
چهقدر ميتوانيد از دروسي که خواندهايد، استفاده کنيد؟ (هر پرسش 4 نمره)
1) در تفسير مجمعالبيان در ذيل آيه 73 سوره انعام، «أَقِيمُواْ الصَّلَوةَ وَ اتَّقُوهُ وَ هُوَ الَّذِى إِلَيْهِ تحُشرَون وَ هُوَ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ يَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ» آمده است:
ذُكر في نصب «يوم» وجوه:
الف) أن يكون عطفا على الهاء في قوله «وَ اتَّقُوهُ» أي و اتقوا يوم يقول كن فيكون كما قال سبحانه: «وَ اتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئا».
أن يكون على معنى: «و اذكر يوم يقول كن فيكون»، لأن بعده «وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ» عطفا على ذلك. قال الزجاج: «و هو الأجود».
أن يكون معطوفا على السماوات و المعنى: «و هو الذي خلق السماوات و الأرض بالحق و خلق يوم يقول كن فيكون» اي يوم القيامة.[1]
بر اساس هر کدام از ترکيبها، سه ترجمه بنويسيد.
ترجمه قسمتي که زير آن خط کشيده شده است، کفايت ميکند.
1ـ از روزي که فرمان تنها به دست اوست و فقط کافي است اراده کند تا هر چيزي حاصل شود، بپرهيزيد.
2ـ خوب متوجه وضعيت روزي که فرمان تنها به دست اوست و فقط کافي است، اراده کند تا هر چيزي حاصل شود، باشيد.[2]
3ـ او کسي است که روزي را که فرمان تنها به دست اوست و فقط کافي است، اراده کند تا هر چيزي حاصل شود، خلق کرده است.
2) در آيه 143 سوره بقره چنين آمده است: «كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهيداً وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتي كُنْتَ عَلَيْها إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلى عَقِبَيْهِ وَ إِنْ كانَتْ لَكَبيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذينَ هَدَى اللهُ وَ ما كانَ اللهُ لِيُضيعَ إيمانَكُمْ إِنَّ اللهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحيمٌ در آيه «يُخادِعُونَ اللهَ وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ ما يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُون».
برخي مترجمان، اين گونه بخش مشخص شده از آيه را ترجمه کردهاند: «… هر چند که اين امر جز براي هدايتشدگان دشوار است».[3]
اين ترجمه با ترکيب جمله سازگار نيست. اشکال آن را بيابيد و ترجمه را اصلاح کنيد.
مترجمي که اين گونه کلمه «ان» در آيه را ترجمه کرده است، «اِن» وصليّة[4] گرفته است که به معني «اگر چه» ميآيد، اما به قرينه حرف «لام» بر سر کلمه «کبيره»، بايد گفت که «اِن» مخفّفه از مثقّله است و اسم آن نيز حذف شده، يعني اصل عبارت چنين بوده است: «انّه کانت لکبيره» که جمله «کانت لکبيره»، خبر «انّ» است.
بنابراين، ترجمه صحيح چنين است: «… و اين عمل جز براي هدايتشدگان، بسيار دشوار است».
3) در آيه 89 سوره نساء چنين آمده است: «فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَ لَا تَتَّخِذُواْ مِنهْمْ وَلِيًّا وَ لَا نَصِيرًا(89) إِلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلىَ قَوْمِ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنهَم مِّيثَاقٌ أَوْ جَاءُوكُمْ حَصرِتْ صُدُورُهُمْ أَن يُقَاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُواْ قَوْمَهُمْ».
4) ميان نحويين کوفه و بصره، درباره اعراب قسمتي که مشخص شده است، اختلاف هست. کوفيين ميگويند: فعل ماضيِ «حصرت» حال براي فعل «جاءوکم» است، ولي بصريين ميگويند: فعل ماضي نميتواند حال واقع شود. به نظر شما، بصريين چه ترکيبي را براي فعل «حصرت» قائل هستند؟
آيه را از قسمت «الا الذين يصلون» تا آخر، بر اساس نظر کوفيين و بصريين ترجمه کنيد.
اگر جمله «حصرت صدورهم» نتواند حال باشد، ميتواند صفت باشد؛ صفت براي کلمه «قوم».
بر اساس نظر کوفيين، معني آيه چنين ميشود: «مگر نسبت به کساني که با همپيمانان شما همپيمان شدهاند يا در حالي که ديگر از جنگ خسته شدهاند، قصد مصالحه با شما را دارند».
بر اساس نظر بصريين، معني آيه چنين ميشود: «مگر نسبت به کساني که با همپيمانان شما همپيمان شدهاند يا کساني که کاملاً از جنگ کردن خسته شدهاند و قصد مصالحه دارند».[5]
5) پس از مدتي جزئيات قواعد نحوي فراموش ميشود. آنچه بايد باقي بماند، توانايي دستيابي و بازيابي سريع اطلاعاتِ نحوي، در موقع لزوم است. همچنين آنچه بايد از کتاب سيوطي براي يک طلبه به جا بماند، توانايي فهم اشعار الفيه است. براي نمونه، فرض کنيد درباره فهم معني آيه سؤالِ قبل و اختلاف ميان کوفي و بصري، ميخواهيم بررسي بيشتري انجام دهيم. به کتاب الفيه، قسمت «حال» و شرايط آن مراجعه ميکنيم و اين ابيات را مييابيم:
ذات بدء بمضارع ثبت
حوت ضميرا و من الواو خلت
و ذات واو بعدها انو مبتدا
له المضارع اجعلن مسندا
و جمله الحال سوي ما قدما
بواو او بمضمر او بهما
جناب سيوطي، شارحِ ابيات، در مورد بيت سوم آورده است: «شرط الجمله الحال المُصدّره بالماضي المثبت المجرد من الضمير ان تقترن بقد ظاهره او مقدره».[6]
بر اساس توضيح سيوطي، آيه سؤال قبل را به گونهاي ترجمه کنيد که شرط فوق در آن اثر گذاشته باشد و مخاطب تفاوت را حس کند.
بر اساس اين توضيح، اگر جمله حاليه بخواهد ماضي بيايد، بايد حتماً با حرف «واو» يا ضمير «هو يا هي» بيايد و اگر هيچکدام نباشد، حتماً بايد با حرف «قد» همراه شود. اگر جمله «حصرت صدورهم» حاليه باشد، تقدير آن چنين است: «قد حصرت صدورهم». پس معني آيه اين گونه ميشود: «مگر نسبت به کساني که با همپيمانان شما همپيمان شدهاند يا در حالي که کاملاً از جنگ خسته شدهاند، قصد مصالحه با شما را دارند».
6) فرض کنيد قرار است در مورد بهشت و جهنم فيلمي ساخته شود. نويسنده براي نوشتن فيلمنامه، وقتي به قسمت ورود بهشتيها به بهشت و جهنميها به جهنم ميرسد، در نحوه ورود اين دو دسته و تفاوتي که بايد باشد، ميماند و با شما تماس ميگيرد و مسئلهاش را مطرح ميکند. شما به ياد ميآوريد که در دو آيه در سوره زمر، درباره کيفيت ورود جهنميها به دوزخ و کيفيت ورود متقين به بهشت، مطلبي آمده است. مراجعه ميکنيد و اين دو آيه را مييابيد: «وَ سيقَ الَّذينَ كَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ وَ سيقَ الَّذينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ».[7]
اين دو آيه از نظر ترکيب نحوي، در يک «واو» با هم فرق دارند. ابن هشام در کتاب مغني، درباره ترکيب اين «واو» چنين ميگويد: «الواو عاطفهٌ عند قوم و حال عند آخرين، اي جاؤوها مُفتَّحهً ابوابها کما صرح بمُفتَّحه حالا في «جناب عدن مُفتَّحه لهم الابواب» و انما فتحت لهم قبل مجيئهم اکراما لهم عن ان يقفوا حتي تفتح لهم».[8]
بر اساس تحليلي که از اين «واو» ارائه شده است، صحنه ورود جهنميها به دوزخ و بهشتيها به بهشت را توصيف کنيد، به گونهاي که مخاطب تفاوت اين دو صحنه را درک کند و کارگردان بتواند صحنهپردازي را انجام دهد.
ابنهشام در کتاب مغني چنين ميگويد: درهاي بهشت قبل از ورود آنها به جهت احترام گذاشتن به آنها و براي اينکه معطل نشوند، باز شده است. بنابراين توصيف صحنهها اين چنين است:
صحنه ورود کافران و حرکت آنها به سوي جهنم
به صورت گروهي به سوي جهنم رانده ميشوند. وقتي به در جهنم ميرسند، با درهاي بسته روبهرو ميشوند، سپس درها باز ميشود و وقتي وحشتِ روبهرو شدن با جهنم تمام وجودشان را گرفت و فرياد حسرت و پشيماني بلند شد، نگهبانان جهنم ميگويند:… .
صحنه ورود مؤمنان و حرکت آنها به سوي بهشت
به صورت گروهي به سوي بهشت هدايت ميشوند و همينطور که در حال نزديک شدن هستند، درهاي بهشت باز ميشود و نگهبانان بهشت با درود و سلام از آنها پذيرايي ميکنند.
پی نوشت ها:
[1]. تفسير مجمع البيان، ج 4، ص 496.
[2]. به ياد آور = مدام متوجه آن باش.
[3]. ترجمه آيتي و الهي قمشهاي.
[4]. اِن شرطيهاي که بعد از واو، براي افاده يک استدراک ميآيد.
[5]. وقتي مفهومي از حال به صفت تبديل ميشود، به معني استقرار آن در موصوف است.
[6]. کتاب سيوطي، ج 1، ص 426.
[7]. زمر: 73.
[8]. کتاب مغني، ص 476.