
شهر بروجرد، صفر 1292
سید حسین طباطبایی بروجردی، پس از سی و دو واسطه از امام حسن مجتبی (ع)، برای اولین بار، برق چشمهای روشن خود را به پدر و مادری از تبار علم هدیه داد. چشمانی جویای علم که تا سن هشتاد و هشت سالگی، کلمات وحی و عصمت را عاشقانه تفقه کردند. حاج سید علی طباطبایی، پدر پر مهر و محبت سید حسین، از آغاز، فرزند مستعد را تحت تعلیم و تربیت قرار داد و فرزند در کنار تعالیم پدر، کتابهای گلستان سعدی، جامعالمقدمات، سیوطی و منطق را در مکتبخانه آموخت. او پس از آموزش در مکتبخانه، با ورود به مدرسه نوربخش بروجرد به تکمیل علوم حوزوی ادامه داد و به فراگیری فقه و اصول پرداخت.
سفر به اصفهان
روزگار تحصیل در بروجرد سید حسین را به سن هجده سالگی رساند و استاد جوان دیگر بروجرد را برای ادامهی تحصیل مناسب نمیدید. در حوزه پر رونق اصفهان اساتید بزرگی مانند ملامحمد کاشانی، میرزا ابوالمعالی کلباسی، سید محمد تقی مدرس، سید محمدباقر درچهای و عارف بزرگی به نام جهانگیرخان قشقایی منتظر طلبهی مستعد و سختکوشی همچون سید حسین بودند. سید حسین بروجردی وطن را به قصد اصفهان ترک کرد و با تلمذ در محضر آن اساتید بزرگ از سال 1310 هـ . ق. دورهی اول اقامت در اصفهان را گذراند. او پس از چهار سال نامهای از پدر دریافت کرد که او را به بروجرد خوانده بود. عالم جوان وقتی به دستور پدر به بروجرد مراجعت میکند، متوجه میشود که مقدمات ازدواجش فراهم شده و مجبور است امر پدر را اطاعت کند. برنامههای ازدواج مدتی سید حسین را در بروجرد متوقف نمود و پس از توقف کوتاه در بروجرد، این بار سید حسین بروجردی همراه خانواده عازم اصفهان شد. با گذشت پنج سال در اصفهان، استاد جوان به مراتب عالی از اجتهاد دست یافت.
سفر به نجف
آیتالله بروجردی در سال 1319 هـ . ق. برای دیدار با پدر به وطن بازگشت و سپس با تاکید و سفارش پدر عازم حوزهی نجف شد. در آن روزگار حوزهی نجف مهمترین حوزهی علمی در جهان تشیع بود و آیتالله بروجردی که نه سال از حیات علمی خود را در اصفهان گذرانیده بود، اکنون میرفت تا نه سال دیگر در محضر علمی بزرگانی همچون آخوند خراسانی و شیخ الشریعهی اصفهانی، فقه و اصول و رجال بیاموزد. حوزهی نجف که حوزه ی پر رونقی بود با حضور ایشان شادابی تازهتری پیدا کرد و در جلسات درس فقهای نجف تحول خاصی ایجاد شد. استعداد شگفت و تیزهوشی و سختکوشی آقا حسین بروجردی آوازۀ علمی او را به گوش اهل علم رسانید، تا آنجا که ایشان را مورد عنایت و توجه خاصِ یگانه استاد آن روزگار مرحوم آیتالله آخوند خراسانی قرار داد. آقای بروجردی که تدریس را در اصفهان شروع کرده بود با حضور در حوزهی نجف در کنار تحصیل به تدریس هم پرداخت و کتاب «فصول» را متن درس خود قرار داد. این درس ویژگیهای خود را داشت، چنانکه از خود آیتالله بروجردی نقل شده است که: در تدریس فصول سعی داشتم همهی اشکالات صاحب فصول را بر صاحب قوانین جواب بگویم.
بازگشت به وطن
آیتالله بروجردی در 1328 هـ . ق. به خاطر دیدار با خانواده به وطن بازگشت. شهر بروجرد یکپارچه به استقبال این فقیه پر آوازه رفت و ایشان در میان استقبال کمنظیر مردم و علما وارد شهر شد. ایشان علیرغم قولی که به استادش آخوند خراسانی داده بود که پس از دیدار با خانواده به نجف بازگردد، ولی درگذشت پدر مانع از بازگشت او به نجف شد. دیری نگذشت که در سال 1329 هـ . ق. خبر رحلت آخوند خراسانی آقای بروجردی را در اندوهی دو چندان فرو برد. ایشان بارها فرموده بود که: مرگ دو پدر به دنبال هم مرا به ستوه آورد و سخت منقلب کرد. آقا حسین بروجردی که مرد علم و تحقیق بود، وطن را مکان مناسبی برای ادامهی تحقیقات یافت. ایشان در کنار خدمات اجتماعی، در همان شهر مشغول تدریس و تحقیق و تالیف شدند، به طوری که عمدهی آثار مکتوب ایشان و ابتکاراتشان در روش تحقیق و استنباط فقه در آنجا شکل گرفت. درس جذاب آقای بروجردی در مدرسه نوربخش و مسجد سید جواد و اغلب در منزل خود ایشان برپا میشد. آوازهی علمی این درس، مشتاقان علم را از شهرهای دیگر به بروجرد کشانده بود و جویندگان علم از شهرهایی همچون قم، کاشان، اصفهان، خوزستان به بروجرد آمده بودند و به تدریج این شهر به یک مرکز علمی تبدیل شده بود. در آن زمان مرحوم آیتالله بروجردی در شهر خود و شهرهای اطراف مرجع دینی مردم نیز بودند و علاوه بر اقامهی نماز جماعت در ماه مبارک رمضان منبر میرفتند. ایشان در سال 1344 هـ . ق. از راه عتبات عالیات به زیارت خانه خدا مشرف گشتند و در سال 1345 هـ . ق. ورود ایشان به ایران از راه بصره مصادف بود با مبارزات علمای اصفهان بر ضد حکام مستبد که در این ارتباط ایشان در راه قصر شیرین دستگیر و به تهران انتقال داده شدند. اقامت ایشان در تهران صد روز طول کشید و پس از رفع محدودیتها ایشان به قصد زیارت امام رضا (ع) عازم مشهد شدند. پس از اقامت سیزده ماهه در مشهد آیتالله بروجردی به قم آمدند و در نهایت به بروجرد بازگشتند. این دوره از حیات علمی حضرت آیتالله بروجردی، یعنی از زمانی که حضور علمی ایشان در نجف خاتمه یافت، تا سال 1364 هـ . ق. بیش از سی سال طول کشید. ایشان در همین سال برای معالجه بیماری به تهران رفتند و در بیمارستان فیروزآبادی در دو مرحله مورد عمل جراحی قرار گرفتند. خبر بیماری ایشان بزرگان قم و تهران را به عیادت ایشان کشانید و از این فرصت فقهای سرشناس قم که در رأس آنها حاج آقا روح الله خمینی قرار داشت استفاده کردند و از آیتالله بروجردی جهت اقامت در قم و قبول مرجعیت دعوت به عمل آوردند. این موضوع پس از اصرار علما، بالاخره مورد قبول ایشان واقع شد.
حضور در قم و مرجعیت مطلق
آیتالله العظمی حاج سید حسین بروجردی عصر پنجشنبه، بیست و ششم صفر سال 1364، در میان استقبال بینظیر مراجع، علما و مردم وارد قم شدند. ایشان پس از استقرار کامل در قم شروع به تدریس فقه و اصول نمودند که این دروس قبل از ظهر در مدرسه عشقعلی و بعد از ظهر در مدرسه فیضیه و گاهی هم در مسجد بالاسر حرم مطهر برگزار میشد. اغلب فضلا و مدرسین سرشناس از جمله حاج آقا روح الله خمینی و سید محمد محقق داماد و حاج آقا مرتضی حایری در این دروس حضور پیدا میکردند. از طرفی آیتالله سید صدرالدین صدر که خود از مراجع تقلید بود و در صحن بزرگ حرم اقامه جماعت میکرد، جایگاه نماز خود را به آیتالله بروجردی واگذار کرد و به احترام او نماز جماعت خود را تعطیل نمود. علاوه بر اینها مرحوم آیتالله سید محمد حجت یکی دیگر از مراجع وقت پایگاه تدریس خویش را در اختیار ایشان قرار داد. مرحوم آیتالله سید محمد تقی خوانساری هم که در واقع جزو شاگردان نجف ایشان محسوب میشد، به عنوان احترام در درس ایشان شرکت جست و همه امور روز به روز بر تقویت بنیهی رهبری و مرجعیت آیتالله بروجردی افزود.
از سوی دیگر حدود یک سال بعد در ذیالحجه 1365 آیتالله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی از مراجع بزرگ تقلید در نجف رحلت کرد. علمای نجف و مقلدین ایشان و به دنبال آن شیعیان سرتاسر جهان به آیتالله بروجردی روی آوردند و در مدت اندکی «مرجعیت علی الاطلاق» ایشان به مرحله ظهور رسید.
پیش از ورود آیتالله بروجردی به قم، حوزهی علمیه به سرپرستی حضرات آیات عظام: صدر، حجت و خوانساری اداره میشد و چون دستگاه و تشکیلات مدیریتی در وجود این سه شخصیت بزرگ تقسیم و تفکیک شده بود آن استحکام، قاطعیت و صلابت را نمیتوانست داشته باشد.
با مدیریت واحد و رهبری قاطع آیتالله بروجردی که تا سال 1280 هـ . ق. حدود شانزده سال ادامه یافت و تحولات عظیمی از نظر سیاسی، اجتماعی و همچنین در بعد تألیف، تصنیف و ترجمه و چاپ کتب فقهی و در ساختار مدیریتی حوزههای علمیه و سازماندهی آن پدید آمد.
رحلت
فقیه بزرگ عصر حاضر پس از هفتاد سال تلاش علمی و فعالیتهای اجتماعی و سیاسی در صبح روز پنجشنبه دوازدهم شوال 1380 هـ . ق. برابر با 10/1/1340 هجری شمسی در حالی که هشتاد و هشت بهار زندگی را پشت سر گذاشته بود، چشم از جهان فرو بست.
مرحوم آیتالله حاج شیخ مجتبی عراقی از شخصیتهای علمی حوزه و از نزدیکان و ملازمان آیتالله بروجردی از مراسم تشییع و تدفین پیکر آن فقیه فقید چنین نقل میکند:
… وقتی که با شکوه تمام جنازه را تشییع کردند و به مسجد اعظم، برای دفن آوردند، خداوند مرا مفتخر به عنایتی کرد و آن در لحد نهادن آن بزرگوار بود. عدهی معدودی اطراف جنازه بودیم. حاج احمد نزد من آمد و گفت: آقا فرمودند آقا مجتبی مرا در قبر بگذارد. از این مطلب حالت عجیبی به من دست داد. وقتی وارد قبر شدم، تمام مستحبات دفن که سابقهی ذهنی نسبت به آن نداشتم به یادم آمد. آداب را به جا آوردم. آن بزرگوار را در لحد نهادم. صورتشان را باز کردم و روی خشت گذاشتم و شروع به تلقین کردم. وقتی شانههایشان را گرفتم و گفتم: «افهم و اسمع» ناگهان همهمهی آن بزرگوار بلند شد. من با همهمهی ایشان بسیار آشنا بودم. وقتی برای شرکت در مجلس استفتاء میرفتم در ایوان منزل، همهمهی ایشان را از بین همهمهی صداها میفهمیدم. با خود گفتم: شاید خیال به من دست داده است. سرم را بلند کردم، دیدم در بیرون همهمه نیست. دوباره سرم را به داخل قبر بردم و دقت کردم، همان همهمه را شنیدم. این از مقام بلند آن جناب حکایت میکند.
آنچه آورده شد نگاهی گذرا بود به زندگی پر برکت مرحوم حضرت آیتالله العظمی بروجردی (ره). به یقین خدمات علمی و معنوی آن بزرگوار در این وجیزهها و با اینگونه قلمها قابل بیان نیست و امیدواریم که نقصهای این یادداشت بخشیده شوند.
منابع:
1ـ مجلهی حوزه، ش 44 و 34
2ـ زندگانی آیتالله بروجردی
3ـ سایت حضرت آیتالله بروجردی
4ـ طلایهداران تقریب 1، آیتالله بروجردی، آیت اخلاص
5ـ مفاخر اسلام، علی دوانی