
الحمدلله من اول الدنیا الی فنائها و من الآخرة الی بقائها والصلوه والسلام علی سیدنا و حبیب الهنا و طبیب قلوبنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه وآله وسلم وآله الطاهرین.
اساساً شخصیت انسان ها را می توان به دو دسته تأثیر گذار و تاثیرپذیر تقسیم بندی نمود.دسته اول افرادی هستند که در علم، فرهنگ و یا در مسایل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی موثر بوده اند، و دسته دوم افرادی هستند كه از آثار دسته اول بهره برده و وام دار آنها هستند.
در فرهنگ دینی ما آن دسته از اشخاص كه درعلم و فرهنگ اثرگذارند از ارزش و اعتبار بیشتری برخوردار هستند. در متون اسلامی ما علم و عمل از ارزش و جایگاه ویژهای برخوردار است.به عنوان نمونه درآیه شریفه می فرماید: «هَلْ یَسْتَوِی الَّذین یَعلمون والّذین لایعلمون»(1)یعنی ((آیا كسانی كه می دانند با كسانی كه نمی دانند یكسانند؟)) و یا اگر ما به مصادر درجه اول روایی شیعه مراجعه كنیم نمونه های فراوانی از آنچه گفتیم مییابیم. همچنین افراد موثر در علم وعمل نیز دارای مراتبی هستند. آن کسانی که در علوم اسلامی دارای نوآوری میباشند. با آن افرادی كه درغیراین علوم صاحب نظرند یکسان نیستند،به همان مقدار که انسان ارزشش از غیر انسان به مراتب بیشتر است، علوم اسلامی نسبت به سایر علوم شرافت و ارزش بیشتری دارد.
نکته دیگری که اینجا باید متذکر شد، کمیت اثرگذاری است. گاهی فردی در یک منطقه کوچک موثر است و نهایت اثرگذاری اش در حد یک منطقه و یا یك شهر است؛ اما برخی افراد تاریخساز هستند و توانستهاند سرنوشت یک علم، یا وضع سیاسی و فرهنگی یك ملت را تغییر دهند. به عنوان نمونه می توان به مرحوم امام خمینی (ره) اشاره نمود، ایشان علاوه برتاثیرات فراوانی كه درحوزه های مختلف داشتند، سرنوشت یک کشور و در مجموع تاریخ سیاسی شیعه و حتی مناسبات حاکم بر جهان را دگرگون کردند، یا برای مثال در علم فیزیک افرادی بودهاند که لباس استادی این علم را به تن داشته وسالیان متمادی كرسی تدریس این علم راعهده داربوده اند؛ اما از این میان یک نفر ماكس پلانگ میشود و نامش در این رشته ماندگار می گردد.
در سایر علوم نیزهمین مساله به وضوح دیده می شود. درمیان هزاران دانشجوی علوم حوزوی درطول تاریخ، یک نفر خواجه نصیر طوسی و یا شیخ انصاری ویا صدرالمتالهین میشود، این افراد همگی به سمت دامنه کوه در حرکتند ؛اما افراد اندكی به قله نوآوری رسیده و صاحب نظریهای جدید و بنیانگذار یک مکتب علمی میشوند وافرادی كه بعد از ایشان میآیند از آراء و نظرات آنها استفاده میکنند.
از جمله چهره هایی که شخصیتی تاثیرگذار در جهان اسلام داشته و با نوآوری هایش، خویشتن را در تاریخ ماندگار نمود، مرحوم علامه عسکری (ره) است.
در پس هر کار نوین، یک اندیشه بزرگ و همت بلند وجود دارد
اساساً در جامعه افراد کمی را می توان یافت كه صاحب فکر و اندیشه باشند و در این میان کسانی که دارای افکار بزرگ هستند اندکتراند، و همچنین کسی که این فکر را با همت و سختکوشی و درد دین همراه کند و بتواند در این مسیر از همه آمال و آرزوها و خواستهها بگذرد کمتر یافت میشود. با توجه به آنچه گفته شد، سه ویژگی1ـ فهم صحیح از دین، 2ـ فهماندنِ دین به دیگران 3ـ دفاع از دین، را اگربه آن اضافه کنیم،تا حدودی می توانیم شخصیت ارزشمند این دانشمند فرزانه را ترسیم نماییم.
مشكلات و موانع شناخت واقعی اسلام
اگر کسی مقداری با تاریخ صدر اسلام و حوادث پس از پیامبر (ص) آشنا باشد این را دریافته که اسلام واقعی با حوادثی تلخ و سخت مواجه بوده است، ازجمله فرمایشاتی كه رسول اكرم صلی الله علیه وآله وسلم ، فضای جامعه بعد از خودش رابرای حضرت امیرعلیه اسلام ترسیم می نماید، این است كه فرمودند: « یا علی سَیأتی علی اُمّتی زمان لایَبقی من القرآن إلّا رسُمه ولا من الاسلام إلّا إسُمه» (2)یعنی((ای علی به همین زودی زمانی برامتم خواهد رسید كه از اسلام جز نام و از قرآن جزنقش كلمات برصفحه كاغذچیزی باقی نخواهد ماند))جای دارد اندكی در این روایت تأمل كنیم،به راستی چه حادثة مهمی قراربودرخ دهد، که پیامبر اسلام میفرماید به زودی زمانی فرا می رسد که از اسلام جز اسمش و از قرآن جز رسمش باقی نخواهد ماند! قرآن که کتاب هدایت است و باید جامعه را هدایت کند در حد یک صوت زیبا و قرائت به آن بسنده میشود.
جامعه بعد از پیامبر(ص)، به ظاهر اسلامی بود، اینطور نبود که مردم بعد از وفات ایشان نماز و روزه و فروعات دین را ترک کنند؛اما وقتی مبیِّن و مفسر این کتاب آسمانی و هدایت، یعنی فرمایشات پیامبر اکرم (ص) به حاشیه میرود، و شعار حسبنا کتاب الله جای او را میگیرد، سمت و سوی انحراف با شتاب طی میشود و کار به حدیثسوزی و حدیثسازی میکشد. این انحراف نسل در نسل میماند و اینجاست که کار برای کارشناس دین سخت میشود و استخراج معارف صحیح از غیر صحیح در میان انبوه منابع و موانع بسیار دشوار میگردد.
در متون روایی ما، علم دین به سه بخش عقاید، اخلاق و احکام تقسیم شده است. پرداختن به هر سه بخش برای کسی که به دنبال فهم صحیح از دین است الزامی میباشد. اما نکتهای که در اینجا قابل توجه است این است که ما در بخش فقه مباحث خوب و اشباع شده ای داریم. شما می بینید برای مدتهای طولانی فقیه در درس استدلالی فقه سند یک حدیث را مورد مداقه قرار می دهد و پس از بررسیهای کافی و وافی فهم و برداشت نهایی خویش را از آن حدیث اعلام مینماید؛ اما در دو بخش اخلاق و عقاید این روشِ پژوهش مورد غفلت واقع شده است، در حالی كه یکی از دغدغه های مرحوم علامه عسکری (ره) همین مساله بود. ایشان گاهی ازدانشمندان قدیم یاد می كرد كه فنون وعلوم گوناگونی را می دانستند و در رشته های متعدد مهارت داشتند، مثلا شیخ مفید(ره) در فقه و اصول وحدیث وتاریخ وكلام و… دارای آثاربرجسته وارزشمند است، شیخ الطائفه ابوجعفرطوسی ازشاگردان برجسته شیخ مفید در كتاب« الفهرست»(3) تعدادآثاراستادش را حدود دویست اثر در فنون مختلف می داندوبه برخی از آنها اشاره می كند.
شیخ مفید دراخلاق وحدیث كتاب امالی رادارد،درعقاید،كتاب مهم اوائل المقالات رامی نویسدویا كتاب اعتقادات شیخ صدوق راشرح نموده، همچنین درتاریخ كلامی وسیره، ارشاد،الجمل،الافصاح فی الامامه رانگاشته است ولی این كار اورا ازنگارش درفقه غافل نكرده است ودراین راستا كتاب وزین وشریف «المقنعه»را تألیف نموده كه بعدهاشاگرد بزرگ او،یعنی شیخ طوسی،كتاب« تهذیب الاحكام »را ـ كه یكی ازكتب اربعه می باشد ـ درشرح وتوضیح این كتاب نگاشته است. علامه عسگری مکرر در جمعِ دوستانِ نزدیک میفرمودند:« من خدمت یکی از مراجع بزرگوار عرض کردم، همین طور که شما درس خارج فقه دارید، درس خارج عقاید هم بگویید».و این همان درد دینی است که قبلاً بیان شد. مقصود ایشان این بود که همانگونه که احادیث باب فقه را طبق موازین و قواعد فقهی و اصولی و رجالی مورد بررسی قرار می دهیم و سرانجام به استنباط احکام میرسیم، بیاییم در باب اعتقادات نیز با استفاده از این روش احادیث را مورد بررسی قرار بدهیم. در باب عقاید و اخلاق، سخن گفتن به این راحتی ها نیست، که هر کسی با خواندن چند روایت ازکتاب حدیث، مانند بحارالانوار شروع به گفتن اخلاق یا عقاید نماید و این مطلب هم جزو نگرانی های ایشان بود و می فرمود :«در ایران دو رشته تخصص نمی خواهد یکی پزشکی و دیگری اسلام شناسی است».ما به وفور مشاهده می كنیم كه افراد غیر متخصص در دو رشته طبابت ودین شناسی نظر کارشناسی میدهند. درزندگی روزانه خود چه بسیار افرادی رامی بینیم كه برای یك دیگرتجویز پزشكی می نمایند،فرضاكسی كه سردرد خویش رابرای فردی یاگروهی ابراز كند، دیگران اورا به خوردن فلان دارو ترغیب می نمایندو حال آنكه این تجویز در برخی كشورها جرم محسوب می شود و یا مشاهده می كنیم كسانی كه در رشته هایی ازقبیل جامعه شناسی،حسابداری و.. تحصیل كرده اند، در اسلام و تشیع اظهارنظركرده وچه بسابه علت نداشتن مبانی صحیح دینی دچارانحراف وتفسیر به رای دردین گردیده وگروهی رانیز دراین مسیر باخود هم عقیده نمودهاند.
