شما اینجا هستید: رهنامه پژوهش » آرشیو مجلات / ش 9 » مستغنی محتاج؛ نگاهي به آفت‌هاي افراط در اعتماد به نفس علمي

طلبه بر اثر عدم تعادل و افراط در خودباوري و اعتماد به نفس، نمي تواند ارتباط صحيح و متعادلي با عوامل کمک‏ کننده و ارتقابخش در مسير علم ‏آموزي، برقرار کند. لذا با آسيب‏ هايي مواجه مي‏ شود که مي‏ تواند آينده علمي و معنوي طلبه را تباه کند و عمر و استعداد او را ضايع گرداند.

خودباوري و اعتماد به نفس در راه علم ‏آموزي، افزون بر آثار ويژه و شگفتي که دارد، اگر از حالت تعادل خارج شود، مي‏تواند آفاتي را در پي داشته باشد و محروميت‏هايي را براي طالب علم به همراه آورد.

خودباوري و اعتماد به نفس، «احساس استغنا از غير» را پديد مي‏آورد و دقيقاً همين احساس است که برکات يا آفات مترتب بر خودباوري را در وجود انسان رقم مي‏زند. هنگامي که طلبه احساس مي‏کند براي فهم مسائل و کاوش در زواياي دقيق علم، به ديگران نيازي ندارد، معطل استاد و کتاب و هم‏بحث نمي‏ماند و حرکت علمي خود را سامان مي‏ دهد. در اين مرحله، احساس بي‏نيازي، بسيار مبارک و حرکت‏بخش است و بايد يکي از مهم‌ترين آثار خودباوري را همين حرکت‏بخشي دانست، ولي هنگامي آفت‌ها آغاز مي‏ شود که طلبه، در ادامه مسير هم به همين منوال حرکت مي‏کند و توان و فهم خود را تنها محور تحصيل علم قرار مي‏دهد.

اينجاست که ارتباط صحيح و متعادل طلبه با عوامل کمک‏ کننده و ارتقابخش در مسير درست علم ‏آموزي،قطع مي‏شود و آسيب‏هايي را متوجه طلبه مي‏کند. اين آسيب‏ها، حتي مي‏تواند آينده علمي و معنوي طلبه را تباه کند و عمر و استعداد او را ضايع گرداند. توجه به اين آسيب‏ها، زماني حساسيت بيشتري پيدا مي‏کند که بدانيم افراط در خودباوري، غالباً در ميان طلاب مستعد و برجسته، زمينه آماده ‏تري براي بروز دارد و اين مسئله، رسيدگي خاص مسئولان را مي‏طلبد.

در اين مجال کوتاه، به بررسي آثار افراط در خودباوري و ترسيم حالت تعادل در هر يک،مي ‏پردازيم.

1ـ خودباوري و تلمذ در محضر استاد

استاد، به ويژه در نظام آموزشي حوزه، جايگاه مهمي در تعليم و تربيت شاگردان دارد؛ به ويژه استادي که در جنبه‌هاي گوناگون علمي و معنوي، خود را ساخته و در زمينه تربيت، باتجربه نيز باشد، آثار معجزه‏گونه‏اي خواهد داشت و طلبه را به سرعت پيش خواهد برد.

اگر طلبه در مسير رشد خود، جانب تعادل را در خودباوري نگه ندارد، طبيعتاً ميل به زانوزدن در محضر استاد را از دست خواهد داد و اين ضرورت را اتلاف وقت خواهد پنداشت. هم‌چنين اين طلبه‏ که رشدي خودبسنده دارد، به‏شدت در معرض افتادن در ورطه برخي مباني و روش‌هاي خودساخته و نادرست است و ارتباط با استاد، به ويژه استادي که به برخي ويژگي‌هايش اشاره شد، او را از افتادن در چنين ورطه‏هايي در امان نگه مي‏دارد. البته توجه به اين نکته هم ضروري است که گاهي با استاداني روبه‌رو مي‌شويم که خوش‏ فهم و خوش‏فکر هستند و حلقه‌هاي درسي با طلاب تشکيل داده‌اند. گاهي به اين دليل که استاد در قبال همه عالمان، خود را صاحب فکر و سبک مي‌داند، چنان به نقد و رد آراي عالمان مي‌پردازد که طلبه‌اي که هنوز در ابتداي راه است، به خود جرأت مي‌دهد حتي پيش از آنکه سخن عالمان را دريابد، در رويارويي با هر قولي و با تأمل سطحي و ابتدايي، به رد و نقد بپردازد و به نوعي خودباوري کاذب دچار شود.

2ـ خودباوري و ميراث علمي گذشتگان

احساس استغنا از حاصل تلاش‏هاي علمي نسل‌هاي پيش و زياده‌روي در زمينه اتکا به نفس در فضاي تحصيل و پژوهش، آفت بزرگ ديگري را نيز در پي خواهد داشت و آن، عدم اتصال به ميراث علمي گذشتگان است.

خودباوری و اعتماد به نفس در راه علم آموزی، افزون بر آثار ویژه و شگفتی که دارد، اگر از حالت تعادل خارج شود، می تواند آفاتی را در پی داشته باشد و محرومیت هایی را برای طالب علم به همراه آورد.

گنجينه علمي حوزه، بسان رشته ممتدي است که ذره‏ذره آن در طول تاريخ شکل گرفته تا به امروز رسيده و فهم دقيق و معاصر از علوم حوزه، متوقف بر احراز اين سابقه تاريخي است و يکي از ارکان اظهار نظر فني و اجتهادي در علوم حوزه به‏شمار مي‏رود.

از اين رو، فرد با صرف کسب روش و مهارت اجتهاد و مواجهه با منابع استنباط، نمي‏تواند به نظر شارع دست يابد. او ‏بايد نصوص شرعي را از دريچه فهم عالمان،در طول تاريخ بنگرد و به شيوه نگرش ايشان به آيات و روايات نيز اشراف داشته باشد و تاريخ تطورات مسائل و موضوعات را دنبال کند. اعتماد به نفس و اتکا به فهم خويشتن و بسنده کردن به روش اجتهاد و منابع دين، ممکن است رهاورد سديدي به ارمغان نياورد. از اين رو، در روش اجتهادي فقهايي چون مرحوم آيت‏الله العظمي بروجردي که به نگرش تاريخي اهميت مي‏دادند، ظرافت‌هايي وجود دارد که در ديگر روش‌هاي اجتهادي، کمتر به چشم مي‏آيد.

کسي که به احساس استغنا از غير رسيده، در معرض چنين اشتباهي در مسير علمي خود قرار دارد و حتي ممکن است براي اين تمايل دروني خود به فهم مستقل مسائل، توجيهاتي بياورد يا دست به نظريه‏پردازي‌هايي در اين باب بزند، ولي بايد توجه داشت که خودباوري و اعتماد به نفس در فهم و حل مسائل علمي و مقهور بزرگيِ بزرگان عرصه علم نشدن، بايد همواره در کنار تلاش براي فهم همدلانه مباني و نظريات علمي آنان باشد تا بتوان دل به فهمي صائب و مصيب، قوي داشت.

اگر طلبه در مسیر رشد خود، جانب تعادل را در خودباوری نگه ندارد، طبیعتاً میل به زانو زدن در محضر استاد را از دست خواهد داد و این ضرورت را اتلاف وقت خواهد پنداشت.

3ـ خودباوري و روش تحصيل

آفت ديگري که عدم تعادل در خودباوري مي‏تواند دامن‏گير طلاب حوزه شود، روي‏آوردن به روشهاي خودساخته در تحصيل علم است. اين آسيب، طبيعتاً بيشتر در طلاب نخبه و مستعد حوزه بروز پيدا مي‏کند. چرا که توان ارزيابي و تحليل روش تحصيل متعارف را دارند و با يافتن نقاط ضعف و کاستي‏ها، دست به ابداع روشهاي خاص براي خود مي‏زنند. البته نفس مقهور نشدن در مقابل هنجارهاي حاکم و اقدام براي اصلاح امور  ـ  حداقل در حيطه شخصي  ـ  مي‏تواند مثبت و قابل تقدير تلقي شود؛ اما مشکل از اينجا آغاز مي‏شود که طلبه در آنچه ابداع کرده، لزوماً همه جوانب را نمي‏بيند و بدليل عدم تجربه و خامي طبيعي دوران جواني، به‏شدت در معرض آسيب علمي قرار مي‏گيرد.

4ـ خودباوري و جمع‏گرايي

خودباوری و اعتماد به نفس در فهم و حل مسائل علمی و مقهور بزرگی بزرگان عرصه علم نشدن، باید همواره در کنار تلاش برای فهم همدلانه مبانی و نظریات علمی آنان باشد تا بتوان دل به فهمی صائب و مصیب، قوی داشت.

احساس استغنا از غير، همان‏طور که طلبه را از محضر اساتيد محروم مي‏کند، فرصت ارتباطات علمي رشد دهنده را در زمان تحصيل و بازدهي، از او مي‏گيرد. کسي که خود را زيادي قبول دارد، فکر مي‏کند آنچه فهميدني است، خودش فهميده و دريافت‌هاي او، حرف آخر است. پس نه حوصله حضور در جلسه مباحثه را خواهد داشت، و نه حاصل تلاش علمي خود را در معرض نقد ديگران قرار خواهد داد. اينجاست که به انزوا از محيط علمي روي مي‏آورد. ديگر نه از برکات جمع بهره‏مند مي‏شود و نه فرصت اصلاح و تدارک کمبودهاي خود را مي‏يابد. همچنين با عدم تعمق در نظرات ديگران، از رهاورد تلاشها و ثمرات علمي ديگران محروم خواهد شد.

5ـ خودباوري و فضائل اخلاقي

افراط در خودباوري اگر در فضاي معارف اخلاقي پيگيري شود، به رذائلي چون عجب و کبر برمي‏خوريم؛ رذائلي که از اعظم کبائر محسوب مي‏شوند و اثرات مخرب عميقي در ايمان انسان برجا مي‏گذارند. کسي که خود را بزرگ مي‏پندارد و برتر از ديگران مي‏شمارد، دچار محروميت‌هاي معنوي و خسارت‏باري مي‏شود. اگر بخواهيم صرفاً آثار علمي اين رذائل را در نظر بگيريم بايد بگوئيم که علوم معنوي و ديني، در جان‌هايي مي‏نشينند که پاک بوده و ظرفيت و شايستگي متناسب با اين حقائق را داشته باشند. پس کسي که در مسير علم‏آموزي خود، مُعجِب و متکبرانه عمل مي‏کند، از حقائق بسياري محروم شده و آنچه کسب مي‏کند، حجاب عقل و دل او خواهد شد و حتي از رشد علمي و خصوصاً رشد معنوي بازخواهد ماند.

پاسخ دهید: