
رهنامه: کتابی با عنوان مأخذشناسی جامع فقه اسلامی در پنج جلد در قطع رحلی بزرگ و قطور منتشر شده است. این کتاب به معرفی آثار فقهی میپردازد و درصدد است، کتب و تألیفات فقهی را از ابتدای شکلگیری دانش فقه تاکنون معرفی کند. این اولین کتاب است که درصدد برآمد همه تألیفات فقهی را معرفی کند؛ (البته تألیفات منتشر شده). نزد مسئول این پروژه که همراه چند نفر از پژوهشگران چندین سال مشغول بودهاند، هستیم و درصدد هستیم با پرسشها و پاسخهای ایشان ابعاد این پروژه را بررسی کنیم.
رهنامه: ابتدا درباره انگیزه برای اجرای این اثر و چرایی انجام آن توضیح بدهید؟
استاد: با اینکه فقه، پیشینه طولانی دارد و از دانشهای قدیمی پس از ظهور اسلام است و از طرف دیگر فقیهان بسیار با تألیفات بسیار طی قرون متمادی ظهور کردهاند. اما متأسفانه تاکنون کتابشناسی جامع و کاملی در این زمینه نداشتهایم. یک کتابشناسی فقه به نام Bibliography of Islamic Law به زبان انگلیسی و حدود 200 صفحه در لندن چاپ شده است که کتب فقهی مهم هر مذهب را جداگانه معرفی کرده است. این کتاب ذیل مذهب شیعه حدود 50 صفحه است که در مجموع حدود یکصد کتاب را معرفی میکند؛ در حالیکه مذاهب اهل سنت را مفصلتر معرفی کرده است.
همین موضوع، سبب خطای پژوهشگران بسیاری چه ایرانی و خارجی در جمعآوری اطلاعات برای پایاننامه شده است؛ بهطوریکه گاه نوشتهاند کارنامه فقهی شیعیان نسبت به اهل سنت بسیار اندک است و آثار مهمی ندارند.
اثر دیگر، کتابی است که آقای سید حسین مدرسی طباطبایی نوشته است. ایشان در این کتاب، منابع فقهی زمین را براساس فقه شیعه معرفی کرده است. این کتابشناسی گرچه جامعتر است ولی درباره یک موضوع میباشد.
از سال 1365 به فکر افتادم که کتابشناسی جامعی را در معرفی منابع فقهی آماده کنم. یک روز در جلسهای خدمت مرحوم آقا عزیز طباطبایی بودم و از ایشان مشورت خواستم. ایشان گفتند کار بسیار خوب و ضروری است؛ اما نیاز به عِده و عُده، یعنی نیروی انسانی و امکانات دارد.
زمانیکه استاد فرهیخته آقای مهریزی، رئیس پژوهشگاه فرهنگ و علوم شدند، با ایشان در میان گذاشتم. و با استقبال ایشان مواجه شد و کار شروع شد. البته به دلیل فراز و نشیبها و تعویض مدیریتها چند سال طول کشید.
در دوره معاصر، آقابزرگ طهرانی الذریعه را در معرفی کتب شیعه نوشت، سپس در ادامه یکی از شاگردانش یعنی سید عبدالعزیز طباطبایی روش استادش را ادامه داد و پس از مرحوم طباطبایی، دانشمند فهیم استاد اشکوری این راه را ادامه داد.
رهنامه: قدمت و پیشینه کتابشناسی در حوزه علمیه چگونه است؟
استاد: هر نهاد علمی تلاش میکند درباره چند مقوله، اطلاعات کسب کند و اطلاعرسانی نماید: درباره شخصیتها، درباره اماکن، درباره علوم و فنون، درباره رخدادها و حوادث و بالاخره درباره آثار علمی.
دانش رجال و تراجم متکفل اطلاعات شخصیتهاست. جغرافیا مربوط به اماکن، تصنیف العلوم به علوم و فنون، دانش تاریخ به رخدادها و بالاخره کتابشناسی به آثار و تألیفات میپردازد.
همانگونه که اطلاعیابی از شخصیتها و ارزیابی آنها ضرورت داشته، بررسی و ارزیابی کتب نیز ضروری است؛ از اینرو، ابنندیم کتب را بررسی کرد و الفهرست را تألیف نمود. البته باید در نظر گرفت که ابنندیم «وراق» بوده است، نه یک دانشمند خبره در فقه یا کلام و غیره. برخلاف ابنندیم، شیخ طوسی، فقیه و متکلم و رجالی بوده و کتاب الفهرست را با رویکرد دینی و شیعی و براساس اطلاعاتی که تا آن زمان از سراسر بلاد به دستش رسیده بود، نوشت.
پس از مدتی، منتجبالدین فهرست علماء الشیعه و مصنفیهم را نوشت که ادامه سنت و روش شیخ طوسی بود. این روش ادامه یافت تا دوره معاصر. آثار کتابشناختی که در حوزه علمیه تألیف شده باشد، کم نداریم؛ اما نسبت به منابع شخصیتشناسی کمتر است.
در دوره معاصر، آقابزرگ طهرانی الذریعه را در معرفی کتب شیعه نوشت، سپس در ادامه یکی از شاگردانش یعنی سید عبدالعزیز طباطبایی روش استادش را ادامه داد و پس از مرحوم طباطبایی، دانشمند فهیم استاد اشکوری این راه را ادامه داد.
درباره پیشینه کتابشناسی در حوزه علمیه و کارنامه حوزویان در این زمینه سخن بسیار است؛ ولی چون موضوع اصلی ما نیست، از آن میگذریم.
بسیاری از دانشجویان و استادان دانشگاهها و مراکز علمی در اروپا، آمریکا، ژاپن و دیگر کشورها برای تألیف مقاله، پایاننامه یا کتاب خود به اطلاعات فقهی نیاز دارند؛ حتی طلاب و کسانی که در قم مشغول فقه هستند و استادانی که فقه تدریس میکنند، هراندازه اطلاعات بیشتری درباره این دانش داشته باشند، قطعاً موفقتر هستند.
رهنامه: این دغدغه که کارنامه فقهی حوزویان اطلاعیابی و اطلاعرسانی شود، چه ضرورتی دارد؟
استاد: اهمیت و ضرورت شناسایی و شناساندن یا اطلاعیابی و اطلاعرسانی منابع فقهی را از دو دیدگاه داخلی و خارجی میتوان بررسی کرد. منظور از دیدگاه داخلی، نیاز مسلمانان و شیعیان به آشنایی با کارنامه فقهی است. بخشی از تمدن اسلامی و میراث علمی و فعالیتهای مسلمانان در عرصه فقه بوده است. بنابراین، بایستی مسلمانان با پیشینه خود آشنا شوند. در واقع، آشنایی با پیشینه به نوعی هویتیابی است. زمانیکه مسلمانان، بهویژه تحصیلکردهها و نسل جدید به این حقیقت و واقعیت تاریخی پی ببرند که مسلمانان با مشارکت فقیهان از قرون سه و چهار قمری به بعد تمدن بزرگی را پیریزی کردند و نظامهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پیشرفت و کارآمدی را ساختند و فقیهان در این رخدادها سهیم بودند و مشارکت داشتند، نگرش آنان به گذشته و تاریخشان آمیخته با مباهات خواهد شد.
اما براساس دیدگاه خارجی، ضرورت دارد فقه را بهعنوان یک دانش با کارنامه علمی قوی به خارجیها معرفی کرد. اسلامشناسان و خاورشناسان درصدد تحقیق و مطالعه درباره فقه، تاریخ، فقاهت، فقهاء، نظامهای اجتماعی مبتنی بر فقه هستند. همچنین بسیاری از دانشجویان و استادان دانشگاهها و مراکز علمی در اروپا، آمریکا، ژاپن و دیگر کشورها برای تألیف مقاله، پایاننامه یا کتاب خود به اطلاعات فقهی نیاز دارند؛ حتی طلاب و کسانی که در قم مشغول فقه هستند و استادانی که فقه تدریس میکنند، هراندازه اطلاعات بیشتری درباره این دانش داشته باشند، قطعاً موفقتر هستند. از اینرو، اطلاعرسانی درباره آثار فقهی در خارج و داخل یک ضرورت جدی است.
یک نکته مهم که ابتدا باید در نظر داشت، این است که تاکنون کتابشناسی جامع که بتوان گفت همه و تمام منابع را پوشش داده باشد، منتشر نشده است. البته مؤلف و متصدی هر پروژه کتابشناسی، معمولاً مدعی کمال و جامعیت است و تلاش میکند کار جامعی ارائه بدهد؛ ولی در عمل چنین نیست
رهنامه: این کتاب، از نظر جامعیت و کامل بودن چگونه است و آیا همه منابع فقهی را معرفی میکند؟
استاد: یک نکته مهم که ابتدا باید در نظر داشت، این است که تاکنون کتابشناسی جامع که بتوان گفت همه و تمام منابع را پوشش داده باشد، منتشر نشده است. البته مؤلف و متصدی هر پروژه کتابشناسی، معمولاً مدعی کمال و جامعیت است و تلاش میکند کار جامعی ارائه بدهد؛ ولی در عمل چنین نیست و معمولاً استقراء و جستجوی جامع و کامل انجام نمیشود و یا ممکن نیست جستجوی کامل انجام شود.
مرحوم آقابزرگ طهرانی کتاب الذریعه را طی سالهای متمادی برای منابع شیعی نگاشت و تألیف آن سالها وقت و عمر مرحوم آقا بزرگ طهرانی را گرفت؛ اما پس از انتشار، چند مستدرک بر آن نوشتند و این مستدرکها منتشر شده است. مستدرکنگاری و ذیلنویسی در کتابشناسی یک پدیده و رویه مقبول و پذیرفته شده است. البته برخی مستدرکها منابعی را دربرمیگیرند که پس از تاریخ کتابشناسی اصل و اولیه چاپ شده است. مثلاً در مورد الذریعه، منابع شیعی که پس از درگذشت آقابزرگ تألیف و عرضه شده، اینها را در کتابشناسی جدید عرضه میکنند؛ اما برخی منابع در همان زمان تألیف بوده و منتشر شده است؛ ولی مؤلف، مثل آقابزرگ آن را به هر دلیلی ندیده و در کتاب الذریعه نیاورده است. پس از مدتی، این منابع کشف شده است و اطلاعات جدید در مستدرکی عرضه میشود.
به هر حال در مورد کتابشناسی جامع فقه اسلامی تلاش شده است که جستجوی کامل و بهاصطلاح استقراء تام بشود؛ اما قطعاً برخی منابع در این مجموعه نیامده و طبیعی است. تصور کنید ناشری در یکی از شهرهای کوچک هندوستان، چند کتاب فقهی چاپ کرده باشد، اما امکانات ارسال یا تبلیغ آنها را به دیگر کشورها نداشته باشد؛ در نهایت، اطلاعات این آثار به دست ما نرسیده است که در این مجموعه بیاید.
در حقیقت، اینگونه آثار، ملی است و از توان یک فرد یا مؤسسه خارج است، پس بایستی برای آن، امکانات و تدارکات فراگیر تعریف میشد و بودجه کافی و مکفی تصویب میگردید؛ اما بودجه این اثر به اندازه یک تحقیق معمولی و کوچک بوده است.
در مورد کتابشناسی جامع فقه اسلامی تلاش شده است که جستجوی کامل و بهاصطلاح استقراء تام بشود؛ اما قطعاً برخی منابع در این مجموعه نیامده و طبیعی است. تصور کنید ناشری در یکی از شهرهای کوچک هندوستان، چند کتاب فقهی چاپ کرده باشد، اما امکانات ارسال یا تبلیغ آنها را به دیگر کشورها نداشته باشد؛
خلاصه اینکه تلاش کردیم هر مقدار میتوانیم بیشتر منابع فقهی را شناسایی و در چارچوب ضوابط مصوب و آییننامه بیاوریم؛ به همین دلیل، نسبت به بسیاری از کتابشناسیهای مشابه، حجیمتر است؛ ولی به هیچ وجه مدعی استقراء تام و جامعیت و کمال نیست.
رهنامه: درباره نقدهای وارد به این کتاب که بخشی از آن به جامعیت آن برمیگردد، چه میفرمایید؟
استاد: هر متخصص و اهل نظری حق دارد هر کتابی را نقد کند و باید از همه کسانی که این کتاب را مطالعه کردند و نکات خوبی را گفتند، تشکر کنیم؛ اما باید پیش از نقد در مورد پروژههای وسیع و به اصطلاح ملی چند نکته را در نظر داشت:
الف) با وضعیت موجود در کشوری مثل ایران، تولید اثر بیعیب و نقص، محال و غیرممکن است. تصور کنید لغتنامه دهخدا هنوز پس از چندین ویرایش مشکلاتی و اغلاطی دارد. بنابراین، تألیف کتاب مرجع، اعم از لغتنامه، اصطلاحنامه، دانشنامه و کتابشناسی نواقصی خواهد داشت؛ افزون بر اینکه آنچه منتقد نقص میداند، مؤلف در اندیشهاش آن را نقص نمیشمارد و اختلاف دیدگاه وجود دارد.
ب) هرگونه داوری باید براساس امکانات باشد؛ یعنی باید به بودجه و امکانات تخصیصیافته و زمان اجرای پروژه توجه داشت. پروژهای که یکدهم یک پروژه مشابه بودجه دارد، مسلم است که در همان حد میتواند پیش برود.
ج) کتاب مرجع مبتنی بر دادههای موجود پدید میآید؛ یعنی مؤلف نمیتواند همه دادهها را از صفر تا صد تولید و سپس در کتابشناسی بیاورد، بلکه مؤلف اطلاعات آثاری که منتشر شده را جمعآوری میکند و سپس با کمک اطلاعاتی که از منابع مرجع دیگر میگیرد، این اطلاعات را ساماندهی میکند؛ اما اگر اغلاط و مشکلاتی در آثار منتشره باشد مثلاً ناشری تاریخ نشر کتاب را اشتباه در شناسنامه آورده باشد یا در مستند مشاهیر، سال تولد و وفات یک فقیه را اشتباه آورده باشد، اینگونه موارد به کتابشناسی راه مییابد. معروف است که کتابشناس «مُردهشور» است و هر مُردهای، چه کافر و چه مؤمن را به او بدهند، وظیفهاش شستن است.
بنابراین، وظیفه اصلی کتابشناس، جمعآوری اطلاعات و تنظیم آنهاست. وظیفه دیگرش این است که او نباید در قلمرو تخصصی دیگران ورود کند و اگر چیزی نیاز دارد که در تخصص دیگران است، از آنها بگیرد ولی مستند کند و رفرنس بدهد.
رهنامه: وظیفه کتابشناس چیست و چه اموری بر عهده اوست و چه مواردی خارج از حیطه وظایف اوست؟
استاد: پرسش خوبی است، بسیاری از نقدها به همین پرسش برمیگردد.؛ یعنی منتقد یک اصل و مبنا را در ذهنش در نظر میگیرد و فکر میکند کتابشناس باید اطلاعات آثار فقهی و فقها را رصد و سپس راستآزمایی کند تا اگر صحت آن تأیید شد، در مجموعه بیاورد؛ در حالیکه این فرض غلط است و هیچ محققی این کار را انجام نمیدهد و بسیاری از دانستهها و دادهها را از منابع اصل موضوعی، یعنی اطلاعات پایه میگیرد. برای مثال پژوهشگری میخواهد درباره «تأثیر نماز در زندگی افراد» کتاب بنویسد، آیا وثاقت و اعتبار همه روایات را بررسی میکند؟ آیا زندگینامه راویان و سال تولد و وفات و حضور در زمان فلان امام را تماماً بررسی میکند یا این اطلاعات را از منابع رجال دریافت میکند؟ اینکه نماز، فلان تأثیر روانی را دارد، خود محقق به روش میدانی بررسی میکند و پس از رسیدن به نتایج، از این نتایج در تحقیقش استفاده میکند یا این نتیجهگیریها و تحقیقات میدانی بر عهده محقق نیست و او از کتب روانشناسی استفاده میکند تا آراء روانشناسان را در این زمینه اخذ کند و در تحقیقش بیاورد؟
نماز در کاهش جرم و جنایت مؤثر است. او میخواهد این نکته را در کتابش بیاورد. آیا خودش از طریق تحقیقات میدانی به چنین نتیجهای میرسد و در کتابش میآورد یا اینگونه نتایج و آراء را از منابع جامعهشناسی و جرمشناسی اخذ میکند؟
قطعاً هر محققی دهها نوع اطلاعات و داده را از منابع علمی قرض میگیرد و بهعنوان اصول پایه در تحقیقش استفاده میکند. کتابشناس نیز چنین است. مثلاً او تاریخ تولد و وفات شیخ مرتضی انصاری را از منابع معتبر دریافت میکند و در کتابش میآورد؛ اما اگر اشتباه یا تفاوت دیدگاه در این آثار وجود داشته باشد، نباید اینها را به کتابشناس نسبت داد.
بنابراین، وظیفه اصلی کتابشناس، جمعآوری اطلاعات و تنظیم آنهاست. وظیفه دیگرش این است که او نباید در قلمرو تخصصی دیگران ورود کند و اگر چیزی نیاز دارد که در تخصص دیگران است، از آنها بگیرد ولی مستند کند و رفرنس بدهد.
رهنامه: آیا طولانیشدن زمان یک پروژه تأثیری در افزایش مشکلات آن دارد؟
استاد: بله حتماً دارد. چون مدیران هر دو یا سه سال یکبار جابهجا میشوند و هر مدیر، نظر و دیدگاه جدیدی دارد که میخواهد وارد پروژه کند؛ در نتیجه، آش شلهقلمکاری میشود که هر گوشهاش نشان از دستاندازی دارد.
از طرف دیگر، با آمدن اطلاعات جدید و سبکهای جدیدتر باید پروژه بهروزرسانی بشود که در نوسازی پروژه مشکلاتی پیش میآید.
در محدوده قرارداد و طرحنامه قرار بود یکساله کار تحویل شود، من هم به عنوان مدیر پروژه یک ساله تحویل دادم؛ اما همان زمان، مدیران از صدر تا ذیل در پژوهشگاه تغییر کردند. زمانیکه مدیریت جدید مرا خواست، پیشنهاد تکمیل پروژه را داد؛ و به همین صورت کار جلو میرفت و هر دو سه سال، مدیر جدید با پیشنهاد جدید میرسید. البته در سالهای آخر، کل کار را تحویل داد و خود پژوهشگاه چند نفر را مأموریت داده بود که به سلیقه خودشان ویرایش کنند و بسیاری از اطلاعات در این زمان حذف و افزود.ه شد.
به دلیل همین مشکلات، است که در مراکز علمی پیشرفته در جهان، زمان خاصی را برای پروژه تعریف میکنند و مجری موظف است در چارچوب زمانی مصوب کار را عرضه کند. البته در سالهای بعد پروژههای مکمل را تعریف میکنند. برای مثال مهمترین کتابشناسی اسلامی جهان که منابع اسلامی را معرفی میکند، «ایندکس اسلامیکس» (Index Islamicus) است که دانشگاه لندن آن را از 120 سال قبل بهروزرسانی میکند و مجری موظف است اطلاعات منابع یک سال را در قالب یک جلد منتشر کند.
ایندکس اسلامیکس توسط دانشگاه لندن از یکصد و بیست سال قبل در حال انتشار است.
رهنامه: منابعی که معرفی کردهاند از نظر نوع و جنس منابع کدماند؟
استاد: منابع، منتشرشده یا نشده (خطی و دستنوشته) هستند. منابع منتشرشده به چهار دسته عمده کتاب، مقاله، پایاننامه و جزوه تقسیم میشوند. البته گروهی جزوه و پایاننامه را منتشرنشده میدانند؛ اما در این اثر، آنها را نیز منتشرشده در سطح محدود در نظر گرفتیم.
ابتدا قرار بود مخطوطات فقهی آورده شود؛ اما مدیریتهای بعدی نظر منفی داشتند و در نهایت، تصمیم بر این شد که تا هر جا کار شده، بیاوریم و ادامه بدهیم. البته توضیحش را در نیز مقدمه آوردیم.
در مورد پایاننامهها چند مشکل اساسی وجود داشت. اولاً: دسترسی به پایاننامهها و رفتن به بایگانی پایاننامهها که در همه دانشگاهها هست کار مشکلی بود و برخی دانشگاهها به هیچ وجه اجازه نمیدادند. از اینرو مطالعه مستقیم پایاننامهها در همه دانشگاهها ممکن نبود. از طرف دیگر اطلاعرسانی در این زمینه، هم ناقص و گاهی اشتباه اجرا شده بود. با این حال تا جایی که امکان داشت پایاننامهها را آوردیم؛ زیرا پایاننامههای فقهی، بهویژه در کشورهایی مثل مصر و عربستان سعودی سرمایه مهمی هستند. حدود یک ماه در قاهره به دانشگاه الازهر و عین شمس میرفتم و تعداد بسیاری را ثبت میکردم. همچنین در لندن نیز کتابخانه سوآس و در مدینه، کتابخانه مدینة النبی و در دبی مکتبة الوطنینة و در ابوظبی هم همین کتابخانه را دیدم و ثبت کردم.
نشریات فقهی و مقالات همایشها نیز خود داستان مفصلی دارد و مشکلات بسیار. اما تا جایی که ممکن بود، مقالات فقهی را آوردیم.
خلاصه اینکه به دلیل فقدان زیرساختهای اطلاعاتی و اطلاعرسانی در ایران و جهان اسلام، اطلاعیابی در علومی مثل فقه بسیار دشوار است. نداشتن بانکهای اطلاعات نشریات و همایشها از مشکلات کار بود.
این اثر، اولین کتابشناسی در حوزه موضوعات اسلامی است که به این سبک و با این روش عرضه میشود. همچنین تلاش شد اطلاعات مرتبط در کنار یکدیگر و بهصورت طبقهبندی شده عرضه شود.
رهنامه: از قوتها و ابتکارات این کتابشناسی بگویید؟
استاد: مراکز پژوهشی وابسته به حوزه در قم، مشهد و اصفهان بسیار هستند؛ اما تاکنون اقدام به چنین کاری نکردهاند، با اینکه ضرورت داشته است. بنابراین، اولین نقطه مثبت کار، اجرای آن بود. اینکه عدهای نترسیدند و وارد این پروژه شدند و اجرای آن را بر عهده گرفتند، اهمیتش را نشان میدهد. البته از حجتالاسلام جناب مهریزی، رئیس وقت پژوهشگاه باید کمال تشکر را داشت. ایشان تا زمانیکه در پژوهشگاه حضور داشتند، در تمامی مراحل مساعدت کردند. نقطه مثبت دیگر پروژه، افزایش کارایی از طریق شبکهسازی اطلاعات بود. این اثر، اولین کتابشناسی در حوزه موضوعات اسلامی است که به این سبک و با این روش عرضه میشود. همچنین تلاش شد اطلاعات مرتبط در کنار یکدیگر و بهصورت طبقهبندی شده عرضه شود. برای مثال اطلاعات مربوط به یک شخص، اعم از آثار فقهی، دربارههای او، همایشها و نقدهای مرتبط با او در کنار یکدیگر طبقهبندی شده است. اطلاعات درباره یک کتاب نیز به همین صورت است و ذیل آن، شرحها، تعلیقها و اطلاعات کتاب آمده است.
این ویژگی به پژوهشگران کمک وافری میکند.
رهنامه: در مورد ساختار و تنظیم این کتاب آیا نکتهای دارد؟
استاد: کتابشناسی از شاخههای مرجعشناسی است و مثل هر علم دیگری در طول تاریخ تحولاتی داشته است. ابتدا دانش کتابشناسی استقلال نداشت. مثلاً در الفهرست شیخ طوسی اطلاعات کتب با اطلاعات شخصیتها در کنار یکدیگر آمده و گویا دانش کتابشناسی استقلال نداشته است؛ اما فهرستهای کتابشناسی که در قرون جدید عرضه شده، براساس حروف الفبای عنوان کتاب تنظیم شده است و مدخل یا شناسه، عنوان اثر است. البته کتابشناسیهای مدرن که از غرب الهام گرفته، با نام مؤلف شروع میشوند. ساختار الذریعه عنوانمحور است؛ اما اولین کتابشناسیها به سبک جدید که کسانی مثل مرحوم ایرج افشار کار کردهاند، نام پدیدآورنده محور است.
این کتابشناسی نیز به دلایل مختلف، محور ساختارش پدیدآورنده است.
رهنامه: تداوم این کتابشناسی چگونه است و آیا برای ادامه و تداوم آن فکری شده است؟
استاد: این پروژه تا سال 1383 را پوشش میدهد و هفده سال از آن تاریخ میگذرد و از طرف دیگر سرعت تولید و انتشار نیز گفتهاند هر ده سال دو برابر میشود. بنابراین، میتوان گفت تقریباً دو برابر حجم اطلاعات قبلی، اطلاعات جدید آمده است. این پرسش را باید از مسئولان پژوهشگاه بپرسید و من خبری ندارم. به هر حال باید برای بهروزرسانی اطلاعات فقهی و اطلاعات فقیهان فکری بکنند.
رهنامه: گروهی معتقدند با آمدن اینترنت، سایتها و شبکههای مجازی نیازی به اینگونه کتب نیست و اساساً دوره کتاب گذشته است. این دیدگاه را براساس این کتاب، چگونه ارزیابی میکنید؟
استاد: گاهی در ایران میشنویم دوره کتاب گذشته است و اینترنت و شبکههای اجتماعی جای کتاب را گرفتهاند. این سخن درست و دقیقی نیست؛ زیرا در اروپا و آمریکا که مهد اینترنت و شبکههاست، چاپ و نشر کتاب نهتنها تعطیل نشده، بلکه بیشتر شده است.
بهتر است گفته شود شکل و ساختار کتاب تغییر کرده است؛ یعنی یک زمانی کتاب با پوست درختان، سنگ و پاپیروس بود؛ اما پس از مدتی کاغذ اختراع شد و روی کاغذ مینوشتند. سپس صفحههای الکترونیکی ابداع شد و نگارش با این صفحات شروع شد. همچنین کتاب صوتی، خط بریل، موزیکال و پارچهای به بازار آمد. بنابراین، نوشتههای واتساپ خودش نوعی از کتاب است، نه اینکه اینها جای کتاب را گرفته باشند.
نکته مهم دیگر اینکه در هر زمینه، ابتدا مطالب و محتوا تولید میشود و سپس بهصورت کاغذی یا صوتی یا الکترونیکی عرضه میشود. در حقیقت، آن تولید اولیه محتوا، همان کتاب بیناست و پیشرفت علوم متکی به آن کتاب است.
در نتیجه، ابتدا باید اطلاعات فقهی جمعآوری، تدوین و تنظیم شود، آنگاه بهصورت اینترنتی یا مجازی منتشر گردد.
دانش مرجعشناسی، پایه و اساس علوم را تشکیل میدهد و کارآمدی و تأثیر فوقالعادهای در پیشرفت فرهنگی خواهد داشت؛ به همین دلیل، در دانشگاهها و نظام جدید آموزشی، مرجعشناسی به عنوان یک درس جریان دارد. اما در حوزهها به عنوان یک درس رسمی نیست.
رهنامه: آیا در حوزه، دانش مرجعشناسی داریم؟
استاد: مرجعشناسی، علمی است که آثار مرجع مثل دایرةالمعارف، راهنما، لغتنامه، اصطلاحنامه، نسخهشناسی، کتابشناسی، کتابسنجی و شناسنامهنگاری را برای نشریات تولید و بررسی میکند.
دانش مرجعشناسی، پایه و اساس علوم را تشکیل میدهد و کارآمدی و تأثیر فوقالعادهای در پیشرفت فرهنگی خواهد داشت؛ به همین دلیل، در دانشگاهها و نظام جدید آموزشی، مرجعشناسی به عنوان یک درس جریان دارد. اما در حوزهها به عنوان یک درس رسمی نیست. مراکز پژوهشی و علمی قم نیز گاهی در این زمینه فعال هستند و آموزشهایی هم دارند.
رهنامه: در مورد کاربردش برای محقق فقهی توضیح بدهید که اینها در چه حیطههایی کاربرد دارند؟
استاد: کتابهای مرجع که مهمترینشان دائرةالمعارفها، کتابشناسیها و مأخذشناسیها هستند در دو رشته «آموزش» و «پژوهش» تأثیر دارند. مثلاً استادی که میخواهد کتاب لمعه را در قم تدریس بکند، باید بداند اگر مثلاً لمعه صد چاپ دارد، کدام چاپش منقح و بهتر است، شرحهایش کدام است تا براساس آن اطلاعات، بهترین تدریس را داشته باشد. اگر اطلاعاتش بهروز نباشد، یک چاپ مغلوط را تدریس میکند که نتیجهاش شکلگیری غلط در ذهن شاگردان است. از نظر آموزشی، کتابهای مرجع را باید حتماً در اختیار اساتید و همچنین شاگردان گذاشت. خودم یادم هست زمانیکه حاشیه ملاعبدالله را در منطق میخواندیم، متحیر بودم چه کتابی است و چه میخواهد بگوید؟ مؤلفش کیست؟ از چند تا استاد سؤال کردم، نمیدانستند. تا اینکه یکی از اساتید توضیح داد. بقیه کتابها نیز همینگونه هستند. به همین دلیل است که شورای عالی انقلاب فرهنگی از سال 1372 مصوب کرد باید در همه رشتههای دانشگاههای ایران، دو واحد مرجعشناسی و بهویژه کتابشناسی باشد. مثلاً زمانیکه در اصول رسائل شیخ را میخوانید، مجموع چند رساله است. باید بدانید این چیست. اگر یک استادی در ابتدای بحثش حدود پانزده دقیقهای درباره نویسنده و ویژگیهای دورهاش توضیح بدهد، خیلی برای شاگردان مؤثرتر است.
زمانی از استادی که چند دوره لمعه را گفته بود، پرسیدم شیخ انصاری در چه زمانی بوده. ایشان نمیدانست. اطلاعات استاد باید بهروز باشد. تأثیر کتابهای مرجع در آموزش و پژوهش مخصوصاً، بسیار است. اگر حوزه بخواهد فقه را بهروزرسانی کند و کارایی علمی و اجتماعی فقه را افزایش دهد، حتماً باید در زمینه مأخذشناسی فقه، کارهای مفصل دیگری ارائه بکند و چارهای نیست؛ مثل شناسایی انواع کتابهای فقهی و انتشارشان. شاید کتابی که معرفی میشود از کتابی که سالها کتاب درسی بوده است، بهتر باشد. اطلاعاتش کجا بوده است؟ در مأخذشناسی.
درحقیقت، مأخذشناسی کارش این است که اینها را شناسایی و ثبت و ضبط میکند و سپس در اختیار استاد، شاگرد و کسانی میگذارد که دنبال فقه و اصول هستند.
اطلاعات استاد باید بهروز باشد. تأثیر کتابهای مرجع در آموزش و پژوهش مخصوصاً، بسیار است. اگر حوزه بخواهد فقه را بهروزرسانی کند و کارایی علمی و اجتماعی فقه را افزایش دهد، حتماً باید در زمینه مأخذشناسی فقه، کارهای مفصل دیگری ارائه بکند و چارهای نیست
افزایش کارآمدی و کارایی فقه از سه نظر بحث میشود:
الف) یکی خود فقه است که باید بهعنوان یک دانش، ضعفهای خود را برطرف کند و آثار افزونتری را از نظر تولید محتوای علمی ارائه بدهد.
ب) از نظر بُعد اجتماعی؛ یعنی در عرصههای مختلف جامعه پاسخگو باشد و مسائل و مشکلات اجتماعی را حل نماید. همچنین در ساخت نظامهای اجتماعی حضور و مشارکت داشته باشد.
ج) در رقابت با نظامهای رقیب موفق باشد و بتواند قویتر ظاهر گردد. الآن مهمترین رقیب فقه در دوره معاصر، دانش حقوق مدرن است. آیا فقه در حقوق مدنی، حقوق خانواده، حقوق قضا، حقوق جزا و غیره میتواند با این نظامات حقوقی رقابت کند و پیروز باشد؟
مأخذشناسی و کتابشناسی فقه میتواند در همه این زمینهها یاری دهد و فقه را بهروز سازد.
رهنامه: دقیقاً به کدام ویژگی برای هر عنوانی که در مأخذشناسی آوردید، اشاره کردید؟ به تاریخش؟
استاد: پیشتر بیان کردم که شناسه را براساس نام گذاشتیم. کتابشناسی دو نوع است:
الف) آقابزرگ در الذریعه با عنوان شروع کرده است. مثلاً عناوین را الفبایی کرده، شرح لمعه در شین یا لمعه الفقهیه در لام به این ترتیب، عناوین را براساس حروف الفبا چینش کرده و ذیلش اطلاعات را آورده است.
ب) کتابشناسی جدید و مدرن که براساس نام است؛ یعنی شناسه و نام مؤلف را اول آورده است.
ما از روش دوم استفاده کردیم. اولین مدخل در این کتاب، آبادی، محمد و آخرین مدخل ییلی، النقیب است. ابتدا نام خانوادگی میآید و سپس اسم. در نامهای قدیمی ضابطه داریم یا در نامهای عربی، انگلیسی، چینی و ژاپنی ضوابطی هست که در مقدمه توضیح دادهام. در بخش نام مؤلف ممکن است نام کامل، نام مستعار، تخلص، کنیه و لقب داشته باشد. هر یک از اینها جایگاه ویژه و ضوابطی دارد که در مقدمه هم توضیح دادهایم.
یک پدیدآورنده فقط نویسنده کتاب یا مقاله فقهی است؛ ولی گاهی مشاغل متعدد دارد. مثلاً شارح کتاب فقهی یا مصحح رساله فقهی است. سی شغل داریم. اینها را به تفکیک آوردهایم. یک نکته مهم این است که ممکن است فقیهی سابقه پنجاه سال تدریس و تربیت صدها شاگرد را داشته باشد؛ اما اثر فقهی نداشته باشد. سعی کردهایم اینگونه فقهاء را ذیل درباره معرفی کردهایم. یعنی اینگونه معرفی کردیم که ابتدا اسم او آمده است، سپس مقاله یا کتاب یا همایشی که درباره او بوده، آن را آوردهایم.
بعضی نویسندهها همه مشاغل را دارند و مؤلف، شارح و مترجم مستدرک هستند. مثلاً شیخ انصاری در حرف شین آمده و اطلاعات درباره او بسیار است یا فقیهی مثل آیتالله مکارم شیرازی هست که هم مؤلف آثار فقهی، شارح، محشی و غیره است و هم مصاحبه فردی و جمعی داشته و از طرف دیگر درباره او آثاری منتشر شده است، همه را آوردهایم.
بنابراین، هر فقیه چهار نوع اطلاعات دارد که درصدد بودیم همه را بیاوریم:
الف) اطلاعات پایه مثل نامها، تاریخ تولد و درگذشت.
ب) اطلاعات آثار فقهی.
ج) اطلاعات درباره آثاری که دیگران درباره آثار فقهی او نوشتهاند.
د) اطلاعات درباره شخصیت، زندگینامه و افکارش که در درباره آمده است.
سپس اطلاعات آثار فقهی هرکسی را با توجه به نوع کاری که کرده، دستهبندی کردیم. مثلاً نوع کارش ترجمه یا شرح یا غیره بوده است
رهنامه: آیا کتاب شما این فرصت را به او میدهد که او درباره کتابی که از مؤلفی شنیده است و میخواهد ببیند،، بداند کجا چاپ شده و چگونه در دسترس است؟
استاد: هر کتاب مشخصات ثلاثه، یعنی محل نشر، ناشر و تاریخ نشر دارد. اینها سه رکن هر کتابی هستند. این سه تا رکن را تلاش کردهایم که بیاوریم. اما تعداد صفحه و تعداد جلد، رکن نیستند؛ اما ما اینها را نیز آوردهایم.
رهنامه: از کجا بدانیم یک اثر در چه محلی و کجاست و چگونه میتوان به آن دسترسی پیدا کرد؟
استاد: محل نگهداری اثر به کتابخانه و کتابداری ارتباط دارد و از وظایف کتابشناسی بیرون است. امروزه با جستجو در کتابخانهها و بانکهای اطلاعاتی میتوان به متن یک اثر رسید. امروزه پیشرفتهای جدیدی صورت گرفته است؛ بهطوریکه ناشران یا کتابفروشیها اطلاعات مدنظر را در اینترنت و سایتها قرار میدهند تا بتوان به آنها دسترسی پیدا کرد.
در سالهای آینده، کتابخانهها و کتابشناسیها ادغام خواهند شد و با ادغام آنها دسترسیها هم آسانتر میشود.
رهنامه: آیا حواشی و تعلیقات به منابع فقهی نیز وارد شده است؟
استاد: گاهی یک اثر قدیمی فقهی دهها تعلیق، حاشیه، ذیل، استدراک، نقد، راهنما، رجالشناسی، اصطلاحشناسی و غیره دارد. تلاش کردیم تا جایی که امکان دارد این موارد را ذیل همان اثر بیاوریم. تصور کنید گاهی یک شخصیت و فقیه «درباره» دارد و کسانی درباره او مقاله یا کتاب نوشتهاند و گاهی یک کتاب «درباره» دارد و کسانی درباره آن کتاب، مقاله یا کتاب نوشتهاند. هر دو را ذیل خودشان آوردهایم؛ یعنی اطلاعات آنها به صورت طبقهبندی شده آمده است.
رهنامه: جنسیت آوردهها در این پروژه چیست؟ آیا به متن نیز توجه شده است؟
استاد: این کتاب پنج جلدی فقط اطلاعات و مشخصات منابع فقهی است. اما این اطلاعات، حاکی از اجناسی مثل کتاب یا مقاله و پایاننامه است که وجود خارجی و عینی دارند و باید در قفسه کتابخانهها آنها را پیدا کرد.
در منطق قدیم میگفتند هر چیز چهار وجود دارد. مثلاً یک کتاب چهار وجود دارد: الف) وجود خارجی؛ ب) وجود ذهنی؛ ج) وجود کتبی؛ د) وجود لفظی. در کتابشناسی، اطلاعات وجودات خارجی به ذهنی و سپس کتبی تبدیل میشود. اگر این مکتوبات خوانده بشود، وجود لفظی نیز ظاهر میگردد. در دوره معاصر، وجود لفظی با کتاب صوتی قابلیت انتقال و عرضه پیدا کرد؛ از اینرو، اگر درسهای فقهی مکتوب نباشد، نیامده است.
در دوره جدید، وجود دیگری نیز پیدا شد که همان الکترونیکی است و روی اینترنت یا شبکه مجازی قابلانتقال و عرضه است.
در نتیجه، جنس آورده در کتابشناسی فقط اطلاعات است و کاری به متن و وجود عین آثار نداریم؛ یعنی آورده کتابشناس اینها نیست.
رهنامه: اطلاعاتی که درباره مقالات آیتالله مکارم آوردهاید، آیا همه نشریات را دیدهاید؟
استاد: مقالات چندگونه هستند:
الف) مقالات مندرج در نشریات.
ب) مقالات ارائهشده در همایشها و نشستها.
ج) مقالات شبکههای مجازی و سایتها.
نوع اول و دوم را تلاش کردهایم با استقراء در کشورهای مختلف بیاوریم. البته کار سختی بود؛ اما مجلات بسیاری دیده شد و اطلاعات مقالات استخراج گردید.
در مورد همایشها باید بگویم. همایشهایی را آوردیم که اطلاعات و مقالات آنها بهصورت مجموعه مقاله چاپ و منتشر شده است و اگر فقط نشست بوده و مجموعه ندارد، نیاوردهایم.
آثار فقه اسلامی به زبانهای مختلف در جهان وجود دارد؛ زیرا در همه کشورهای جهان، مسلمان و آثار فقهی هست. اما احصاء و استقراء همه آثار چینی، ژاپنی، فرانسوی، اسپانیولی، سغدی، پشتو، روسی، مالایی و… بسیار دشوار است؛ از اینرو فقط قلمرو را سه زبان انگلیسی، فارسی و عربی قرار دادیم.
رهنامه: از نظر زبان، قلمرو این مجموعه چه زبانهایی را دربرمیگیرد؟
استاد: آثار فقه اسلامی به زبانهای مختلف در جهان وجود دارد؛ زیرا در همه کشورهای جهان، مسلمان و آثار فقهی هست. اما احصاء و استقراء همه آثار چینی، ژاپنی، فرانسوی، اسپانیولی، سغدی، پشتو، روسی، مالایی و… بسیار دشوار است؛ از اینرو فقط قلمرو را سه زبان انگلیسی، فارسی و عربی قرار دادیم.
رهنامه: از نظر جغرافیایی، محدوده پروژه تا کجاست؟
استاد: محدود به قلمرو جغرافیایی خاصی نبوده و قلمرو پروژه همه کشورها را در برمیگیرد. اما چون امکان سفر به همه کشورها نیز مشکل بود؛ از اینرو، دسترسی و مطالعه مستقیم امکان نداشت. بنابراین، کشورهایی را که به آنها دسترسی نداشتیم، اطلاعات را از طریق فهرستهای معتبر پیگیری کردیم.
رهنامه: قطعاً چنین کار پُرحجمی اشتباهاتی دارد؛ ولی اصل کار، خیلی ارزشمند و جالب است.
استاد: لغتنامه دهخدا شش بار با هزینههای بسیار زیاد ویرایش شده است؛ ولی هنوز غلط دارد. در این پروژه که هزینههای آن بسیار اندک بود، وضع معلوم است. این کار فقط به دلیل عشق و علاقه افراد به کارشان به اتمام رسید. درباره اشتباهات نیز توضیح دادم و اساساً نباید از اینگونه آثار، انتظار صددرصد داشت. اگر هفتاد درصد هم نیازهای پژوهشی را پاسخ دهد، خوب است.
کتابی در ایران چاپ شده است که عنوان روی جلد با عنوان صفحه عنوان و این دو با عنوان شناسنامه متفاوت است. یعنی اشتباه بسیاری در خود کتاب بوده که به کتابشناسی نیز راه یافته است. بالاخره منشأ اشتباهها گوناگون است و اینگونه نیست که همه غلطها را کتابشناس وارد کرده باشد.
رهنامه: رئوس ثمانیه علم و تاریخش آمده است؟
استاد: در مقدمه کتاب به تفصیل درباره قلمرو موضوعی و علمی کتاب توضیح دادیم؛ حتی شاخههای کمتر شناختهشده دانش فقه مثل علم خلاف را نیز آوردیم. رئوس را دقیق رعایت کردیم و گستره دانش فقه، حتی اطلاعرسانی فقه، نظامهای حقوقی و تطبیقش با فقه را نیز آوردیم. هرکسی تا سال 1383 هر مقالهای را درباره فقه نوشته، مصاحبه و نشستها و همایشهایش آمده است. برای اولین بار تلاش کردیم یک کتاب جامع و آبرومندی بشود. در حدی که حمایت کردند و در توان داشتیم، تلاش کردیم.
اساساً مدیریت حوزه باید برای تولید کتب مرجع فکری بکند. منابعی مانند دانشنامه، اطلاعات عمومی و کتابشناسی تأثیر بسیاری در فرهنگ جامعه دارند و باید اقدام عاجل و جدی بشود. البته مراکز و متخصصان بزرگی در حوزه هستند؛ ولی باید جهتدهی و حمایت شوند.
رهنامه: شما قدم بسیار بزرگی را برداشتید. اما گامهای بعدی در تکمیل این روند چیست و باید چه کارهایی در حوزه بشود؟
استاد: در رشتههای مختلف دانشگاههای اروپایی، برای اطلاعرسانی «اتاقهای فکر» دارند. مثلاً در فیزیک یک بخش انفورماتیک یا اطلاعرسانی فیزیک دارند که کل اطلاعات فیزیک را گردآوری، پردازش و طبقهبندی میکند و در اختیار استاد و دانشجو قرار میدهد. سایتها و کل سامانههای اطلاعرسانی، اطلاعات را از اینها میگیرند. در همه رشتهها این بخش را دارند؛ اما متأسفانه در ایران چنین چیزی را نداریم؛ به همین دلیل، حتی سایتها اطلاعات اشتباه ارائه میدهند. باید مدیریت حوزه این بخش را راهاندازی کند و چند فرد متخصص را برای این کار بگذارد تا کل آثار فقهی که منتشر میشود را رصد بنمایند و هر ماه یا هر فصل بهروزرسانی بکنند و روی سایت بهصورت آنلاین قرار بدهند.
چنین چیزی در همه رشتههای حوزوی ضروری است و در فقه ضروریتر است. خانه کتاب در ایران موظف است این کار را اجرا کند و دولت، بودجه این مرکز را تأمین میکند؛ اما انجام نمیدهند. در فقه نیز سال 1381 مدیریت حوزه به من گفت کارهای خانه کتاب را در زمینه فقه رصد و ارزیابی بکنم. فقط یک سال را بررسی کردم. 1500 غلط بین در سایت خانه کتاب در زمینه فقه پیدا کردم.
اساساً مدیریت حوزه باید برای تولید کتب مرجع فکری بکند. منابعی مانند دانشنامه، اطلاعات عمومی و کتابشناسی تأثیر بسیاری در فرهنگ جامعه دارند و باید اقدام عاجل و جدی بشود. البته مراکز و متخصصان بزرگی در حوزه هستند؛ ولی باید جهتدهی و حمایت شوند.