
کتاب «راه سعادت» یکی از کتابهای علامه شعرانی در موضوع کلام است که به زبان فارسی و با هدف رد شبهات یهود و نصاری و اثبات نبوت خاتم الانبیا و حقانیت دین، لباس تحریر به تن کرده است. علامه بزرگوار در بخشی از این کتاب با عنوان «کتب عصری و نواقص آن» کتب نوشته شده در دوران معاصر را از لحاظ شکلی و محتوایی مورد انتقاد قرار داده و به بیان نکاتی میپردازد که نشان از دقت و ظرافت ایشان در بیان و بنان دارد.
کتب عصری که در نبوت و شرح حال ائمه و دین اسلام مینویسند از جهتی خالی از نقص نیست چون مسلمان باید معتقد باشد پیغمبران و ائمه از جانب خدای تعالی برگزیده بودند و به آنها از عالم غیب وحی میشد و بر اراده خدا آگاه میگشتند و خوارق عادات مینمودند و معجزه داشتند و تنها اعتقاد به اینکه پیغمبر مرد بزرگی بود و تدبیر نیکو میکرد و قوانین خوب آورد و عرب را از ذلت برهانید و آنها را عزت داد تا بر دنیا تسلط یافتند کافی نیست، زیرا که در هر امتی مرد بزرگی برخاست و قوانین خوب آورد، اما وحی و معجزه مسئله دیگر است، ناپلئون هم مرد بزرگی بود و به مملکت فرانسه خدمت کرد و قانون آورد و پطر کبیر ، روسیه را ترقی داد.
هدف بسیاری از کتب عصری عربی یا فارسی، بیش از این نیست که آن حضرت را در سیاق این مردان قرار دهند یا اندکی بهتر و بالاتر؛ روش صحیح آن است که قدمای ما داشتند و کتبی که در نبوت مینوشتند غرضشان اثبات وحی و سرّ الهی و اعجاز بود و اگر چنین باشد، مردم خود را مجبور به اطاعت میدانند نه آنکه در کتب عصری ثابت میکنند و عجب این است که فروغی در شرح حال سقراط میگوید: اگر او در مشرق ظهور کرده بود ، مشرقیان او را هم پیغمبر میدانستند. چون رسم شرقیان است که اینگونه مردم را پیغمبر گویند. در جواب او باید گفت: پیغمبری وحی است و دلایلی دارد و امثال سقراط در مشرق هم ظهور کردند و کسی آنها را پیغمبر ندانستند، و آنها که پیغمبر دانستند در آنها علائم نبوت دیدند.
یکی دیگر از نواقص کتب ایشان، این است که ائمه و پیغمبر-صلوات الله علیهم- را به نام ذکر میکنند نه به آن منصبی که خداوند به آنها داده است، مثلاً میگویند: حضرت محمد(ص) و حضرت علی(ص) و بازرگانی محمد(ص) و شخصیت محمد و امثال این الفاظ که یهودی و نصرانی و مجوس و ملاحده هم در اطلاق آن نامها با ما اختلاف ندارند و امتیاز ما مسلمانان این است که علاوه بر محمد بودن، او(ص) را رسولالله و خاتم النبیین میدانیم و علی(ع) را علاوه بر علی بودن، وصی بر حق و امیرالمؤمنین میگوییم؛ پس باید آن نام را که مایه امتیاز ماست از ملاحده اختیار کنیم و شبیه به بیدینان و ملحدان نشویم، در صلح حدیبیه که پیغمبر و اهل مکه پیماننامه نوشتند، بالای نامه نام آن حضرت را به عنوان رسولالله نوشتند، کفار مکه گفتند باید این عنوان را محو کرد چه اگر ما او را رسول خدا میدانستیم؛ جنگ نمیکردیم و نظیر این قصه میان امیرالمؤمنین و معاویه در قضیه حکمین اتفاق افتاد. به هر حال منصب الهی را از نام آن دو بزرگوار آن کس حذف میکند که این منصب را برای آنان ثابت نداند.
خداوند در قرآن فرمود:
ما کان محمد ابا احد من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النبیین (احزاب41)
و نیز فرمود:
لا تجعلوا (نور63)
استادِ کُر/ آيت الله استادي
پرسيد: «چه درسي مشغول هستي؟» گفتم: شرح لمعه ميخوانم. بعد جملهاي گفت که براي من خيلي معني داشت فرمود: «اگر استاد کُر باشد، هرچه بگويد خوب ميگويد؛ ولي اگر کُر نباشد، هرچه بگويد از عهدهاش برنميآيد». منظورش اين بود که کتابهاي حوزوي يک خصوصيتي دارد؛ مثلاً اگر فقه است در ميان مطالب مسئله کلام دارد، يک دفعه از نجوم بحث ميکند، گاهي از رياضي بحث ميکند، گاهي از علوم ديگر بحث ميکند. بنابراين استاد بايد جامع معقول و منقول باشد و الا يک جاهايي لنگ خواهد ماند. براي همين خودش جامع علوم بود.
دیگر از عیوب کتب عصری آن است که در اول آن بسمالله و حمد و ثنا و صلوات بر رسول خدا و ائمه هدی نیست، با اینکه شعار مسلمانی است و هیچ کس بیعلتی، از رسم مألوف و عادت معهود دست بر نمیدارد و اگر کسی خواهد از نصاری هم تقلید کند، نصاری در عادت خود و نام حضرت عیسی چنان تعصب دارند که به جای کلمه عیسی که اصطلاح مسلمانان است، یسوع میگویند و از شعار مسلمانی احتراز میجویند. و هر کس کتب عربی عیسویان را دیده باشد این معنی بر وی واضح است و امیدواریم مسلمانان پس از این رعایت این آداب را مخصوصا در کتب دینی بنمایند.
دیگر از نواقص آنان، آن است که مصالح احکام را علت منحصر متابعت پیغمبر میشمرند و چندان به ذکر بهشت و نعمت های آن و جهنم و عذاب اخروی نمیپردازند با آنکه مسلمانان باید متابعت احکام دین کنند برای مصالح اخرت و اگر ترک مسکر کنند برای ضرر بدن یا نماز بخوانند برای ورزش یا غسل کنند برای نظافت و از نجاست احتراز جویند برای میکروب در حقیقت متابعت رسول خدا نکرده اند. و بسیاری از مردم خواهند گفت ما به سلامت بدن خویش علاقه نداریم و مسکر میخوریم و غسل نمیکنیم و از نجاست پرهیز نمینماییم یا به غیر غسل خود را از میکروب حفظ میکنیم مثلا الکل به تن میمالیم. پس باید متابعت احکام خدا کرد از ترس دوزخ و امید بهشت و این مصالح احکام غالبا صحیح است اما معجزه پیغمبر است و دلیل صدق او در احوال معاد و اخبار از اخرت.[1]
پینوشت:
[1]. راه سعادت، ص144