
در این مصاحبه استاد گرامی به مسائل و مباحث جدید علوم قرآنی از جمله بحث قرآن و فرهنگ زمانه، قرآن و عهدین. قرآن و مستشرقان، اعجاز قرآن در بحثهای مدیریتی، تربیتی، طبی و…. اشاره و به طور مختصر تشریح مینمایند. ایشان تعداد ترجمههای قرآن را به نسبت تورات و انجیل که به هزار و هشتصد زبان ترجمه شده و قرآن که حدود 100 زبان ترجمه شده را بسیار کم میدانند و همچنین توجه به ترجمه تخصصی برای کودکان، نوجوانان، دانشجویان و … را لازم میدانند. در پایان رویکرد و گرایش در تفسیر قرآن را امری جدا از روش تفسیر میدانند و بیان میداند با توجه به رویکردهای مختلفی که وجود دارد قرآن مورد تفسیرهای متفاوت قرار میگیرد و همچنین بحث بینارشتهای باید مورد توجه قرار گیرد.
****
غربیها رسماً تفسیر مینویسند. مباحث علوم قرآن و تفسیر موضوعی درس میدهند. مستشرقان در دوره جنگهای صلیبی که مسلمانها با غربیها رو به رو شدند، به این نتیجه رسیدند که باید مسلمانان را بشناسند و این جرقه شرقشناسی بود. اوایل خیلی محتاطانه بود و مطالعات قرآنی آنها برای حمله به قرآن بود، سپس در قرون هفده، هجده و نوزده به سمت استشراق استعماری آمدند. یعنی فرهنگ و دین مردم شرق را بشناسند تا بر مردم آن مسلط شوند. دوره بعد تبدیل به استشراق تبشیری شد. یعنی به تدریج به این سمت رفتند که شرق را بشناسند که بدانند چگونه مسیحیت را در کشورهای اسلامی رونق بدهند. دوره اخیر استشراق علمی است. مثلا دایرهالمعارف قرآن لایدن از سال 2003 تا 2006 در هلند نوشته شده است و دایرهالمعارف قرآن الیور لیمن در 2009 نوشته شده است که ما اینها را در مجله قرآن و مستشرقان معرفی کردهایم. لذا مراکز استشراقی در هلند، انگلستان، فرانسه، آلمان، کانادا، ایالات متحده، استرالیا، روسیه و … زیاد است که به صورت دقیق بر روی مسلمانان مطالعه میکنند. بهعنوان نمونه چند سال پیش بعضی از دوستان ما به دانشگاه سوربن فرانسه رفته بودند و در کتابخانه دانشگاه یک پایاننامه دکتری با موضوع «تفاوت مبانی فقهی آیت الله وحید خراسانی با آیت الله صافی گلپایگانی» میبینند. در حالی که ما در اینجا خودمان تا این حد کار نکردهایم که تفاوت مبانی فقهی مراجعمان را درآوریم
رهنامه: علوم قرآنی چه علومی هستند و امروزه چه مباحث جدیدی در این علوم مطرح است؟
استاد: یک بحث داریم که اساسا علوم قرآنی یعنی چه؟ در پاسخ میگوییم علوم قرآنی یک اصطلاح قدیمی دارد که مباحث حول القرآن را میگفتند. تاریخ قرآن، محکم و متشابه، آیات منسوخ و مانند اینها که سیوطی آنها را در الاتقان و قبل از او زرکشی در البرهان جمع کردهاند. همچنین مرحوم آیت الله معرفت در التمهید و تا حدودی آیت الله خویی در البیان آنها را جمع کردهاند. منتها در دهههای اخیر بحث علوم قرآنی یک تحول مفهومی پیدا کرده است. همانطور که در بحث کلام، کلام جدید مطرح است در علوم قرآنی نیز علوم قرآنی جدید داریم. هرچند این اصطلاح مثل کلام جدید جا نیفتاده است ولی وارد دروس رشتههای تخصصی شده است. بنابراین میتوانیم علوم قرانی را به سنتی و جدید دستهبندی کنیم. برخی بزرگان نیز اینها را به مسائل جدید علوم قرآنی تعبیر میکنند.
رهنامه: آیا این علوم قرآنی جدید، تعریف جدیدی نیز دارد یا همان تعریف سابق را دارد؟
استاد: همان بحثهای حولالقرآن است که موضوعات جدیدی درباره آن مطرح شده که در کتابهای سیوطی و زرکشی مطرح نشده حتی برخی از آنها در کتاب مرحوم آیت الله معرفت نیز وجود ندارد، هرچند که ایشان اشارات خوبی به این عرصهها کرده است.
رهنامه: اگر ممکن است نمونههایی بفرمایید.
استاد: مثلاً بحث «قرآن و فرهنگ زمانه»، مبحث بسیار مهمی در حیطه علوم قرآنی است که امروزه مطرح است. آیا قرآن تحت تأثیر فرهنگ زمانه قرار گرفته است یا خیر؟ و آیا فرهنگ زمانه را کلاً رد کرده یا اثبات کرده یا قائل به تفصیل است؟. که البته در این بحث ما قائل به تفصیل هستیم که قرآن عناصر مثبت فرهنگی را اخذ کرده و عناصر منفی را رد کرده است. مثلا مهماننوازی عربها و وفای به عهد آنان و سایر مطالب مورد قبول عقل و فطرت را تایید کرده و مطالب مخالف آن را رد کرده است مانند دخترکشی، رباخواری و امثال ذلک.
فضای دیگری که در مباحث جدید علوم قرآنی وجود دارد بحث «قرآن و عهدین» است که امروزه در حد رشته برای دکترا طراحی شده و در جامعةالمصطفی در مرحله تصویب است و در بعضی از رشتههای تفسیری در حوزه، درس داده میشود. منظور از عهدین، تورات و انجیل و ملحقات آن است و این بحث به بررسی رابطه قرآن و تورات و انجیل میپردازد که بحث رد یا تایید قرآن نسبت به مطالب آن کتابها و نیز اقتباس قرآن از آنها مطرح است. همچنین مشترکات و تفاوتهای این کتابها از لحاظ روششناسی و محتوا بررسی میگردد که کتابها و شبهات زیادی در این فضا مطرح است.
علاوه بر آن، این بحث در مورد قرآن و اوستا و قرآن و اوپانیشادها (که یکی از کتاب مقدس هندوهاست) نیز مطرح است.
از دیگر فضاهای جدید علوم قرآنی، «قرآن و مستشرقان» است. در سال هفتاد و چهار به من پیشنهاد شد که این درس را در حوزه علمیه قم تدریس کنم. آن موقع کسی جرأت نمیکرد این درس را بگوید. سپس به تدریج کار جلو رفت و آقای دکتر زمانی کتاب «قرآن و مستشرقان» را نوشت و الان تبدیل به درس رسمی در سطح سه و کارشناسی ارشد شده است و در جامعهالمصطفی در مدرسه عالی قرآن و حدیث تبدیل به یک رشته در دکترا با سه گرایش شده است که عبارتند از قرآن و مستشرقان با گرایش معارف قرآن، قرآن و مستشرقان با گرایش علوم قرآن و قرآن و مستشرقان با گرایش مبانی و اصول شیعه که دو گرایش آن فعال شده است. این فضای مطالعات مستشرقان راجع به قرآن دریای بزرگی است و هنوز عمق و اهمیت آن به خوبی درک نشده است. الان این رشته در جامعةالمصطفی حدود ده طلبه دکتری در دو دوره گرفته است. در حالی که فقط در امریکا صد و سی مرکز شرقشناسی وجود دارد.
رهنامه: این بحث چه تأثیری دارد؟ آیا وجهه تبلیغی دارد یا به لحاظ شناخت قرآن تأثیر دارد؟
استاد: غربیها رسماً تفسیر مینویسند. مباحث علوم قرآن و تفسیر موضوعی درس میدهند. مستشرقان در دوره جنگهای صلیبی که مسلمانها با غربیها رو به رو شدند، به این نتیجه رسیدند که باید مسلمانان را بشناسند و این جرقه شرقشناسی بود. اوایل خیلی محتاطانه بود و مطالعات قرآنی آنها برای حمله به قرآن بود، سپس در قرون هفده، هجده و نوزده به سمت استشراق استعماری آمدند. یعنی فرهنگ و دین مردم شرق را بشناسند تا بر مردم آن مسلط شوند. دوره بعد تبدیل به استشراق تبشیری شد. یعنی به تدریج به این سمت رفتند که شرق را بشناسند که بدانند چگونه مسیحیت را در کشورهای اسلامی رونق بدهند. دوره اخیر استشراق علمی است. مثلا دایرهالمعارف قرآن لایدن از سال 2003 تا 2006 در هلند نوشته شده است و دایرهالمعارف قرآن الیور لیمن در 2009 نوشته شده است که ما اینها را در مجله قرآن و مستشرقان معرفی کردهایم. لذا مراکز استشراقی در هلند، انگلستان، فرانسه، آلمان، کانادا، ایالات متحده، استرالیا، روسیه و … زیاد است که به صورت دقیق بر روی مسلمانان مطالعه میکنند. به عنوان نمونه چند سال پیش بعضی از دوستان ما به دانشگاه سوربن فرانسه رفته بودند و در کتابخانه دانشگاه یک پایاننامه دکتری با موضوع «تفاوت مبانی فقهی آیتالله وحید خراسانی با آیتالله صافی گلپایگانی» میبینند. در حالی که ما در اینجا خودمان تا این حد کار نکردهایم که تفاوت مبانی فقهی مراجعمان را درآوریم.
رهنامه: در میان پایاننامههای خودمان ما موضوعی مانند «تفاوت دیدگاه کانت با ملاصدرا» را داریم. یعنی در واقع همانطور که آنها میخواهند شرق را بشناسند، افرادی هم در اینجا میخواهند که غرب را بشناسند و شاید نتوان گفت کوتاهی از ناحیه ماست یا اینکه آنها پیشرفت بیشتری در این زمینه داشتهاند.
استاد: ببینید ما حتی لیست مراکزی را که در دنیا روی قرآن کار میکنند، به روز آماده نکردهایم. لیست افرادی که در جهان در علوم قرآنی و تفسیر فعالیت میکنند به روز آماده نکردهایم. لذا با این کارهای محدود و بحثهای کلی که ما انجام میدهیم نمیتوان جواب قانعکنندهای به این مسائل داد.
فضای دیگری که در بحث علوم قرآنی جدید باز شده است، بحث زبان قرآن، قرآن و هرمنوتیک، روشهای تفسیری است که بعضی اینها را ذیل مباحث جدید علوم قرآنی میآورند که ذیل بحث تفسیر باید درباره این مطلب صحبت کنیم که در کتاب «منطق تفسیر (4)» این فضا را تشریح کردهام.
بحث «قرآن و فرهنگ زمانه»، مبحث بسیار مهمی در حیطه علوم قرآنی است که امروزه مطرح است.
عرصه جدیدی که فضاهای جدیدی پیدا کرده است، بحث اعجاز قرآن است. مبحث اعجاز قرآن دارای یک فضاهای سنتی است مثل اعجاز ادبی قرآن، فصاحت، بلاغت، صرفه و رد صرفه و امثال آن و همچنین دارای فضاهایی جدید است. در همین باره بگویم که در کتاب «علوم قرآن (2)» چاپ انتشارات بینالمللی جامعهالمصطفی، طبق آخرین بررسیها تا سال 92، هشتاد و شش وجه در اعجاز قرآن مطرح شده است که حدود نیمی از این وجوه در یک قرن اخیر مطرح شده است و سالی نیست که در نمایشگاههای کتاب و نمایشگاههای قرآن، کتاب جدیدی در یکی از وجوه جدید اعجاز قرآن نیامده باشد. البته نمیگوییم که تمام هشتاد و شش وجه قابل قبول است، همانطور که از وجوه سنتی آن «صرفه» را رد میکنیم برخی از وجوه جدید را نیز رد میکنیم، یا بعضاً مصادیق آن را نفی میکنیم.
از نمونههای عرصههای جدید مطرح در اعجاز قرآن، بحث اعجاز مدیریتی قرآن است که الان موضوع یک رساله دکتری است. نمونه دیگر، اعجاز تربیتی قرآن است که آقای دکتر مصطفی رجب در اردن کتابی تحت همین عنوان نوشته است. اعجاز سیاسی و اعجاز هنری و همچنین در فضاهای علوم طبیعی؛ اعجاز طبی، اعجاز کیهانشناسی و نیز اعجاز اخلاقی قرآن و امثال آن مطرح است. قصدم معرفی عرصههای گوناگون و فضاگشایی است که دوستان مخاطب ببینند چقدر فضاهای کار نشده وجود دارد. باعث تعجب است گاهی اوقات طلبهها به ما میگویند: آیا در بحثهای قرآنی موضوعی مانده است که ما بهعنوان پایاننامه کار بکنیم؟
رهنامه: اعجاز اخلاقی دارای چه وجوهی است؟
استاد: یک وجه آن گزارههای اخلاقی اعجازآمیز در قرآن است که در بیش از بیست آیه قرآن ادعای چنین اعجازی شده است. دوم بحث نظام اخلاقی قرآن و برتری آن بر نظامهای مشابه است و سوم بحث نقش تاریخی قرآن در تحول اخلاقی در جامعه صدر اسلام و جوامع مشابه است که روی این مورد سوم کار شده است ولی دو مورد اول مورد کار قرار نگرفته است.
از دیگر بحثهای جدید، اعجاز حقوقی قرآن است. از دیگر بحثها در زمینه علوم طبیعی، اعجاز رنگها در قرآن است که آقای پاکنژاد و دیگران مطرح کردهاند.
دوستان مخاطب ببینند چقدر فضاهای کار نشده وجود دارد. باعث تعجب است گاهی اوقات طلبهها به ما میگویند: آیا در بحثهای قرآنی موضوعی مانده است که ما بهعنوان پایان نامه کار بکنیم؟
امروزه در جهان عرب کتابهای متعددی در این زمینهها منتشر میشود. مثل «الاعجاز اللونی فی القرآن». البته ممکن است در مورد بعضی مصداقها یا بعضی استنباطها ما بحث داشته باشیم ولی به هر حال نمیتوانیم چشممان را بر هشتاد و شش وجه اعجاز قرآن ببندیم و تنها به فصاحت و بلاغت توجه کنیم.
رهنامه: در زمینه اعجاز حروف و اعداد هم مسائلی مطرح شده است؟
استاد: بله. مبحث اعجاز ریاضی نیز مطرح است که البته ما به بحث اعجاز ریاضی نقد داریم که در کتاب «پژوهشی در اعجاز علمی قرآن» این نقدها را نسبت به «رشاد خلیفه» که اعجاز ریاضی را طرح کرده آوردهایم. در این وجوه 86 گانه تنها بحثهای تاریخی نیست بلکه بحثهای روز جهان اسلام مطرح میگردد.
بحث دیگری که وجود دارد، بحث نسخ است. یک مبحث نسخ وجود دارد که قدما مطرح کردهاند. مثلاً سیوطی حدود بیست آیه را آورده و گفته که نسخ شده است. آیتالله خویی یک آیه را و آیتالله معرفت هفت آیه را قائل به نسخ بودهاند و نسخ را به سه قسم تقسیم کردهاند، نسخ حکم و تلاوت که آن را باطل میدانستهاند. نسخ تلاوت بدون حکم که آن را باطل میدانستند (چون مستلزم تحریف است) و نسخ حکم با تلاوت که این قسم سوم را میپذیرفتند. یعنی آیه در قرآن باشد اما حکم آن نسخ شده باشد که متأخرین از محققان شیعه و اهل سنت اصلاً این سه قسم نسخ را به کلی منکر شدهاند و میگویند این خلطی است که قدمای ما بین بحث تخصیص و تقیید با نسخ کردهاند. لذا آیتالله خویی در البیان که آیات نسخ را بررسی کرده است فقط آیه «نجوا» (مجادله/ 12) را پذیرفته است که آیتالله معرفت این اواخر، آن هفت آیهای را که خود مطرح کرده بود رد میکرد و همچنین آیه «نجوا» را نیز رد میکرد و میفرمود هیچ آیه منسوخی در قرآن نداریم. البته آیه ناسخ مانند آیه «تغییر قبله» داریم. محققین اهل سنت نیز امروزه به همین مطلب رسیدهاند. منتها امروزه فضاهای جدیدی در این مبحث مطرح میشود مانند نسخ مشروط، نسخ تمهیدی، نسخ تدریجی که مرحوم آیتالله معرفت برای اولین بار بهعنوان نظریههای نو در کتاب «شبهات و ردود» مطرح کرد. سپس من آن را به صورت یک مقاله به مناسبت کنگره سالگرد ایشان در کتاب «معرفت قرآنی» به عنوان «نسخ مشروط، تمهیدی و تدریجی» چاپ کردم. مثلا با توجه به بحث نسخ تمهیدی یا تدریجی، ایشان بحث بردهداری را در قرآن و بحث آیات مربوط به زدن زنان در قرآن (فاضربوهنّ) را حل میکرد. مورد بعدی بحث «بطن» است که از مباحث مهم، علوم قرآن و هم تفسیر است. البته اصل بحث آن مربوط به علوم قرآنی است و در بحث تفسیر کاربرد دارد. همانند بحث نسخ در بحث بطن نیز روایات بسیاری از پیغمبر اکرم(ص) و ائمه(ع) وجود دارد. که قرآن هم دارای ظاهر و هم دارای باطن است. بعضی روایات از هفت بطن تا هفتاد بطن را برای آن گفتهاند. منتها معانی جدید و تفسیرهای جدیدی برای «بطن» مطرح شده است این فضای بسیار مهمی است که نیازمند کارهای زیادی است. مرحوم آیتالله معرفت در جلد اول «التفسیر الاثری الجامع» صفحه 27، معنای جدیدی از بطن را مطرح کرده است. ما نیز این بحث را بهطور خلاصه در «منطق تفسیری(2)» و بهطور مفصل در «منطق تفسیری(1)» آوردهایم و نظرات ایشان و دیگران را توضیح دادهایم که در آینده کل تفسیر براساس نظریه ایشان متحول میگردد و تفاسیری که الان انجام میشود دارای رویکردی کاملاً متفاوت با تفاسیر پنجاه سال قبل و ماقبل از آن است که یکی از علل آن، نظریه ایشان است که مطرح میکند برای هر آیه باید پنج مرحله طی شود تا بطن آن به دست آید که اعتقادشان بر این بود که این پنج مرحله را از روایات اهل بیت (ع) کسب کردهاند که مرحله اول به دست آوردن هدف آیه، مرحله دوم الغاء خصوصیت از زمان و مکان و افراد، مرحله سوم استنباط یک قاعده و پیام کلی از آیه، مرحله چهارم تطبیق آن بر مصادیق و مرحله پنجم آزمایش کردن آن است که بر این اساس، تمام آیات تبدیل به حرف روز، مطلب جدید و پیام برای زندگی امروز میشوند. لذا قصه لوط دیگر قصه گذشتگان نیست بلکه قصه دنیای امروز است که این بحث را علاوه بر کتاب «منطق تفسیری (1)» به صورت یک مقاله علمی، پژوهشی در مجله «قبسات» چاپ کردهایم.
جالب است بدانید کتاب مقدس (تورات و انجیل) به هزار و هشتصد زبان ترجمه شده است. در حالی که قرآن به صد زبان ترجمه شده است.
مطلب دیگری که در بحث علوم قرآنی مطرح است بحث «ترجمه قرآن» است که آن نیز یک سری مباحث مقدماتی دارد: مانند جواز و امکان ترجمه. یک بحثهای جدید نیز مطرح شده است مانند تأثیرات بحث نشانهشناسی و زبانشناسی در بحث ترجمه، بحث ترجمه گروهی، بحث ضوابط و مبانی ترجمه و بحث «نظریه در ترجمه» مطرح است که اینها را در کتاب «منطق ترجمه قرآن» چاپ «انتشارات بینالمللی جامعهالمصطفی» آوردهایم. این نیز از عرصههای جدیدی است که کارهای بسیار مفصلی میطلبد.
رهنامه: روش تحقیق در علوم قرآنی آیا از مباحث جدید است؟
استاد: روش تحقیق در حوزه تفسیر و روش تحقیق در علوم قرآنی، هرکدام دارای حیثیت خاص است. این سوال مطرح است که چگونه میتوانیم در علوم قرآنی تحقیق کنیم. مثلا در باب جمعآوری قرآن، آیا روش تحقیق ما باید تاریخی باشد یا باید با روش فقهی و اصولی وارد شویم؟ آیت الله خویی در زمینه «جمع قرآن» میفرماید که جمع قرآن در زمان پیامبر(ص) انجام گرفته است و بعد از پیامبر(ص) صورت نگرفته است و در استدلال میفرماید: یدلّ علی ذلک الکتاب و السنه و العقل که این روش، یک روش فقهی است. اما آقای معرفت وقتی به این بحث وارد میشود میفرماید که این یک مسأله تاریخی است و باید براساس روش تاریخی به آن بپردازیم. از اینرو ایشان به نتیجهای غیر از نتیجه آقای خویی میرسد. پس روش تحقیق در علوم قرآنی بسیار اهمیت دارد که ما در «منطق تفسیر (3)» بهطور مفصل موارد روشهای تحقیق جدید در علوم قرآنی را ذکر کردهایم. مثلاً روش تحقیق در «محکم و متشابه» یا روش تحقیق در «ناسخ و منسوخ» با روش تحقیق در «جمع قرآن» متفاوت است و نیازمند کارهای جدید است.
بحث دیگر بحث «سیر مطالعاتی قرآنی» است که در کتابی از بنده معاونت تهذیب حوزه چاپ کرده به آن پرداخته شده است.
رهنامه: شما فرمودید فضاهای جدیدی در زمینه ترجمه قرآن وجود دارد که باید درباره آنها کار شود. با توجه به اینکه تا الان ترجمههای زیادی از قرآن کریم موجود است، کار کردن در این فضاهای جدید چه تأثیری در فهم آیات خواهند گذاشت؟
استاد: اولاً اینکه فرمودید ترجمههای زیادی راجع به قرآن انجام شده خیلی دقیق نیست. اولین همایش ترجمههای قرآن را چند سال پیش ما به همکاری انجمن قرآنپژوهی برگزار کردیم. طبق لیستی که ما به دست آوردیم گفتهاند حدود «صد و بیست ترجمه به زبان فارسی» وجود دارد اما تعداد ترجمههای ادعا شده حدود صد و نود مورد بود که این نتایج را در کتاب «سیمای ترجمان قرآن به زبان فارسی» آوردیم. در نهایت تاکنون زیر صد عدد ترجمه فارسی قرآن داریم و نیز جالب است بدانید کتاب مقدس (تورات و انجیل) به هزار و هشتصد زبان ترجمه شده است. در حالی که قرآن به صد زبان ترجمه شده است و در زبان فارسی هم که خیلی خوب پیش رفته است و عمده ترجمهها متعلق به بعد از انقلاب است حدود صد ترجمه داریم. در حالی که طبق لیستی که یکی از طلبهها در پایاننامهاش به صورت مستند آورده حدود پانصد ترجمه قرآن به زبان اردو وجود دارد. پس تعداد ترجمههای ما متنوع و زیاد نیست و در این فضا کم کار شده است. مطلب بعدی زمینههای تخصصی ترجمه است مثل ترجمه برای کودکان که تنها در چهار سوره، ترجمه آقای رحماندوست و خانم زنبقی را برای کودکان داریم. از دیگر زمینههای تخصصی ترجمه قرآن، ترجمه برای «نوجوانان»، ترجمه برای «جوانان»، ترجمه برای دانشجویان و ترجمه برای رشتههای مختلف است مثلا ترجمه آیات پزشکی یا آیات کیهانشناسی؛ آیات فقهی یا آیات اخلاقی و یا آیات کلامی نباید به یک شکل باشد و هر کدام باید ترجمه تخصصی و توسط متخصصان میانرشتهای داشته باشد.
قرآن نه تنها ترجمه پذیر است بلکه براساس عینکهای مختلفی که به چشم زده میشود ممکن است مورد تفسیرهای مختلف و بالتبع ترجمههای مختلف قرار گیرد.
رهنامه: آیا از این مسیر، تفسیر به رأی در ترجمه به دست نمیآید؟
استاد: خیر، اینطور نیست. اگر ضوابط در هر زمینهای رعایت شود، تفسیر به رأی نیست. اگر ضوابط رعایت نشود، تفسیر به رأی است. پس مقصود ما تفسیر یا ترجمه با رعایت ضوابط است. پس وقتی میخواهیم «نطفه» و «علقه» و «مضغه» و «مخلقه» را برای یک پزشک ترجمه کنیم فرق میکند با وقتی که برای عوام میخواهیم ترجمه کنیم. برای عوام میتوانیم بگوییم «خون بسته» ولی برای پزشک باید از اصطلاحات خودش به کار ببریم که متوجه آیه بشود و عظمت قرآن را درک کند و اصطلاحات در حیطه علاقه و تخصص اوست. مثلاً زمخشری ادیب بوده و تفسیر او یک تفسیر ادبی است. فخر رازی که متکلم قوی بوده و در کلام و عقاید کار کرده، تفسیرش، تفسیر کلامی است
رهنامه: با این نگاه میتوان گفت که قرآن ترجمهپذیر نیست. چرا که یک آیه را میتوان با رویکردهای مختلف نظر کرد و همه اینها را نمیتوان همزمان ترجمه کرد.
استاد: برعکس میخواهیم بگوییم که قرآن نه تنها ترجمهپذیر است بلکه براساس عینکهای مختلفی که به چشم زده میشود ممکن است مورد تفسیرهای مختلف و بالتبع ترجمههای مختلف قرار گیرد.