گرايش علمي به حوزه خاصي از دانش و به دنبال آن تخصصگرايي، واقعيت انکارناپذير و قابل توجه امروز نهادهاي علمي است. مسئلهاي که ميتوان براي آن پشتوانه عقلي جست و يا با استناد به برخي رفتارهاي معصومين، پيشينه تاريخي فراهم نمود. بهعنوان نمونه ميتوان به روايت نقل شده از يونس بن يعقوب درباره مردى از اهالى شام اشاره كرد كه به محضر امام صادق(عليه السلام) تشرّف يافت و درخواست مناظره در برخي مسائل علمي را مطرح نمود و آن حضرت نيز وى را در گرايشهاي مختلف کلامي به افراد خاصى چون حمران بن اعين، ابو جعفر الاحول (معروف به مومن طاق)، هشام بن سالم، قيس بن ماصر و هشام بن حکم، ارجاع داده و در نهايت خود ايشان به قضاوت و جمعبندى مناظره پرداختند[1]. اين روايت، پيامي صريح در زمينه حركت امام صادق(عليه السلام) در راستاى تربيت شاگردان متخصص در حوزههاى گوناگون علمى دارد و نيز گواهي بر اين حقيقت است كه چه بسا بايد در برخي از موضوعات خاص در يك رشته علمى، افراد صاحبنظرى وجود داشته باشند.
با اين همه، وجود برخي نگرشهاي تنگنظرانه و نادرست نسبت به حوزه دانش تاريخ و خارج دانستن آن از مقولات قابل تحقيق علمي، باعث شده تا زمينههاي رشد و پويايي اين حوزه از دانش، همسان ديگر اقرانش به پيش نرفته و اسفمندانه بايد اذعان نمود که جايگاه شايسته و با اهميت خود را در متن حوزه و در ساحت نظريهپردازي علمي از دست داده و به ساير نهادها و مراکز علمي واگذار نموده است.
امروزه مطالعات تاريخى در محورهاى گوناگونى در حال انجام است؛ از تاريخ انبيا و امتها و مکاتب و فرقههاي اسلامي و غيراسلامي تا تاريخ فرهنگ و تمدن و تحولات اجتماعى، سياسى و فكرى در ادوار مختلف اسلام؛ علاوه بر اين همه، رويکردهاي فلسفي و نظري و معرفتي جديدي که هر کدام دامنه و قلمرو وسيعي از معارف بشري را شامل ميشود، پا در قلمرو دانش تاريخ نهاده است. با وجود اين همه رشتههاى تخصصى و گرايشهاى ويژه در تاريخ، اهتمام به اين دانش در حوزههاي علميه آنسان كه پاسخگوى نيازهاى موجود باشد، پديد نيامده است. هر چند آنچه گفته شد به معناي ناديدهانگاري تلاشهاي محققين و پژوهشگران ديني در حفظ و انتقال اين قطعه از تراث علمي اسلامي نيست. به هر روي اين شماره از نشريه رهنامه پژوهش تلاشي است کوچک در راه بازخواني يکي از رسالتهاي اصلي حوزويان. اميد که مقبول افتد.
پی نوشت:
[1]. کليني، محمد بن يعقوب، الکافي، جلد 1، صفحه 220، حديث4.