شما اینجا هستید: رهنامه پژوهش » آرشیو مجلات / ش 6 » گام اول، ترویج ادبیات نیازسنجی است

تبیین ادبیات علمی نیازسنجی در مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین محمد ساجدی

رهنامه: برای انطباق فعالیتهای حوزه با نیازهای جامعه، عرصه پژوهش، چه تحولاتی را به خود می‌پذیرد؟

به نظر من معمولاً وقتی صحبت از نیاز می‌کنیم، سلسله تغییراتی که نسبت به گذشته در هر حوزه‌ای و در هر زمینه‌ای پیش می‌آید و همچنین فاصله‌ای که در مقایسه وضع موجود با وضعیت ایده‌آل و مطلوب، احساس می‌شود، موجب می‌شود که یک سلسله خلأها و نیازهایی به وجود بیاید و بالطبع اگر حوزه بخواهد نسبت به نیازهای روز پاسخگو باشد یکی از لوازمش این است که به‏روز باشد تا بتواند با نیازها هماهنگ باشد. در هر زمینه‌ای از جمله در نظام علمی حوزه، چه در بخش‌های تبلیغی، چه در بخش‌های تحقیقی، اگر حوزه به‏روز نباشد، نیازهای روز را درک نکند و یا متناسب با آنها آمادگی پاسخگویی نداشته باشد پیداست که این حوزه یک نهاد علمی و فرهنگی کارآمد نخواهد بود. بنابراین اولاً حوزه اگر بخواهد نسبت به نیازهای روز پاسخگو باشد باید اطلاعات، روش‌ها و برنامه‌های مختلف آموزشی و تبلیغی و پژوهشی‌اش را به‏روز کرده و متناسب با اقتضائات و نیازهای روز و روش‌های جدید، پیشرفت کند. ثانیاً چون معمولاً در مسائل اجتماعی، تغییرات تدریجی است و نیازها به تدریج پدید می‌آید و متحول می‌شود، حوزه به عنوان یک نهاد پاسخگو در قبال نیازهای جامعه در سطوح مختلفِ محلی، ملّی و بلکه فراملّی، منطقه‌ای و جهانی، باید حتی آینده‌نگری نیز داشته باشد. یعنی روند تحول حوادث را پیش‌بینی بکند و متناسب با آینده‌‌نگری خود برنامه‌های خودش را ساماندهی و مدیریت بکند. از جمله آموزش‌هایی که به طلبه می‌دهد و روش‌هایی را که در حوزه برای مبلغان، محققان و غیره به کار می‌برند باید متناسب با نیازهای آینده باشد. طلبه ورودی پایه اول حوزه پیداست که باید برای دوره زمانی مثلاً ده ساله آینده، پانزده ساله آینده تربیت بشود و از همین الان این طلبه باید با نگاه به آینده، آموزش ببیند و مهارت کسب بکند تا بتواند در یک حوزه مشخصی متناسب با رسالت‌های فرهنگی و تبلیغی و تربیتی و یا تحقیقی آموزشی و امثال اینها نقش ایفا بکند. بنابراین یکی از تحولاتی که در راستای توجّه به نیازها در حوزه پدید می‏آید، روزآمدی و به‏روز شدن، و یکی هم آینده‌نگری و آماده شدن برای پاسخگویی به نیازهای جامعه و مخاطبان در آینده است.

رهنامه: در این صورت در راستای حلّ این مشکل، بخشهایی که هم‌اکنون در حوزه فعال هستند، به چه نحوی متأثر خواهند شد؟

نظام مدیریت حوزه رسالتهای مختلفی دارد، چون حوزه هم یک نهاد علمی است و هم یک نهاد فرهنگی؛ هم رسالت آموزشی، پژوهشی و هم تبلیغی و تهذیبی دارد. در هر کدام از این بخشها، برای اینکه حوزه بتواند آن رسالتِ نهایی و کامل خودش را در حوزه‌های مختلف و در زمینه‌های علمی و فرهنگی ایفا بکند، باید هر بخشی از بخشهای گوناگونِ مدیریت حوزه که الان در ساختار مدیریت حوزه و معاونت‌های گوناگون ساماندهی شده‌اند زمینه‌سازی‌ها، مقدمات و امکانات لازم را فراهم بکنند؛ و مثلاً در بخش تبلیغ، اگر حوزه تبلیغی ما در گذشته محدود بود به محافل تبلیغی سنتی و طلبه باید می‌رفت و در روستا یا در شهر تبلیغ می‌کرد، امروز حوزه‌های جدیدی با توجه به پیشرفت امکانات ارتباطی برای تبلیغ فراهم شده است، مثلاً یکی از زمینه‌هایی که با استفاده از آن طلبه می‌تواند به تبلیغ بپردازد استفاده از امکانات رسانه‌ای جدید مانند ایجاد وبلاگ و امثال اینها است. به تعبیر یکی از دوستان، منبرهای دیجیتالی ایجاد شده است. خب بنابراین متناسب با این شرایط طبعاً طلبه باید مهارتهای لازم را کسب بکند، آموزش‌های مورد نیاز را ببیند و مهم‌تر از آن به لحاظ نرم‌افزاری و محتوایی با مسایل جدید که متناسب با اوضاع فکری و فرهنگی امروز و آینده است تربیت بشود. به هر صورت هر یک از معاونت‌های مدیریت حوزه، چه معاونت آموزش، چه معاونت تبلیغ، چه معاونت پژوهش، چه معاونت تهذیب و سایر بخش‌ها، باید متناسب با مأموریت و رسالت خودشان و نیازهایی که در برابر حوزه در زمان حاضر و یا حتی در آینده وجود دارد و یا ممکن است به وجود بیاید، برنامه‌ریزی بکنند و به تربیت کامل طلاب جوان متناسب با این نیازها و وضعیت جدید اقدام بکنند.

رهنامه: آیا نیازسنجی در دوره حاضر تفاوت جدی با دوره‌های گذشته دارد و امری تخصصی است؟

بله، نکته جالبی را اشاره فرمودید. همیشه این مسئله نیازسنجی و تغییرات و تحولات، بوده است. به هر حال از لوازم زندگی بشر به خصوص در عرصه اجتماعی است. من فکر می‌کنم خوشبختانه در آموزه‌های دینی به این مسئله به طور جدی توجه شده است.

در روایت معصوم (علیه‌السلام) ناظر به عالمان دین، بلکه همه علما آمده که فرمودند: «العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس»؛ کسی که عالم به زمان باشد، مقتضیات زمان خودش را درک بکند و شخص با درایتی باشد، مشکلات زمانه به او هجوم نمی‌آورد و در قبال حوادث نوپدید در جامعه منفعل نمی‌شود. بنابراین به اصل به روز بودن توجّه شده است و یا مثلاً در توصیه‌های تربیتی امام علی (علیه‌السلام) هست که فرزندانتان را متناسب با زمان خودشان تربیت بکنید. به هر حال هر دوره اقتضائاتی دارد و انسان باید یک سلسله آگاهی‌ها، مهارت‌ها و تجربیاتی متناسب با زمان خودش داشته باشد که در هر نسل نسبت به نسل قبلی متغیر و متحول می‌شود. به طور خاص به عالمان، عموماً، و عالمان دینی خصوصاً این توصیه بوده که سعی کنید عالمِ آگاه به زمان باشید تا بتوانید عنصری مفید و پاسخگو باشید. در سیره علمای سلف خودمان هم اگر مطالعه بکنیم، اقداماتی را که هر یک از عالمان برجسته شیعه در دوران زندگی و عرصه فعالیت‌های علمی‌شان انجام دادند را می بینید؛ مثل شیخ مفید، شیخ طوسی، علامه امینی، شیخ آقابزرگ تهرانی و یا در دوران معاصر، مرحوم آیت‌الله علامه طباطبایی و یا امام خمینی، که نمونه‌هایی از دوران‌های مختلف هستند که اگر آثار اینها و اقدامات علمی و عملی و اجتماعی اینها را ملاحظه بکنید می‌بینید که در واقع سعی کرده‌اند برنامه‌ها و فعالیت‌های خودشان را نسبت به رسالت علمی و دینی خود، با توجه به مهم‌ترین نیازهای روز به انجام رسانند. اما تفاوتی که امروز با گذشته دارد این است که این کار در گذشته به طور اجمالی انجام می‌شد. مثلاً می‌دیدند که در حوزه آثار مکتوب نظام دینی عموماً و نظام فکری تشیع چه وضعیتی دارد. اگر مثلاً در یک دوره‌ای متهم بودیم به اینکه دارای آثار مکتوب نیستیم، شخصیت بزرگی مثل شیخ طوسی دست به تألیف آثار بزرگ برای معرفی آموزه‌های شیعی می‌زند یا مثلاً شیخ آقابزرگ تهرانی تألیفات و تصنیفات شیعی را در الذریعه جمع‌آوری کرده و معرفی می‌کند. چون آن روز با این شبهه و ایراد و یا خلأ مواجه بودیم یا مثلاً علامه امینی در یک حوزه معینی دست به تحقیق می‌زنند و از جمله آثار ماندگار ایشان کتاب الغدیر است که درباره ولایت مولای متقیان امیرالمومنین (علیه السلام) تدوین شده است و همچنین آثار علمی علامه طباطبایی در زمینه فلسفه و در زمینه تفسیر نشان‌دهنده این است که ایشان برای اینکه اندوخته‌ها و سرمایه‌های علمی خودش را در راستای نیازهای روز به کار بگیرد به این نتیجه می‌رسد که این حوزه‌ها اولویت ، دارای اولویت هستند و جهان اسلام و شیعیان به آن نیاز دارند و باید در این زمینه اقدام بکنند؛ مثال کامل و جامعش در سیره امام خمینی  دیده می‌شود که علاوه بر اقدامات و آثار علمی، اقدامات عملی تأثیرگذار و تعیین‌کننده‌ای را در حوزه‌های سیاسی و اجتماعی با براندازی رژیم فاسد شاهنشاهی و تأسیس نظام اسلامی انجام دادند. به همین ترتیب، می‌توان سیره علمای ما و حوزه‌های علمیه را در این راستا، دوره به دوره مورد مطالعه قرار داد و آثاری هم در این زمینه، در دانش اسلامی و دانش مسلمانان در دوره‌های مختلف وجود دارد. اما تفاوت امروز با گذشته این است که زندگی امروز و در نتیجه آن نظام اجتماعی و علمی نسبت به گذشته، دستخوش تغییر و تحول زیادی شده است و شئون مختلف زندگی بشر از جمله علوم و دانش‌های بشری توسعه و تعمیق فراوانی پیدا کرده، تخصصی شده و با روشهای جدیدی همراه شده است. پیشرفت در زمینه‌های روشی، از جمله در حوزه علوم و فرهنگ و معارف، یکی از ویژگی‌های امروز بشر است. بالطبع امروز اگر عالمان دینی و حوزه‌های علمیه بخواهند همان رسالت‌های بزرگ را متناسب با نیازهای روز به انجام برسانند پیداست که باید از روش‌های علمی در بخش آموزش، تبلیغ و تهذیب و در بخش پژوهش پیروی کنند. بنابراین به عقیده من، نیازسنجی در امروز دقیق‌تر، مستندتر، علمی‌تر و به طور خلاصه می‌بایست به صورت روشمند و علمی انجام بگیرد و به هر میزان که بیشتر با این ویژگی‌ها اقدام بشود ضریب اطمینان و اثربخشی‌اش بیشتر خواهد بود.

رهنامه: لطفاً ابتدا نیازسنجی را تعریف بفرمایید و سپس با توجه به اینکه بحث ما در رابطه با نیازسنجی پژوهشی است، توضیح بفرمایید که جایگاه نیازسنجی پژوهشی در مقام تولید علم کجاست؟

در مورد تعریف نیازسنجی عرض می‌کنم که نیازسنجی به طور اجمالی، یعنی شناسایی و اولویت‌گذاری نیازها، البته در حوزه‌های مختلف. نیازسنجی در حوزه‌های مختلف از جمله نیازسنجی آموزشی، سازمانی، پژوهشی و به همین ترتیب در سایر حوزه‌ها می‌تواند انجام پذیرد. در زمینه نیازسنجی پژوهشی نیز معنایش همین است که اولاً ببینیم چه نیازهایی در این زمینه وجود دارد، آنها را شناسایی کنیم و ثانیاً آنها را اولویت‌گذاری کنیم. چون به هر حال پرداختن به نیازها و خلأها و برطرف کردن آنها مستلزم امکانات و منابعی است. منابع نیز چه به لحاظ زمان و نیروی انسانی و چه منابع مالی و امثال اینها محدود است. لذا ناچاریم که دست به تعیین اولویت بزنیم و با توجه به امکانات موجود، مهمترین و اولویت‌دارترین نیازها را برآورده بکنیم و پاسخگو باشیم. این نیازها در حوزه پژوهش، گاهی ممکن است نسبت به مباحث مختلف کلامی و اعتقادی باشد و یا گاهی نسبت به مسائل مختلف عملی و کاربردی از جمله در حوزه مسائل فقهی، حقوقی و امثال اینها و همچنین ممکن است مسائل جدیدی پدید آمده باشد یا نسبت به احکام موجود و یا مبانی اعتقادی و معارفی موجود، تردیدها و یا شبهاتی به وجود آمده باشد، و یا اندیشه‌های جدید بشری سؤالاتی را در رد و یا تضعیف آموزه‌های دینی طرح کرده باشند که باید به آنها پاسخ بدهیم. به هر حال این سؤالات ممکن است جنبه نظری داشته باشد و ناظر به مرزهای دانش باشد و یا ممکن است جنبه‌های عملی و کاربردی داشته باشد که مربوط به حوزه عمل مسلمانان و مواجهات جامعه اسلامی باشد و برای پاسخگویی به آنها باید مطالعات جدیدی صورت بگیرد، تحقیقات و پژوهش‌هایی انجام بشود تا به آن سؤالات پاسخ بدهیم.

رهنامه: مثلاً اینکه یک وزارتخانه‌ای دارای سؤالات فقهی باشد و آن را حل بکنیم.

بله مثلاً مسئله شرکتهای هرمی یا مثلاً عقود و معاملات الکترونیکی به معنای عامش، چه تجارت و چه مثلاً ازدواج و طلاق و امثال اینها مطرح می‌شود. هر کدام از اینها با توجه به امکانات و شرایط جدید، به وجود آمده که ممکن است در گذشته سابقه نداشته باشد. طبعاً حوزه‌های علمیه باید به آنها پاسخ بدهند. ممکن است پاسخگویی به بعضی از آنها ساده نباشد با توجه به پیچیدگی و عمق مسائل، نیاز دارد که تحقیقاتی صورت بگیرد تا پاسخ متناسب با آن مسئله داده بشود.

رهنامه: درباره رابطه نیازسنجی با پژوهش و تولید دانش نیز توضیحی بفرمائید؟

پژوهش، یک معنای عامی دارد ولی آن معنای حداکثری و استانداردی که ما از پژوهش داریم این است که پژوهش، فرایند تولید دانش است و تحقیق و پژوهش اصطلاحاً عملیاتی است که با مطالعه اولیه در مورد یک مسئله شروع می‌شود و تا دستیابی به پاسخ آن مسئله و رسیدن به نتیجه ادامه می‌یابد و در شکل کاملش، تولید دانش، نتیجه و ثمره پژوهش است. مسئله‌ها دو نوعند یا این که مسئله به کلی جدید است و قبلاً نبوده است و یا اینکه، مسئله قبلاً بوده و به آن پاسخ هم داده شده ولی الآن شاید پاسخ به‏روز و کاملتری می‌خواهد. اما اینکه در خود فرایند پژوهش که می‌خواهد منجر به تولید دانش بشود جایگاه نیازسنجی کجاست، به عقیده ما نیازسنجی گام اول در فرایند پژوهش است. یعنی قبل از هر چیز، یک پژوهشگر باید بداند که درباره چه موضوعی می‌خواهد تحقیق بکند و با توجه به محدودیتها باید به مسائل اولویت‌دار بپردازد. بنابراین باید به سراغ نیازسنجی برود، نیازها را شناسایی کرده و نیاز اولویت‌دار را در دستور کار تحقیق خودش قرار بدهد و طبعاً این خدمت، داده‌های جدیدی را در نظام علمی ایجاد می‌کند که در شکل کامل و گسترده، منجر به تولید دانش می‌شود و دانش جدیدی بر مجموعه انباشته‌های دانش بشری اضافه می‌گردد که البته مطالعات ما عمدتاً در حوزه آموزه‌های دینی است.

رهنامه: با توجه به اینکه، برای شناخت نیازها و همچنین اولویت‌بندی آنها ناگزیر از به کارگیری روش‌هایی هستیم، بفرمایید که چه روش‌هایی در این زمینه مطرح است؟ دیگر اینکه آیا خود این روش‌ها را می‌توان به بومی و غیر‌بومی و اسلامی و غیراسلامی تقسیم کرد؟ مثلاً نگاه به نیازها که چه چیز نیاز است چه چیز نیاز نیست، آیا ریشه در روش‌های تولید ندارد و آیا بحث روش‌ها نباید مقدم بر نیازسنجی باشد؟

به لحاظ تکنیک‌ها و روش‌ها من فکر می‌کنم که شاید این تفکیک اسلامی و غیراسلامی معنای درستی نداشته باشد.

رهنامه: شاید من تصور خوبی از تکنیکها ندارم، می‌خواهم بدانم که چه تکنیک‌هایی در این زمینه وجود دارد؟

البته به لحاظ روشی، روشهای متنوعی در مباحث علمی وجود دارد، البته خود نیازسنجی یک رشته جوانی است و به این صورت که به طور مستقل به عنوان یک رشته علمی یا بخشی از یک رشته علمی مثل سیاست‌گذاری علم و فناوری یا مدیریت علم و امثال اینها، جزء دروس قرار بگیرد، جدید است و در کشور ما به این شکلِ جدید چند سال بیشتر سابقه ندارد. به هر حال براساس یک معیارهایی می‌خواهید نیازها را بشناسید. یکی از معیارهای نیاز، مخاطبان است. همچنان که مثلاً در نیازسنجی تبلیغی اگر نظام تبلیغی حوزه چه در شکل سنتی و چه در اشکال جدیدش بخواهد بداند چه مخاطبانی دارد و این مخاطبان چه نیازهایی دارند که با توجه به آن، امکانات محدود، فرصت‌ها و امکانات تبلیغی خود و اعزام مبلغان و بکارگیری آنان در عرصه تبلیغ را مدیریت بکند. طبعاً باید جغرافیای مخاطبان خود را شناسایی کند. اخیراً یکی از مراجع معظم تقلید این توصیه را کردند که باید اطلس تبلیغ در عرصه جهانی، در عرصه منطقه‌ای، در عرصه ملی و در عرصه محلی ایجاد بشود، دستگاه متولّی مدیریت تبلیغ باید شناسایی بکند که مخاطبانش چه حوزه‌های تبلیغی‌ای را تشکیل می‌دهند. با چه پراکندگی و تراکمی در سطح کشور هستند. احیاناً اقتضائات هر منطقه از مناطق جغرافیایی و مخاطبین خاص در اصناف مختلف و مخاطبان تبلیغاتِ دینی در نظام دانشگاهی به لحاظ سطح علمی، تنوع مسائل فرهنگی و امثال اینها شناسایی گردد. مثلاً ویژگی‌های مخاطبان در نظام آموزش و پرورش با مخاطبان در اصناف و بازار و کارمندان متفاوتند. چه در تبلیغ و چه در تحقیق، یک معیار و روش رایج نیازسنجی، شناخت مخاطبان و شناسایی نیازهای آنهاست و تقریباً تفاوتی بین روش‌ها وجود ندارد الا اینکه باید ویژگی‌های خاصّ هر منطقه جغرافیایی و یا هر فرهنگ و دینی را در ارتباط با مخاطبان ملاحظه کرد. گاهی مخاطب، افراد مسلمانِ متدین هستند، اینها یک اقتضائاتی دارند و یا حتی مخاطبان مسلمان ممکن است در یک محیط‌هایی باشند که با ملیتها و یا قومیتهای دیگر و یا پیروان ادیان و مذاهب و فرقه‌های دیگر و یا حتی فرقه‌های ساختگی و غیر اصیل طرف باشند و باید این ویژگی‌ها را در آنها ملاحظه نمود. بنابراین به لحاظ روشی، ممکن است تفاوت زیادی نداشته باشد. بله از جهت مبناها ممکن است گاهی در سیاست‌گذاری و یا توجه به بعضی از اقتضائات و ویژگی‌های فرهنگی و دینی و امثال اینها تفاوت وجود داشته باشد. علی ای حال، بر حسب اینکه این نیازسنجی در چه حوزه‌ای انجام گیرد معیارهای آن متفاوت خواهد بود. یک وقتی می‌خواهیم نیازسنجی را در چهارچوب یک سازمان انجام دهیم مثلاً یک سازمان اداری مثل مدیریت حوزه یا یک سازمان علمی مثل حوزه. الان ما یک طرحی در دست داریم تحت عنوان اولویت‌های پژوهشی تربیتی در حوزه‌های علمیه. اینکه خواسته شود این موضوع صرفاً در خود محیط حوزه‌ها انجام گیرد، طبعاً فرق می‌کند با اینکه اولویت‌های پژوهشی را بخواهیم در حوزه مسائل تربیتی در محیط حوزه و خارج از حوزه انجام بدهیم.

رهنامه: روشها هم فرق می‌کند؟

بله؛ روش‌ها متناسب با گستره آنها، عوامل و متغیرهایی که دخالت دارند، متفاوت می‌شود. به هر حال، گاهی براساس معیار مخاطب و یا تقاضاهایی که وجود دارد، نیازسنجی انجام می‌گیرد و گاهی ممکن است اصلاً کاری به مصرف‌کننده و مخاطب نداشته و می‌خواهیم متناسب با آن موضوع در نظام علمی تحقیقی انجام دهیم و به عنوان مثال در بخش آموزش یا در بخش پژوهش و در زمینه‌های دانش فقه، اصول، کلام نیازسنجی را انجام می‌دهیم. به این معنا که ببینیم جدیدترین مسائل در قلمروی این دانش خاصّ چیست؟ در مرحله قبل، عطفِ توجه به نیاز مخاطب بود و مسائلی که از ناحیه آنها مطرح بود. ویژگی‌ها و اقتضائاتی که معطوف به تقاضاهای مصرف‌کنندگان و مخاطبان بوده و از آنجا که با خود مصرف‌کنندگان بیشتر سر و کار داشتیم، باید از آنها تحقیق کرده و از آنها احیاناً پرسش کرده و پرسش‌نامه‌هایی را به وسیله آنها تکمیل کنیم ولی در مثال اخیر که نیازسنجی موضوعی است و معطوف به مباحثِ علمی در قلمرو یک دانش است، عمدتاً با صاحبنظران و اساتید این دانش سر و کار داریم؛ چون اینها هستند که اشراف کامل به همه قلمروی آن دانش دارند و به جدیدترین مسائل از رهگذر تدریس و یا تحقیق مطلع هستند و در اینجا یک استاد می‌تواند بگوید که مثلاً در اصول فقه با چه مسائل جدیدی مواجه هستیم یا مثلاً در نظام دانشی فقه، مهمترین مسائل جدید چیست؟ هر کدام از اینها معیاری است و روش خاصی را برای شناسایی و اولویت‌گذاری نیازها ایجاب می‌کند و پس از آنکه در هر زمینه‌ای با رویکردی مناسب، نیازها شناسایی و جمع‌آوری گردید، آنگاه نوبت به اولویت‌گذاری می‌رسد که از بین مثلاً هزار نیازی که شناسایی شده صدتا از مهم‌ترین آنها کدام است. در اینجا احتیاج داریم به یک سری شاخص‌ها و همچنین مشارکت دادن عواملی که متناسب با آن رویکرد و موضوع می‌توانند در تعیین اولویت به ما کمک بکنند.

مدارا
من از ترس تو تکراري‌ام و تو از ترس من ساکتي …
و هر دويمان به تنهايي شخصي که حرف مي‌زد و تازه بود، خنديديم

به عنوان مثال عرض کنم که در کار نیازسنجی فقهی که در دست انجام است، وقتی نیازها را از دستگاه‌های مختلف به عنوان مخاطبان و دستگاه‌های مصرف کننده مسائل فقهی و همین‌طور با پرسش از اساتید فقه جمع‌آوری کردیم، با مشاوره صاحبنظران درصدد اولویت‌گذاری آنها برآمدیم. یکی از شاخصهای ما این است که هر مسئله و یا هر دسته از این مسائل، چه فایده‌ای برای نظام اسلامی دارد و کاربردش در نظام اسلامی و یا کارگشایی‌اش برای نظام اسلامی چه وزنه‌ای دارد؟ جواب ممکن است خیلی بالا یا خیلی کم یا متوسط باشد. به هر حال بر این اساس، گزینه‌هایی برای جواب وجود دارد یا مثلاً اینکه به لحاظ فوریت چه وضعیتی دارد. بخشی از نیازهای ما فوریت‌دار است و بالفور باید به آن پاسخ داد و اگر جواب آن را برای دو سال بعد بگذارید، دیگر خاصیت خود را از دست می‌دهد و اصلاً ممکن است دیگر موضوعیت نداشته باشد و یا اینکه در حوزه دانش، مسئله مدنظر، چقدر به توسعه این دانش کمک می‌کند. به همین ترتیب، مشابه این نمونه‌ها شاخص‌هایی را براساس مطالعه و مشاوره با صاحب‌نظران تدوین می‌کنیم و براساس آن شاخصها، نیازهای شناسایی شده را با مشورت با متخصصین و یا اشخاص مرتبط با آن موضوع که گاهی ممکن است خود، مصرف‌کنندگان و مخاطبان باشند، نیازها را وزن‌دهی و امتیازدهی می‌کنیم و نهایتاً به مهم‌ترین و اولویت‌دارترین نیازها می‌رسیم و بر طبق همین روال، کار نیازسنجی انجام شده و اولویت‌های پژوهشی معین می‌گردد. اینها معیارها و یا شاخص‌هایی است که به طور معمول در نیازسنجی پژوهشی در دستور کار قرار می‌گیرد.

رهنامه: آیا دو روش علمی و تقاضا محور که فرمودید تنها روش‌ها در نیازسنجی است؟

بله ولی بستگی دارد به اینکه شما با چه هدفی نیازسنجی را انجام می‌دهید، روش‌های مختلفی وجود دارد. ما معمولاً با این دو روش سرو‌کار داریم و الان با توجه به اینکه در زمینه دانش‌های مختلف مشغول نیازسنجی هستیم یکی از دستاوردهای مهم کار ما در این طرحها همین خواهد شد که در مجموع، در حوزه‌های مختلف دانشی، شایع‌ترین رویکردهای ما چه باید باشد؟ ولی در طرحهایی که تا به حال اجرا کردیم، این روشها رایج‌ترین بوده است.

رهنامه: سوالی که مطرح می‌شود اینکه وقتی برای تشخیص نیازها به سراغ مخاطبان می‌رویم، ممکن است بعضی نیازها، کاذب باشد، اینها براساس چه مبنایی قابل تشخیص است؟

شاخص‌ها باعث می‌شود که به خطا نرویم. پس اولاً شاخص‌هایی برای سنجش این نیازها داریم و ثانیاً افراد صلاحیت‌داری را در تشخیص اولویت‌ها به مشورت می‌گیریم. در مجموع با وزن‌دهی به نیازهای مختلف ممکن است بعضی‌ها از لیست خارج شده و یا بعضی‌ها به هر حال در اولویت قرار نگیرند و به این ترتیب ضریب اطمینان کار ما با این شاخصها و اولویت‌گذاری با هم یکی بشود.

رهنامه: به نظر شما برای ایجاد نظام پژوهشی نیاز محور چه راهکارهایی قابل  ارائه می‌باشد؟

به نظر من مسائل روشی در حوزه‌های مختلف از جمله در پژوهش، اولاً باید از ناحیه دستگاه‌های متولی و بخش‌های مدیریتی شناسایی بشود؛ آنچنان که اقتضای وظیفه و نقش مدیریتی آنهاست، این بحث را ترویج کنند. یکی از راهکارها، ترویج ادبیاتِ علمی نیازسنجی در حوزه است که ما به میزانی که خودمان به این امر توجه پیدا کردیم و بر اساس مباحثات و مطالعات کارشناسی به این نتیجه رسیدیم و سعی کردیم در مسیر ترویج آن اقدام کنیم. به عنوان مثال در سال 86 برای اولین بار کارگاه نیازسنجی را در حوزه دایر کردیم و در این کارگاه یکی از اساتید صاحب‏نظر و متخصص را دعوت کردیم و مدیران معاونت پژوهش و نمایندگان مؤسسات پژوهشی مختلف را نیز دعوت کردیم و در طول یک روز با مباحثی که استاد ارائه داد و بحث‌هایی که خود شرکت‌کننده‌ها داشتند، مقداری در این زمینه گفتگو شد و بعد نتایج آن را غیر از پوشش خبری، در قالب یک کتابچه و جزوه منتشر کردیم. به هر حال، گام اول ترویج ادبیات نیازسنجی است و مهم‌تر از آن، آشنایی با ادبیات علمی است. در عمل نیز اشخاص مختلفی که با پژوهش سر و کار دارند چه در مقیاس فردی و چه در مقیاس گروهی یعنی چه پژوهشگران و چه مؤسسات پژوهشی باید این محور را مبنای عمل خودشان قرار بدهند تا در واقع یک شیوه رفتاری متناسب با همین مباحث علمی شکل بگیرد. این‏طور نباشد که اگر یک طلبه فاضل حوزوی بعد از سالها زحمت تحصیل بخواهد متمرکز بشود و در موضوعی تحقیق بکند چه این تحقیق، پایان‌نامه باشد و چه تحقیق اختیاری و آزاد، چند ماه و گاهی چند سال وقتش را در موضوعی صرف کند که ممکن است واقعاً اهمیت و اولویتی نداشته باشد و جزو نیازهای روز نباشد و هیچ مشکلی از مشکلات نظری و عملی و کاربردی را حل نکند. اولا ببیند و توجه بکند چه نیازهایی وجود دارد و کدام یک از این نیازها در حوزه تخصصی کار او در اولویت است و آن را در دستور کار خودش قرار بدهد. عرض بکنم که مهم‌تر از مبحث مطرح شده این است که این امر به صورت یک مدل استاندارد و رایج در حوزه در آید نه اینکه تنها راهنمایی برای طلبه‌ها باشد که این روش را اختیار بکنند بلکه بالاتر از آن، با یک نگاه نهادی و دید مدیریتی، باید یک مدلی از نیازسنجی متناسب با مبانی و اقتضائات نظام حوزوی که مورد نیاز حوزه‌ها است طراحی و تدوین گردد و ما این کار را شروع کردیم. البته هم از طریق تجربیاتی که در طرح‌های مختلف پیدا کردیم و هم از طریق تمرکزی که در تدوین این مدل داشتیم، می‌توانیم بگوییم که این سند را می‌توانیم به زودی انتشار بدهیم. یکی از راهکارهای اساسی و بنیادی، تدوین مدل بومی نیازسنجی است که در صورت موفقیت این کار، نقش مدیریتی مهمی را ایفا کرده‌ایم و این سند هم می‌تواند راهنمای تک تک حوزویانی باشد که می‌خواهند به تحقیق و تألیف دست بزنند و هم حتی راهنمایی برای مؤسسات پژوهشی و حتی ممکن است زمانی در سطوح پایین‌تر نیز راهگشا باشد.

رهنامه: جایگاه طلاب جوان در این عرصه چیست؟ آیا طرحی برای آشنایی طلاب با نیازهای جامعه دارید؟

الان یک طرحی به نام نیازسنجی تکالیف پژوهش داریم که براساس آن در مدارس در پایه‌های اول، برای پژوهش‏گرا کردنِ آموزش چه باید کرد؟ براساس این طرح از همان پایه‌های اول، ادبیاتِ علمی نیازسنجی در بین طلاب جوان آموزش داده می‌شود و این فرهنگ در مدارس ترویج می‏شود که حتی اگر طلبه‌ای می‌خواهد یک تحقیق ابتدایی را که یک تمرین و کارورزی است انجام بدهد- و شاید تحقیق به معنای کامل کلمه نباشد بلکه می‌خواهد مطالعه‌ای انجام بدهد- این عادت را ایجاد کنیم که آن وقت را به موضوعی اختصاص بدهد که اولویت دارد و این کار خود به خود طلبه جوان را با این شیوه، آشنا و مأنوس می‌کند که موضوعِ اولویت‌دار چطور تعیین می‌شود و از چه منابعی بدست می‌آید. وقتی این شخص به مراحل بالاتری از دانش‌پژوهی رسید و خواست به طور جدی پژوهش‌هایی به صورت استاندارد و کامل انجام بدهد دیگر خود به خود از نظر روشی مهارت پیدا کرده و به طور روشمند براساس نیازسنجی، تحقیقات خودش را سامان می‌دهد. اینها نمونه‌ای از کارهایی است که ما فکر می‌کنیم باید در مدیریت و معاونت پژوهش حوزه براساس رسالتمان انجام بدهیم. ممکن است همچنان که از سابق و در سنت قدیمی علمای ما بوده، در دوره‌های جدید نیز فضلا و عالمان حوزوی و یا مؤسسات گوناگون حوزوی به خصوص مؤسسات پژوهشی حوزه چنین برنامه‌هایی را در دستور کار خودشان داشته باشند و یا به صورت یک سند آن را مدون کرده باشند و عملاً چنین چیزی را مبنای کار خودشان قرار بدهند. ولی یک نگاه جامع و کلان و مدیریتی نبوده که بر اساس یک سلسله مطالعات علمی و کارشناسی انجام گرفته باشد و مستند به طرحهای پژوهشی اجرا شده به طور دقیق باشد که منتهی به تدوین و طراحی یک مدل بومی نیازسنجی شده باشد بلکه این، کاری است که ما الان بیش از دو سه سال است که شروع کرده‌ایم و در واقع، نمونه‌هایی از آن را در سطح ملی تجربه کرده‌ایم و کم کم دارد تکوین پیدا می‌کند و فکر می‌کنیم نتایج آن انشاءالله برای حوزه‌های علمیه راهگشا خواهد بود.

رهنامه: برای آینده چه طرحهایی دارید؟

در واقع یکی از اولویتهای ما برای آینده، تکمیل این طرح‌ها و تکوین و تدوین مدل بومی نیازسنجی حوزه است و به همین ترتیب ترویج فرهنگ و ادبیات نیازسنجی به طوری که واقعاً در مجموعه مؤسسات حوزوی و برای همه اشخاص حوزوی نهادینه بشود و در واقع به صورت یک رویه و عادت و فرهنگ در بیاید. در بخشهای مختلف با کمک انجمن‌های علمی، با کمک صاحب‌نظران مختلف، نمونه‌هایی از نیازسنجی‌ها را داریم انجام می‌دهیم و چون اینها تجربه‌های اول است می‌تواند نقش کاربردی هم برای پایان‌نامه‌های حوزوی داشته باشد و در تحقیقات حوزوی و مجلات و مقالات حوزوی و امثال اینها مورد استفاده قرار بگیرد. امیدوار هستیم که روزی به مرحله‌ای برسیم که مدیریت پژوهش حوزه از اینکه خودش در این بخشها ورود پیدا بکند بی‌‌نیاز بشود و مؤسسات و اشخاص حوزوی این کار را انجام بدهند.

رهنامه: به عنوان سؤال آخر اگر نظامهای حوزوی و به خصوص معاونت پژوهش حوزه نیاز محور نگردند، چه آسیب‌هایی در آینده خواهد داشت؟

مهم‌ترین آسیب‌ها این خواهد بود که امکانات ما هدر می‌رود. چون هر فعالیتی از جمله فعالیت‌های علمی پژوهشی هزینه‌بر است. آسیب دیگر اینکه نیروی انسانی با ارزشی که در طی یک پروسه طولانی مدت آموزش، تربیت شده است توان علمی خود را در جایی صرف کند که اهمیت و اولویت ندارد و یا اعتبارات و منابع مالی را با وجود همه محدودیت‌ها و مشکلات اقتصادی‌ای که در مقیاس ملی وجود دارد، در جاهایی هزینه و صرف بکنیم که جزو اولویت‌های ما نیست. اگر با یک نگاه اخلاقی و یا رفتاری به مسئله نگاه کنیم، یک نوع اسراف و تبذیر در منابع مختلف پیش می‌آید. مهم‌تر اینکه وقتی امکانات‌مان را اعم از نیرو و منابع مالی در جایی صرف کردیم که اولویت ندارد، پیداست از آنهایی که اولویت‌دار بوده غفلت کرده‌ایم که آسیب این عمل که بیشتر از آسیب‌های قبلی بوده، این است که در واقع حوزه نسبت به نیازهای روز و اولویت نیازها پاسخگو نخواهد بود و وقتی پاسخگو نباشد جایگاه و نقش و نفوذ خود را از دست خواهد داد و در پی آن، مجموعه فرهنگ دینی، تربیت دینی، رفتارهای دینی و اندیشه‌های دینی در جامعه در مقیاس ملی و بین‌المللی و جهانی آسیب خواهد دید و امیدوار هستیم که این‌طور نباشد. ما خوشبین هستیم. فکر می‌کنیم که با توجه به زمینه‌ها و سرمایه‌هایی که در حوزه داریم و با به کارگیری بعضی از روشها و تکنیک‌های جدید بتوانیم به نحو بهتر و شایسته‌تری از منابع خودمان در راستای اولویت‌ها و نیازها استفاده بکنیم. ان‏شاءالله.

پاسخ دهید: