
گفتوگو با علیرضا آزاد؛ رتبه اول سومین دوره جشنواره علامه حلی
رهنامه: لطفاً خودتان را معرفی کنید؟
صبح چهارم بهمن 1358، وقتی اولین برف سال، توری سفید بر صورت سبز آمل کشید، چشم بر خوب و بد این دنیا گشودم. پدر و مادرم، معلم بودند، لذا بخش اعظم سالهای کودکیام را یا در کلاس درس یا در منزل مادربزرگم گذراندم.
دوران راهنمایی و دبیرستان را در مدرسه نمونه گذراندم و تحولات فکری آن سالها، منشأ بسیاری از تصمیمات زندگیام بود.
روی آوردنم به عرفان و فلسفه و… با وجود فواید بسیار، خالی از یکسری مضرات نبود. علاقهام به تحصیلات حوزوی سبب شد برای قبولی در دانشگاه تلاشی نکنم. خانواده اصرار داشتند که بعد از گرفتن مدرک دانشگاه به حوزه بروم، هر چند در آن ایام، قلباً سخنشان را نپذیرفته بودم، اما اکنون میبینم که درست میگفتند.
سال 76، امید همگان مبنی بر نشستن روی کرسی رشته پزشکی دانشگاه تهران، به قرار گرفتن روی صندلی مهندسی کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد، تبدیل شد. خوب است بدانید که سه و نیم سال دوران دانشجویی، برایم مملو از تجربههای تلخ و شیرینی بود که مرا آماده زندگی واقعی کرد. در تمام این سالها، مطالعات دینی را با قوت ادامه دادم. مدتی نیز به رشته بیوتکنولوژی علاقهمند شدم که البته علاقه به حوزوی، مانع ادامه آن شد.
سال 79، همسر و هموجودم را یافتم و در شهریور 81، در حالی که هنوز دوران خدمت سربازی را به اتمام نرسانده بودم، زندگی مشترکمان را در منزلی کوچک که دریایی از صفا و صمیمیت را در خود جای داده بود، آغاز کردیم.
سال 82، همراه با هم رسماً وارد حوزه علمیه شدیم. از هفته دوم طلبگی، مشغول تدریس در حوزه علمیه شدم و بیشتر به تدریس ادبیات پرداختم. سال 83، معنای پدر بودن را احساس، و جلوه دیگری از بودن و زیستن را تجربه کردم. سال 85، برای کارشناسی ارشد در رشته علوم قرآن، به دانشگاه فردوسی رفتم و در سالهایی که مشغول سطح یک بودم، یعنی در سالهای 85 تا 87، در دانشکده الهیات و معارف اسلامی ـ علوم قرآن و حدیث ـ کارشناسی ارشد گرفتم. انتخاب پایاننامهام به عنوان پایاننامه برتر کشور در حوزه دین، در سال 87، پایانی خوش برای این دوره بود. سال 88 سطح یک حوزه علمیه را به پایان رساندم و در کنار تدریس، تحصیل در سطح 2، و سال 89، دوره دکترای علوم قرآن و حدیث را آغاز کردم. به تازگی نیز به عنوان رتبه اول در جشنواره علامه حلی برگزیده شدم و میروم تا در این حرکت مستمر به شدن خویش ادامه دهم.
رهنامه: چه سوابق علمی ـ تحصیلی یا آثار منتشر شدهای دارید؟
کتاب نقش تمدن اسلامی در رنسانس عقلی اروپا، انتشارات سپیده باوران، 1389، از تألیفات من است. کتابهایی هم در دست انتشار دارم که عبارتند از: 1. تفسیر قرآن و هرمنوتیک کلاسیک؛ 2. تفسیر قرآن و هرمنوتیک فلسفی؛ 3. هنر تشبیه «مرجع جامع شناخت صنعت ادبی تشبیه»؛ 4. دین و محیط زیست؛ 5. چهل پرسش و پاسخ بلاغی پیرامون آیات قرآنی.
به طور کلی، کار در زمینههای مطالعات قرآنی، چون مبانی فهم قرآن، روششناسی تفسیر قرآن؛ مطالعات ادبی، مانند علوم بلاغی، نقد ادبی و مطالعات فلسفی، نظیر هرمنوتیک، فلسفه ذهن، فلسفه قارهای، علاقه دارم. مقالات و سخنرانیهای علمی بسیاری هم داشتهام که فهرست آنها در سایت شخصیام موجود است.
رهنامه: آیا در زمینه علوم حوزوی، تدریس هم داشتهاید؟
بله. در صرف، کتابهای صرف ساده و مقدماتی، در منطق، کتاب منطق شهید مطهری، در نحو، کتابهای صمدیه، مغنی اللبیب، البهجه المرضیه فی شرح الالفیه، در بلاغت، کتابهای جواهرالبلاغه، مختصر المعانی و دلائل الاعجاز، در لغت، کتاب فقه اللغه، مفردات الفاظ قرآن و در قرآن، کتابهای تفسیر تطبیقی، علوم قرآنی نوشته آقای معرفت و علوم قرآنی اثر آقای آراسته را تدریس کردم که برخی کتابها چند بار تدریس شده است.
رهنامه: از چه زمانی و با چه انگیزهای وارد حوزه شدید؟
از سال دوم دبیرستان، علاقهمند به ورود به حوزه علمیه بودم، ولی به دلیل اینکه در مدرسه نمونه درس میخواندم و فضای علمی خاصی بر آنجا حاکم بود، پدر و مادرم که ـ همواره معلم و مشوق من در امور دینی بودند ـ این امر را به اتمام تحصیلات دانشگاهی موکول کردند. آن زمان با اکراه، به سخنشان گردن نهادم، اما امروز تصور میکنم راهنمایی آنها، درست و حیاتی بوده است.
از همان دوران دبیرستان، مطالعات دینی گستردهای داشتم، ولی در سال 1382، پس از آنکه در رشته مهندسی زراعت و اصلاح نباتات، فارغالتحصیل شدم و خدمت سربازی را هم به پایان رساندم و ازدواج کردم، همراه با همسرم، رسماً وارد حوزه علمیه شدم. اکنون ایشان در سطح 3 حوزه علمیه خواهران، مشغول تحصیلاند و من نیز در پایه 8 حوزه برادران، مشغول به تحصیل هستم.
اثر بنده پایان نامه ای به نام «بررسی تطبیقی مبانی روشهای تفسیر قرآن و انگاره های هرمنوتیست های کلاسیک» است. ویژگی بارز این اثر، بررسی تطبیقی کلان تیپولوژیک میان دو حوزه اندیشه ورزی، یعنی حوزه تفسیر قرآن و حوزه هرمنوتیک است.
درباره انگیزهام باید بگویم که بیشک توجه به شخصیتهایی که هر کس به عنوان الگوی خویش برمیگزیند، کاشف اهداف و انگیزههای اوست. لذا اجازه فرمایید تا به جای پاسخ کلیشهای به این سؤال، در قالب طرح شخصیتهایی که الگویام بودند، به پرسش شما پاسخ بگویم. پیش از طلبگی، اولین شخصیتی که به عنوان الگوی دینی خودم برگزیدم، علامه طباطبایی بود. پس از طلبگی هم شیخ طوسی. در سالهای اخیر، بیشتر شخصیت شهید سید محمدباقر صدر مرا مجذوب خود کرده است.
رهنامه: اثر شما در جشنواره چه بود و چه ویژگیهایی داشت؟
اثر بنده، پایاننامهای با نام «بررسی تطبیقی مبانی روشهای تفسیر قرآن و انگارههای هرمنوتیستهای کلاسیک» است. ویژگی بارز این اثر، بررسی تطبیقی کلان تیپولوژیک میان دو حوزه اندیشهورزی، یعنی حوزه تفسیر قرآن و حوزه هرمنوتیک است. البته در حوزه هرمنوتیک، این اثر محدود به بررسی هرمنوتیک کلاسیک است که تجانس بیشتری با رویکردهای تفسیری اسلامی دارد. در این اثر، به مبانی مشترک میان این دو و مبانی خاص هر یک از آنها اشاره، و سعی شده است تا میان این دو حوزه اندیشهورزی، تعاملی سازنده برقرار شود.
جشنواره علامه حلی، حرکتی بسیار نیک و پسندیده است. البته ایرادهای آن هر سال کمتر میشود، اما همچنان دارای نواقصی است ـ که شرح آن به مسئولان داده شد ـ امید است در سالهای آینده، این کاستیها برطرف شود. مسئولان نیز در پاسخ به ایراداتی که از سوی پژوهشگران بیان شد، گفتند که تلاششان را برای برطرف کردن کاستیها انجام میدهند، اما در این زمینه قولی نمیدهند.
در روز جشنواره، بنده به ارائه خلاصهای از کار پژوهشی خود پرداختم و با وجود اینکه نگاه بنده به هرمنوتیک تفاوتهایی با نگاه کسانی مانند آیتالله سبحانی دارد، اما از ایشان به عنوان یکی از پیشکسوتان حوزوی که به مباحث جدید وارد شدند و راه را برای ورود بسیاری از نیروهای جوان حوزه علمیه باز کردند، تشکر کردم. ایشان به توضیحات من درباره هرمنوتیک کلاسیک و بررسی تطبیقی آن با روشهای تفسیر قرآن گوش دادند و در ضمن سخنانشان، دقایقی به بحث درباره هرمنوتیک و لزوم توجه به مباحث جدید پرداختند و از بنده به دلیل ورود در این حوزه و انجام این پژوهش، تشکر کردند. همچنین آیتالله مقتدایی، هنگام اعطای جوایز به تفقد و تشویق بنده پرداختند. آنچه سبب خرسندی من از موفقیتهای متوالی پایاننامه شد، این بود که توانستم بحمدالله مباحث مدرن را به گونهای عرضه کنم که مورد توجه افرادی قرار بگیرد که در درون و بیرون اردوگاه مدرن هستند.
رهآورد مناقشات و تضاربات نیم قرن اخیر میان روشنفکران سکولار و روشنفکران دینی و روشنفکران سنتی و دینمداران نواندیش و دینمداران سنتگرا و دینمداران ملیگرا و دینمداران مطلقگرا و…، این است که به جای صرف هزینههای غیر ضروری بر سر اختلافات روبنایی و سر شاخ شدن با نهادهای قدرت دینی و سیاسی و فرهنگی، باید مساعی خود را صرف تولید اندیشهها کنند و محل منازعات را تغییر دهند و در مبانی به بحث بپردازند و با فاصله گرفتن از موضوعات حساس و چالش برانگیز و روبنایی، بر روی مبانی، به بحث بپردازند و به تولید تفکرات جدید رو بیاورند که تفکرات نخنما و بدعتهای تاریخی، خود به خود توان مبارزه را از دست میدهد و محکوم به فناست.
رهنامه: نقاط عطف حرکت علمی شما چه بوده و چه مسائلی در حرکت علمی شما، نقش ویژهای داشته است؟
نقاط عطف فراوانی، در زندگی شخصی و فعالیتهای علمیام داشتهام که هر یک در جای خود مهم و اثرگذار بوده است، اما دو مورد در طول این سالها روی فعالیتها و تلاشهایم، تأثیر گذاشته است؛ یکی، توجه بنده به حضور در کنار بارگاه شریف عالم آل محمد امام رضا (ع) و دیگری، همراهیهای بیدریغ همسرم.
رهنامه: آیا در زمینه پژوهش، روش خاصی دارید؟
بله، در شیوه موضوعگزینی و انبوهخوانی و فیشبرداری، روشهای رایج را مطالعه کردهام، اما برای خود، روش خاصی دارم که تلفیقی از برخی روشها به همراه نکاتی ابداعی است. حتی فیشهای تحقیقاتیام را متناسب با نوع تحقیقم طراحی میکنم.
رهنامه: در چه زمینههایی خلاقیت یا تولید علم داشتهاید و فعالیت تخصصی شما در چه زمینهای بوده است؟
در حوزه علمیه، به طور خاص، در بحث بلاغت و تفسیر قرآن به مطالعه و تدریس مشغولم. رشته دانشگاهیام در مقطع ارشد و دکترا، علوم قرآن و حدیث است. در سالهای اخیر، به فلسفه غرب، به ویژه فلسفه ذهن و هرمنوتیک علاقهمند شدهام. بر آگاهان به این مباحث پوشیده نیست که دین، فلسفه و ادبیات، اضلاع اصلی مثلث اندیشه معاصر را تشکیل میدهند و سعی من نیز بر این بوده است که به حرکت فکریام، در درون این مثلث، جهت بدهم.
در زمینه هرمنوتیک، در تنها وبسایت تخصصی هرمنوتیک به فارسی زبان، به نام هرمنوتیک، جستارهایی درباره فهم دینی و هرمنویک را از سال 86، مدیریت میکنم و وبسایتی به نام (hermeneutics & religion) را به زبان انگلیسی راهاندازی کردم.
در زمینه ادبیات، روی کتابی به نام «هنر تشبیه» کار میکنم. این کتاب که نیمی از فیشبرداریهای آن انجام شده است، درباره هنر تشبیه در ادبیات است و اگر به حول و قوه الهی به پایان برسد، نه تنها جامعترین تألیف ادبی در موضوع خود خواهد بود، بلکه روشی نو در تحقیقات ادبی را پی خواهد افکند.
در زمینه قرآن، مشغول به پژوهش درباره مبانی و روشهای تفسیری هستم و امیدوارم در آینده بتوانم، روش تفسیری جدیدی بر مبنای دستاوردهای جدید دانشهای فلسفی و زبانی ارائه دهم.
رهنامه: آیا کثرت فعالیتها مانع تمرکز علمی شما نمیشود؟
طبیعتاً تحصیل همزمان در حوزه و دانشگاه، در کنار چهار ساعت تدریس در روز و تألیف کتاب و مقالات متعدد در زمینههای گوناگون، سبب میشود همواره با کمبود وقت مواجه باشم، اما سعی کردم با برنامهریزی لازم، این مشکل را برطرف کنم، مثلاً کارهایم دارای سه اولویت است. همواره هفتاد درصد وقتم صرف اولویتهای اول، بیست درصد صرف اولویتهای دوم و ده درصد، صرف اولویتهای سوم میشود. البته این کثرت، فوایدی هم دارد، از جمله آنکه جلوی افسردگی و یکنواختی و محدودنگری را میگیرد.
رهنامه: مهمترین اثر پژوهشی شما چه بوده است؟
در نظر دیگران، پایاننامهام به عنوان پایاننامه دانشجویی کشور در سال 89 انتخاب شده است و نیز رتبه اول جشنواره علامه حلی حوزههای علمیه سراسر کشور را کسب کردهام که مهمترین اثر پژوهشیام بوده است، اما به نظر من، اولین تحقیق علمیام به نام «راه چیست؟» که درباره بهشت بوده و در پانزده سالگی انجام دادم، مهمترین کارم بوده است؛ زیرا نقطه شروع حرکت پژوهشیام به شمار میآید. به بهانه آن تحقیق بود که برای اولین بار، بیداریهای شبانه برای انجام کار پژوهشی را تجربه کردم و معنای مراجعه به منابع را فهمیدم.
رهنامه: شرایط کنونی حوزه را چگونه میبینید؟ اگر به جای مدیریت حوزه بودید، چهکارهایی برای اصلاح حوزه انجام میدادید؟
صادقانه بگویم، اگر حوزههای علمیه نخواهند یا نتوانند متحول شوند، در آیندهای نزدیک، در فضای اندیشه، به کُنج انزوا رانده میشوند. این در حالی است که اگر تحول سازندهای صورت بگیرد، حوزهها میتوانند آینده اندیشه جهان را رقم بزنند؛ زیرا ابزارهای لازم را بیش از همه در اختیار دارند. مهمترین سرمایه حوزه، سه چیز است: 1. اتصال به حبلالمتین الهی و ثَقَلین، که روشنترین چراغهای هدایت را در اختیارمان میگذارند. 2. تراث گرانبهای گذشتگان که هم بر غنای علمی و هم بر خودباوری حوزویان میافزاید. 3. طلاب و نیروهای انسانی خالصی که کار علمی را جزئی از هویت انسانی و اسلامی و دغدغه وجودی خود میدانند و بدون چشم داشت، در این مسیر تا پای جان میکوشند.
به نظر من، اولین تحقیق علمی ام به نام «راه چیست؟» که درباره بهشت بوده و در پانزده سالگی انجام دادم، مهمترین کارم بوده است؛ زیرا نقطه شروع حرکت پژوهشی ام به شمار می آید. به بهانه آن تحقیق بود که برای اولین بار، بیداری های شبانه برای انجام کار پژوهشی را تجربه کردم و معنای مراجعه به منابع را فهمیدم.
حوزههای امروز نسبت به حوزههای دیروز، دهها قدم جلوتر است، اما نسبت به دنیا صدها قدم عقبتر است. در سفری که برای شرکت در جشنواره به قم داشتم، یکی از دوستان، متن بیش از صد هزار جلد کتاب در زمینه فلسفه غرب را در اختیارم قرار داد که قریب به اتفاق آنها در قرن بیستم نوشته شده است. فقط در ایالات متحده، دو هزار دپارتمان فلسفه وجود دارد. حتی اگر شما بگویید، نود درصد اینها هم حرفهای بیمبنا و مردود و تکراری است ـ که البته چنین نیست ـ باز هم ده هزار کتاب جدی میماند. ما چقدر میتوانیم در برابر این سونامی فکری تاب بیاوریم؟ اگر آمار بگیرید، در طول سه سال اخیر، تعداد کتابهایی که درباره هایدِگِر در ایران منتشر شده، از تعداد کتابهایی که درباره آرای ملاصدرا منتشر شده، بیشتر است. حالا آیا حوزههای علمیه با روند کنونی خود میتواند جوابگو باشد؟ قطعاً خیر.
رهنامه: چه مختصاتی برای حوزه در هزاره سوم ترسیم میکنید؟
با توجه به اندک مطالعاتی که در زمینه جریانشناسی اندیشهها داشتم، جهان پیش رو را جهان اتمی، عصر فضا، جهان سایبر یا نانو نمیدانم، بلکه دنیای اندیشه میدانم. امروز و فردا از آنِ کسی است که اندیشه برتر داشته باشد و بتواند آن را به صورت مقبولی ارائه دهد. دنیا را نهادهای قدرت، و نهادهای قدرت را اندیشهورزان میسازند. اگر حوزه میخواهد گوی سبقت را از دیگران برباید، باید در زمینه نهضت نرمافزاری و تولید دانش، حرکتی جدی داشته باشد.
رهنامه: آیا اهل کار اجرایی یا تبلیغی هم هستید؟
از آنجا که آشنایی با زیر و بم کارهای اجرایی را برای پیشبرد برخی اهداف علمی لازم میدانستم، در گذشته اندک اشتغالاتی داشتهام، اما سالهاست که هیچ کار اجرایی را نپذیرفتهام. البته تأثیر یک مدیر اجرایی خوب را بیش از یک پژوهشگر خوب میدانم.
کار تبلیغی برای من متفاوت است. به صورت تخصصی به کار تبلیغی نمیپردازم، اما از آغاز طلبگی با خودم عهد کردهام که هیچگاه به کارهایی که درباره آقا اباعبدالله(ع) است، نه نگویم.
صادقانه بگویم اگر حوزه های علمیه نخواهند یا نتوانند متحول شوند، در آینده ای نزدیک در فضای اندیشه به کنج انزوا رانده می شوند. این در حالی است که اگر تحول سازنده ای صورت بگیرد، حوزه ها می توانند آینده اندیشه جهان را رقم بزنند؛ زیرا ابزارهای لازم را بیش از همه در اختیار دارند.
اکثر وقت من پشت کامپیوتر و توی کلاس و کتابخانه میگذرد و درباره مسائلی مانند هرمنوتیک و نقد ادبی و… کار میکنم و افکارم را در سایت فارسی و انگلیسیام مینویسم یا مشغول نگارش مقاله هستم، اما نباید آن کلیشههای سنتی تبلیغ و به قول معروف منبر و محراب را فراموش کنیم. یکی از استادان ما میگفت: «هر کاری که خواستید بکنید، اما فراموش نکنید که آخوند هستید.»
رهنامه: شنیدهایم در زمینه انقلاب اسلامی و زندگی شهدا کار ویژهای کردهاید.
سالهای 82 و 83، چندین کتاب درباره زندگینامه و خاطرات شهدا را ویراستاری کردهام که سه عنوان از آنها (درباره شهید کاوه، شهدای رسته مخابرات و شهدای دانشجو) از طرف کنگره سرداران شهید استان خراسان به چاپ رسید. میز مطالعهام را از حقالزحمهای خریدم که برای این کار دریافت کردم، تا هنگام مطالعه، همیشه به خاطر داشته باشم، اگر خون شهدا نبود، هرگز نمیتوانستم با چنین فراغتی به کار علمی بپردازم. مجموعه خاطرات یکی از آزادگان را هم بازنویسی کردم که به زودی منتشر میشود.
رهنامه: چه برنامهای برای آینده دارید؟
سالهاست سعی کردهام با برنامهریزی حرکت کنم. پس از انجام چند برنامه کوتاهمدت و میانمدت، در سال 1385، برنامه بلندمدت پانزده سالهای برای خودم طراحی کردم و طبق آن حرکت میکنم. البته بحث درباره این برنامه و شیوه اولویتبندی کارها، در این مجال نمیگنجد، اما مهم این است که انسان به صورت مهندسی شده حرکت کند و بداند که رسیدن به اهداف، مستلزم چه مقدمات و لوازمی است و آنها را تدارک ببیند. امیدوارم در آینده بتوانم، مطالعات قرآنی، به ویژه بحث مبانی تفسیر و هرمنوتیک را در حوزه و دانشگاه، ادامه بدهم.
رهنامه: از بین تخصص و جامعیت کدام را انتخاب میکنید؟
این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. جامعیت به معنای دانستن اصول و چارچوبهای کلی، لازمه تخصصی شدن است. در غیر این صورت، با رشدی کاریکاتوری مواجه خواهیم بود. من فهرستی از بیست رشته علمی ـ که طلاب باید حدودی از آنها را بدانند ـ تهیه کرده و در این باره سخنرانیهایی در مدارس علمیه داشتهام، اما بیشک تعالی علمی در سایه تخصصی شدن حاصل خواهد شد. در کل نظر من این است که باید در برخی زمینهها، قله بود و در برخی زمینهها تپه، اما نباید در هیچ زمینهای دره بود.
رهنامه: جشنواره چه ضعفها و قوتهایی دارد؟
بنده و دوستان، درباره ضعفها و قوتهای جشنواره، نکاتی را به مسئولان محترم گفتیم. البته گمان میکنم خود مسئولان بهتر از هر کسی به ضعفها و قوتهای کارشان واقفند و مشکل در شناسایی این نقاط نیست، بلکه در اجرای آن است.
رهنامه: چه توصیههایی برای طلاب جوان دارید؟
وقتی هنوز توصیههای علما و بزرگان حوزه روی زمین مانده است، نوبت به توصیههای امثال بنده نمیرسد. ما باید توصیههای علما، خصوصاً رهبر معظم انقلاب را به صورت جدی پیگیری کنیم.