آن را در خدمت اهل بیت قرار بدهیم و با توجه به زمان و مکان و تحلیل‌ها به شناخت بهتري از اهل بيت دست پيدا كنيم.
یکی از ایده‌هایی که ما داریم، کارآمدکردن تاریخ در تحلیلِ تاریخ اهل‌بیت است. راه حل این مشکل اين است كه بتوانیم با زبان علمی معیار صحبت کنیم. این زبان، زبانِ عقلایی است و از روش‌هاي عقلايي بهره مي‌گيرد و همه عقلا به آن وفادارند. یکی از نکاتی که مرتب تذکر می‌دهم این است که عقاید را با گزاره‌های نقلی تاریخی گره نزنیم؛ زيرا عقاید کلامی ما در یک سطح بالاتر، با دلایل قطعی، ثابت شده است و جايگاه گزاره‌های تاریخی پایین‌تر از جایگاه کلامی قطعی، يعني قرآن و روایات متواتر و عقل ثابت، است. گزاره تاریخی عقیده نیست و اگر عقايد را به گزاره‌های تاریخی گره بزنیم، با زير سؤال رفتن هر گزاره تاریخی ممکن است تزلزل و تشتتی در باورها ایجاد شود؛ مثلاً اينکه در عاشورا فلان اتفاق افتاده یا نه؟ فلان شخصيت بود یا نبود؟ فلان شخصیت غیر معصوم اشتباه کرد یا نه؟ ممکن است بخواهيم اشتباه غیرمعصومی را تحلیل کنیم، اگر اين مسئله را عقیده بدانيد و تاریخ نتواند آن را ثابت کند، عقيده زیر سؤال می‌رود؛ بنابراين عقاید را بايد از جای دیگر گرفت و نبايد آن را به گزاره‌های تاریخی گره زد. این مسائل را به صورت روشمند در کلاس‌ها مطرح مي‌كنيم و به لطف خدا جواب هم داده است؛ معمولاً طلابی که تاريخ خوانده‌اند، در تبلیغ موفق‌ترند؛ چون مردم تشنه این حقایق‌اند. اگر اين مسائل به سبک تحلیلی و روشمند و عقلایی مطرح شوند، مخاطب را مثل تشنه‌ای که هميشه آب شور خورده است و با آب گوارایی روبه‌رو می‌شود، سيراب مي‌كنند. با اين روش مخاطب دید زیبایی به ائمه(عليهم‌السلام) پیدا می‌کند و مظلومیت‌شان را می‌فهمد. تاريخ از این جهت کارایی بیشتری در تبلیغ داشته است.
 برای اینکه تاریخ از صرف نقل بودن خارج و علم تلقي شود، باید به فلسفه تاريخ بپردازيم و نگاه درجه دو به تاريخ بيندازيم. بحث نگاه درجه دو به تاریخ را تا چه حد جدی گرفته‌ایم؟
استاد: برای پاسخ به اين سؤال خوب است كه یک تقسیم ثلاثی داشته باشيم. تاريخ را مي‌توان در يكي از سه معنا به كار برد: 1. تاریخ نقلی مانند نقل‌هایی که در کتاب‌هایی مثل طبری و امثال آن است؛ 2. تاریخ تحلیلی كه تحليل و بررسي همين نقل‌ها و گزارش‌ها است و 3. فلسفه تاریخ که یک ایدئولوژی و جهان‌بینی کلی و نگرش کلی به ما می‌دهد. در بخش فلسفه تاریخ، در غرب کارهای فراوانی شده است. فراواني كارهاي غربيان و عقب‌افتادگي ما در اين زمينه سبب شده است كه دانشوران ما هرگاه به سراغ این مقوله می‌روند مقداري خودباختگی نشان می‌دهند و معمولاً كارهاي آنان را اصول مسلم تلقی می‌کنند یا نقد جدي و زيادي به آنها وارد نمی‌کنند. ما صاحب‌نظران بسيار كمي در فلسفه تاریخ داریم. کسانی مثل شهید مطهری و شهید صدر وارد این مقوله شدند به سمت قرآن رفتند. حق هم همين است که در اين‌باره از قرآن و سنت‌های آن و همچنين روايات کمک‌هاي بسيار بگیریم و بعد با علوم روز به صورت اجتهادی برخورد بکنیم، نه اینکه بدون مبنا گفته‌هاي ديگران را بپذیریم؛ البته مبنا باید تثبیت شده باشد، نه ذوقی و استحسانی.
تاریخ تحلیلی مسئله مهمي است. از آنجا که هنوز مبانی آن برای ما روشن نشده و آن را روش‌شناسی نکرده‌ایم، هر کسی با مبانی و روش خاص خود به تحلیل می‌پردازد و اقوال و تحلیل‌ها متشتت می‌شوند. براي نمونه هم سنی، هم شیعه و هم مستشرق تاریخ تحلیلی می‌نویسند؛ اما نتایج متفاوتي به دست مي‌دهند؛ زيرا هنوز قواعد تحلیل روشن نشده است. باید براي بيان قواعد تاريخ، علمي به نام قواعد تحليل تاريخ تعريف كنيم، مثل اصول فقه كه بيانگر قواعد فقه است؛ اما متأسفانه هنوز امكان و شرايطش را نداریم. واحدها به‌گونه‌اي طراحي شده‌اند که بیش‌تر به متن می‌پردازند، اساتید هنوز مسلط نیستند و روش‌ها هم بسیار مختلف است. نیاز است کار اجتهادی، مثل کارهایی که در حوزه در اصول و فقه می‌شود، انجام بگيرد که متأسفانه نه‌اينكه در اول راه هستیم، هنوز راه نیفتاده‌ایم كه خلأ بزرگی است. اساتید تاریخ اندك‌اند و خیلی زود مشهور می‌شوند و متأسفانه اشتغالاتشان اجازه نمی‌دهد که وارد این وادی شوند. حق این است که بعضی از اساتید که صاحب فکرند، وارد این مقولات شوند، جرقه‌های فکری‌شان را یادداشت کنند و طلاب مستعد را وارد اين حيطه كنند.
 فرق بین فلسفه تاریخ و تاریخ تحلیلی چیست؟
استاد: بايد تاریخ را تعریف کنیم تا فلسفه تاریخ روشن شود. گاهي تاریخ به معنای عینیت تاریخ است، یعنی آنچه اتفاق افتاده است؛ چه چيزي، چگونه و چرا اتفاق افتاده است؟ گاهي نيز تاریخ به معناي گزاره‌هایي است که کاشف از آن اتفاق است، مثل سنت و حدیث؛ نسبت اتفاق و گزاره تاريخي مانند نسبت سنت و حدیث است. اين گزاره‌ها در علمی به نام تاریخ ساماندهی می‌شوند. فلسفه تاریخ ناظر به عینیت تاریخی است؛ مثل اينكه سنت‌ها چه بوده‌اند؟ بر اساس كدام سنت فلان امت نابود شده است؟ سنتی که حاکم بر واقعیت تاریخ است. تاریخ به چه سمتی پیش می‌رود؟ فرجام جهان چیست؟ محرک، هدف و غایت تاریخ چيست؟ آیا تاریخ تکرار می‌شود، دور می‌زند، خطی حرکت می‌کند یا زیگزاگ پيش مي‌رود؟ این عینیت تاریخی نوعي جهان‌بینی است و از بالا به تاریخ نگاه می‌کند. ممكن است خیلی از فیلسوفان تاریخ تسلط تاريخي بر تاریخ نداشته باشند.
تحلیل تاریخ، با توجه به گزاره‌های علم تاریخ و با كمي جزئي‌نگري بيشتر، مسائل را بررسی می‌کند. چرا امویان سقوط کردند؟ چرا آل‌بویه دچار تشتت شدند؟ دولت‌هاي ديني يا دولت‌های شیعی را آسیب‌شناسی کنیم تا بفهميم علل رشد تمدن اسلامی چه بوده و چه عللي سبب افول آن شده است. حتي مي‌توان ريزتر نيز بررسي كرد؛ چرا فلان خلیفه نتوانست موفق باشد و شکست خورد؟ چرا مردم کوفه تا آخر با امام علی(عليه‌السلام) همراهی نکردند؟ با قواعدی که در دست داریم مسائل را تحلیل می‌کنیم. در واقع تحليل يعني زمان‌شناسی، مکان‌شناسی، شخصیت‌شناسی، روان‌شناسی شخصیت و جامعه‌شناسی كه از تاریخ نقلی جدا می‌شود.
 يعني در تحلیل تاریخی هم مي‌توانيم فقط به تحلیل منقولات بپردازیم و هم ممکن است گاهی از فلسفه تاریخ استفاده کنیم.
استاد: بررسی گزاره‌ها مقام اثبات است و اينکه تاریخ به چه سمتی پیش می‌رود، مقام ثبوت. نگاه فلسفه تاریخی ما ممکن است در تحلیل‌های ما تأثیر بگذارد، اما ممکن است مستقیم دخالت نکند.
 رهنامه: وارد بحث روشی بشویم. آيا در بحث فلسفه تاریخ یا تحلیل تاریخ کاري جدی انجام شده است كه بتوانيم روشی ارائه کنیم؛ مثلاً اگر كسي وارد تاریخ شد این ده گام را بردارد تا به تحلیلي درست و موفق برسد؟
استاد: در زبان فارسی و در محافل خودمان کمتر به این مقوله پرداخته‌ايم، بلکه می‌توانم بگویم اصلاً نپرداخته‌ايم. کارهای پراکنده‌ای در دانشگاه‌ها و در مراکز حوزوی انجام شده است؛ اما هنوز به قدری نیست که بگوییم جاي خالي اين كار را پر کرده است. این بزرگ‌ترین آسیبی است که در دوران معاصر در حيطه تاریخ داریم. تاریخ ممکن است شعب مختلفی داشته باشد، از جمله تاریخ شفاهی، که آنجا هم به تحلیل نیاز داریم. كتاب روش پژوهش در تاریخ را آستان قدس ترجمه و منتشر کرده است؛ اما آن هم در حال و هوای خاصی است و هنوز در سطح است؛ به عمق نرفته‌ایم. ما در تاریخ به كسي مثل شیخ انصاری نیاز داریم که بتواند قواعد تاريخ را با ذهن نقاد و وقاد خودش و به سبک اجتهادی تحلیل بکند و موجب تحولی در علم تاریخ شود. باید عده‌اي از همه چیز بگذرند و در این مقوله متمحض بشوند؛ هنوز این کار را نکرده‌ایم.
 آیا این کارهایی که در تاریخ به صورت تحلیل انجام می‌شود به صورت ارتکازی است؟
استاد: بله، تحلیل‌ها موردی است؛ براي مثال من امام علی(عليه‌السلام) را با توجه به آنچه در ذهن و ارتکاز دارم، تحلیل می‌کنم و مي‌نويسم و ديگري شايد به‌گونه‌اي دیگر بنويسد؛ حتي ممكن است گرایش‌ها در من تأثیر بگذارد، یا روشي را به نفع شیعه بدانم و به کار بگیرم یا در جايي به نفع شیعه ندانم و استفاده نکنم و در نتيجه در کتابي دیگر جور دیگري بنويسم.
 مطلبی را درباره حدیث و کلام و تاریخ فرمودید. چطور می‌توانیم نسبت اینها را بسنجیم و در صورت تعارض آن را برطرف كنيم؟
استاد: مباحث بین رشته تاریخ و علوم دیگر ضلع طویلی دارد و نمی‌توانم جواب قطعي به شما بدهم. براي هر کدام در حد چند رساله باید کار کنیم؛ براي مثال به طلبه‌اي پیشنهاد داده بودم که تعامل تاریخ و کلام را در یک مسئله، مثل علم غیب یا عصمت، بررسی کند. کجا با هم تعامل دارند و کجا ممکن است در ظاهر متعارض باشند؟ اين تعارض چگونه و با چه دید و مبنايی حل مي‌شود؟ همین‌طور بین تاریخ و حدیث. جلسات مختلفی درباره تاریخ و کلام گذاشتيم که می‌توانید در سایت سخن تاریخ ببینید. اما تاریخ و حدیث خاص اسلام است، چه سنی و چه شیعه و بسیاری از گزاره‌های تاریخی با گرایش‌های مختلف در قالب حدیث وارد شده که ممکن است روش‌های تاریخی و روش‌های تحلیل نتیجه دیگری بدهند؛ براي نمونه در کتاب‌های تاریخ متعصبان اهل‌سنت كه می‌خواستند تشیع را به یهودیت نسبت دهند، شخصیتی به نام عبدالله بن‌سبا خلق شده بود که یک هزاره، یا بیشتر، شخصیت تاریخی مسلم فرض می‌شد؛ از او سوء استفاده می‌کردند و پيدايش شیعه را به او نسبت مي‌دادند. علامه عسکری که رحمت خدا بر او باد، در كتابش با استفاده از روش‌های تاریخی، ثابت کرد که این شخصیت موهوم است و وجود خارجی نداشته است. مي‌توانيم پایان‌نامه‌اي را به روش‌شناسی علامه عسکری اختصاص بدهيم؛ همين‌طور روش‌شناسی علامه جعفر مرتضی عاملی يا روش‌شناسی افراد مختلف و کم‌کم با جمع‌شدن اين پايان‌نامه‌ها، به کلیت و نتيجه‌اي نسبتاً قطعي برسیم؛ اما در این مسائل هنوز در قدم‌های نخستیم و از آنجا كه تاریخ ضعیف و نحیف است و این علوم خیلی بزرگ و عریق و ریشه‌دارند، هنوز یافته‌های این علوم بر تاریخ تحمیل می‌شود. هنوز تاریخی رها از کلام و رها از حدیث، به صورت مدون و قطعی نداریم. علاوه بر اين، همان‌طور که علوم انسانی دیگر، مثل جامعه‌شناسی، اقتصاد و علوم دیگر، یافته‌هایشان را بر تاریخ تحمیل می‌کنند، مورخان هم، در چارچوب نظری، تحت سیطره این علوم درمی‌آیند.
 اگر تاریخ را خوب نشناسیم آیا ممکن است حدیث و قرآن یا حتي علوم دیگر را که برای خودشان تاریخی داشته‌‌اند و در سیر و تطورات تاریخی شکل گرفته‌اند، خوب نفهمیم؟
استاد: بله، خیلی فرمایش متینی است. اگر به قرآن و سنت هم مراجعه کنیم، مؤیدات فراوانی برای این فرمایش می‌بینیم. بسیاری از آیات قرآن آیات تاریخی‌اند که عبرت و درس‌گیری را مي‌آموزند. حضرت علی(عليه‌السلام) بر تاریخ تکیه دارد و می‌فرماید من چون تاریخ می‌دانم مثل این است که با امت‌های گذشته زندگی کرده‌ام. برخی از بزرگان مي‌گويند کسی که تاریخ بخواند می‌تواند انسان ده هزار ساله باشد و کسی که تاریخ نداند، مثل کودک چندساله است و در محدوده علم خودش گام برمی‌دارد. اگر تاریخ ندانیم، حتي ممکن است در شناخت ائمه(عليهم‌السلام) هم دچار مشکل شویم و نتوانيم واقعیت و عینیت آنان را تشخیص دهیم؛ اما با روش‌هاي تاريخي، مثل زمان‌شناسي، مکان‌شناسي و حتي مخاطب‌شناسی، موضوع هر يك از ائمه(عليهم‌السلام) را بررسی می‌کنیم.
 مثلاً شاید بحث تقیه در ميان باشد.
استاد: از همین فرمایش شما استفاده‌اي بكنم؛ اگر از تاریخ استفاده نکنیم، در فقه هم دچار نقصان می‌شویم. یکی از ارکان برخی از اجتهادات فقهی، مسائل تاریخی است؛ بايد زمان و مکان ائمه را بشناسیم و بدانیم كه حدیث در چه فضایی، مكه يا مدينه يا كوفه و براي چه مخاطبی صادر شده است. این فضاها ممکن است تأثیر بگذارد؛ متأسفانه در حوزه‌ها به تاریخ اهمیت نمی‌دهند و آن را مطالعاتی قلمداد می‌کنند. كساني هستند که ممکن است به اجتهاد هم رسیده باشند، اما تاریخ ائمه(عليهم‌السلام) را به‌اشتباه صد سال این طرف و آن طرف می‌گویند، زمان را تشخیص نمی‌دهند، عباسیان و امویان را تشخیص نمی‌دهند و سامانیان را با ساسانیان اشتباه می‌کنند. چنين افرادي طبیعتاً در فهم احادیث هم ممکن است دچار مشکل شوند؛ پرهيز از اين اشتباه ضرورت بسيار مهمی است. هرچقدر ما به تاريخ بي‌توجهيم، مستشرقان توجه دارند و با روشمند بودنشان یافته‌های جدیدشان را به ما القا می‌کنند. وهابیت هم، در لایه قوی‌تر خودش، روی ریزبه‌ریز مسائل تاریخی ما کار می‌کند و با سلاح تاریخ پیش می‌آید. مرزهای تاریخی ما نيز مرزهای متزلزلی است و باید تقویت شود. ما نيز باید قوی شویم تا بتوانیم در مقابل آنان کار کنیم. شاید یکی از بهترین موارد کشف رضای امام زمان همین بحث‌های تاریخی باشد که می‌تواند شبهات را بزداید.
 از سويي بحث بومی‌سازی و حوزوی‌سازی تاریخ را مطرح کردید و از سويي ديگر تاریخ را علمي مي‌دانيد كه با عقلا کار دارد نه فقط با متدینان؛ چطور می‌شود این دو مسئله را جمع کرد؟
استاد: ابتدا متذکر شوم که عقلا در مقابل متدینان نیستند و متدینان هم ممکن است عقلا باشند. متدین با توجه به اینکه به یک باور کلامی معتقد است و خود را موظف به پایبندي به آن باور و دفاع از آن مي‌داند، مراد است. تاریخ با عقلا سر و کار دارد یعنی خود را در چارچوب کلامی خاصی محصور نمی‌کند و فراتر از یک دین و یک کلام بحث می‌کند. زبان مشترک عقلا است. از آنجا كه ما دین و مکتبمان را عقلانی می‌دانیم، كه در جای خودش ثابت شده است، اگر پای عقلا یا عقل را به مکتبمان بکشانیم، ضرر نخواهیم کرد و نباید واهمه داشته باشیم. برخی واهمه دارند كه طرح مسائل تاریخی، عقاید مردم را با ترديد روبه‌رو مي‌سازد؛ این افراد در حقیقت نتوانسته‌اند عقاید مردم را به صورت عقلایی و عقلی تثبیت کنند. همچنين برخی از مسائلي که به اسم عقاید به مردم تزریق شده، در حقیقت عقیده نیستند. برخی از این مطالب، باورهايي‌اند که ائمه در زمان حضورشان با آنها مبارزه می‌کردند و شیعه را از اين مطالب برحذر می‌داشتند؛ اما وقتي سایه ائمه(عليهم‌السلام) برداشته شد، عده‌اي افراد کم‌سواد اینها را رایج کردند و بدين شكل این پیرایه‌ها گسترده‌تر شدند؛ براي مثال در محور غلو یا مسئله لعنِ اشخاص مثل صحابه، نه لعن کلی، می‌توانیم از نظر تاریخی ثابت کنیم که در عصر هیچ‌ یک از ائمه(عليهم‌السلام) لعن اشخاص وجود نداشته است، بلكه می‌توانیم خلافش را ببینیم. حضرت علی(عليه‌السلام) می‌فرماید: آنان را سب نكنيد و بگویید ان‌شاءالله خدا هدایتشان کند. در تاريخ نمي‌بينيم كه يك امام خلیفه‌ای از خلفای ثلاث یا صحابی را با ذکر اسم لعن کرده باشد.
 در خلوت‌ها چطور؟
استاد: در خلوت‌ها هم نداریم.
 اسرار آل محمد یا چیزهایی از این قبیل آیا از ائمه(عليهم‌السلام) نیست؟
استاد: اگر دقت‌هایی را که در احادیث فقهی به كار مي‌بريم، در این نوع احادیث هم به كار گيريم، متوجه می‌شویم كه وضعیت این نوع احادیث چگونه است. بيشتر این احاديث ضعیف‌اند؛ کسی نمی‌تواند حدیثی نشان بدهد که يكي از امامان، خلفا را با ذکر اسم لعن کرده باشد و آن حدیث بر مبنای یک کتاب رجال، مثلاً نجاشی، صحیح باشد. تاریخ نشان بدهد، بسترشناسی بکنیم، امام در مدینه و زیر ذره‌بین بوده است. ايراداتي بر اصحاب امام گرفتند، اما نتوانستند از خود امام نقطه ضعفی بگیرند. اگر امام در آن فضا لعن می‌کرد، تظاهرات وسیعی علیه امام صورت می‌گرفت؛ زيرا در مدینه غلبه با طرفداران شیخین است نه شیعه. این‌گونه احاديث در کوفه درست شده است. کتاب سلیم بافته عده‌ای از شیعیان است، کتاب معتبری نیست و از نظر تاریخی نمي‌شود به آن استناد كرد. پایان‌نامه‌هایی نوشته شده و ثابت کرده است كه از نظر تاریخی نمي‌توان به قضایای تاریخی که فقط در این کتاب آمده است، استناد کرد. زمانی در یکی از شهرها بین برخی از علما اختلاف بود که لعن افضل است یا صلوات؛ در نهايت پیروزي از آن كساني شد كه لعن را افضل مي‌دانستند. این مسئله جزو آموزه‌های ائمه(عليهم‌السلام) نیست، بلكه عده‌اي غالی و تندرو در کوفه اينها را به امام نسبت داده‌اند و امروز جزو آموزه‌های اصلی ما شده است. همچنين ائمه(عليهم‌السلام) تأکید مي‌كردند معارفشان پخش شود، نه فضائل و معجزات و کرامات؛ اما در مجالس ما معمولاً به فضائل و کرامات پرداخته می‌شود. کسی که اهل تعقل باشد، با کلام امام تعقل می‌کند و از آن، اعجاز و فضیلت او را درک می‌کند. نهج‌البلاغه را به مخالفان نشان بدهيد و بگویيد این خطبه و کلام امام من است؛ امامي كه امیر کلام است. محتوای كلامش را ببينيد اينكه در توحید و نبوت و معاد چه می‌گوید. عالمی می‌گفت دوست دارم به بهشت بروم، نه براي حورالعین و نعمت‌های مادی، فقط براي اينكه نهج‌البلاغه را از زبان حضرت علی(عليه‌السلام) بشنوم. صحیفه سجادیه، رساله حقوق یا احادیث امام صادق(عليه‌السلام) نيز همين‌طور است. اینها را ترویج نكرده‌ايم؛ چون درگير با مسائلي بوده‌ايم که اگر هم مورد نظر ائمه بوده، اصل نبوده است و ائمه(عليهم‌السلام) آنها را اصلی‌ترین وسیله گسترش معارفشان نمی‌دانستند.
نکته‌اي را عرض کنم که گنج عظیمی است و ما از آن غافل مانده‌ایم. شبهات آینده شبهات تاریخی است و قهرمان این عرصه نه فیلسوفان‌اند، نه فقها و نه متکلمان؛ چون زبان اینها درون‌گروهی است. کسی باید در این عرصه بیاید که زبانِ فراگروهی داشته باشد و بتواند به مقابله بپردازد. می‌توانیم این مسئله را در راه دفاع از اهل‌بیت و زدودن شبهات کارآمد کنیم.
 در حال حاضر تاریخ در حوزه مسئله و درسي جانبی است؛ اما به نظر مي‌رسد طلبه‌ها ـ در هر گروهی كه هستند، چه كساني كه به صورت خاص در تاریخ کار می‌کنند یا كساني که دروس دیگری می‌خوانند ـ باید به ابزار علم تاریخ مسلط باشند. چه مسیر و سیر مطالعاتی را به آنان پيشنهاد مي‌كنيد تا به آن ابزار تاریخی مسلط شوند؟
استاد: ديگر زمان اينكه تاریخ را مطالعاتی بدانيم گذشته است. خواندن تاریخ، حتي در سطوح بالا، به استاد نياز دارد. در کلاس‌های ما کسانی بودند که شايد در فقه، کلام یا فلسفه مجتهد بودند و با نگاه نقلی به تاريخ وارد كلاس‌ها شدند و فکر می‌کردند که می‌شود گذراند؛ اما بعد از يك ترم احساس کردند که نیاز دارند؛ یعنی ‌فهمیدند هنوز چیزی به دست نیاورده‌اند. این ترم‌ها حدود پنج هزار صفحه مطالعاتی دارد؛ یعنی براي هر جلسه بايد صد يا دویست صفحه را مطالعه کنند تا سر كلاس بحث کنیم. با اين برنامه متوجه شدند كه تا حالا چیزی نمی‌دانستند و در تاریخ عوام بودند. این مسئله درباره همه صادق است؛ یعنی هر کسی در هر علمی که متخصص است، فقط در همان علم تخصص دارد و ديگر این آموزه کهنه شده است که کسی که متخصص در فقه باشد در همه علوم دیگر مبانی را دارد. مبانی هر علم با علم دیگر متفاوت است. تلقی ما این است كه کسی که اصول فقه خوانده باشد، می‌تواند در هر علمی مجتهد شود و کسی که اصول فقه نخوانده باشد، در هیچ علمی نمی‌تواند مجتهد شود؛ این از بدیهی‌ترین اصول باطل‌شده است. باید در سطوح بالا به ضرورت علم تاريخ برسیم؛ حتي اگر بخواهیم از مکتبمان دفاع کنیم؛ یعنی اصلاً دفاع از مکتب منوط به این است که تاریخ را به صورت روشمند بياموزيم وگرنه عقب مي‌افتیم. وهابیت در خیلی از مسائل از نظر علمی ما را دور می‌زند و لازم است ما به این سلاح‌ها دست پیدا کنیم؛ تاریخ هنوز پرستیژ ندارد. این ایده که تاریخ را مطالعاتی و بي‌نياز از استاد بدانیم، خیلي بسیط است؛ البته استادهای تاریخ هم بايد سطحشان را بالاتر بیاورند. قبول دارم كه خیلی از استادان تاریخ از نسل قدیم‌اند و روش ندارند. بعضي از اين اساتيد نمي‌دانند روش چيست و با همين ديد با تاریخ برخورد می‌کنند. زماني از سر ناچاری برای کسانی که فرصت ندارند، به‌خصوص كساني كه در شهرستان‌ها هستند و نمي‌توانند استادان قوی ببینند، سیر مطالعاتی تنظیم کردیم و در سایت گذاشتیم. براي مطالعه جنبه‌های مختلف تاریخ، مثل تاریخ جاهلیت، تاریخ اسلام و تاریخ تمدن، چند کتاب معرفی کردیم؛ اما از سر اضطرار، تا علاقه‌مندان با بعضی از کتاب‌های روشمند در مقولات مختلف آشنا شوند.
یکی از مقولاتی که ضرورت دارد و باید وارد حوزه‌های علمیه شود، بحث تاریخ علم است؛ تاریخ علم به صورت کلی و تاریخ علم خاص. فقهای ما باید تاریخ علم فقه را بدانند؛ بدانند مکتب جبل عامل و حله چیست و تأثیر و تأثر اینها بر یکدیگر چیست. اگر قواعد تاریخ علم را بدانند در آن علم مسلط‌تر می‌شوند.
مسئله ديگر اين است كه تخصص‌ها بايد جزئي و ريز بشوند؛ زيرا علم تاریخ شعب مختلف و فراواني دارد. متخصص در کل تاریخ نداریم و نمی‌توانیم داشته باشیم، همچنين در کل تاریخ اسلام نداريم و نمی‌توانیم داشته باشیم؛ حتي متخصص در تاریخ تشیع نداریم و نمی‌توانیم داشته باشیم. تخصص‌ها باید ریز شود، مثلاً ممکن است كسي متخصص امام صادق باشد؛ بنابراين بايد موضوعات تاریخ را تخصصی و ریز تعریف کنیم و پیش بیاییم.
 به شیوه‌های مختلف می‌شود به تاریخ پرداخت، مثلاً تاریخ روزشمار، تاریخ اشخاص، تاریخ اقوام یا تاریخ تمدن یا کشور. اگر ممكن است اقسام تاریخ و ضرورت و فایده هر کدام را بگویید.
استاد: محورهای کلان تاريخ عبارت‌اند از: تاریخ اسلام، تاریخ باستان، تاریخ ایران، تاریخ تشیع، تاریخ معاصر، تاریخ تمدن اسلامی، تاریخ شفاهی، مباحث نظری تاریخ مثل فلسفه تاریخ، تاریخ علم و قواعد تاریخ علم. تاريخ شعب مختلفی دارد که با تلاش دوستان ان‌شاءالله در آینده دانشکده‌ها و دانشگاه‌های تاریخ راه‌اندازی می‌شوند.
 علم تاریخ چه جایگاه و اهمیتی برای طلاب، به‌خصوص جامعه المصطفی و طلاب خارجی، دارد؟
استاد: تاریخ اهمیت فراوانی دارد و از این جهت که گروه تاريخ و در کل جامعه المصطفی، بیشتر با طلاب غیر ایرانی سر و کار دارد كه وضعیت تاریخ در کشورهایشان با وضعیت تاریخ در ایران متفاوت است، رشته تاریخ در اینجا اهمیت فوق‌العاده‌ای پیدا می‌کند. شايد از 25 مليت در اينجا طلبه داشته باشيم كه تاریخ در برخي از اين کشورها، به‌خصوص کشورهایی که خیلی آکادمیک‌اند، جزو رشته‌های برتر علوم انسانی است و برخی از رشته‌های علوم اسلامی یا انسانی ما، مثل علوم قرآن، فلسفه یا کلام، در آن كشورها مطرح نيستند. تاریخ، برخلاف كلام و حديث و علوم قرآن، برون‌گروهی و ابزاري براي صحبت با همه عقلا است، نه فقط گروه متدینان؛ از اين رو طلاب خارجی که از گرایش‌های مختلف‌اند، وقتي به کشورشان برمی‌گردند می‌توانند با ابزار تاریخ با ديگران صحبت کنند. متأسفانه پيش‌تر رويكردي خالي از روشمندی و علمی‌نگری به تاریخ داشتیم و معمولاً تاریخ را در امثال نقل فضائل، مناقب و اینها منحصر کرده بودیم. به اصطلاح مواد داریم، اما ابزار نداریم؛ مثل کسی که کلی مصالح ساختمانی داشته باشد، اما طراحی نداشته باشد؛ از این جهت انسجام و طراحی مشخصی نداشتیم. نکته دیگر اینکه وهابی‌ها و مستشرقان درباره تاريخ بسيار کار كرده‌اند و از آن طریق شبهات را به جامعه جهانی وارد می‌کنند؛ بنابراين این طلاب باید به علم روز مسلح باشند که بتوانند شبهات را پاسخ بدهند. ما باید هدفمند کار می‌کردیم: هم طلبگی و هم روشمند. باید هر دو را می‌داشتیم؛ زيرا کشورهایی که با آنها سر و کار داریم، گاهی از نظر فکری و فرهنگی نقیض هستند؛ برخي خیلی تند و برخي ديگر خیلی کند.
حدود چهارده سال از تشکیل گروه تاريخ مي‌گذرد. از صفر تا صد اين گروه داخلي است؛ یعنی تمام برنامه‌هاي آن در داخل خود حوزه، خود جامعه المصطفی چیده شده است. مؤسسات ديگر، مثل مؤسسه امام خمینی يا باقرالعلوم، یک رشته آماده را گرفتند؛ اما ما از ابتدا اقتضای طلبگی، اقتضای قم بودن، اقتضای طلبه خارجی بودن و ارتباطاتی که اين رشته با رشته‌های دیگر دارد را بررسی کردیم و سپس واحدها را تنظيم كرديم. حاصل این چهارده سال، یازده رشته در مقاطع مختلف است. در مقطع عمومی تاریخ اسلام را داریم که تمام مسائل مربوط به تاریخ اسلام را، در حدود هفتاد واحد تخصصی، در بر مي‌گيرد. در مقطع ارشد و دكتري، برخلاف جاهای دیگر، تاریخ اسلام نداريم، بلكه آن را به چهار رشته تخصصی تاریخ تشیع، تاریخ اهل‌بیت، تاریخ معاصر جهان اسلام و تاریخ تمدن اسلام تجزيه كرديم؛ یعنی ما برای اولین بار، در اینجا در دو رشته سطح چهار تخصصی داریم که حوزه ندارد: «تاریخ اهل‌بیت» و «تمدن اسلامی در دوره معاصر». تاریخ اهل‌بیت به صورت آکادمیک برای اولین بار در این گروه و در قالب يك رشته تحصيلي و نه گرايش، تشکیل شده است و 32 واحد تخصصی دارد كه به شكل روشمند و علمی ارائه مي‌شود. تاریخ معاصر جهان اسلام نيز برای اولین بار در این گروه ارائه شده است. تاریخ تشیع و تاریخ تمدن اسلامی در جاهای دیگر هم تدريس مي‌شود، اما واحدها در اين گروه فرق دارند و بومي‌سازي شده‌اند.
تا كنون نزديك به دویست دانش‌پژوه داشتیم و تأكيدمان بر سطح چهار و دکتری است. دقت فراوانی می‌شود كه رساله‌ها، هفتاد پایان‌نامه ارشد و حدود پنجاه تحقیق پایانی، پاسخ‌گوي ضرورت‌ها و نیازها باشند. پایان‌نامه‌های ارشد ما سیاستگذاری شده‌اند؛ یعنی هر پایان‌نامه‌ها قطعه‌ای از يك پازل است، مثلاً تاریخ تشیع در کشمیر يا مناطق مختلف ديگر. ايده ما این بوده كه عصاره تحصیل طلبه در پایان‌نامه‌اش باشد و به ما فایده برساند. ما اطلاع كاملي از کشور همه اين طلاب نداريم و اگر بخواهیم آگاه شویم کار و هزينه زيادي مي‌طلبد؛ بر همين اساس پایان‌نامه‌ها را به سمت نیازهای منطقه‌ای سوق دادیم و خواستیم در آن زمينه کار کنند كه با اين روش، با خرج اندک، طلبه پایان‌نامه‌اش را بر اساس علاقه‌اش مي‌نويسد و براي جامعه المصطفی و کشورمان قابل استفاده است؛ براي مثال طلبه تحقيق خوبي درباره تاریخ تشیع در كشورهايي مثل کشمیر، افغانستان، پاکستان و. . . ارائه مي‌كند.
یکی از ویژگی‌های گروه تاريخ توليد یک مجله دانش‌پژوهی و دو مجله علمی وزین است. تنها مجله علمی و پژوهشی جامعه المصطفی، به نام تاریخ پژوهش‌نامه مطالعات جهان اسلام یا مطالعات تاریخی جهان اسلام، متعلق به این گروه است كه تاكنون سه شماره از آن ارائه شده است. مجله قدیمی دیگری به نام سخن تاریخ داريم كه علمی ترویجی است و حدود بیست شماره از آن عرضه شده است. شماره اول مجله دانش‌پژوهی نيز از چاپ خارج شده است. اين مجلات تأثير خوبي بر هویت‌بخشی به طلاب و اعتماد به نفس آنان گذاشته است.
فعاليت ديگر اين گروه در فضاي مجازي است. سایت «سخن تاریخ» شاید بزرگ‌ترین سایت تخصصی ایران باشد. این سایت حدود دو سال و نیم است که تشکیل شده و در طی این دو سال و نیم بيش از 600 هزار بازديد داشته است؛ در حال حاضر نيز روزانه حدود دو هزار بازدید دارد. اين پايگاه مجازي بسيار منضبط است و مي‌تواند معيار خوبی برای سایت‌های علمی باشد. سخن تاريخ تقریباً براي علاقه‌مندان به بحث‌هاي تاريخي، به‌خصوص تاریخ‌نويسان حوزوی‌، مرکزیت پیدا کرده است. در اين سايت کارهای طلاب و اساتید را پوشش می‌دهیم و تأكيد داريم كه آثار افراد معمم را حتماً ارائه كنيم که مشخص شود تاریخ در حوزه در حال رشد است. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این سایت ویژه‌نامه‌هايي درباره ائمه(عليهم‌السلام) است؛ مقالات علمی خوبی كه درباره ائمه(عليهم‌السلام) بوده، به‌صورت ویژه‌نامه‌هایي مستقل در دسترس هستند. کار جالبي هم در سایت شده كه از آقای قرائتی الهام گرفته‌ايم؛ ايشان می‌گفت چرا حوزه علمیه سایت خنده نمی‌گذارد. با اين نگاه بخش «شکرستان تاریخی» را ایجاد کردیم که با لطیفه‌های تاریخی جذابیت سایت را افزون می‌کند.
 در انتخاب استادان چه روشی داشته‌اید؟
استاد: یکی از سیاست‌های ما تنوع اساتید بوده است. در این چهارده سال از حدود صد استاد، از مناطق و نهادهاي مختلف و با ديدگاه‌هاي گوناگون و در سطوح متفاوت، بهره برده‌ايم.

پاسخ دهید: