اصلاح در حوزه علميه، بر دو اصل اعتماد بر سنت علمي گذشتگان و توجه به ضرورتها و امکانات عصر حاضر براي تحول مبتني است. در گذشته، پيش مطالعه يکي از مؤلفهها در سير رشد طلبه بوده است. پيش مطالعه داراي آثار فراوان، از جمله خودباوري است. در اين يادداشت به آثار پيش مطالعه پرداخته شده است.
بازخواني و فهم معاصر از سنت علمي حوزه، يکي از ضرورتهاي امروز حوزه علميه است. بيگمان کوشش علمي حوزويان در طول تاريخ،در پرتو آموزههاي ديني در باب آيين علمآموزي، عقلانيت مستحکم و قابل توجهي را پديد آورده که نميتوان بهراحتي از کنار آن گذشت و به بهانه تغييرات زمانه، از صفر، طراحي نظام آموزشي جديد و متناسب با زمان را آغاز کرد. هر اقدامي براي اصلاح نظام آموزشي، بايد بر پايه دو اصل بنا شود؛ اعتماد بر سنت علمي گذشتگان حوزه، و توجه به ضرورتها و امکانات عصر حاضر براي تحول.
نکته ديگر اين است که اگر نگاهي عميق و البته همدلانه به سنت علمي گذشتگان حوزوي خود بيندازيم، با ظرفيتهاي مغفول و ناديدهاي در اين سنت فخيم روبهرو ميشويم که اگر به خوبي بتوانيم اين گنجينه را بازخواني و بازآفريني کنيم، ميتواند گذشته ما را به آينده متصل سازد و حرکت تحولي حوزه را در بستر هويت علمي و تاريخي خودش رقم بزند. اين سنت، از دقايق و ظرايف آموزشي و تربيتي فراواني، سرشار است که کشف و به کارگيري آنها، نياز امروز ماست. از جمله اين سنتها ميتوان به فهم محوري، پژوهشگرايي (مکتب سامرا)، استادمحوري و مباحثه اشاره کرد.
يکي ديگر از سنتهاي علمي حوزه که با فراست در سير رشد طلبه قرار داده شده، «پيشمطالعه» است. در برنامه تحصيلي طلبه، اين فعاليت در کنار شرکت در کلاس، مطالعه، مباحثه و تقرير، فرآيندي کامل را براي يادگيري عميق و ماندگار شکل ميدهند.
آثار پيشمطالعه
برخي آثار و کارکردهاي پيشمطالعه را ميتوان چنين برشمرد:
1ـ اولين ثمرهاي که براي پيشمطالعه ميتوان در نظر گرفت، تسلط برمحورهاي کلي درس است. به واسطه اين تسلط، اگر تأخيري در حضور در کلاس پيش آمد يا به هر دليل در اثناي کلاس، حواس طلبه پرت شد، سررشته مطلب از دست او رها نميشود و ميتواند باز همراه با کلاس پيش برود.
2ـ بسيار اتفاق ميافتد که طلبه در برخوردنخست با مطلب در کلاس، نميتواند از پسِ آن برآيد و يادگيري درس در کلاس را به اميد تدارک آن در فرصتي ديگر، به بعد موکول ميکند. از اين رو، بهترين فرصت يادگيري که کلاس و مواجهه مستقيم با استاد است، از دست ميرود و استفاده خوبي از اين زمان نميشود، ولي هنگامي که طلبه با پيشمطالعه سر کلاس ميرود، حداکثر بهرهوري را از کلاس خواهد داشت و بخش اعظم يادگيري او در کلاس درس اتفاق خواهد افتاد. از اين رو، در مراحل ديگر يادگيري، به تعميق و جمعبندي مطالب همت خواهد گماشت.
3ـ اگر طلبه بتواند پيشمطالعه کامل و موفقي از بحث آينده کلاس داشته باشد، در واقع لايه نخست فهم مطلب را احراز کرده است و هنگامي که در درس حضور مييابد، همراه با تقرير استاد، به لايههاي عميقتر بحث راه پيدا ميکند و ميتواند به ارزيابي انتقادي مطالب بپردازد. بديهي است توان ارزيابي انتقادي، يکي از مهمترين ويژگيهاي مورد نياز طلبه براي رسيدن به قوه اجتهاد است.
4ـ طلبه با استمرار در پيشمطالعه، رشد علمي محسوسي خواهد داشت و اينکه در پيشمطالعه چند درصد از درس را مستقلاً ميفهمد، ميتواند ملاک خوبي براي ارزيابي شخصي از آهنگ رشد علمي خود باشد.
5ـ لذت فهم، يکي از لذتهاي عميق و گوارايي است که انسان تجربه ميکند و هرچه نقش فرد در اين کشف بيشتر باشد، به لذت والاتري دست خواهد يافت. پيشمطالعه و فهم مستقل درس توسط طلبه، او را به اين لذت خواهد رساند و اين يعني ايجاد نشاط علمي که همان گوهر ديريابي است که طلبه براي ثبات قدم در مسير طلبگي، بسيار بدان نياز دارد.
6ـ نظام آموزشي حوزه، رويکردي متنمحور دارد. از اين رو، يکي از مهمترين تواناييهايي که طلبه بايد آن را به دست آورد، توان کلنجار رفتن با متون علمي و حل پيچيدگي متنهاي مشکل و غامض است. حتي در دوره خارج که وجه تسميه آن خروج از متن مشخص درسي است، او باز با متون تخصصي بسياري سروکار خواهد داشت که هرکدام، در دوره تاريخي خاصي نوشته شدهاند. ادبيات متفاوت و در مواردي مباني گوناگون بزرگان در طول تاريخ، متون علمي متفاوتي را رقم زده است که تحقيق در آنها به مهارتي مضاعف نسبت به دوره سطح نياز دارد.
از اين رو، حيات علمي طلبه وابسته به توان حل متن خواهد بود و پيشمطالعه، بهترين فرصت براي مواجهه مستقل طلبه با متن و تمرين اين مهارت است؛ فرصتي که پس از حل و فصل متن توسط استاد، از دست ميرود.
پيش مطالعه و خودباوري علمي
مواردي که بيان شد، کم و بيش مورد توجه طلاب و استادان محترم حوزه بوده و هست، ولي افزون بر ثمراتي که مطرح شد، ظرفيت ويژه ديگري ميتوان در پيشمطالعه سراغ گرفت که شايد تاکنون به آن کمتر توجه شده که آن، ايجاد حس خودباوري در طلبه است.
هر اقدامی برای اصلاح نظام آموزشی، باید بر پایه دو اصل بنا شود؛ اعتماد بر سنت علمی گذشتگان حوزه، و توجه به ضرورت ها و امکانات عصر حاضر برای تحول.
طلبه براي رقم زدن حرکت علمي مستمر و پويا، به عوامل بسياري نياز دارد؛ ولي آغاز اين حرکت، به اين نکته بستگي دارد که طلبه بپذيرد بدون کمک ديگران ميتواند پژوهش کند و بفهمد و نتايج تازهاي از تکاپوي علمي خود به ارمغان آورد. اين حالت زماني شکل ميگيرد که طلبه اعتماد به نفس داشته باشد.
طلبه هنگام پيش مطالعه، با مطلبي روبهرو ميشود که هنوز آن را درس نگرفته است. اين شرايط، دقيقاً شبيه شرايطي است که پژوهشگري، در حال تحليل و بررسي منبع تحقيقات خود است. در اين فرض، فقط اوست و متني که در حال بررسي آن است؛ نه اين متن را درس گرفته است و نه شرحي براي آن وجود دارد. پس بايد به هر نحو ممکن، بر غوامض متن پيش روي خود، فائق آيد. طلبه نيز در زمان پيشمطالعه، چنين حالتي دارد و زماني که خودش متن درس را حل و فصل ميکند، حس شيرين فهميدن را تجربه ميکند و حس اعتماد به نفس در او جوانه ميزند. از اين رو، ديگر از رويارويي با پژوهش و اتکا به نفس در فهم مسائل نميهراسد و به پشتوانه اين توان، حرکت توقفناپذيري را در مسير رشد علمي خود آغاز ميکند.در اين مسير، طلبه با اعتماد به فهم خودسعي در بازگشايي متن و ارزيابي صحت و سقم مطالب آن دارد. تکرار در اين اعتماد به فهم خود در اتخاذ مبناي علمي توسط طلبه، به بازيابي توان علمي و باور عميق نسبت به فهم خود منتهي خواهد شد و اين خودباوري موتور حرکت علمي او خواهد بود.
يک نتيجه
براي ايجاد حس خودباوري علمي و اعتماد به نفس در طلبه، صرف تأکيد بر اهميت اين مطلب و يادآوري ضرورت آن، کاري را پيش نخواهد برد، بلکه بايد براي ايجاد اين حس در وجود طلاب، الگوهايي را طراحي کنيم که بتوانند در متن زندگي علمي طلبه وارد شوند و او را براي رسيدن به اين ويژگي، رشد دهند. در اين راه، افزون بر پيشمطالعه، انديشه، ترويج آزادانديشي، مباحثه و… نيز بسيار اثرگذار است.
اگر با رويکرد الگوسازي و با نگرشي تربيتي و البته حکيمانه به سنتهاي علمي حوزوي توجه کنيم، ميتوانيم براي همه نيازها و مسائل امروزي طلاب، راهکارهاي عملياتي و کارگشا بيابيم و راه قابل اعتمادي براي بالندگي، پيش روي ايشان ترسيم کنيم.