شما اینجا هستید: رهنامه پژوهش » ش 27 و 28 » معرفی مفسران و کتاب‌های تفسیری‌شان در گفتگو با محمد­جواد نوروزی

در این مصاحبه استاد ابتدا به معرفی مختصر انواع تفسیر (روایی، اجتهادی و…) می­پردازد و پس از آن به معرفی کتاب­های تفسیری مهم شیعیان و اهل تسنن و مولفان آنها به ترتیب و با توجه به نحوه سبکشان می­پردازد. در پایان نیز ضمن گروه­بندی مخاطبان و علاقه­مندان تفسیر با توجه به سطح معلوماتشان، کتاب­ها و تفاسیر متناسب با هر گروه را معرفی می نمایند. نهایتا نیز چندین کتاب در سبک و گرایش تفسیر معرفی می­کنند.

رهنامه پژوهش: یکی از مباحثی که درباره تفسیر و علوم قرآن مطرح است، بحث مفسران و کتابهایشان است. مهم‌ترین کتاب‌های تفسیری تاریخ اسلام چه در شیعه و چه در اهل تسنن چه کتاب‌هایی هستند و چه ویژگی‌هایی دارند؟

استاد: قبل از اینکه وارد پاسخ مفصل این پرسش شویم، لازم است مقدمه‌ای بیان کنیم و آن این است که تفاسیر انواع و اقسامی دارند. در دوره­های اولیه اسلام، تفاسیر فقط به شکل روایی ارائه می‌شدند؛ یعنی مفسران، جمع‌کننده روایات تفسیری بودند و روایات مربوط را ذیل هر آیه می‌آوردند و کمتر اظهار نظر می‌کردند؛ بنابراین بخش عمده تفاسیر قرون اولیه، معروف به تفاسیر روایی شده‌اند. در واقع کار مفسر، فعل تفسیر نبوده است و تنها زحمتش این بوده که روایات مربوط به هر آیه را جمع‌آوری، دسته‌بندی و ذکر کند؛ حتی برخی از این مفسران روایاتی که دچار تناقض بوده جمع کرده‌اند و راه­حلی برای رفع این تناقض هم ارائه نکرده‌اند و یا در ذیل بعضی آیات ده تا پانزده روایت نقل کرده‌اند و ذیل برخی دیگر حتی یک روایت هم نقل نکرده‌اند؛ زیرا روایتی در مورد آن آیه پیدا نکرده‌اند. حتی در برخی از این تفسیرها می‌بینیم از آنجا که روایتی ذیل آیه نبوده، مفسر آیه را هم در تفسیر نیاورده است، مثل تفسیر  نور الثقلین که در آن آیات بسیاری نیست. این‌گونه تفاسیر را تفاسیر روایی می‌گویند.

در مقابل این تفسیر، تفاسیر اجتهادی قرار دارد. تفاسیر اجتهادی، علاوه بر اینکه از روایات استفاده کرده‌اند، از علوم موجود روز نیز به اندازه‌ای که نقش داشته و دخیل بوده در تفسیر آیات بهره برده‌اند؛ مثلاً از علم اشتقاق و ادبیات و علم اصول در این تفاسیر استفاده شده است؛ البته گاهی رنگ ادبیات قوی شده، گاهی رنگ عقلی و مباحث فلسفی، گاهی رنگ فقهی‌ و گاهی رنگ عرفانی و اشاری و رمزی. تفسیر اجتهادی خود بر چند نوع است. برخی از این تفسیرها به شکل ترتیبی ارائه شده‌اند که ان شاء الله نمونه‌هایش را معرفی خواهیم کرد. در این نوع از تفسیر، مفسر از آغاز قرآن، آیه به آیه تفسیر را تا به آخر قرآن انجام داده است یا گاهی یک سوره خاص مثلاً بقره، آل عمران یا یوسف را آیه به آیه تفسیر کرده است. به این کار اصطلاحاً تفسیر ترتیبی می‌گویند. روش دوم که در دهه‌های اخیر بسیار برجسته شده، تفسیر موضوعی است. در این نوع، مفسر یک موضوع را انتخاب می‌کند، برای نمونه ولایت در قران، حکومت در قرآن، اخلاق در قرآن، و در مجموعه قرآن، آیات مربوط به این موضوع را بررسی‌، کشف و تفسیر می‌کند و بعد جمع‌بندی‌ای از مباحث ارائه می‌کند. مفسر در این تفسیر تعریف موضوع، اقسامش، آثارش، فوایدش و دیگر مباحث را از قرآن کشف می‌کند. این تفسیر در دهه‌های اخیر مخصوصاً در دهه فعلی بسیار گسترده شده و برای مبلغان این روش بسیار مفید است. این تفسیر به عقیده بنده برای مبلغان از تفسیر ترتیبی مهم‌تر است.

اولین تفسیر روایی شیعه، تفسیر عیاشی است. جناب عیاشی از مفسران متقدم است. قدیمی‌ترین تفسیر شیعه، همین تفسیر است.

روش جدید دیگری هم وجود دارد که روش تلفیقی است. ممکن است در کتاب‌ها این روش را پیدا نکنید. تلفیقی به این معناست که یک مفسر در ضمن اینکه تفسیر را به شکل ترتیبی جلو می‌رود، به مباحث مطرح در آیات دیگر نیز توجه می‌کند؛ یعنی تلفیقی از تفسیر ترتیبی و موضوعی ارائه می‌کند. آیت‌الله جوادی آملی همین روش را در تفسیرش به کار گرفته است. گرچه تفسیری که با این روش ارائه می شود طولانی می‌شود، خواص فراوانی دارد. به هر حال تفاسیر اجتهادی ما یا به شکل ترتیبی محض یا موضوعی محض یا موضوعی جدید (تلفیقی و ترکیبی) هستند.

اما تفاسیر روایی شیعه. اولین تفسیر روایی شیعه، تفسیر عیاشی است. جناب عیاشی از مفسران متقدم است. قدیمی‌ترین تفسیر شیعه، همین تفسیر است. عیاشی متوفای 320ق و از ثقات اصحاب امامیه است که درباره‌اش توثیقات بسیار جالبی از بزرگان ما نقل شده است: «قیل انه من بنی تمیم یکنها ابن النذر جلیل القدر واسع الاخبار بصیر بالروایات، مطلع علیها، له کتب تزید علی مئه …». ایشان اهل سمرقند است و دویست کتاب داشته است. عیاشی در تفسیرش تقریباً فقط به جمع روایات تفسیری پرداخته و هیچ اظهار نظر خاصی نکرده است؛ اما این تفسیر به لحاظ اهمیت و دقت نظری و وسعت اطلاعاتی که جناب عیاشی داشته، مورد توجه همه علما قرار گرفته است. جلد اول این تفسیر مفقود و جلد دوم موجود است و بسیاری از روایات ایشان در کتاب‌های روایی ما مثل من لایحضر و تهذیب و کافی آمده است. این روایات از لحاظ سند، بسیار دقیق و جالب‌اند. مرحوم علامه طباطبایی درباره این کتاب می‌گوید به جان خودم قسم بهترین کتاب در این باب تفسیر، در طول این هزار سال، این کتاب است. این کتاب در موضوع خودش بهترین کتاب بوده و در یازده قرن گذشته علما دید خوبی به آن داشته‌اند و همه مفسران آن را پذیرفته‌اند.

دومین تفسیر روایی، تفسیر نعمانی است که آن را توضیح نمی‌دهیم. نویسنده آن ابوعبدالله محمد بن‌ابراهیم جعفر نعمانی متوفای 340ق است. ایشان هم کتاب‌های فراوانی دارد. تفسیر بعدی تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(علیه السلام) است. دو نفر از شاگردان امام حسن عسکری در کلاس آن حضرت حضور پیدا می‌کردند و این تفسیر را آماده کرده‌اند؛ یعنی برخی از روایات از امام حسن عسکری گرفته شده و از خودشان هم زیاد مطلب اضافه کرده‌اند؛ چون نویسنده خودشان بوده‌اند و امام نبوده است‌. این تفسیر، روایت محض نیست و اظهار نظرهای نویسندگان در آن یافت می‌شود. بنابراین درباره اینکه این تفسیر از آنِ امام حسن عسکری است یا خیر، دیدگاه‌های متفاوتی بین علما وجود دارد. بعضی نظرشان این است که از اعتبار ساقط است؛ چون تماماً اظهار نظرهای این دو مؤلف است و گاهی با مبانی شیعه سازگار نیست. برخی نیز پذیرفته‌اند که این تفسیر، تفسیر امام است. علمای جدیدی مثل آیت‌الله معرفت و استادی دیدگاهشان این است که در این کتاب روایات ناب و البته اشتباهاتی هم وجود دارد که با مبانی ما هماهنگ نیستند و نیاز به تحقیق و بررسی دارند.

عیاشی در تفسیرش تقریباً فقط به جمع روایات تفسیری پرداخته و هیچ اظهار نظر خاصی نکرده است؛ اما این تفسیر به لحاظ اهمیت و دقت نظری و وسعت اطلاعاتی که جناب عیاشی داشته، مورد توجه همه علما قرار گرفته است.

تفسیر شیعی دیگری که روایی است، تفسیر قمی است. ابوالحسن علی بن‌ابراهیم هاشم قمی از مشایخ مرحوم کلینی است که در 329ق یعنی دقیقاً سال آغاز غیبت کبری از دنیا رفته است. این تفسیر نیز از کتاب‌های قدیمی ما است. کتاب‌هایی که نام بردیم، غالباً در دسترس عموم مردم نیستند؛ چرا که مقداری فنی‌اند و متخصصان باید به آنها مراجعه کنند. تفسیر روایی‌ای که بین مردم و علما جا افتاده و مردم از آن استفاده می‌کنند، تفسیر نور الثقلین است. این تفسیر اثر ارزشمند عبدعلی بن‌جمعه عروسی حویزی از محدثان قرن یازدهم است که در سال 1112 ویافت کرده است. ایشان محدثی فقیه و شاعری ادیب بود و در شیراز زندگی می‌کرد و چون خودش محدث بود، تمام احادیث مربوط به تفسیر قرآن را جمع‌آوری کرده است. وی در این کتاب از تفاسیری مثل تفسیر نعمانی، عیاشی، علی ابن ابراهیم قمی حدیث نقل کرده است. از ویژگی‌های این اثر این است که تمام روایات را جمع‌آوری کرده و کامل است و به تمام قرآن پرداخته است؛ اما اشکال کار این است که مؤلف درباره روایات هیچ اظهار نظری نکرده‌اند و علتش این است که از اخباریان است.

از کتاب‌هایی که فراوان از آن استفاده می‌شود و هیچ مفسری بی‌نیاز از آن نیست، تفسیر البرهان فی تفسیر القرآن است. این کتاب اثر سیدهاشم بن‌سلیمان بن‌حسینی معروف به سیدهاشم بحرانی کتکانی (متوفای 1107ق) است. کتکان روستایی در بحرین بوده است. بحرانی از محدثان فاضل و بسیار حریص در جمع روایات بوده است؛ به گونه‌ای که اثر ایشان حتی از کتاب نور الثقلین کامل‌تر است. اشکالی که به نور الثقلین وارد کردیم در اینجا هم وجود دارد؛ یعنی بحرانی نیز روایاتی نقل کرده است که با عقل و نقل سازگار نیست. ایشان هیچ جرح و تعدیلی را در این باب نیاورده است. بر کتاب‌های ضعیف هم زیاد تکیه کرده است. این تفسیر همچنین جامع همه آیات نیست؛ یعنی آیاتی را که روایت نداشتند، در تفسیر نیاورده است. برخی از روایات آن ضعیف‌اند و مرسل و مؤلف درباره آنها هیچ اظهار نظری نکرده است.

از کتاب‌هایی که فراوان از آن استفاده می‌شود و هیچ مفسری بی‌نیاز از آن نیست، تفسیر البرهان فی تفسیر القرآن است.

تفسیر هفتم منهج الصادقین اثر ملافتح‌الله کاشانی (متوفای988 ق) است. ملافتح‌الله مقداری متقدم است؛ اما از نظر رتبه در درجه بعدی قرار دارد. تفسیر هشتم تفسیر صافی اثر ملامحسن فیض کاشانی (1091ق) است. آقای فیض کاشانی سه دوره تفسیر قرآن دارد. اولین آنها که مفصل‌ترین هم است، الصافی فی تفسیر القرآن است. دومی که متوسط است اصفی است و سومین هم مصفی است. هر کدام از این سه تفسیر یک دوره تفسیر کامل‌اند، منتها یکی مفصل، یکی متوسط و دیگری مختصر. در اینجا از الصافی صحبت خواهیم کرد. این اثر مفصل‌ترین کتاب و کتابی روایی است. از ویژگی‌های کتاب اظهار نظرهای مؤلف ذیل روایات است. ایشان روایات را نقل می‌کند و ذیل آنها با عبارت «بیانه» یا « اقولُ» اظهار نظر می‌کند و مثلاً می‌گوید این روایت با فلان مطلب سازگار نیست. فیض کاشانی گاهی برای توضیح بحث روایی از بحث‌های لغوی و از علوم دیگر کم و بیش بهره برده است، برخلاف دیگر تفاسیر روایی که چنین نیستند. از نقاط ضعف این تفسیر این است که مؤلف در نقل روایات، گاهی بیش از حد به منابع اهل سنت تکیه می‌کند. فیض کاشانی مخصوصاً عاشق بیضاوی است و تفسیر بیضاوی را شدیداً نقل می‌کند. بعضی از قسمت‌های این تفسیر را بررسی کرده‌ام. فیض عین کلمات بیضاوی را نقل کرده است. نقطه ضعف دیگر این است که برخی از روایات اسرائیلی در صافی دیده می‌شود. علتش هم این است که ایشان متأثر از بیضاوی است. به هرحال این اثر جزو بهترین تفاسیر روایی شیعه است.

رهنامه پژوهش: آنچه از تفاسیر نام بردید به ترتیب اولویت بود؟

استاد: بله به لحاظ اعتبارشان است. نهمین تفسیر، بحر العرفان معروف به تفسیر برقانی است. مصنف این کتاب ملاصالح بن آقامحمد برغانی قزوینی (متوفای 1270ق) برادر شهید ثالث است. در قضیه بابیه این دو برادر از علما و فقهای بزرگی بودند که در مقابل بابیه قیام کردند. ملاصالح برغانی قزوینی در قزوین و کربلا آثاری دارد. قبر شریفش در کربلا کنار قبر سیدالشهدا است. مفصل‌ترین کتاب روایی شیعه همین کتاب بحر العرفان است. چون مفصل‌ترین است توضیحاتش را نمی‌دهیم. دهمین تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب مشهور به تفسیر المشهدی است. این کتاب در حوزه مورد اقبال واقع شده است. میرزا محمد بن‌محمدرضا بن‌اسماعیل بن‌جمال‌الدین قمی معروف به مشهدی از علمای قم بوده است. کنز الدقائق از آثار سنگین حوزوی است که هر کسی راضی نمی‌شود آن را درس بگوید؛ چرا که دشوار است. سه صبغه در این تفسیر لحاظ شده است: یکی صبغه عرفانی است که فهمیدن آن مشکل است. دوم مباحث ادبیات در این کتاب مورد توجه قرار گرفته است و سومین که مباحث روایی است و در این کتاب بسیار دنبال شده و مؤلف زحمت زیادی در این باره کشیده است. شاید بتوان گفت جزو کتاب‌هایی است که مباحث روایی را به صورت تفصیلی آورده است. این کتاب الحمدلله تدریس می‌شود و کتاب خوبی است. اگرچه پرداختن به جنبه‌های عرفانی آن، امروزه کار سختی است، به لحاظ روایی، بررسی‌های زیبایی دارد و جالب توجه است. مؤلف اظهار نظرهایی دارد و گاهی به مخالفان حمله کرده است. ایشان گاه روایت را حسابی نقد می‌کند و آن را رد می‌کند و این نشان می‌دهد وی آگاهی ویژه‌ای داشته است.

تبیان مادر تفسیرهای اجتهادی شیعه به حساب می‌آید و مجمع البیان طبرسی شدیداً متأثر از این تفسیر است. مباحث کلامی به صورت مفصل در این کتاب انعکاس پیدا کرده و سرّ آن این است که در آن دوره کلام شیعه نیاز بوده است.

آنچه گفتیم مهم‌ترین تفاسیر روایی شیعه بودند. اما در میان مهم‌ترین تفاسیر اجتهادی شیعه، اولین کتاب تبیان مرحوم شیخ طوسی است. شیخ طوسی در سال 460 از دنیا رفته و این کتاب تدوین قرن پنجم است. مؤلف شیخ ابوجعفر محمد بن‌حسن طوسی ملقب به شیخ الطائفه است که در سال 385 در طوس خراسان به دنیا آمد و در سال ۴۶۰ در نجف درگذشت. تبیان مادر تفسیرهای اجتهادی شیعه به حساب می‌آید و مجمع البیان طبرسی شدیداً متأثر از این تفسیر است. مباحث کلامی به صورت مفصل در این کتاب انعکاس پیدا کرده و سرّ آن این است که در آن دوره کلام شیعه نیاز بوده است. از دیگر ویژگی‌های این تفسیر بهره‌گیری از علوم موجود در آن زمان است تا مقاصد آیات را کشف کند. این کار اولین بار در این اثر اتفاق افتاده و بسیار ارزشمند است. شیخ طوسی مباحثی مقدماتی را که در واقع یک دوره علوم القران‌اند در آغاز کتاب آورده است. این کار در آن زمان، نو و بدیع بوده است. ایشان همچنین لغات غامض و غریب را معنا و بحث لغوی را خوب برجسته کرده و به اختلاف قرائات پرداخته و اقوال و آرای مختلف را از علمای سابق نقل کرده است؛ همچنین درباره اسباب نزول سخن گفته و از مسائل کلامی بحث کرده و اختلافات را نقل کرده و سرانجام وارد تفسیر شده است. از اشکالات این کتاب این است که چون اولین تفسیر اجتهادی بوده، نظم کافی را ندارد و گاهی مباحث با هم خلط شده‌اند؛ همچنین گاهی در متن تفسیر، بحث لغوی مطرح کرده است.

دومین تفسیر اجتهادی تفسیر مجمع البیان اثر امین‌الاسلام ابوعلی فضل بن‌حسن بن‌فضل طبرسی (468ـ 548ق) است. این کتاب بسیار متأثر از تبیان شیخ طوسی است. گاهی بعضی از مباحث مجمع البیان قابل فهم نیست و راه حل آن، مراجعه به تبیان است؛ چرا که کامل‌تر آن در تبیان آمده است. به هر حال اگر بخواهیم در یک کلمه این دو کتاب را مقایسه کنیم، باید بگوییم مثل مادر و فرزند هستند؛ یعنی آقای طبرسی سر سفره شیخ طوسی نشسته و این کتاب را تألیف کرده است. از ویژگی‌ها و خوبی‌های مجمع البیان این است که عفت کلام دارد، به مباحث اختلافی خیلی دامن نمی‌زند و جزو کتاب‌هایی است که تقریباً مورد توجه اهل سنت قرار گرفته است؛ چرا که به کسی اهانت نکرده و عدالت را در انتخاب اقوال بسیار رعایت کرده است. شاید بتوان گفت در میان کتاب‌های شیعه، کتابی مثل مجمع البیان نمی‌توان یافت که اهل سنت این‌چنین به آن توجه کرده باشند. مجمع البیان از تفاسیری است که جامع است و همه علوم زمانه خودش را آورده است؛ مثلاً به قرائت پرداخته و علت اختلاف قرائت‌ها، بحث‌های لغوی و ادبی، مکی و مدنی‌بودن سوره‌ها، تعداد آیات، فضل الآیات و اسباب نزول را آورده است. شیخ طبرسی تفسیر آیات را تحت عنوان المعنا مطرح کرده است. از ویژگی‌های این کتاب این است که تمام اقوال گذشتگان و مفسران از صحابیان تا تابعان و تابعانِ تابعان را آورده است. عمده اقوال را از طبری گرفته است.

سومین تفسیر اجتهادی شیعه روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن معروف به تفسیر ابوالفتوح رازی است. این تفسیر اولین تفسیر فارسی شیعه است. مؤلف تفسیر جمال‌الدین ابوالفتوح حسین بن‌علی بن‌محمد بن‌احمد خزاعی رازی است که از نسل نافع بن‌عدی بن‌ورقاع خزائی می‌باشد. نافع و پدرش عدی از اصحاب رسول خدا بودند. نافع در زمان رسول خدا به شهادت رسید و برادرش احمد نیز در جنگ صفین در رکاب امیرالمؤمنین. از موالیان بودند و نسلشان به ایران منتقل شد و درشهر ری ساکن شدند. به همین دلیل صاحب تفسیر روض الجنان به ابوالفتوح رازی معروف است. ابوالفتوح تقریباً معاصر با فخر رازی سنی است. بعضی از بزرگان شواهدی پیدا کرده‌اند و چند مورد هم خودم پیدا کرده‌ام که عین عبارات مرحوم ابوالفتوح رازی در کتاب فخر رازی موجود است؛ یعنی تفسیر فخر رازی بعد از این تفسیر تالیف شده و از ابوالفتوح تأثیر گرفته است. از ویژگی‌هایش روض الجنان این است که فارسی است و مباحث تاریخی خوبی دارد. این تفسیر بر اساس تفسیر مجمع و تبیان تنظیم شده است. یکی از زیبایی‌های تفسیر ابوالفتوح رازی این است که ایشان برای کلمات قرآنی معادلات فارسی پیدا کرده است. ما در تفاسیر دیگر این کار را نمی‌بینیم. همچنین مباحث اخلاقی، فراوان و با ظرافت در این تفسیر موجود است. این تفسیر نثر بسیار زیبایی دارد؛ به همین دلیل یکی از متون اصلی و کهن نثر فارسی به حساب می‌آید؛ البته اشکالاتی هم دارد؛ مثلاً بحث‌های روایی در آن بسیار کمرنگ است. ابوالفتوح متأثر از عرایس سعلوی است؛ یعنی مطالب روایی را از عرایس سعلوی نقل کرده است و همین نقطه ضعف کتاب به حساب می‌آید.

تفسیر بعدی  التفسیر الوجیز سیدعبدالله شبر (متوفای 1240) است. ایشان انسان پرنویسی بوده و کتاب‌های فراوانی دارد. آقای شبر سه دوره تفسیر دارد: صفوة التفاسیر، الجوهر الثمین و التفسیر الوجیز. الوجیز یک‌جلدی است و مطالب جالبی دارد و جزو تفاسیر معروف است.

تفسیر اجتهادی بعدی تفسیر المیزان است که شناخته‌شده است و نیازی به معرفی ندارد. المیزان اثر معروف و ارزشمند علامه سیدمحمدحسین طباطبایی (1321ـ 1402ق) است. این کتاب از تفاسیر جامع شیعه است که نظرها و تحلیل‌های منطقی و محکمی دارد. صبغه این کتاب اجتماعی است، برخلاف تصور برخی که گمان می‌کنند از آنجا که علامه فیلسوف بوده، تفسیر المیزان نیز حتماً تفسیری فلسفی است. علامه از علوم مختلف در این تفسیر استفاده کرده و المیزان اصلاً رنگ فلسفی ندارد. علت پرداختن به این تفسیر حل معضلات اجتماعی بوده است، یعنی پاسخ به پرسش‌ها و مشکلات اخلاقی، فکری، اعتقادی و حتی سیاسی‌ای که جامعه اسلام با آن روبه‌رو شده است. این تفسیر در بیست جلد تنظیم شده و سی سال از عمر مرحوم علامه طباطبایی را گرفته است. در اسلام تفسیری به عظمت این تفسیر تا به حال نیامده است. به گفته شهید مطهری صد سال دیگر مردم می‌فهمند که المیزان چیست. متأسفانه این تفسیر در جوامع علمی اهل سنت مطرح نیست و این به آن دلیل است که زبان المیزان متفاوت از عربی امروز است و تعصبی که متأسفانه همیشه وجود داشته، پرده‌ای بر این اثر انداخته و نگذاشته است این کتاب مطرح شود.

تا جایی که این تفسیر را درس گفته‌ام و از مباحث آن اطلاع دارم، می‌توانم بگویم علامه در هر آیه‌ای سخنی نو دارد. بسیاری از مباحثی که قابل حل نبوده و مشکلاتی که قابل فهم نبوده، ایشان با ظرافت و زیبایی حل کرده است. از دیگر ویژگی‌های این تفسیر این است که بین دو روش موضوعی و ترتیبی تلفیق کرده است. روشی که آیت‌الله جوادی آملی دنبال می‌کند، در واقع ادامه همان روش مرحوم علامه است. علامه طباطبایی عنایات ویژه‌ای به وحدت موضوعی و سیاق دارد و از روش تفسیر قرآن با قرآن استفاده فراوان کرده است. با اینکه علامه عارف و فیلسوف است، ولی تفسیرش هیچ رنگ عرفانی پیدا نکرده است. آیت‌الله استادی می‌فرماید از آغاز تدوین تفسیر تا قرن چهاردهم، به طور قطع می‌توان گفت سبک تفسیر عوض نشده بود و مفسران هرچند ابعاد مختلف را پیگیری می‌کردند، در روش، یکسان عمل می‌کردند؛ اما در قرن چهاردهم در سبک تفسیر، تغییر ایجاد شد و یکی از تفسیرهایی که سبک خاصی داشته، المیزان بوده است. این کتاب الحمدلله در جوامع علمیِ دست‌کم بی‌طرف و بی‌تعصب، مخصوصاً در داخل کشور کاملاً جای خودش را باز کرده است و به زبان‌های مختلف ترجمه شده است. امروزه عده‌ای درباره سبک و روش علامه تحقیق کرده‌اند و کتاب چاپ کرده‌اند، مثل کتاب الطباطبایی و منهجه فی التفسیر دکتر علی الحوثی. جدیداً نیز فهرستی برای موضوعات المیزان به نام مفتاح المیزان در سه جلد تنظیم شده است. همچنین این تفسیر خلاصه شده و ذیل عنوان مختصر المیزان چاپ شده است. این تفسیر به صورت فراوان منبع تحقیقات مختلف واقع شده و صدها پایان‌نامه بر اساس المیزان نوشته شده است.

شاید بتوان گفت در میان کتاب‌های شیعه، کتابی مثل مجمع البیان نمی‌توان یافت که اهل سنت این‌چنین به آن توجه کرده باشند. مجمع البیان از تفاسیری است که جامع است و همه علوم زمانه خودش را آورده است.

ششمین تفسیر اجتهادی تفسیر نمونه است که انصافاً در حد خودش، تحولی در حوزه تفسیر ایجاد کرده است. این تفسیر که اثر حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی است، در 27 جلد و در چهارده سال با همکاری بعضی از دانشمندان و محققان حوزه انجام شده است. این کتاب دارای اتقان کامل است، برخلاف برخی که گمان می‌کنند تفسیری سطحی است. این تلقی به این دلیل است که این تفسیر به زبان فارسی است. بارها عرض کرده‌ام، اگر فارسی نبود، هیچ مشکلی نداشت. این تفسیر در ضمن اینکه اتقان کافی و لازم را دارد، جزو تفاسیر جامع ما است و بزرگ‌ترین خدمت را به قرآن کرده است؛ چرا که تفسیر را به میان عموم مردم آورده است. تفسیری مثل تفسیر المیزان بسیار ارزشمند است؛ اما قابل فهم برای عموم مردم نیست.

تفسیرهای دیگری هم هستند مانند تفسیر تسنیم که باید در جای خودشان توضیح داده شوند. تسنیم مکمل تفسیر المیزان است. دیگر تفاسیر مانند آلاء الرحمان مرحوم بلاغی، الکاشف محمدجواد مغنیه، من وحی القرآن سیدمحمدحسین فضل‌الله.

بخش سومِ تفاسیر شیعه، تفسیرهای موضوعی‌اند. امروزه نیاز است در موضوعات مختلف تفسیر موضوعی نوشته شود. در گذشته فقط موضوعات فقهی و آیات الاحکام کتاب‌های مستقل داشتند، موضوعاتی چون نماز، وضو، حج. امروزه این نوع تألیفات به موضوعات قرآنی تسری پیدا کرده و این موضوعات مورد توجه قرار گرفته‌اند. یکی از تفاسیر موضوعی شیعه کتاب منشور جاوید در دوازده جلد اثر آیت‌الله سبحانی است. این اثر درباره تمام موضوعات قرآنی بحث کرده است. منشور جاوید به زبان فارسی تألیف شده است.

دومین کتاب مفاهیم القرآن آقای سبحانی است که به زبان عربی تألیف شده است. با مقایسه‌ای که بین این کتاب و کتاب منشور جاوید انجام دادم، مشخص شد مباحث آن دو تقریباً مشترک است و تفاوت‌هایی جزئی با هم دارند. این اثر در ده جلد منتشر شده و انصافاً قابل استفاده است.

سومین اثر در این حیطه پیام قرآن اثر آیت‌الله مکارم شیرازی است که در دوازده جلد در سال 1378ش به نشر چاپخانه امیرالمؤمنین چاپ شده است. چهارمین تفسیر موضوعی قرآن مجید، اثر آیت‌الله جوادی آملی است که چاپ اول آن در شانزده جلد به نشر اسوه در سال 1383ش منتشر شد. مؤلف در این اثر، درباره معارف قرآنی به صورت مفصل بحث کرده است. بعد از سال 83 تا به امروز احتمالاً چند جلد به آن اضافه شده است. هر کدام از جلدها عنوان خاص خود را دارد: جلد اول قرآن در قرآن، دوم توحید در قرآن، سوم وحی نبوت در قرآن، چهارم و پنجم معاد در قرآن، جلد ششم و هفتم سیره پیامبران در قرآن، هشتم و نهم سیره رسول اکرم در قرآن، دهم مبادی اخلاق در قرآن، یازده مراحل اخلاق در قرآن، دوازدهم فطرت در قرآن، سیزدهم معرفت‌شناسی در قرآن، جلد چهاردهم صورت و سیرت انسان در قرآن، جلد پانزدهم حیات حقیقی انسان در قرآن، جلد شانزدهم هدایت در قرآن.

پنجمین اثر معارف قرآن تألیف آیت‌الله مصباح یزدی است که انصافا کتاب خوبی است. مخصوصاً برای مراکز علمی و دانشگاهی قابل استفاده است. این اثر حاصل سال‌ها تلاش فکری و علمی ایشان است. بخش اول تا سوم، خداشناسی و کیهان‌شناسی و انسان‌شناسی در یک جلد، بخش چهارم و پنجم راه‌شناسی و راهنماشناسی در یک جلد، بخش هفتم اخلاق در قرآن در سه جلد، بخش هشتم جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن در یک جلد، بخش نهم حقوق و سیاست در قرآن در یک جلد منتشر شده است. نگاه ایشان نگاه متفاوتی از تفاسیر موضوعی است.

تفاسیر موضوعی دیگری هم داریم مثل فرهنگ قرآن اثر آقای هاشمی که در 23 جلد تنظیم شده است، تفسیر الموضوعی بالقرآن الکریم اثر سمیع عاطف الزین که در چهارده جلد به زبان عربی است. تک‌نویسی‌های زیادی داریم. مثلاً مباحث اخلاقی سوره یوسف به صورت تک‌نگاری بررسی شده است.

تفاسیر روایی و اجتهادی و موضوعی شیعه را فی الجمله خدمت شما عرض کردیم. اکنون به سراغ تفاسیر روایی اهل سنت برویم. در بین اهل سنت قدیمی‌ترین تفسیر روایی که امروزه موجود است، تفسیر جامع البیان طبری معروف به تفسیر طبری است. مؤلف ابوجعفر محمد بن‌جبیر بن‌یزید بن‌کثیر بن‌قالب طبری از اندیشمندان قرن چهارم است. طبری در سال 224 در شهر آمل مازندران به دنیا آمد و در سال 310 هجری در بغداد از دنیا رفت. وی از فقهای طراز اول اهل سنت است و در زمان خودش در تفسیر، حرف اول را زده و بسیاری از مفسران شیعه و سنی بر سر سفره طبری نشسته‌اند. مجمع البیان که معرفی‌اش کردیم، دیدگاه مفسران متقدم از جمله طبری را آورده است. می‌توان گفت اگر طبری نبود، تقریباً دیدگاه تفسیری قدما از بین می‌رفت؛ چرا که او اولین کسی است که دیدگاه‌های تفسیری علمای طراز اول در صحابه و تابعین و تابعینِ تابعین را در تفسیرش جمع‌آوری کرده است. تفسیر او در بخش نقل قول دانشمندان و علما هم برای تفاسیر شیعه و هم برای تفاسیر اهل سنت، مادر محسوب می‌شود. تفسیر طبری قدیمی‌ترین کتاب در این باب است. این اثر با اینکه تفسیر روایی است، به لغت توجه کرده و اشاره‌ای هم به قرائات دارد. همچنین به بحث‌های ادبی پرداخته و به اشعار عربی فراوان استشهاد کرده است. تفسیر آیات به وسیله روایات، هدف اصلی طبری بوده است. طبری اقوال قدما را با سند ذکر می‌کند و با ذکر مرجحات، یکی را ترجیح می‌دهد. از اشکالات تفسیر طبری این است که ایشان تمام تلاشش گردآوری روایت بوده است. روایت صحیح و سقیم برای طبری مهم نبوده و کتابش را از روایات پر کرده است. این تفسیر را یکی از دانشمندان در قرن چهارم در دو جلد تلخیص کرده و در مصر چاپ شده است.

تفسیر دوم در میان تفاسیر اهل سنت، القرآن العظیم معروف به تفسیر ابن‌کثیر است. وی فقیه و مورخ شافعی‌مذهب است. تفسیر سوم الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور اثر جلال‌الدین ابوالفضل عبدالرحمان ابوبکر بن‌محمد سیوطی است. وی در علوم مختلف از جمله تفسیر تبحر داشته است. او در علوم قرآن نیز صاحب تألیف است و کتابش مورد استفاده قرار می‌گیرد. این تفسیر، تفسیری روایی است. سیوطی تابع فقه شافعی است؛ اما به لحاظ کلام، اشعری است و اطلاعات فراوانی در علوم مختلفی دارد، به گونه‌ای که نقل شده است سیوطی حدود چهارصد کتاب داشته است. با اینکه ایشان در سال 911 یعنی اول قرن دهم از دنیا رفته، هنوز کتاب الدرّ المنثور ایشان در علوم مختلف جزو منابع به حساب می‌آید.

چهارهمین تفسیر روایی اهل سنت، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز معروف به تفسیر ابن‌عطیه است. وی از سیوطی قدیمی‌تر است؛ اما به نظرم از نظر اعتبار در رتبه بعد قرار دارد. پنجمین تفسیر روایی، تفسیر کشف و البیان معروف به تفسیر ثعلبی است که متوفای 487 است. ششمین تفسیر هم الجواهر اللسان فی تفسیر القرآن معروف به تفسیر ثعالبی است. وی هم متوفای سال 876 است.

اولین تفسیر از تفاسیر اجتهادی اهل سنت، تفسیر مفاتیح الغیب یا تفسیر کبیر اثر فخرالدین محمد بن‌عمر بن‌حسین رازی معروف به ابن‌الخطیب یا امام فخر رازی است. وی در سال ۵۴۴ متولد شده و در سال 606 وفات یافته است. از ویژگی‌های تفسیرش این است که متأثر از ابوالفتوح است. فخر رازی شخصیتی کلامی است و به همین دلیل تفسیرش رنگ و بوی زیادی از کلام گرفته است. برخی گفته‌اند فخر رازی معروف به امام المشککین است و در هر چیزی تشکیک کرده است. این حالت تشکیک در تفسیر او هم نمایان است. او در بسیاری از مبانی اهل سنت تشکیک کرده و جواب درستی هم به آن نداده است. بسیاری می‌گویند فخر رازی مکتب اهل سنت را خراب کرده است.

دومین تفسیر اجتهادی اهل سنت الجامع لاحکام القرآن معروف به تفسیر قرطبی است. وی مباحث فقهی را بسیار مفصل آورده است. اخبار ضعیف و اسرائیلیات در کتاب او بسیار زیاد است. قرطبی تا جایی که امکان داشته به به تحقیق‌های عقلانی پرداخته است.

سومین تفسیر اجتهادی اهل تسنن کتاب انوار التنزیل و اسرار التأویل معروف به تفسیر بیضاوی است. تفسیر چهارم النکته و العیون ماوردی (متوفای 450) است. تفسیر پنجم مدارک التنزیل و الحقائق التأویل معروف به تفسیر نسفی (متوفای 701) است. ششم ارشاد العقل السلیم معروف به تفسیر ابوسعود (متوفای 982) است. هفتم تفسیر روح المعانی آلوسی بغدادی (متوفای 1270) است که جزو کتاب‌های خوب و امروزی است و بسیار مورد استفاده است. این تفسیر جزو تفاسیر اجتماعی نیز است و مباحث عقیدتی و عرفانی کم و بیش در آن دیده می‌شود.

در بین اهل سنت قدیمی‌ترین تفسیر روایی که امروزه موجود است، تفسیر جامع البیان طبری معروف به تفسیر طبری است. مؤلف ابوجعفر محمد بن‌جبیر بن‌یزید بن‌کثیر بن‌قالب طبری از اندیشمندان قرن چهارم است.

تفسیرهای بعدی تفسیرهای موضوعی اهل سنت‌اند. در گذشته هم تفاسیر موضوعی کم و بیش بودند؛ اما بیشتر به مباحث فقهی می‌پرداختند، از جمله احکام القرآن شافعی. مؤلف ابوبکر احمد بن‌حسین بن‌علی بیقهی نیشابوری صاحب السنن الکبری است. وی مباحث فقهی قرآن را به صورت تفسیر موضوعی آورده است. اثر دوم کتاب جصاص حنفی، ابوبکر احمد بن‌علی رازی است. سوم احکام القرآن هراسی است که طبری و معروف به کیای بزرگ است. اثر چهارم کتاب احکام القرآن ابن‌عربی است. این ابن‌عربی با ابن‌عربی عارف متفاوت است. این کتاب گرچه اسمش تفسیر موضوعی است، جنبه‌های فقهی آن خیلی قوی‌تر و بیشتر از جنبه‌های تفسیری‌اش است. اینها تفاسیر مهمی شیعه و سنی بودند. تعداد تفاسیر بسیار بیشتر از چیزی است که ما بیان کردیم. در اینجا به تفاسیر مهم اکتفا شد.

رهنامه پژوهش: در سطح عمومی و تخصصی به چه شیوه و چه کتاب‌هایی را باید خواند و بررسی کرد؟

استاد: تفاسیر را رده‌بندی و سطح‌بندی کرده‌ایم. برای اینکه بتوانیم درست از تفاسیر بهره‌مند شویم، باید مخاطبان تقسیم‌بندی شوند. ما در تقسیمی انجام داده‌ایم، مخاطبان را چهار گروه کرده‌ایم. سطح اول استادان و فرهیختگان، محققان حوزوی و دانشگاهیان‌اند که با متون تفسیری آشنا هستند؛ یعنی کسی که مدتی کلاس تفسیر رفته است. اینها باید کتاب‌های خاص خودشان را مطالعه کنند. سطح دوم طلاب و دانشجویانی‌اند که علوم مقدماتی ادبی و منطقی و اصولی را فرا گرفته‌اند؛ ولی با تفسیر آشنا نیستند و می‌خواهند با استفاده از معلوماتی که دارند، در کنار سفره پربرکت قرآن بنشینند و بهره ببرند. سطح سوم دانشجویان و دانش‌آموزانی‌اند که با علوم حوزوی آشنا نیستند. این دسته که نه ادبیات عربی می‌دانند نه با علوم مقدماتی تفسیر آشنا هستند، دوست دارند از قرآن استفاده کنند. سطح چهارم عموم مردم‌اند. با توجه به این تقسیم‌بندی و سطح اطلاعات مخاطبان، کتاب‌هایی را به آنان معرفی کرده‌ایم. برای رده اول، یعنی استادان و فرهیختگان و محققان حوزه و دانشگاه، تفسیر تبیان شیخ طوسی را معرفی کرده‌ایم که از تفسیرهای اجتهادی شیعه است، همچنین تفسیر مجمع البیان، تفسیر ابوالفتوح رازی، تفسیر المیزان علامه طباطبایی، تفسیر تسنیم آیت‌الله جوادی آملی. این پنج تفسیر برای گروه اول مناسب‌اند. اگر بخواهند از تفاسیر اهل سنت نیز استفاده کنند، می‌توانند به تفسیر فخر رازی و روح المعانی و المنار رشید رضا مراجعه کنند. از تفاسیر شیعه همچنین می‌توانند به آلاء الرحمان مرحوم بلاغی و تفسیر قرآن و عقل سیدنورالدین حسینی اراکی مراجعه کنند. تفسیر حسینی اراکی تنها تفسیر عقلی و مفصل و جالب است. همچنین می‌توانند به بحر العرفان شیخ محمدصالح برغانی قزونی و تفسیر مواهب الرحمان آیت الله سیدعبدالاعلی سبزواری و تفسیر القرآن الکریم سیدمصطفی خمینی مراجعه کنند. در بین تفاسیر اهل سنت همچنین می‌توانند به جامع البیان طبری، الدر المنثور سیوطی، تفسیر بیضاوی، مفاتیح الغیب فخر رازی و تفسیر فی ظلال سید قطب مراجعه کنند.

تفاسیر متناسب با گروه دوم، این تفاسیرند: اول تفسیر نمونه، دوم تفسیر کوثر اثر جناب آقای یعقوب جعفری که از فضلای معاصر و اهل مراغه است، سوم تفسیر نور آقای قرائتی که برداشت‌های خاصی دارد که باید آنها را با ظرافت بیان کنیم تا با مشکل روبه‌رو نشویم. چهارم تفسیر القرآن آیت‌الله فقیه‌ایمانی که کتاب خوبی است؛ اما خیلی در بازار یافت نمی‌شود. پنجم تفسیر مهر محمدعلی رضایی و همکاران که برای جوانان و در ۲۲ جلد تنظیم شده است. ششم من وحی القرآن سیدمحمدحسین فضل‌الله که از علما و مؤثران لبنان است و جدیداً از دنیا رفته است. این تفسیر در 25 جلد و به زبان عربی چاپ شده است. هفتم آشنایی با قرآن علامه شهید مرتضی مطهری است. هشتم مخزن العرفان خانم نصرت امین معروف به بانو اصفهانی (متوفای 1360ش) که در ده جلد منتشر شده است؛ ایشان در این اثر بیشتر به مباحث اخلاقی پرداخته است. نهم پرتویی از قرآن مرحوم آیت‌الله سیدمحمد طالقانی، دهم تفسیر کاشف تألیف مشترک دکتر عبدالکریم بی‌آزار شیرازی و دکتر سیدمحمدباقر حجتی که در پانزده جلد منتشر شده است. یازدهم تفسیر بیان تألیف دکتر محمد بیستونی که در چهل جلد پالتویی منتشر شده و کتاب خوب است. تا جایی که دنبال کرده‌ام، به نظر می‌رسد این کتاب تلخیصی از مجمع البیان به زبان روز است.

برای گروه سوم، یعنی دانشجویان و جوانان ناآشنای با علوم مقدماتی، این تفاسیر مفید است: یک تفسیر جوان که تألیف دکتر محمد بیستونی است و در 27 جلد جیبی آماده شده است. این کتاب بیشتر در کتابخانه‌ها یافت می‌شود تا بازار. دوم برگزیده نمونه است که می‌تواند تا حدودی برای این گروه مناسب باشد. آقای احمد علی‌بابایی تفسیر نمونه را در پنج جلد زیر نظر مؤلف نمونه تنظیم کرده است. سوم پرتویی از قرآن آقای طالقانی است که برای گروه دوم هم آن را معرفی کردیم. چهارم تفسیر انوار العرفان دکتر ابوالفضل داورپناه اردبیلی است که در چهل جلد منتشر شده است. پنجم تفسیر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز که تلخیص علی محمد علی دخیل لبنانی است. این اثر به زبان عربی و برای دبیرستانی‌های لبنان تألیف شده است. این کتاب متأسفانه به زبان فارسی ترجمه نشده است. ششم تفسیر اطیب البیان اثر عبدالحسین طیب اصفهانی است. خلاصه منبرهای او ظرف هجده سال، جمع‌آوری شده و تفسیر جالبی است. هفتم تفسیر نوین محمدتقی شریعتی (متوفای 1366) است. ایشان که پدر دکتر علی شریعتی است، از منادیان بازگشت به قرآن بوده‌ است. این اثر در یک جلد و به زبان فارسی منتشر شده و برای جوانان خیلی مفید است.

برای گروه چهارم این تفسیرها مفیدند: تفسیر آسان اثر محمدجواد نجفی که منتخبی از تفاسیر موجود است. مؤلف عمرش را در راه تبلیغ و ارشاد مردم گذاشته و این اثر او نیز برای عموم مردم است. تفسیر دوم تفسیر نسیم رحمت تألیف آقای ابوالفضل بهرام‌پور است که مجموع برنامه‌های ایشان در رادیو و تلویزیون است. از خود ایشان شنیدم که می‌گفتند این تفسیر را برای قشر کارگر تنظیم کرده‌ام. سوم تفسیر اثنی عشری اثر حسین بن‌احمد حسینی شاه‌عبدالعظیمی (متوفای 1348ق) است. این تفسیر به زبان فارسی است و در چهارده جلد در سال 64 چاپ شده و بیشتر حالت منبر دارد. چهارم تفسیر روان جاوید محمد ثقفی تهرانی (متوفای 1363ش) است. این اثر جزو کتاب‌های معاصر و در پنج جلد تنظیم شده است. تفاسیر موضوعی شیعه نیز دسته‌بندی خاص خود را دارند.

اما کتاب‌های شاخص در سبک‌ها و گرایش‌ها، از این جمله‌اند: یکی کتاب مکاتب تفسیری آقای علی‌اکبر بابایی که در دو جلد منتشر شده است. این کتاب در بازنویسی جدید تلخیص شده است. بر روی این کتاب واقعاً زحمت کشیده شده است. کتاب روش تفسیر آقای رجبی است که سه نفر از آقایان آن را نوشته‌اند و بسیار قابل استفاده است. کتاب روش‌های تفسیری آقای نجارزادگان از دیگر آثار در این حیطه است. همچنین است مبانی و روش‌های تفسیری آقای محمدکاظم شاکرین. دو اثر از آثار سنگین‌تر، یکی کتاب تفسیر و مفسرون آیت‌الله معرفت است که در ضمن اینکه مفسران را معرفی می‌کند، روش‌های کتاب‌ها را هم بیان می‌کند و کتاب دیگر، تفسیری از میان اهل سنت است به نام تفسیر و المفسرون اثر ذهبی.

پاسخ دهید: