
در اين نوشتار بطور اجمالي به مباحث مقدماتي علم کلام مانند: روش پژوهش يا سير مطالعاتي در کلام، علل نياز به اين علم، هدف از فراگيري آن،محتواي دروس آموزش کلام و… پرداخته ميشود. بررسي تعاريف علم کلام و رسيدن به يک تعريف جديد هم از جمله موضوعات مورد بحث ميباشد.
نياز به علم كلام
تاريخ علم كلام و نقطه مشترك ميان تعاريف علم كلام، حداقل نياز متفق عليه به علم كلام را اين چنين نشان ميدهند:
تبيين اصول ومباني فكري دين و دفاع ازآنها دربرابر شبهات وآنچه در سرچشمههاي اين مطلب نمايان است:
نياز انسان به يك پشتوانه فكري قابل قبول ومنسجم وكاربردي براي دين داري است.
آنچه در مبادي اين نياز به چشم ميخورد:
ضرورت تامين احتياجات فكري انسان است.
دين بعنوان منبع فكري قابل اعتماد براي پاسخ گوئي به مشكلات و سوالات فكري انسان مورد مراجعه بوده است.
دين داران مدعي برتري دين در نگرش و منطق وانسجام وكاربرد گزارههاي آن نسبت به ديگر تفكرات هستند، پس بايد از عهده سه امر برآيند:
1ـ استخراج نگرشِ منطقي ومنسجم وكاربردي دين
2ـ توصيف وتبيين آن
3ـ پاسخ به سوالات ودفاع در برابر اشكالات
بنابراين 6 فعاليت زير براي ايجاد اعتماد نسبت يك فكرِ منسوب به دين ضروري است:
توضيح قسمتِ استخراج و توصيف نگرش دين:
انسان در زندگي نيازمند برنامه اي منطقي، كاربردي و برتر (كوتاهترين، آسانترين و مفيدترين راه) است.
مدل ونوع هر برنامه تابع تعريف ارتباطات ميان 3 ركن است: اجزاء تحت برنامه، قابليتها و امكانات، اهداف
تعريف ارتباطات تابع نوع نگرش به تعريف اركان مرتبط با هم است.
پس:
تا نگرشي واقعي و جامع از انسان، دنيا، مبدء هستي، مقصد هستي، ديگر موجوات موثر در زندگي انسان بدست نيايد نمي توان به برنامه اي مطلوب براي زندگي دست يافت.
دست يابي به برنامه دين براي زندگي نيز نيازمند تبيين نگرش دين به موارد مذكور است.
* كشف نظريه دين در ارتباطات 4 گانه انسان:
* استخراج، توصيف و دفاع از نظريه دين در رابطه با مدل هستي:
شناخت مفاهيم کليدي و برقراري نسبت اولويت دار ميان آنها:
الله، عالم توحيد، اراده واختيار الهي
قيامت، روح، فرشتگان و عالم برزخ
حرکت به مقصد خلقت، حرکت از مبدا خلق (از کجا آمده ايم و به کجا ميرويم؟ )
برنامه حرکت و راهنما
بدن، ذهن و فکر
همنوعان و ساير موجودات
احتياجات فكري انسان كه علم كلام براي استخراج پاسخ دين به آنها ودفاع از نظريات دين در مورد آنها بوجود آمد عبارتند از:
كه هستم؟ و چه دارم؟ كجا هستم؟ از كجا آمده ام؟ چگونه آمده ام؟ و چرا آمده ام؟
غير از من چه موجوداتي هستند؟ ونسبت من با آنها چيست؟ (چه تاثير و تاثري نسبت به يكديگر داريم؟) به کجا ميروم و چرا؟ چگونه بايد بروم؟
توضيح قسمتِ پاسخ به شبهات و دفاع ازدين:
منظور از شبهات و سوالاتي كه در مورد گزارههاي ديني (چه در عقائد و چه در قوانين و اخلاقيات) مطرح ميشود چراهاي عقلاني است.
منظور از چراهاي عقلاني سوالاتي است كه مربوط به معادلات وجودي موضوع سوال ميشود (چه در عقائد و چه در قوانين و اخلاقيات)
و منظور از معادلات وجودي، تاثير و تاثر موضوع با موجودات ديگر و با نظام هستي است.
يعني:
سوالكننده بهدنبال مقدمات عقلانياي است كه نتيجه منطقي آنها گزاره ديني مورد سوال يا شبهه باشد.
پس:
فرد دين دار نيازمند قدرت برعقلاني كردن مفاهيم وگزارههاي ديني است تا بتواند حيات ديني خود را استمرار بخشد.
نتيجه (1): علل نياز به علم كلام:
1 ـ نياز به يك نظام فكري كارآمد
2 ـ نياز به ارائه عقلاني بودن دين
نتيجه (2): تعريف علم كلام:
تعريف حداقلي علم كلام عبارت بود از: علمي كه متكفل دفاع از دين دربرابر شبهات در مورد اصول دين است.
اختلافات عمده در تعاريف علم كلام عبارتند از:
موضوع تعريف: فقط گزارههاي عقيدتي ــــــــــــ محمول تعريف: فقط دفاع در برابر شبهات
موضوع تعريف: فقط گزارههاي عقيدتي ــــــــــــ محمول تعریف: استخراج، تبيين، دفاع
موضوع تعریف: گزارههاي عقيدتي، حقوقي، اخلاقي ــــــــــــ محمول تعریف: فقط دفاع در برابر شبهات
موضوع تعریف: گزارههاي عقيدتي، حقوقي، اخلاقي ــــــــــــ محمول تعریف: استخراج، تبيين، دفاع درگزارههاي عقيدتي، تبيين و دفاع درگزارههاي حقوقي، اخلاقي
يعني:
1ـ انحصار موضوع درگزارههاي عقيدتي و انحصار عمليات لازم در دفاع دربرابر شبهات وارده به اين گزارهها
2ـ انحصار موضوع درگزارههاي عقيدتي و تعميم عمليات لازم به استخراج و تبيين و دفاع
3ـ تعميم موضوع به گزارههاي عقيدتي و حقوقي و اخلاقي و انحصار عمليات لازم در دفاع در برابر شبهات
4ـ تعميم موضوع به گزارههاي عقيدتي و حقوقي و اخلاقي و تعميم عمليات لازم به دفاع در برابر شبهات + استخراج و تبيين درمورد گزارههاي عقيدتي
با توجه به مقدمات ذكر شده + تعاريفي كه موضوع كلام را موجود بما هو موجود دانستهاند + تفسير كلمه «العقائد الدينيه و الايمانيه» كه فراختر از اصول پنجگانه معروف است + مسائل و شبهات جديدي كه باعث تاسيس اصطلاح «كلام جديد» شدهاند ( يعني پاسخ به اين شبهات كه شبهاتي در حوزههاي قوانين و فرهنگها و اخلاقيات دين هستند رادرحوزه عملكرد كلام ديده اند.)
پيشنهاد ميشود كه:
موضوع درتعريف حداقليِ علم كلام از:
گزارههاي اعتقادي خاص به كل گزارههاي ديني در هر سه حوزه عقايد، حقوق و اخلاق تبديل شود.
و محمول در اين تعريف از:
دفاع دربرابر شبهات به دفاع در برابر شبهات + استخراج وتوصيف نسبت به گزارههاي عقيدتي تبديل شود.
يعني تصوير و تعريفي كه از علم كلام بايد ارائه شود تا منطبق بر نيازها و واقعيتها باشد تعريف چهارم است.
علم كلام علمي است كه متكفل ارائه عقلانيت گزارههاي دين است براي
1 ـ ترسيم يك نظام فكري كارآمد
و
2 ـ حفظ كارآمدي در برابر شبهات
پس برنامه آموزشي دوره كلام بايد حداقل تامين كننده اهداف اين تعريف باشد.
هدف از فراگيري كلام
اهداف تابع نيازها هستند. باتوجه به نيازهاي ذكر شده به علم كلام، اهداف اين علم و اهداف فراگيري اين علم عبارتند از:
1ـ استخراج و توصيف نظام معرفتي دين
2ـ دفاع از عقلانيت اين نظام معرفتي وگزارههاي موجود در آن
در هر نحله كلامي (اسلامي يا غير اسلامي، شيعي يا غير شيعي، اثنيعشري يا غير اثنيعشري) استخراج نظام فكري ازمنابع مورد تائيد آن نحله صورت ميگيرد كه صاحبان آن تفكر بايد از عقلانيت ِمنابع، روش استخراج و نتايج بدست آمده دفاع كنند. (يعني مدعاي خود مبني بر تطابق تفكر و قرائت آنها باحقيقت دين را اثبات كنند.)
گزينش محتوي
محتوي تابع اهداف است. باتوجه به اهداف ترسيم شده در فراگيري علم كلام، محتوي دروس بايد بتوانند موارد زير را تامين كنند:
1ـ قدرت استخراج نظام معرفتي دين
2ـ قدرت توصيف و تبيين اين نظام معرفتي
3ـ قدرت دفاع ازعقلاني بودن دين و گزارههاي بدست آمده از آن
از سوي ديگر براي تعيين يك محتوي مشخص بايد سطح محتواي مناسب با راهبرد + سطح انتظار از فراگير معين شود.
سطوح محتواهاي آموزشي عبارتند از پنج سطح:
سطح محتوی: تصور اوليّه (سطح حافظهاي) ـــــــ نمادهاس سنجش و ارزیابی: بتواند تعريف كند ـ تشخيص دهد ـ به ياد بياورد ـ تميز دهد.
سطح محتوی: فهم اوليّه (سطح ادراكي) ـــــــ نمادهاس سنجش و ارزیابی: بتواند نتيجه بگيرد ـ تفكيك كند ـ به بيان خود ارائه نمايد ـ دوباره تنظيم كند ـ منتقل كند ـ ترجمه كند.
سطح محتوی: فهم كاربردي (سطح كاربرد) ـــــــ نمادهاس سنجش و ارزیابی: بتواند استفاده كند ـ طراحي كند ـ طبقهبندي كند ـ تعميم دهد ـ سازمان دهد ـ رابطه برقرار كند.
سطح محتوی: فهم تحليلي (سطح تحليل) ـــــــ نمادهاس سنجش و ارزیابی: بتواند تحليل كند ـ مقايسه كند ـ كشف كند ـ تنظيم كند ـ تجزيه كند ـ توليد كند ـ تاليف نمايد ـ تحقيق كند.
سطح محتوی: فهم استدلالي (سطح ارزشيابي) ـــــــ نمادهاس سنجش و ارزیابی: بتواند نقد كند ـ استدلال كند ـ تصميم بگيرد ـ قضاوت كند ـ ارزيابي كند ـ نتيجه بگيرد.
سطوح انتظار از فراگير عبارتند از سه سطح:
سطح انتظار: دانشي (اطلاعات علمي ) ـــــــــــــــ انتظار ميرود فراگير………… را: بشناسد ـ بداند ـ استنباط كند ـ آشنا شود ـ تعريف كند ـ نتيجه بگيرد ـ تحليل كند ـ مقايسه كند ـ ارزيابي كند.
سطح انتظار: احساسي (حالات روحي و واكنشهاي رواني وعاطفي) ـــــــــــــــ انتظار ميرود فراگير نسبت به ………. : توجه كند ـ اهميت بدهد ـ ارزش قائل شود ـ تلاش كند ـ در وجود خود بيابد.
سطح انتظار: مهارتي (قابليتهاي عملي و اجرائي) ـــــــــــــــ انتظار ميرود فراگيربا توجه به دانش و نگرشي كه به……… پيدا كرده است بتواند: خود مستقلا انجام دهد ـ اجرا كند ـ تصميم بگيرد ـ دقت كافي به خرج دهد ـ هماهنگي لازم را دارا باشد ـ به درستي انجام دهد ـ ابراز كند ـ ارتباط برقرار كند
سطح محتوي دروس دوره كلام:
* در هدف اول (استخراج نظام فكري دين) سطح محتوي مناسب با سطح چهارم (سطح تحليلي) است.
* در هدف دوم (توصيف و تبيين نظام معرفتي دين) سطح محتوي مناسب با سطح دوم (سطح ادراكي) است.
* در هدف سوم (دفاع ازعقلانيت دين) سطح محتوي مناسب با سطح پنجم (سطح ارزشيابي) است.
همچنين دركليه اهداف سهگانه هر سه سطح انتظار (دانشي، احساسي، مهارتي) مورد نياز وتوجه است.
مراحل ارائه محتوي (آموزش)
باتوجه به اينكه سطوح فهم و يادگيري هركدام، پيش نياز سطح بعد از خود هستند. بنابراين مراحل ارائه محتوي عبارتند از:
1 ـ ايجاد نگرش صحيح به علم كلام (سطح حافظه اي و ادراكي):
انسان شناسي و تشخيص و تفكيك نيازها ـ شناخت نظام و مدل ـ شناخت نظام و مدل توليد فكر(نظريه پردازي) ـ شناخت و انتقال نظام و مدل هستي ـ زندگي و برنامه زندگي ـ تعريف دين و بيان فلسفه دين+ مباحثي از جامعهشناسي دين، روان شناسي دين، تاريخشناسي دين، پديدار شناسي دين، احياء و اصلاح دين، وحدت و تعدد اديان، ايمان و تجربه ديني، علم و دين، دين وكاربرد، منابع دين ـ شناخت محدوده اعتبار عقل ـ شناخت روشها و نظريات فهم و معرفت ديني ـ فلسفه اخلاق، فلسفه حقوق، فلسفه سياست.
2 ـ استخراج نظام معرفتي دين (سطح كاربرد و تحليل):
تجزيه و تحليل مباحثِ شناخت انسان و جامعه از نظر دين ـ هستي شناسي ولايههاي نهفته عالم وجود در نگرش دين + موجودات موثر در زندگي انسان ـ مبدأ خلقت ـ الهيات ـ وحي و نبوت ـ شناخت كتاب آسماني ـ امامت و عصمت ـ مقصد خلقت ـ چهارچوب و برنامه پيشنهادي دين براي زندگي (حركت به سوي مقصد)
3 ـ دفاع از عقلانيت دين و معارف ديني (سطح قضاوت و ارزشيابي):
بررسي مباحثِ: روش كشف مقدمات توليد يك فكر و نظر ـ بررسي بديهيات و نظريه بداهت ـ روش استدلال، نقد و ارزيابي، اقناع علمي ـ روش مطالعات تطبيقي و قضاوت علمي (در مورد: 1ـ صدق 2ـ كاربرد 3ـ برتري)
كارگاههاي بررسي شبهات
نسبت به:
1ـ اصل دين و اتصال به ماوراء 2ـ مصداق دين (اسلام در برابر غير اسلام) 3ـ نبوت و وحي 4ـ كتب آسماني و قرآن 5ـ امامت و رهبري بالمعني العام 6ـ تشيع و عصمت بالمعني الخاص 7ـ عوالم غير مادي و موجودات غيرمادي 8ـ حيات پس از مرگ و كيفيات آن 9ـ ايمان و تجربه ديني و آموزه نجات 10ـ ناكارآمدي نظريات ديني در عصر حاضر (دين ودنيا، دين و علم، دين و انسان مدرن، دين و جامعه مدرن) 11ـ فهم ديني و قرائتهاي گوناگون 12ـ تعدد اديان و تكافوي ادله 13ـ قوانين و فرهنگهاي دين (از عباديات تا حقوق و حدود)
روش آموزش:
باتوجه به اهداف آموزش و سطح محتوي در سه محور علم كلام (استخراج، توصيف، دفاع) ضروري است كه روش آموزش بر اساس روش كارگاهي (حل مساله) طراحي شود.
اجراء آموزش در 5 مرحله:
1ـ ايجاد نگرش صحيح به كلام
2ـ ايجاد قدرت تشخيص نظام فكري اسلام
3ـ ايجاد مهارت درتشخيص سوالات و پاسخ به آنها ( قدرت تبيين نقاط سوال برانگيز)
4ـ ايجاد مهارت درتشخيص شبهات و پاسخ به آنها (قدرت نقد و كشف مغالطه وتصوير صحيح استدلال)
ايجاد مهارت در تدريس كلام
* دست يابي به يك تصور صحيح وكاربردي ازكلام، پايه اوليه براي ايجاد قابليتهاي فكري به جهت توصيف و دفاع از دين است. پس دروس نيم سال اول بايد متمركز بر دين شناسي و اصول توليد و فهم مفاهيم ديني و نظريات ديني باشد.
* پس از ايجاد يك نگرش واقعبينانه نسبت به دين و فرآيند توليد و فهم مفاهيم و نظريات آن، باتوجه به ساختارتشكيلدهنده دين (ساختار هستي) ايجاد مهارت در تشخيص ساختار و لايههاي آن ضروري است. (من أين و في أين و إلي أين)
* پس از شكلگيري يك نظام فكري منطقي و منسجم و كارآمد درذهن فراگير و تصور جامع از دين، به بررسي نقاط سوال برانگيز و استقراء سوالات موجود و احتمالي پرداخته ميشود تا با بحث و بررسي آنها و تلاش براي پاسخ به آنها تقريري منطقي، منسجم وكاربردي و با دفع دخل بدست آيد.
* پس از شفافسازي تصوير نظام فكري اسلام و سنجشپذير كردن تمام زواياي آن، شبهات وارده استقراء و بررسي ميشوند و با نقد و تحليل آنها به كشف مغالطه و سپس نحوه تصحيح آن پرداخته ميشود.
* و در نهايت جمعبندي و نتيجه گيري ازدانشها و مهارتهاي فوق در يك كارگاه مستمر كلام (كارگاه توصيف + كارگاه نقد) و تدريس ميسر خواهد شد.