اگر ما فرمایش مولای متقیان امیرمؤمنان علی علیه السلام را سر لوحه کارمان قرار میدادیم بسیاری از مشکلات امروزه پدید نمی آمد و یا به راحتی قابل حل بود و دیگر مراجعه به کارشناس دینی، عنوان «تقلید كار حیوان است» را به خود نمی گرفت.
حضرت امیر(ع) میفرمایند:«رحم الله امرء عرف قدره و لم یتعد طوره»(4) غرر الحكم یعنی: خداوند رحمت کند کسی را که قدر و حدود خودش را بداند و پایش را از گلیمش درازتر نکند.
مرحوم علامه عسکری یکی از مصادیق بارز عمل به این حدیث بودند و در رشتههایی که احساس میکردند محدوده کاری ایشان نیست اظهارنظر نمیکردند. حتی درباره پاسخگویی به یک مسئله فقهی ساده با بهانه اینکه در تخصص من نیست سرباز میزدند.
ایشان با سه عنصر اندیشه بزرگ و انگیزه فراوان و درد دینی که داشتند، به سراغ شناخت صحیح دین رفته و با استفاده از روشهای نو به موفقیتهایی دست یافتند و باید در نظر داشت کسی به این توفیقات علمی دست یازیده که اشتغالاتی در کارهای سیاسی و اجتماعی آن روزعراق نیزداشته است ودر آن كارهانیز موفقیتهای بزرگ را كسب نموده است. به عنوان نمونه تاسیس محیطهای آموزشی و پرورشی از کودکستان تا دبیرستان و سرانجام دانشکده اصول دین،و یا تأسیس مراكزدرمانی ویاشركت درتأسیس حزب الدعوه الاسلامیه نمونه هایی از کارهای ایشان است.مرحوم آیت الله خویی پس ازنشر كتاب تحقیقی 150 صحابی ساختگی فرمودند: من تعجب میکنم که ایشان با این همه کار چگونه فرصت کارهای تحقیقی و علمی را دارد.(5)
نوآوری های استاد
یکی از نوآوری های مرحوم علامه عسکری، کشف دروغین بودن شخصیت عبدالله ابن سباء و اثبات علمی این موضوع است. این دو امر (کشف و اثبات دروغین بودن شخصیت ابن سبا ء) کار بزرگی بود که مرحوم علامه عسگری توفیق این کار را یافتند.ایشان توانستند با تلاش های مستمر فرضیه ای راكه قبلا شاید یك یا دو نفرازدانشمندان، مطرح نموده بودند، اثبات نماید. این شخصیت ساخته و پرداخته مردی به نام سیف ابن عمر تمیمی در قرن دوم هجری است. او دو کتاب «الفتوح والرده» و «الجمل و مسیر عایشه وعلی» از خود به جای گذاشته است. این مرد کذّاب در این دو کتاب یارانی موهوم برای پیامبر تراشیده است و افرادی را در زمره تابعین خلق كرده است و احادیثی را از زبان آنها نقل نموده است. از جمله این شخصیتها که قهرمان شخصیتسازی سیف بن عمر است،عبدالله بن سبا میباشد. سیف بن عمر ادعا نموده است كه یک مدعی تازه مسلمان شده از یمن به مدینه آمده و دو عقیده را رواج داد. نخست وصایت وجانشینی حضرت امیر(ع) و دیگر مسئله رجعت، در حالی که حضرت علی «علیهالسلام» خبر نداشت ـ این قابل قبول نبود که مردم معتقد به وصی بودن حضرت علی «علیهالسلام» باشند درحالی كه حضرت بی اطلاع باشد ـ،او سلمان، ابوذر، مالک اشتر و بزرگان صحابه را فریب داد و سپس به شام رفت و مردم را علیه معاویه تحریک نمود، سپس به مصر رفت و بر علیه حاکم مصر تحرکاتی انجام داد، سپس به مدینه آمد و مردم را علیه عثمان شورانید تا اینکه آنها عثمان را کشتند و بعد هم جنگ جمل را ایجاد کرد و پس از جنگ جمل ناگهان ناپدید شد و در آخر معلوم نیست این فرد یکباره به آسمان عروج کرد یا به زمین فرو رفت و معلوم نیست پدر و مادرش چه کسانی بودهاند؟ حال آنکه اعراب انساب الخیل دارند یعنی در دنیای عرب،اسبها نیز سلسله نسب داشتند، چه برسد به انسان، اما این فرد هیچ نسبی ندارد و معلوم نیست از کجا آمده است. این مسئله بیش از هزار سال دانشمندان ما را به خود مشغول ساخته بود. این گفتهها قابل پذیرش نبود، و در عین حال شخصیت عبدالله بن سبا غیر قابل انکار بود. به تعبیر مرحوم علامه شیخ محمد جواد مغنیه که در نامۀ خود چنین مینویسد:« من به پیروی از علمای تشیع به وجود عبدالله سباء معترف بودم ولی رفتارش را سبک و ننگین دانسته و گفتارش را انکار می کردم. علامه عالی قدر آقای سید مرتضی عسکری این بنا را از اساس ویران کردند و با تحقیقات عمیق خود اثبات فرمودند که عبدالله بن سبا افسانهای بیش نیست». (6)
مرحوم علامه عسگری (ره) فرمودند: این کتاب را قبل از چاپ خدمت مرحوم آیت الله شیخ راضی آل یاسین مولف کتاب «صلح الحسن» بردم، ایشان روی تخت نشسته بودند، وقتی کتاب را دیدند از جا بلند شده و فرمودند:« می دانی تو چه کاری انجام دادی، تو لکه ننگی را از پیشانی شیعه پاک کردی». مرحوم علامه فرمودند: من اسم کتاب را احادیث سیف گذاشته بودم ولی مرحوم آل یاسین فرمودند: نام کتاب را عبدالله بن سبا بگذار چون او شناخته شده تر است تا سیف ابن عمر، به همین جهت نام کتاب را عبدالله بن سبا گذاشتم. نامه ها و نقدهای دانشمندان اهل سنت در مقابله با این کتاب، ارزش کتاب را تا حدودی برای ما روشن مینماید و در این میان وهابیت بیش ازهمه به تكاپو افتادند چون كه آنها بیشتر از همه با مشکل مواجه میشوند؛ زیرا ابن تیمیه مهمترین دلایل خود را در برابر تشیع بر اساس همین مطالب و اعتقادبه عبدالله بن سباساخته بود.
یکی دیگر از کارهای نویی که مرحوم علامه انجام دادند کتاب صد و پنجاه صحابی ساختگی است که در ادامه همان کار قبلی یعنی عبدالله سبا صورت گرفته است. ایشان در این کتاب اثبات میکنند که دروغها منحصر به داستان عبدالله سبا نیست و بیش از صد و پنجاه صحابی ساختگی دیگر و بسیاری از مکانها و حوادث در شمار این جعلیات قرار دارند. کار بسیار مهمی که در این کتاب صورت میگرفت و ما بدان کمتر توجه داشتهایم این است که جنگ را از خانه خود به خانه دشمن منتقل میکرد. حضرت علی :
در خطبه 27 نهج البلاغه میفرمایند: هیچ قومی در درون خانه خویش گرفتار جنگ نمیشود مگر اینکه به ذلت خواهد افتاد. اگر توانستید جنگ را به خانه دشمن بکشانید قدم اول پیروزی را برداشتهاید. و این جزء بزرگترین ویژگیهای مرحوم علامه (ره) است که جنگ را به خانه دشمن منتقل کرد. چرا همیشه ما پاسخگو باشیم، دیگران هم باید پاسخگو باشند و آنها نیز باید دعاوی خود را اثبات بکنند.
اگر کسی بگوید اثبات صد و پنجاه صحابه ساختگی در میان اصحاب پیامبر چه ثمره علمی برای ما دارد؟ درجواب این سوال از فرمایشات خود مرحوم علامه عرض میکنم. نگارنده به یاددارد روزی ایشان پس ازبیان برخی از كارهای علمی شان ازجمله صدوپنجاه صحابی ساختگی، رو به من كرده و فرمودند: «شاید شما این قضیه (صد و پنجاه صحابی ساختگی) را درک نکنید. اثبات دروغین بودن افرادی که ارکان علمی و عملی قومی را عهدهدار هستند یعنی خط بطلان بر تمام اعمال و رفتارشان، این نظیر آن است که معاذالله کسی بیاید و بگوید دو امام شما وجود خارجی ندارند». بازایشان می فرمودند: اهمیت این كتاب زمانی روشنترشد که برای تبادل دانشجو با دانشگاه الازهر مصر وارد مذاکره شدیم و محمدعبده ساعدی مدیر مدارس علامه در عراق رابرای پیگری و اجرای قراردادبه مصرفرستادم، رئیس دانشکده اصول دین الازهر مردی کم تعصب بود،اما در آن زمان آوازه این کتاب ((صد و پنجاه صحابی ساختگی)) در مصر پیچیده بود. به همین جهت او نمیخواست مسؤولیت دانشجویانی را قبول کند که فارغالتحصیل مکانی هستند که این کتاب در آنجا نشر یافته است. به همین خاطر با چند تن از اساتید الازهر جلسه مشورتی برقرار کردند. ساعدی نیز در این جلسه به عنوان نماینده طرف قرارداد شرکت کرده، اساتیدحاضردرجلسه، با دیدن ساعدی زبان به اعتراض گشوده و گفتند:« شرفالدین کتاب ابوهریره را بوجود آورد و او را خراب کرد و عسکری کتاب صد و پنجاه صحابی ساختگی را نشر کرده است و آنها را خراب کرده است. پس چارهای برای ما نیست جز اینکه ائمه شیعه را بپذیریم و صحابه را به عنوان ارکان دین رها بکنیم».
یکی دیگر ازدست آوردها و نوآوریهای علمی در آثار علامه عسکری (ره) كتاب« القرآن الکریم و روایات المدرستین» میباشدكه در سه جلد نشر یافته است.
مرحوم علامه در جلد اول این کتاب بحثهای مقدماتی علوم قرآنی رامطرح می سازند، ایشان در آغاز این جلد جامعه عربی جاهلی را اعم از نظام قبیلگی، اقتصادی و اجتماعی که مکان نزول قرآن بوده مورد بررسی قرار دادهاند. در بحثهای بعدی به تاریخ نزول قرآن، ویژگیهای آیات مکی، تأثیرگذاری آیات در بزرگان قریش پرداختهاند و در بخش پایانی کتاب بحث اصطلاحات قرآنی را مطرح مینمایند. ایشان به بررسی اصطلاحاتی پرداختند که در صدر اسلام مطرح بوده و استعمال میشده است ولی امروزه معنای آن تغییر یافته است که این تغییر در معنا، در فهم مانیز اثرمی گذارد. به عنوان مثال میتوان به لفظ قاری اشاره کرد، آنچه امروزه از لفظ قاری فهمیده میشود با آنچه که از استعمال این لفظ در زمان پیامبر (ص) فهمیده میشده متفاوت است. ما امروز لفظ قاری را در مورد کسی استفاده میکنیم که آیات قرآن را با صدای زیبا میخواند، اما در زمان پیامبر لفظ قاری و مُقرء درموردكسانی استعمال میشده که علاوه برحافظ بودن، قرآن را با تفسیرش میدانستند.
جلد دوم القرآن الکریم و روایات المدرستین ـ که کتاب سال هم شناخته شد ـ به بررسی تاریخ قرآن از دیدگاه مکتب خلفاء میپردازد و روایات آنها را با دقت به نقد میکشاند و با کشف تعارض در آرای آنان نظرات دیرینه آنها را پیرامون قرآن کریم به چالش میکشاند و در پایان به حل مسئله میپردازد. مباحثی درباره روایات متناقض پیرامون بسم الله الرحمن الرحیم که آیا جزء سوره محسوب میشود یا خیر؟،ویا روایاتی درباره جمع آوری قرآن که آیاجمع آوری قرآن، در زمان خلفا بوده و یا اینکه درزمان رسول خداصلی الله وعلیه وآله وسلم جمع آوری آن صورت گرفته؟ و نیز از بحثهای مهم علوم قرآنی كه دراین كتاب مطرح شده است مسأله اختلاف قرآئت است كه آیا براستی ریشه این اختلافات در کجاست؟ و آیا حقیقتاً در زمان پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم ایشان برخی از آیات را با وجوه گوناگون قرائت میکردند؟به عنوان مثال آیاپیامبردرنمازهاویاقرآئت قرآن، آیه مباركۀ «مالك یوم الدین»رابه دوصورت «مالك»و «مَلِك»تلاوت می كردند؟!! ویاآیه آخر سوره توحید«ولم یَكُنْ لَهُ كُفُوَاً أَحَد» را با چهار وجهی که امروزه نقل میکنند میخواندند؟!ایشان در این كتاب بخشی رابه این موضوع اختصاص داده اندوریشه اختلاف قرآئت رابررسی می نمایندكه این بحث درزمان پیامبر مطرح نبوده وبعدها طرح گردیده است.
بحث دیگری که در جلددوم القرآن الكریم وروایات المدرستین مطرح است بحث ناسخ و منسوخ میباشدآیاماآیات نسخ شده داریم یاخیر؟اگر نداریم پس آیه شریفه «مانَنْسَخْ من آیه اونُنْسِهانَأْتِ بخَیرٍ منهااومثلِها»(7)كه صریحابحث نسخ آیه را مطرح می نماید که به چه معناست؟ مرحوم آیت الله خویی دركتاب شریف« البیان»(8) تمام آیاتی که به عنوان ناسخ و منسوخ شناخته میشودرا رد میکنند و فقط آیه نجوا را به عنوان آیه منسوخ میپذیرد؛ اما مرحوم علامه عسکری کاری را اضافهتر از مرحوم آیتالله خویی انجام میدهند و آن این است که آیه نجوا را به عنوان منسوخ نمیپذیرند(9) ودرتوضیح لفظ« آیه»درسوره بقره،كه ذكرش در بالاگذشت می فرمایند: ماده« آیه» دردو معنای اصطلاحی ولغویش در382مورددرقرآن كریم آمده است بالفظ مفرد«آیه»84بار، بالفظ تثنیه«آیتین»1بار، بالفظ جمع«آیات»148بار،با الفاظی نظیر«آیتك،آیاتك،آیاتنا،آیاته،آیاتها،آیاتی»149بارآمده است آیه درمعنای لغوی یعنی نشانه وعلامت ودر اصطلاح اسلامی به سه معنا اطلاق می شود1ـ معجزات انبیاء2ـ جزئی ازسوره كه باعدد مشخص است3ـ حكمی ازشریعت الهی كه درفصل ویافصل هایی ازقرآن ویادیگركتب آسمانی آمده است وآیه به معنای جزئی ازسوره به صورت مفرددرقرآن نیامده است.
مرحوم علامه عسكری در جلد سوم كتاب القرآن الكریم وروایات المدرستین، به نقدو بررسی روایاتی می پردازد که برخی ازعلمای شیعه آن روایات را درباره تحریف قرآن(10)نقل نموده اند. ایشان در این جلد تک تک روایاتی راكه صاحب كتاب «فصل الخطاب»درمورد نقیصه قرآن نقل كرده،هم ازحیث سند وهم از حیث متن، موردنقدو بررسی قرارداده است فرضاً ایشان در جایی میفرماید: این روایت در اصل از کتب مکتب خلفا به اینجا منتقل شده است.ایشان به ریشه یابی این مساله نیز می پردازند كه چگونه برخی از دانشمندان ما به نقیصه درقرآن معتقدشدند، نویسنده این سطوربه یاد دارد كه مرحوم استادمی فرمودند:برخی بزرگان به خاطر عدم تفكیك بین وحی قرآنی ووحی بیانی(11)دچار این اشتباه شده اند مثلادرآیه شریفه «یاایها الرَّسُول بَلِّغْ ما أُنزِلَ الیك من ربك»(12)در وحی غیرقرآنی یاهمان وحی بیانی عبارت« فی علی»آمده است ایشان می فرمود: به یكی از نویسندگان معاصر كه قائل به كمی درقرآن بود گفتم چرااین حرف را می زنی؟ درجواب گفت:« نام زید درقرآن باشد ونام علی درقرآن نباشد»!!!
گذشته از سه اثر «عبدالله بن سبا»، «صد و پنجاه صحابی ساختگی» و «القرآن الکریم روایات المدرستین» که در بخش نوآوری اشاره داشتیم ازدست آوردهای ایشان می توان به این کتابها اشاره کرد «معالم المدرستین»، «عقاید الاسلام من القرآن الکریم»، «احادیث ام المؤمنین عایشه»، با ترجمه نقش عایشه در تاریخ اسلام، «الاسطوره سبأیه»، «نقش ائمه در احیاء دین»، «مع الدکتور الوردی فی کتابه وعاظ السلاطین»، «مع ابی الفتوح التلیدی فی کتابه الانوار الباهره»، «بر گستره کتاب و سنت» که شامل 16 جلد کتاب میباشد. «آخرین نماز پیامبر»، «حدیث الکساء»، «ولایت امام علی فیالکتاب والسنه»، «سیره المعصومین الاربعه عشر و ام المومنین خدیجه»، «افترائات و اکاذیب فی کتاب لله ثم للتاریخ»، «مصطلحات الاسلامیه»، «طب الرضا و طب الصادق»، «الامراض الاجتماعیه و علاجها»،« فی طریق اهل البیت». و دهها مقاله و مقدمه که بر کتب مختلف نوشته شده که به عنوان مثال می توان به مقدمه ایشان بر «مرآت العقول فی شرح اخبار آل رسول» مرحوم علامه مجلسی (ره) اشاره كرد، آنچه در آثار مرحوم علامه میتوان به عنوان خصیصه کاری ایشان نام برد عبارت است از:1ـ اجتناب از تعصب و حفظ اعتدال علمی،2ـ استفاده از مأخذ و منابع دسته اول،3ـ اعتماد نکردن به منابع قدیمی به عنوان منبع صد در صد درست،4ـ تبیین الفاظ و اصطلاحات اسلامی5ـ و نقد همه جانبه احادیث هم از حیث سند و هم از حیث متن.
تاكنون آثارو دست آوردهای علمی پژوهشی مرحوم علامه عسكری (ره) به صورت اجمال بیان شد؛ اما یکی از آثار برجسته ایشان كتاب رصین ووزین« معالم المدرستین »است.
ایشان در این کتاب ویژگیها و منابع و مصادرشریعت اسلامی را از دو دیدگاه مکتب اهلبیت ومكتب خلفاء مورد بررسی قرار دادهاند. این کتاب که به دور از تعصب نوشته شد هر انسان منصفی را به اقرار به حقانیت مکتب اهلبیت وادار میکند چنانچه از نامههای فراوانی که از کشورهای مختلفی از جمله مصر، سوریه، بلژیک، چین و غیره میباشد به وضوح پیداست. این افراد اظهار داشتند با خواندن کتب علامه عسکری (ره) مخصوصا دوكتاب« معالم المدرستین» و «عبدالله بن سبا» شیعه شدند.
یکی از آثار نفیس ایشان كتاب احادیث ام امؤمنین عایشه است. درمعرفی این کتاب، متفكر شهیدآیه الله مطهری بیاناتی دارند كه ما در توضیح این كتاب به همان نامه ایشان بسنده می كنیم.
استاد مطهری در تجلیل ودفاع ازاین کتاب در مجله راهنمای كتاب(13) سال 1340 شمسی یعنی 48 سال قبل،درپاسخ ونقد منتقدی كه به این كتاب انتقادكرده بود، می فرمایند:((این کتاب تألیف آقای سید مرتضی عسکری از ایرانیان مقیم عراق و از نویسندگان فاضل شیعه در عصر حاضر است. این کتاب نشریه دوم از سلسله نشریاتی است به نام «دراسات فی الحدیث و التاریخ» که مولف آغاز کرده است و نشریه اول آن به نام «عبدالله بن سباء» منتشر شده است.
من هنوز توفیق ملاقات آقای عسکری را پیدا نکرده ا م؛ اما کسانی که از نزدیک با معظم له ارتباط دارند ایشان را علاوه بر فضل و تتبع مردی متدین و مجاهد معرفی میکنند. هدف این کتاب خیلی نمایان است. بی اعتبار جلوه دادن احادیثی که از عایشه نقل شده است. چند سال پیش علامه سید شرفالدین عاملی کتابی به نام« ابوهریره» منتشر کرد و احادیث ابوهریره را عالمانه نقادی کرد و در کار خویشتن توفیق یافت. نویسنده کتاب عایشه خواسته است همان کار را در مورد احادیث عایشه انجام دهد با این تفاوت كه کاری که او پیش گرفته است بس دشوارتر و خطیرتر است. میان این دو کار همان مقدار تفاوت است که بین خود ابوهریره که یک صحابی عادی است با عایشه که افتخار همسری پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم را دارد و بالاخره به هر سبب و موجبی بوده در میان اهل جماعت به صورت قدیسهای در آمده است، تفاوت است. به موجب همین تفاوت است كه آقای عسکری کوشیده است كه درتعبیرات خودهمواره حرمت وحشمت عایشه را حفظ کند و در هیچ جا دیده نمیشود که کلمه اهانتآمیزی آورده باشدهمان طورکه امیرالمومنین علیهالسلام با آن همه کینهتوزیهایی که عایشه كرد وجنگی به پاكردو اشکالاتی که در کار آن حضرت بوجود آورد، بعد از اظهار درد دلی نسبت به عایشه میفرمایند((… ولهابعد حرمتها الاولی والحساب علی الله…)) به هر حال احترام نخست او برقرار است و حسابرسی اعمال او با خدای بزرگ است(14). یعنی من او را به خدا واگذار کردم.
«این كتاب تاریخ حیات وزندگانی ونقش عایشه را دربه وجود آوردن برخی وقایع مهم وحوادث تاریخی موردبررسی قرارمی دهد؛اماهدف اصلی مرحوم علامه، نگارش تاریخ زندگی عایشه نیست؛ بلكه ایشان هدف والاتر و مهم تری رادنبال می كند وآن بررسی روایات واحادیث زیادی است كه از عایشه نقل شده،وقبل ازاین بحث عمیق ودامنه داربه نظرلازم رسیدتابه عنوان مقدمه قسمتی ازحوادث تاریخی كه عایشه دربه وقوع پیوستن آنها دخالت داشتهاست،بررسی گرددتاوضع اخلاقی وشخصیت واقعی راوی این همه روایات به دست آیدتا عیار ومیزان روایات اوروشن گردد.»(15)
ایشان میفرمودند: غیر شیعه پیامبر را از احادیث عایشه میشناسد و آن پیامبری که در این روایات است قابل ایمان آوردن نیست.تصویری كه عایشه در این روایات از پیامبر به خواننده می دهد، پیامبری است که معاذالله در مجلس شراب مینشیند، در مجالس رقص عایشه را به دوش می گیرد تامنظره رقص را تماشاكند و یا در عادات ماهانه با عایشه همبسترمی شود!! مواردی که همگی بااصل و متن دین سخت مغایرت داردوآیات قرآن به خلاف آنچه كه عایشه نقل كرده، حكم می كند،عایشه بانقل این روایات، رسول اكرم صلی الله وعلیه وآله وسلم را از جایگاه و مقام والایی که دارد پایین آورده و آن شخصیت ملكوتی و عرشی را به موجود عادی و فرشی تبدیل می كند. متأسفانه مستشرقین هم برای شناخت پیامبر اسلام به این گونه روایات مراجعه می كنندوخواهد شد آنچه شد !! یکی از اثرات این روایات کتاب آیات شیطانی است.اگر آیات شیطانی نوشته میشود ثمره آن روایاتی است که عایشه ودیگران از اسلام و پیامبر اسلام بیان کرده اند و یا کاریکاتورهای موهنی که علیه پیامبر کشیده شد در واقع تصویر آن بیاناتی بوده است که از این گونه روایات به دست می آید.
یکی دیگر از آثار ایشان که یک کار نوینی نیزبه حساب می آید کتاب« نقش ائمه در احیاء دین» است. بر خلاف معمول تاریخنویسان و سیرهنویسانی که به زندگانی شخصی ائمه میپردازند و تاریخ شهادت و ولادت و تعدد همسر و فرزندان رامورد بحث قرارمی دهند،ایشان در این کتاب به مباحث اصلی امامت پرداختندكه این شیوه بحث را شیوه وروش قرآنی می دانستند، مثلا وظیفه امامت چیست؟ و اینکه ائمه علیهمالسلام برای زنده نگه داشتن اسلام واقعی و سنت نبوی در جامعه چه کردند؟ این اثر سلسله درسهای ایشان بودكه تاسیره امام رضاعلیه آلاف التحیه والثناء ادامه یافت وباشدت گرفتن بیماری ایشان این بحث ها تعطیل شد،
نكته ای كه درپایان بایدیادآورشد،این است كه آثار مرحوم علامه عسكری (ره) رابایدبه دوصورتِ (جزئی وكلی) درنظر داشت ایشان در ابتدا موانعی كه برسر راه شناخت واقعی اسلام موجودبود راكشف كرده وبی اعتباری آن را اثبات نموده است«و دریك كلمه تمامی كارهای ایشان درتهذیب اسلام وتاریخ اسلام صورت گرفته است».
پی نوشتها:
1ـ سوره مباركه زمر/9
2ـ ثواب الاعمال شیخ صدوق /253وبحارالانوارج2/109
3ـ الفهرست شیخ طوسی ذیل محمد بن محمدبن النعمان المفیدشماره 685
4ـ غررالحكم/233
5ـ مرزدارمكتب اهل بیت علیه السلام /128
6ـ مقدمه عبدالله بن سباء(ترجمه فارسی)/18ـ 21 به نقل ازمجله العرفان شماره سوم سال 1381هـ.ق
7ـ سوره مباركه بقره/106
8ـ البیان، بحث النسخ فی الشریعه الاسلامیه 378ـ 283چاپ دارالثقلین
9ـ القرآن الكریم وروایات المدرستین ج 2/348ـ 266
10ـ وجای تعجب است كه دانشمندان دربرابر انبوه روایاتی كه مرحوم محدث نوری نقل كرده درتحریف قرآن سكوت اختیاركردند.مرحوم امام خمینی (ره) در این باره فرمودند:«والعجب من معاصریه كیف ذهلو ا و غفلوا حتی وقع ماوقع مما بكت علیه السموات وكادت تدكدك علی الارض »تعجب از هم عصران حاجی نوری است كه چگونه فراموش كردند وغافل شدند(از روایاتی كه محدث نوری درآن كتاب آورده بود)تااین كه واقع شدآنچه اتفاق افتادكه آسمان هابرآن واقعه گریستند ونزدیك بود آسمان به زمین بیفتد.انوارالهدایه ج1/245ـ 244
11ـ برای توضیح دواصطلاح وحی قرآنی ووحی بیانی به كتاب تاریخ حدیث پیامبر ازتألیف مرحوم علامه عسكری مراجعه كنید
12ـ سوره مباركه مائده/67
13ـ مجله راهنمای كتاب شماره نهم سال چهارم آذرماه سال 1340شمسی بخش نامه ها/895ـ 894
14ـ نهج البلاغه خطبه 156
15ـ اقتباس از نقش عایشه در تاریخ اسلام ج2/12