
در این نوشتار نویسنده محترم ضمن برشمردن علوم مورد نیاز برای تفسیر، به بیان معنای گرایشات تفسیری و اقسام آن میپردازد و با برشماری 9 گونه گرایش تفسیری از جمله ادبی، فقهی، اجتماعی و … تک تک این گرایشات را شرح و تعریف مینمایند.
هر مفسری، خواه شیعه یا اهل سنت، برای تفسیر آیات، به علومی نیاز دارد که فراگیری آن ضروری مینماید. سیوطی آن علوم را چنین گزارش میکند:[1]
1ـ علم لغت: با آشنایی با لغت، معانی الفاظ و مدلول آنها بر حسب وضع لغتدانان روشن میشود. مجاهد بر آشنایی به لغت تاکید میکند و میگوید: کسی که به لغت آشنا نیست، شایسته تفسیر قرآن نیست.
2ـ علم نحو: با علم نحو، معنی یک کلمه خاص را با اِعراب متفاوت میتوان روشن کرد.
3ـ علم صرف: علم صرف، علم تغییر ساختار و ابنیه کلمات است. لذا آشنایی مفسر با آن ضرورت دارد.
4ـ علم اشتقاق: برای شناخت ریشه اصلی کلمات، لازم است، زیرا برخی کلمات دارای چند اشتقاق است و هر کدام دارای معنی خاص. مانند مسیح، که آیا از ماده سیاحت است یا از ماده مسح؟
5ـ علم معانی: علمی است که با آن، ترکیب کلام به لحاظ افاده معانی گوناگون روشن میشود.
6ـ علم بیان: علمی است که خواص کلام را از حیث اختلافشان به لحاظ وضوح دلالت و خفای آنها، آشکار میسازد.
7ـ علم بدیع: علم زیبایی کلام است. سه علم معانی، بیان و بدیع در زمره علوم بلاغی و از ارکان تفسیر به حساب میآیند.
8ـ علم قرائت: علم شناخت چگونگی نطق قرآن است.
9ـ علم اصول دین: علم اعتقادات درباره خدا و صفات اوست.
10ـ علم اصول فقه: علمی است که با آن بر فهم احکام فقهی استدلال میشود.
11ـ علم اسباب نزول: علم بیان شأن نزول آیات است.
12ـ علم ناسخ و منسوخ: علم تشخیص آیات منسوخ است.
13ـ علم فقه: علم شناخت احکام الهی است.
14ـ علم بر احادیث: علم تبیین تفسیر مجملات و مبهمات قرآن است.
15ـ علم موهبه: علمی است که از طرف خداوند متعال به افراد عامل به آیات قرآن، هبه شده است.
تعریف گرایش تفسیری و اقسام آن
گرایش تفسیری، نه مربوط به شیوه و مستندات تفسیر، بلکه به تخصص، علاقه و رویکردهای مفسر بر میگردد. لذا اساس رویکرد و تخصص مفسر است که سمت و سوی اهم مطالب آن تفسیر را رقم میزند و برای مثال تعیین میکند که تربیتی، کلامی یا فقهی باشد. زیرا هر مفسری در تفسیر خود از دیدگاه مذهبی، کلامی، سیاسی و … یا تخصص خاصی برخوردار است که در تفسیر او اثرگذار است، و از آن تعبیر به «اتجاه» و «لون»[2] تفسیر نیز میشود. از گرایش تفسیری تعبیر به «موقف» تفسیر مفسر نیز شده که عقاید او را در تفسیر نشان میدهد.[3] لذا تفاسیر از نظر گرایشهای تفسیری، انواع فراوانی دارد که اهم آنها عبارتند از:
- تفسیر ادبی
- تفسیر بلاغی و بیانی
- تفسیر لغوی
- تفسیر فقهی
- تفسیر کلامی
- تفسیر فلسفی
- تفسیر تربیتی
- تفسیر اجتماعی
- تفسیر علوم طبیعی.
که تعریف هر کدام در فصل گرایشها و البته در پایان نیز ویژگی تفاسیر جامع ـ که در بردارنده چند گرایش هستند ـ خواهد آمد.
ادیبان، لغویان، بلاغیون، فقیهان، متکلمان، فلاسفه و حکما، عرفا و متصوفه، عالمان اخلاق، جامعهشناسان، تاریخنگاران، عالمان تجربی و دیگر دانشمندان اسلامی به فهم و تفسیر آیات پرداختند و تفاسیر متفاوتی را سامان دادند. از طرفی، بهره بردن از تعقل و تدبّر در قرآن و همساز شدن با روایات اهل بیت (ع)، موجب شکوفایی تفاسیر گرانقدری شده است.
