
مراجعه به مجموعه تصنيفات و تأليفات علماي شيعه در عصر پس از غيبت، نشان از اهتمامي مضاعف به تدوين مسائل اعتقادي پيش از احکام عملي دارد. اين رويه که گاه نگارشي يکپارچه مييافت با عنوان «فقه» نامگذاري ميشد و سپس براي تفکيک مسائل اعتقادي از احکام عملي، آن را همانند الاهيات فلسفه، به دو بخشِ عام و خاص تقسيم ميكردند و بخش مربوط به مسائل کلامي را «فقه اکبر» ميناميدند.
مسعود بنعمرو بنعبدالله تفتازاني، از متكلمان بزرگ اهلسنت، در فرازهايي که از قدماي اصحاب نقل ميکند، به اين تعبير تصريح كرده و وجه اهتمام آنان را در عباراتي چنين يادآور شده است: «… فأخذ أرباب النظر و الاستدلال في استنباط الأحکام وبذلوا جهدهم في تحقيق عقائد الإسلام، و أقبلوا علي تمهيد اُصولها وقوانينها، وتلخيص حججها وبراهينها، وتدوين المسائل بأدلتها، والشبه بأجوبتها، وسمّوا العلم باسم الفقه، وخصوا الاعتقاديات باسم الفقه الأکبر…».[1]
بنابراين سيره سلف بر اين بوده که در درجه اول، «متکلم» باشند و سپس «فقيه» به معناي مشهور و امروزي آن، وگرنه همه آن بزرگان ابتدا در اصول دين به فقاهت ميرسيدند و سپس به تفقه در فروع ميپرداختند. نگاهي گذرا به تراث علمي ـ کلامي و فقهي گذشتگان مؤيد اين ادعا است. ملاحظه آثار علمي و تأليفات و تصنيفات مختلفِ بزرگاني چون ابنابيعقيل، ابنجنيد، شيخ صدوق، شيخ مفيد، شيخ طوسي، خواجه نصير، علامه حلي، محقق اردبيلي، محقق کرکي و غيره، ما را به ويژگيهاي برجسته اين بزرگان در «فقه اکبر» و «فقه اصغر» رهنمون ميسازد و وادارمان ميكند تا اعتراف کنيم آنان با تبحر در علم کلام و با دفاع از اعتقادات اهلبيت(عليهم السلام) و تبيين نظريات اعتقادي ـ کلامي شيعه به تفريعات فقهي پرداختهاند.
اين اهتمام نشانهاي از لزوم فراگيري کلام پيش از يادگيري احکام عملي است؛ ضرورتي که به خوبي در کلمات معلم ثالث، ميرداماد، نشان داده شده است: «بر هر مکلف، واجب عيني است که قبل از نماز و قبل از وضو و غسل و تيمم و بالجمله قبل از هر عبادتي از عبادات شرعيه، علم يقيني به معارف مبدأ و معاد که اصول دين است، با دليل و برهان مفيد يقين تحصيل نمايد و حصول اين علم يقيني شرط صحت جميع عبادات است و هيچ عبادتي بي آن صحيح نيست و اسقاط تکليف نميکند و تقليد قول غير در آن کافي نيست…».[2]
پينوشت ها:
[1]. تفتازاني، مسعود بنعمرو بنعبدالله، شرح المقاصد، ج1، ص164.
[2]. ميرداماد، محمدباقر حسيني، شارع النجاة في أبواب العبادات، ص246.