مجتهدان در تفسیر معتقد بودند که باب اجتهاد در تفسیر همواره مفتوح و تفسیر اجتهادی، مبتنی بر تفسیر آیات براساس اجتهاد و استنباط از کتاب و سنت و ظاهر لفظ و قراین حالیه و مقالیه و اصول عقلیه و بدیهیه و تدبّر در آیات است.
در برخی تفسیرها نیز به یک روش و یا گرایش خاص اکتفا نشد لذا این گونه تفاسیر متضمن روش و گرایشهای گوناگون بوده است.
گرایشهای تفسیری:
تعریف گرایش تفسیری
مقصود از گرایش تفسیری، رویکرد خاصی است که متأثر از تخصص و علایق مفسران در تدوین و تبیین تفسیرشان نمود مییابد. غلبه مباحث تربیتی، کلامی، فقهی و … در تفسیر برخی مفسران را که از آن به اتجاه تفسیری و یا لون تفسیر یاد میشود؛ میتوان در عداد گرایشهای تفسیری برشمرد.
اهم گرایشهای تفسیری
به نظر میرسد با مروری بر گرایشهای تفاسیر موجود، اعم از تفاسیر شیعه و اهل سنت، میتوان اهم گرایشها را به شرح ذیل برشمرد: تفسیر ادبی، تفسیر بلاغی و بیانی، تفسیر لغوی، تفسیر فقهی، تفسیر کلامی، تفسیر فلسفی، تفسیر تربیتی، تفسیر اجتماعی و تفسیر علوم طبیعی.
در ادامه به اختصار به شرح تفاسیر جامع ـ تفاسیری که توأمان در بردارنده چند گرایش تفسیری هستند ـ پرداخته میشود. همچنین گرایشهای تفسیری هر یک از آنها به همراه اهم تفاسیر مرتبط به آن، بررسی میشود.
تفسیر ادبی:
تفسیر ادبی، تفسیری است که گروهی از مفسران با گرایش به مباحث ادبی و نحوی بدان میپردازند. مرحوم آیتالله معرفت در کتاب تفسیر و مفسران، تمامی تفاسیری را که به نحوی با ادبیات عرب ارتباط تنگاتنگ دارند، اعم از اینکه لغوی، بلاغی یا نحوی باشند، در ذیل عنوان تفاسیر ادبی آوردهاند؛[4] اما در اینجا برای وضوح بیشتر مطلب، بین تفاسیر ادبی، لغوی و بلاغی تفاوت قائل شده و آنها را جداگانه بررسی میکنیم. در تفسیرهای ادبی، به مباحث واژهشناسی عربی بسیار اهمیت دادهاند و بر پژوهشهای لفظی و عبارتی نیز، برای کشف مفاهیم و مقاصد قرآن تاکید شده است. چنین مفسرانی به مدد علوم ادبی و با تسلط بر آنها مانند صرف و نحو به تفسیر آیات میپردازند و معانی آیات را با توجه به ترکیب کلمات و قرائت آنها، بیان میکنند.
تعریف تفسیر ادبی
در تفسیر ادبی مؤلف ادیب بیش از هر چیزی به صرف و نحو و قواعد دستوری مربوط به کلمه و کلام زبان عربی در فهم آیه توجه میکند و از روشهای متعارف در تفسیر کمک میگرد.
تسلط کامل به زبان عربی، لازمه فهم قرآن است و مفسران ادیب، عموماً با تاکید بر آن راه تفسیر را پی گرفتهاند. آنان معتقدند که قرآن به زبان عربی نازل شده و از این رو، باید قواعد آن را به طور کامل فرا گرفت و به کار بست تا فهم معانی آن میسّر شود. از امام صادق (ع) نیز چنین روایت شده است: «تعلّموا العربیّه فانّها کلام الله الّذی تکلم به خلقه؛ زبان عربی را فرا گیرید که قرآن به زبان عربی است و خداوند با مردم به این زبان سخن گفته است».[5]
نقش ادبیات عرب در تفسیر قرآن
زبان و ادبیات عرب و قواعد دستوری آن در تفسیر ادبی نقش بسزایی دارد تا جایی که میتوان گفت که زیربنای تفاسیر ادبی از قواعد دستوری، کلمهشناسی و جملهشناسی تشکیل شده است.
نخستین مفسرانی که به جنبه ادبی و بیانی قرآن به معنای اعم اهتمام ورزیدهاند، پیامبر اسلام(ص) و علی (ع) بودهاند. پس از آنها نیز ابن عباس به گسترش آن پرداخته است[6]. در کلام معصومین گاه دیده میشود که با استفاده از قواعد ادبیات عرب به تبیین موضوع یا تفسیر آیهای میپردازند. بهعنوان نمونه امام باقر (ع) در روایتی به زراره در مورد مستند نحوه مسح سر و پا فرمودند: ای زراره هم پیامبر (ص) بدان اشاره فرموده و هم در کتابی که از سوی خدا فرود آمده وجود دارد. از آنجا که خداوند فرموده است: «فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الی المرافق» پس از آن کلام پیشین را از سخن بعد جدا ساخته و فرموده است «وامسحوا برءوسکم» در مییابیم که با «برءوسکم» مسح کردن قسمتی از سر را در نظر گرفته است. به دلیل وجود حرف باء.[7]
تفسیر جامع، تفسیری است که مفسر آن هم زمان از گرایشهای گوناگون تفسیری بهره میبرد. بدین جهت برخی تربیتی، کلامی، فلسفی، ادبی و اجتماعی و برخی دیگر گرایش کلامی، فقهی، اجتماعی، ادبی، علمی و …. دارد.
در زبان عربی، مانند هر زبان دیگر؛ همانگونه که ماده کلمهها برای دلالت بر معنا یا معناهایی وضع شده است، هیئت و ساختار کلمهها نیز برای رساندن معانی و نکاتی وضع شدهاند. از این رو کلمهها در ضمن جملهها و جملهها در ضمن عبارتها در موقعیتهای گوناگونی قرار میگیرند و در هر موقعیتی معنای خاصی را میرسانند که با معنایی که در موقعیتهای دیگر میرسانند مغایرت دارد. برای مثال معنای جمله حالیه با جمله مستأنفه فرق دارد. یک کلمه وقتی فاعل باشد معنای خاصی میدهد و وقتی مفعول باشد معنای دیگر میرساند.[8] پس برای فهم معانی کلمات و جملههای قرآن ناچاریم تا از قواعد زبان عربی استفاده کنیم. البته استفاده از این قواعد به طور متداول در تمامی تفاسیر کم و بیش دیده میشود اما در تفسیر ادبی بهعنوان زیربنا و شاید تنها عنصر سازنده آن دخالت دارد.
لذا توجه به علم صرف از آن جهت ضروری است که مفسر را در شناخت ساختار واژگان و معانی هر یک یاری میرساند.
علم نحو نیز هیئت ترکیبی کلمات را بررسی میکند. زبان عربی از آغاز بر همین قواعد نحوی و نکتههای دستوری استوار بوده و به طور طبیعی این قواعد از سوی قوم عرب رعایت میشده است. آگاهی از این قواعد برای پی بردن به ساختار ترکیبی واژگان و دریافت معنای صحیح آنها در آیات قرآن ضرورت دارد. لذا فهم آیات بدون آگاهی از قواعد نحوی میسر نخواهد بود.
تفسیر بلاغی و بیانی:
مفسران در تفاسیر بلاغی و بیانی، عموماً بلاغت عبارات و کلمات قرآن را مدنظر داشته و به اجتهاد در تفسیر مرکبات قرآن با کمک علم معانی و بیان پرداختهاند. عنایت بر ادوات، حروف، ساختار و اسالیب کلام، مانند کنایات، استعارات، تشبیهات، تمثیل، مجاز، تقدیم و تأخیر، در تفسیر بلاغی، فراوان به چشم میخورد.
از نظر مفسران بلاغی، از جمله برترین اعجازهای قرآن، فصاحت، بلاغت و نکات بیانی آن است که پرداختن به چنین نکاتی در رساندن مفاهیم و مقاصد قرآن، مهمترین وظیفه این تفاسیر است. به نظر آنان فهمیدن نکات بلاغی و بیانی، به دانستن صرف و نحو و لغت بستگی دارد. از تفاسیر بلاغی، گاهی به مجازات القرآن، تشبیهات القرآن و استعارات قرآن تعبیر شده است.
تعریف تفسیر بلاغی و بیانی
در تفسیر بلاغی و بیانی، مفسر صاحب تخصص در بلاغت، بیش از هر چیزی به توضیح بلاغی عبارات و کلمات قرآن میپردازد و آیات قرآن را با کمک روشهای متعارف در تفسیر، تحلیل میکند.
تفسیر لغوی
غالب مفسران تفاسیر لغوی، بر شناخت و اجتهاد در لغات، ریشه و اشتقاق و شکل و تغییرات آنها اهتمام ورزیدهاند. در مباحث لغوی، یافتن معنی اصلی لغت و تطورات آن، مورد نظر مفسر است، چنان که یافتن معنی لغت از سیاق کلام، مهمترین دریافتهای مفسران لغوی است. از نظر آنان، قرآن به زبان مردم سخن گفته و خطاب آن متوجه عموم بوده است نه جمع و گروه خاصی.
توجه به کاربردهای متفاوت یک لغت در قرآن، توجه به مترادفات و متضادها، غرایب، مجاز و حقیقت از جمله مباحث تفاسیر لغوی است. سیره معصومین این بوده است که به تبیین واژگان به هنگام لزوم بپردازند؛ پیامبر اکرم (ص) در جواب سوال عدی بن حاتم و معنای خیط الابیض و الاسود فرمودهاند: «یا ابن حاتم إنما ذلک بیاض النهار و سواد اللیل فابتداء الصوم من هذا الوقت».[9]
در تفاسیر لغوی، هم به وضع نخستین لغت و هم کاربردهای آن در زبان قرآن پرداخته میشود. تعدادی از صحابه، پیشگام چنین مبحثی بودهاند؛ مثلا نافع بن ارزق و نجده بن عویمی از ابن عباس درخواست کردند تا مفاهیم قرآن را با استشهاداتی از کلام عرب بیان کند و او نیز مطابق با شرط آنها تفسیر نمود.[10] در دورههای بعد هم، مفسران بزرگی به بررسی معانی لغوی توجه داشتهاند تا آنکه مفسر بزرگ جهان اسلام، امین الاسلام طبرسی، در بحثهای لغوی کتاب مجمع البیان، به خوبی به بررسی لغات قرآن پرداخته و ضمن ریشهشناسی آنها، بر وجوه و نظایر آنها هم در تفسیر آیات، توجه نموده است.
نکته مهم دیگری که لازم به یادآوری است، اینکه در قرآن واژگان مبهم، غریب و دخیل وجود دارد و به همین دلیل کتابهایی در ذیل عناوین مبهمات القرآن، غرایب القرآن و دخیل القرآن نوشتهاند که آنها نیز در شمار تفاسیر لغوی قرار میگیرند.
این عناوین را به ضمیمه لغات القرآن، مجازات القرآن، متشابهات القرآن، معانی القرآن، وجوه و نظایر قرآن میتوان از موضوعات مفردات قرآن بر شمرد. مناسبتر آن است که برخی از عناوین از جمله اعراب القرآن، قرائات القرآن، فهرستنگاری قرآنی و نیز اشتقاق الفاظ قرآن را به طور مجزا مطرح ساخت.[11]
مرحوم آیت الله معرفت معتقد است که میتوان تفسیر لغوی را جزئی از تفسیر موضوعی به حساب آورد، زیرا تنها به تفسیر و تبیین واژههای مشکل قرآن پرداخته است.[12] او معتقد است که قرآن بر آن بوده، از واژههای فصیح و متداول در میان عرب اصیل، از هر قبیله بهره گیرد و با این روش حکیمانه، وحدت زبانی فراگیری فراهم آورده است.[13]
تعریف تفسیر لغوی
در تفسیر لغوی، مفسر با توجه به تخصصش در لغتشناسی، تلاش میکند تا با بیشترین تلاش به بررسی وضع و استعمالات آن و سیر تحول آن تا به هنگام نزول و پس از آن، به مراد الهی و معنی آیه دست یابد و از روشهای متعارف تفسیر کمک میگیرد.
تفسیر فقهی
در تفاسیر فقهی، همت و اجتهاد بیشتر مفسران، بر شناخت و دریافت احکام فقهی الهی از آیات قرآن استوار است. اجتهاد آنان بر یافتن احکام فرعی از مفاهیم آیات فقهی است. حدود پانصد آیه در قرآن، جزء آیات الاحکام شمرده شده است. تفاسیر فقهی از تفاسیر قدیمی محسوب میشوند. برخی از آنها براساس ترتیب آیات مصحف موجود، تألیف شدهاند و برخی براساس موضوعات فقهی، تهیه و تدوین شده است.
بیشترین اجتهاد مفسران فقهی، بر تفریع فروع فقهی و استفاده از آیات قرآن، برای بیان حکم شرعی آنهاست. آنها حکم عملی مربوط به عبادات و معاملات را بیان کردهاند. چنین مفسرانی، فقیهانی هستند که تفسیر آیات را براساس اصول و مبانی فقهی، تدوین نموده و بر آن اساس، فتاوی خود را بیان کردهاند. غالب چنین تفسیرهایی، نام «آیات الاحکام» به خود گرفته و از قرن دوم تاکنون، همواره فقیهان آنها را تدوین کردهاند. تفسیر آیات الاحکام، یکی از نمادهای تفسیر موضوعی به شمار میرود.[14]
تعریف تفسیر فقهی
در تفسیر فقهی، مفسر فقیه سعی دارد با توجه فراوان به آیات فقهی، به بیان و تفسیر اجتهادی احکام فقهی پنجگانه برای مکلفان بپردازد و از یک یا چند روش متعارف تفسیری کمک بگیرد.
تفسیر کلامی
از جمله گرایشهای تفسیری، تفاسیر کلامی است که مفسران با سبک و گرایش کلامی، به تفسیر آیات پرداختهاند. در اینگونه تفسیرها، بیشتر به آیاتی که بیانگر عقاید مسلمانان است، پرداختهاند. از طرفی، چون در بین مسلمانان، هر مفسری از گرایش کلامی خاصی مانند اشعری، معتزله و شیعی برخوردار بوده، از این رو، گروهی از آنان با پذیرفتن مبانی فکری و اعتقادی خاص خود در کلام، به تفسیر آیات و دفاع از عقاید خویش و پاسخگویی به شبهات مخالف، میپردازند، لذا تفاسیر کلامی با انگیزه دفاع از عقاید خاصی شکل گرفتهاند.
در تفاسیر کلامی برخلاف دیگر تفاسیر، آیاتی که به بیان عقاید همچون توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد مربوط است به تفصیل مطالعه و تتبع شدهاند. مفسران کلامی معتقدند که قرآن، برترین و ارزشمندترین کتابی است که به مسائل کلامی پرداخته و اعتقادات مسلمانان را تبیین کرده است، هر چند آن مطالب کلی و نیازمند تفسیر است. در این تفسیرها، مفسران کلامی از روایات، لغت و بلاغت بهره بردهاند. جنبه غالب آنها، پرداختن به مباحث اعتقادی است.
در تفاسیر کلامی، شیوه استدلال نیز اثبات یا نفی عقیدهای بوده است. برخی تفسیر کلامی چون از روایات با استدلال به شکل گستردهتر استفاده کردهاند دارای دو گروه کلامی ـ روایی یا کلامی ـ فلسفی هستند. در تفاسیر کلامی، نخست به دفاع از مباحث اعتقادی مسلمانان پرداخته شده و سپس مباحث کلامی میان گروهی مسلمانان تبیین شده است؛ زیرا مسلمانان از نظر اعتقادی و دیدگاههای کلامی به فرقههای گوناگونی از جمله اشاعره، معتزله، شیعه و زیدی تقسیم شده و هر یک برای خویش، مبانی اعتقادی خاصی را پذیرفتهاند که اوج این کشمکشها، در قرن چهارم و پنجم هجری بوده است. تفاسیر غیر کلامی چون هدف دیگری را دنبال میکردهاند در تفسیر آیات کلامی، کمتر از علت خاصی دفاع کردهاند.
تعریف تفسیر کلامی
در تفسیر کلامی، مفسر متکلم، با توجه به آیات کلامی، بیشتر به بیان و تفسیر کلامی آیات میپردازد و عقیده خاصی را با کمک روشهای متعارف در تفسیر، تحلیل مینماید.
تفسیر فلسفی
از جمله گرایشهای تفسیری، تفاسیر فلسفی است که با گرایش و مذاقی فلسفی تدوین شدهاند. در تفاسیر فلسفی به اصول و قواعد فلسفی برای ادراک مفاهیم و مقاصد قرآن اهتمام فراوان میشود. چنین مفسرانی که با نگرش فلسفی به تفسیر آیات میپردازند، معتقد به یکی از مکتبهای فلسفی، مانند مکتب مشاء، اشراق و حکمت متعالیه هستند و با توجه به گرایش فلسفی خود، به تفسیر آیات اهتمام ورزیدهاند.
در تفاسیر فلسفی از شیوه استدلال، در تفسیر آیات بهره وافر گرفته میشود و آیات مربوط به هستی و وجود، با تدبّر خاص خود و براساس شیوه فلسفی تفسیر میشود. هر مفسر فیلسوفی، براساس مکتب تفسیری و به دفاع از مشرب فلسفی خود، آیات مورد نظر را تفسیر میکند. برخی تفاسیر فلسفی از گرایش کلامی، عرفانی و روایی نیز برخورداند ولی گرایش غالب آنها، اسلوب فلسفی است. چنین مفسرانی فیلسوف نیز به حساب میآیند.
ابوعلی سینا که روش مشاء داشته، به تفسیر سوره ناس و فلق و دیگر سور پرداخته؛ سهروردی که دارای روش اشراق بوده، در آثار خود به تفسیر آیات به سبک خویش مبادر کرده؛ ملاصدرا نیز تفسیر آیات را به سبک حکمت متعالیه ارائه کرده است.
تعریف تفسیر فلسفی
در تفسیر فلسفی، مفسر فیلسوف، با توجه فراوان به آیات فلسفی به بیان و دیدگاه فلسفی خود در آیات میپردازد و از روشهای متعارف بهره میگیرد.
تفسیر تربیتی
از جمله گرایشهای تفسیری، تفسیر تربیتی است که در آن، مفسر به جنبههای اخلاقی و هدایتی قرآن میپردازد. از نگاه مفسران این گرایش، حاوی مهمترین نکتههای تفسیری، مطالب اخلاقی و هدایتی است که با تفسیر و تبیین آیات مورد نظر، جنبههای هدایتی قرآن را باز میتاباند.
تعریف تفسیر تربیتی
تفسیر تربیتی گرایشی در تفسیر است که رویکرد ویژهای به بررسی و تحلیل آیات اخلاقی و هدایتی قرآن دارد. بیشترین کوشش مفسر متخصص در علوم تربیتی، یافتن نکات هدایتی و اخلاقی آیات قرآن است و در این راه بیشتر از روش تفسیر روایی و تطبیق آیات بهره میگیرد.
در گرایش تربیتی، اجتهاد و تدبر مفسر نه تنها برای یافتن مسائل کلامی، فلسفی، عرفانی، فقهی و بلاغی، بلکه غالباً مصروف تبیین نکات تربیتی و هدایتی آیات میشود. اگر مفسر به روایت یا مسائل کلامی، اعتقادی، تاریخی و شأن نزول آیات میپردازد، هدف و انگیزه وی، پی بردن به نکات هدایتی قرآن است.
تفسیر اجتماعی
از جمله گرایش تفسیری، تفسیر «اجتماعی» است که حاصل رویکرد مفسران دوران جدید است. آنها اهتمام خود را برای حل مسائل اجتماعی، پرداختن به تفسیر آیات میدانند. این دسته از مفسران به سبک و روش نوینی به تفسیر رو کرده، معتقدند که در سایه تحولات جدید و بروز مشکلات اجتماعی، بهترین راهحل، مراجعه به تفسیر قرآن است و باید تفسیر آیات را نه با دیدگاه کلامی، فلسفی و ادبی، بلکه با نگرش اجتماعی تحلیل و مورد مطالعه و تفسیر جدی قرار داد.
توجه به مسائل اجتماعی در تفسیر از دیرباز مورد توجه مفسران بوده است، اما در دوران معاصر این گرایش تفسیری رنگی نو به خود گرفته و با پرداختن به مسائل اجتماعی، درخشیده است. از این رو گرایش اجتماعی در تفسیر را میتوان حاصل رویکرد مفسران دوران جدید دانست.
پیشتاز این گرایش تفسیری، شیخ محمد عبده (المنار) است. وی ـ از مفسران قرن چهاردهم هجری ـ این بنیان عظیم را بنا نهاد و با روی آوردن به عقل، به بررسی و نقد مسائل اجتماعی از منظر قرآن پرداخت.
پس از عبده، رشید رضا (المنار)، شیخ محمد قاسمی (محاسن التأویل)، شیخ احمد مصطفی مراغی (تفسیر مراغی)، سید قطب (فی ظلال القرآن)، شیخ محمدجواد مغنیه (الکاشف)، شیخ محمد صادقی (الفرقان فی تفسیر القرآن)، سید محمدحسین فضل الله (من وحی القرآن)، سید محمد شیرازی (تقریب القرآن الی الاذهان)، ابن عاشور (التحریر و التنویر)، سید محمدتقی مدرسی (من هدی القرآن)، علامه طباطبایی (المیزان فی تفسیر القرآن) و آیت الله مکارم شیرازی (تفسیر نمونه) به این گرایش اجتماعی در تفاسیر خود پرداختهاند.[15]
تعریف تفسیر اجتماعی
تفسیر اجتماعی، گرایشی در تفسیر است که مفسر متخصص با تبیین علوم اجتماعی و با هدف حل مشکلات اجتماعی به تفسیر آیات میپردازد. در این گرایش از منظر پدیدهها و حوادث اجتماعی به آیات نگریسته میشود و آیاتی که به مسائل اجتماعی پرداختهاند، تحلیل میشوند.
مفسر دارای این گرایش، معتقد است که هیچ کتاب آسمانی به گستردگی قرآن، مسائل اجتماعی را بیان نکرده و مسائل مربوط به زندگی اجتماعی انسان را از منظر الهی ارائه نداده است. نیز هیچ کتاب آسمانی مانند قرآن، رابطه بین انسانها در زندگی فردی و اجتماعی و رابطه بین انسان و خدا را بحث و تحلیل نکرده است.
تفسیر علوم طبیعی
یکی از گرایشهای تفسیر، تفسیر علوم طبیعی و دانشهای مربوط به طبیعت است که علوم تجربی، پزشکی و … را شامل میشود. علوم تجربی براساس حس و تجربه و در برابر علوم انسانی است که گسترش آن از رویکردهای جدید در مباحث تفسیری است. از نگاه چنین مفسرانی، قرآن متعرض نکات علوم طبیعی شده است که با گذشت زمان و پیشرفت علوم تجربی، بیشتر روشن میشوند؛ زیرا قرآن در 1400 سال پیش به مسائل مهم علمی درباره زمین، آسمان، انسان، خلقت، خورشید، ستارگان، گیاهان و حیوانات پرداخته است.
در تفاسیر جامع، مفسران غالباً ادیب، حکیم، فقیه، فیلسوف و متکلماند و معتقدند که در تفسیر قرآن، نباید به گرایش خاصی پرداخت، زیرا قرآن دارای ابعاد متفاوتی است، لذا در تفسیر آیات باید به تمام یا اکثر آن ابعاد توجه داشت. اقبال به تفاسیر جامع همواره در حال گسترش بوده و مسلمانان نیز به این گونه تفاسیر بسیار تمایل دارند.
در تفاسیر مبتنی بر علوم طبیعی، برخی سعی بر تطبیق نظریههای علمی خود بر قرآن کردهاند و برخی هم در مقابل، از علوم موجود تجربی، در فهم تفسیر آیات بهره جستهاند. مفسران چنین گرایشی، از نظریههای دانشمندان در تفسیر آیات بهره برده و قرآن را کتابی میدانند که از جمله اعجاز آن، در بردارنده آیات علمی است.
هدف در این گرایش تفسیری، آن است که نشان دهد قرآن در بردارنده اشاراتی گذرا بر بسیاری از اسرار طبیعت است؛ اسراری که گاه، علوم طبیعی به تازگی آن را کشف کرده یا در آستانه کشف آن است.[16]
تعریف تفسیر علوم طبیعی
در تفسیر علوم طبیعی، مفسر متخصص در علوم طبیعی و تجربی، با رویکرد برداشت علمی از آیات قرآن و با هدف پردهبرداری و نشان دادن اشارات علمی آیات، اقدام به تفسیر میکند و بیشتر از هر چیزی به بررسی آیات علوم طبیعی میپردازد. مفسر دارای این گرایش از پیشرفت علوم و تجربیات بشر در فهم آیات علمی بهره میجوید و میکوشد آیات علمی قرآن را به نظریه یا حقیقتی علمی تفسیر کند.
مفسر لازم است با دارا بودن شرایط لازم و با رعایت ضوابط تفسیر معتبر، اقدام به تفسیر علوم طبیعی قرآن کند. او سعی میکند با استفاده از مطالب قطعی علوم ـ که از طریق دلیل عقلی پشتیبانی میشود ـ و با ظاهر آیات قرآن مطابق با معنای لغوی و اصطلاحی، به تفسیر علوم طبیعی بپردازد. تفسیر در این دیدگاه، معانی مجهول قرآن را کشف کرده و در اختیار انسانهای تشنه حقیقت قرار میدهد. چنین تفسیری، بهترین نوع صحیح از تفسیر علوم طبیعی و حسی است.
در این دیدگاه تفسیری، باید از هرگونه تأویل و تفسیر به رأی پرهیز کرد و تنها به طور احتمالی از مقصود قرآن سخن گفت؛ زیرا علوم طبیعی به دلیل استقرای ناقص و مبنای غیر قطعی که اساس آنهاست، نمیتوانند نظریات قطعی بدهند.
برای مثال، از آیه شریفه «والشمس تجری لمستقر» (یس/ 38)؛ خورشید در جریان است تا در محل خود استقرار یابد. که در زمان صدر اسلام نازل شد، مردم همین حرکت حسی و روزمره خورشید را میفهمیدند؛ در حالی که حرکت خورشید، از مشرق به مغرب کاذب است؛ زیرا خطای حس باصره ماست و در حقیقت، زمین در حرکت است. از این رو، ما خورشید را متحرک میبینیم، همانطور که شخص سوار بر قطار، خانههای کنار جاده را در حرکت میبیند و با پیشرفت علوم بشری و کشف حرکت زمین و خورشید روشن شد که خورشید، خود دارای حرکت انتقالی است، نه حرکت کاذب، بلکه واقعی و نه تنها خورشید بلکه تمام منظومه شمسی و حتی کهکشان راه شیری در حرکت است. پس میگوییم اگر به طور قطعی، اثبات شد که خورشید در حرکت است و ظاهر آیه قرآن هم میگوید که خورشید در جریان است؛ پس منظور قرآن، حرکت واقعی (حرکت انتقالی و …) خورشید است. علاوه بر آن، قرآن از «جریان» خورشید سخن میگوید، نه حرکت آن و در علوم جدید کیهانشناسی بیان شده که خورشید، حالت گازی شکل دارد که در اثر انفجارات هسته، مرتب زیر و رو میشود[17] و در فضا جریان دارد و همچون گلولهای جامد نیست که فقط حرکت کند و بلکه مثل آب در جریان است.
تفسیر علوم طبیعی در این دیدگاه، اعجاز علمی قرآن را نیز اثبات میکند؛ برای مدل قانون زوجیت تمام گیاهان، در قرن هفدهم میلادی کشف شد، اما قرآن[18] حدود ده قرن قبل از آن از زوج بودن تمام گیاهان، بلکه همه موجودات سخن گفته است.
تفسیر جامع
تفسیر جامع، تفسیری است که مفسر آن هم زمان از گرایشهای گوناگون تفسیری بهره میبرد. بدین جهت برخی تربیتی، کلامی، فلسفی، ادبی و اجتماعی و برخی دیگر گرایش کلامی، فقهی، اجتماعی، ادبی، علمی و …. دارد.
در تفاسیر جامع، مفسران غالباً ادیب، حکیم، فقیه، فیلسوف و متکلماند و معتقدند که در تفسیر قرآن، نباید به گرایش خاصی پرداخت، زیرا قرآن دارای ابعاد متفاوتی است، لذا در تفسیر آیات باید به تمام یا اکثر آن ابعاد توجه داشت. اقبال به تفاسیر جامع همواره در حال گسترش بوده و مسلمانان نیز به این گونه تفاسیر بسیار تمایل دارند.
پی نوشت ها:
[1]. سیوطی، الاتقان، ج 4، ص 213 ـ 215.
[2]. همان، ج 1، ص 20.
[3]. ایازی، المفسرون حیاتهم و منهجهم، ص 31 و بابایِی، مکاتب تفسیری، ج 1، ص 18.
[4]. معرفت، تفسیر و مفسران، ج 4، ص 408.
[5]. صدوق، خصال، ؟؟؟؛ طوسی، استبصار، ج 2، ص 20.
[6]. علوی مهر، روشها و گرایشهای تفسیری، ص 257.
[7]. کلینی، الکافی، ج 3، ص 30، ح 4.
[8]. رجبی، روش تفسیر قرآن، ص 81 .
[9]. طوسی، مجمع البیان، ج 2، ص 505.
[10]. علوی مهر، روشها و گرایشهای تفسیری، ص 266؛ سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج 2، ص 8 .
[11]. دیاری بیدگلی، درآمدی بر تاریخ علوم قرآنی، ص 170.
[12]. معرفت، تفسیر و مفسران، ج 2، ص 541.
[13]. همان.
[14]. فاکر میبدی، فقه القرآن در بستر تاریخ، فصلنامه شیعه شناسی، ش 17، بهار 1386.
[15]. تفسیر و مفسران، ج 2، ص 283.
[16]. معرفت، تفسیر و مفسران، ج 2، ص ؟؟؟
[17]. همان، ص ؟؟؟؟
[18]. یس/ ؟؟؟
مسیح، که آیا از ماده سیاحت است یا از ماده مسح؟