شما اینجا هستید: رهنامه پژوهش » آرشیو مجلات / ش 3+4 » نقش اساتید در بهبود و تقویت انگیزش تحصیلی طلاب حوزه

 

مقدمه

بهبود يادگيري و پيشرفت تحصيلي طلاب حوزه، از موضوعات اساسي مورد بحث در بخش «مديريت كلان حوزه» به شمار مي آيد. از اينرو، در چند ساله  اخير تلاش هاي زيادي از سوي مسئولين و دست اندركاران مسائل حوزه در اين زمينه صورت گرفته است. در جنبه نظري نيز تحقيقات زيادي براي بهبود يادگيري و شناخت عوامل موثر بر آن انجام شده است. چندين نظريه يادگيري، ادعا مي‌كنند كه بهبود يادگيري و پيشرفت تحصيلي با انگيزش افراد شكل مي گيرد1. به همين دليل، لازم است انگيزش به عنوان يك عامل اساسي در يادگيري و پيشرفت تحصيلي مورد توجه قرار گيرد. اصطلاح انگيزش در روانشناسي فرايند هايي را كه به رفتار انرژي و جهت مي دهد، در بر مي گيرد2. هم چنين، انگيزش تحصيلي به فرايندهايي چون علاقه، توجه، پشت کار و پايداري در تکاليف درسي اشاره دارد. رفتارهايي نظير مطالعه، شرکت منظم در کلاس درس، مشارکت در بحث‌هاي کلاسي، مباحثه، پيش مطالعه، و انتخاب تکاليف چالش انگيز از شاخص هاي رفتاري انگيزش تحصيلي هستند. از راه‌هاي گوناگوني مي توان ايجاد انگيزه کرد و علاقه طلاب حوزه را به درس و بحث افزايش داد. در اين نوشتار، ضمن ارائه مباحث نظري برخي فنون و روش هايي که اساتيد حوزه مي توانند براي بهبود و تقويت انگيزش تحصيلي طلاب مورد استفاده قرار دهند، معرفي مي شود.

بيان مسأله

يكي از مشكلات عمده‌اي كه در برخي طلاب حوزه در سطوح گوناگون به ويژه سطوح پائين و سالهاي اوليه طلبگي وجود دارد، نداشتن انگيزه است. در واقع، بسياري از مشكلات آموزشي نيز از همين كاستي نشأت مي گيرد. اين مسأله براي مديران آموزشي کاملا واضح و روشن است. گاهي خود طلبه ها نيز اظهار مي کنند که انگيزه اي براي درس و بحث ندارند و به مرور زمان علاقه آنها نسبت به درس، مطالعه، مباحثه، تحقيق و پژوهش کم شده است. از نظر روانشناسي، انگيزش نقش اساسي را در پيشرفت تحصيلي و بهبود عملکرد نظام آموزش ايفا مي کند. اگر افراد انگيزه بالايي داشته باشند، بي ترديد نظام آموزشي نيز از اثربخشي، كارايي و در نتيجه بهره‌وري بالاتري برخوردار خواهد بود3. با توجه به اهميت و نقش انگيزش در رشد و پيشرفت تحصيلي، مديران و مسئولان حوزه نيز بايد براي تقويت انگيزش طلاب حوزه تلاش كنند. اگر مديران آموزشي و اساتيد حوزه در زمينه انگيزش، دانش و مهارت كافي داشته باشند و براي بالا بردن انگيزش تحصيلي طلاب به راهبردهاي انگيزشي در فرايند تعامل با آنها توجه نمايند، خواهند توانست از مشكلات آموزشي طلاب به بهترين نحو پيشگيري كنند؛ در اين صورت نظام آموزشي حوزه نيز از بهره وري بيشتري برخوردار خواهد بود.

نظریه های شناختی انگیزش بر نقش انگیزش در ساختارهای ذهنی تاکید دارد.

اهداف پژوهش

هدف اصلي اين پژوهش، ارائه راهكارهاي مناسب جهت بهبود و تقويت انگيزش تحصيلي طلاب حوزه است. بر اين اساس، مي توان اهداف جزئي تري را نيز در اين زمينه در نظر گرفت كه عبارتند از:

1ـ شناسايي عوامل اساسي موثر بر انگيزش تحصيلي طلاب حوزه

2ـ بررسي ميزان اثر بخشي ويژگي هاي شخصيتي طلاب حوزه در انگيزش تحصيلي آنها

3ـ بررسي نقش روابط انساني به ويژه تعامل اساتيد در رشد و ارتقاي انگيزش تحصيلي طلاب حوزه

4ـ بررسي عوامل جوّ كلاس و متون آموزشي و نقش آن در انگيزش تحصيلي طلاب حوزه

سوال‌هاي پژوهش

1ـ براي بهبود و تقويت انگيزش تحصيلي طلاب حوزه چه راهكارهايي وجود دارد؟

2ـ ميزان کارآمدي روابط انساني در بهبود و تقويت انگيزش تحصيلي طلاب حوزه تا چه اندازه است؟

3ـ آيا بين متون درسي حوزه و جو کلاس با انگيزش تحصيلي طلاب رابطه وجود دارد؟

4ـ آيا بين احساس خودکارآمدي و انتظارات افراد با انگيزش تحصيلي رابطه وجود دارد؟

چارچوب نظري بحث

در ابتدا با بهره‌گيري از مفاهيمي چون غريزه و نياز، به توصيف و تبيين انگيزش مي‌پرداختند اما پس از چندي نظريه رفتارگرايي مطرح شد که انگيزش را تحت تأثير عوامل بيروني و به ويژه تقويت مي‌دانست. بر طبق اين نظريه اگر خواسته باشيم افراد را به درس و تحصيل علاقه‌مند کنيم بايد از تقويت‌کننده‌هاي کلامي مانند تشويق و تحسين و يا تقويت‌کننده‌هاي مادي مانند جايزه و پول و کمک تحصيلي و … استفاده نماييم. نکته اساسي در اين نظريه ايجاد وابستگي است و افراد تا زماني درس مي‌خوانند که تقويت دريافت کنند. از اين‌رو برخي به مقايسه انگيزش دروني و بيروني پرداخته و خاطرنشان کرده‌اند که يادگيري هر چه بر انگيزش دروني بنا شود از کيفيت بهتري برخوردار خواهد بود و تقويت نه تنها اثر مثبت ندارد بلکه تأثير منفي بر يادگيري دارد.

رويکرد رفتاري کم کم جاي خود را به نظريه‌هايي داد که بيشتر بر فرآيندهاي دروني تأکيد داشت. مطالعاتي که از مفاهيم شناختي براي تبيين انگيزش استفاده کرده‌اند، در اين طيف قرار مي‌گيرد. نظريه‌هاي شناختي انگيزش بر نقش انگيزش در ساختارهاي ذهني تأکيد دارد.

چندین نظریه یادگیری، ادعا می کنند که بهبود یادگیری و پیشرفت تحصیلی با انگیزش افراد شکل می گیرد.

طبق اين رويکرد باورها، نگرشها و برداشت‌هايي که افراد از خود و توانايي‌هاي خويشتن دارند و نيز هدف‌هايي که براي خود تعيين مي‌کنند روي انگيزش تحصيلي آنها تأثير مي‌گذارد. در چارچوب نظريه‌هاي شناختي انگيزش، هدف، يکي از متغيرهاي مهم انگيزش تحصيلي است ولي نوع هدفي که فرد براي خود در نظر مي‌گيرد و روشن بودن آن مهم است. نداشتن هدف يا هدف‌هاي کلي و مبهم از عوامل بازدارنده انگيزش تحصيلي محسوب مي‌شود. هدف‌هايي که طلاب براي خود در نظر مي‌گيرند مثل خودسازي، تزکيه نفس، با تقوا شدن، الگوي جامعه بودن و مجتهد شدن بسيار کلي و مبهم است و در عين قداست روشن نمي‌کند طلاب چه‌کار بايد بکنند. اهداف کلي و مبهم دامنه وسيع عملکردها را به وجود مي‌آورد. به همين خاطر ممکن است افراد زود خسته، ناکام، کسل يا از هدف منحرف شوند. عملکرد تحصيلي ناکارآمد به عوامل ديگري از جمله دشواري متون آموزشي و روش‌هاي تدريس بستگي دارد.

اساتيد مي‌توانند در فرآيند آموزش با در نظر گرفتن اهداف کاملاً روشن و عملياتي و استفاده از راهبردهاي آموزشي مناسب به بهبود عملکرد تحصيلي طلاب حوزه کمک کنند. رويکرد ديگر رويکرد انسان‌گرايي است که براي بهبود و تقويت انگيزش تحصيلي افراد به نيازهاي گوناگون آنها در فرآيند آموزش توجه شود. از جمله مفاهيم اساسي در اين رويکرد براي تبيين انگيزش مفهوم روابط انساني است. رعايت اصول روابط انساني در ميان ديگر عوامل مؤثر در بالا بردن تراز انگيزش تحصيلي مي‌تواند سهم تعيين کننده‌اي داشته باشد. نظريه روابط انساني به دنبال آن است که نشان دهد نحوه برخورد نهادهاي آموزشي، مديران ارشد و اساتيد با شاگردان خود روي پيشرفت و انگيزش تحصيلي آنها اثر مي‌گذارد لکن نقش اساتيد برجسته است. به‌کارگيري وسايل و امکانات آموزشي و روش تدريس مناسب، تعامل و ارتباط مطلوب و ايجاد محيط لذت‌بخش، استفاده از روش‌هاي مشارکتي به جاي روش سخنراني، ارزشيابي مداوم و کيفي را از عوامل مؤثر در بهبود عملکرد تحصيلي برشمرده‌اند.

عواملی چون تشویق و به کارگیری برنامه های تقویت، جوّ مثبت کلاس، برنامه و متون درسی مناسب، داشتن هدف های روشن و مشخص، استفاده از روش های مشارکتی به جای روش های سخنرانی و توجه به نیازهای عاطفی طلاب از مهمترین عوامل موثر بر رشد و ارتقای انگیزش تحصیلی آنها محسوب می شود.

بر طبق نظريه انسان‌گرايي از مسئولين و به خصوص اساتيد حوزه انتظار مي رود تا شرايط مناسبي را براي ارضاي نيازهاي عاطفي و روانشناختي طلاب فراهم آورند. يكي از راهكار ها در اين زمينه اين است كه از اساتيد آگاه و آشنا با مسائل روانشناختي در حوزه استفاده شود. اساتيد اگر بتوانند نيازهاي عاطفي طلاب را در كلاس بر طرف نموده و برخورد خوب و شايسته‌اي با آنها داشته باشند، طلاب در مرور زمان به درس و بحث علاقمند شده و فعّال تر خواهند شد. علاوه بر آن، ارتقاي مهارت هاي آموزشي، استفاده از وسايل كمك درسي، توسعه و نهادينه سازي روش مشاركتي در كلاس، آميختن موضوعات درسي حوزه با مسائل واقعي زندگي و عملياتي سازي مفاهيم انتزاعي نيز از راهكارهايي است كه بايد به وسيله اساتيد مورد توجه قرار گيرد.

بحث و نتيجه‌گيري

يافته‌هاي كلي پژوهش حاضر نشان مي‌دهد، عواملي چون تشويق و به كارگيري برنامه هاي تقويت، جو‌ّ مثبت كلاس، برنامه و متون درسي مناسب، داشتن هدف هاي روشن و مشخص، استفاده از روش هاي مشاركتي به جاي روش هاي سخنراني و توجه به نيازهاي عاطفي طلاب از مهمترين عوامل موثر بر رشد و ارتقاي انگيزش تحصيلي آنها محسوب مي شود. در زمينه كارايي اساتيد، يافته‌ها نشان مي‌دهد كه آنان در فراهم كردن زمينه هاي لازم براي رشد علمي طلاب و جهت دهي آنها به سوي پيشرفت نقش مهمي دارند. اساتيد حوزه مي توانند با به كارگيري روش هاي مناسب در برخورد و تعامل با طلاب و نيز توجه به نيازهاي عاطفي آنها به رشد كيفي حوزه كمك نموده و از آسيب هاي احتمالي زيادي پيشگيري كنند.

پيشنهادهاي كاربردي

با توجه به اينكه اساتيد در رشد و ارتقاي انگيزش تحصيلي طلاب نقش محوري دارند، براي اثر بخشي عملكرد آنان راهكارهايي در اين زمينه ارائه مي شود. مهمترين راهکارها عبارتند از:

1ـ استفاده از تشويق هاي كلامي: در بسياري مواقع، تشويق هاي كلامي استاد تأثير بسيار زيادي بر عمكرد تحصيلي طلاب دارد. استفاده از واژه هايي چون: «خوب»، «عالي»، «خيلي خوب» و «احسنت» بر انگيزش تحصيلي آنها تأثير مي گذارد. اساتيد بايد توجه داشته باشند كه طلاب را به موقع و متناسب با كاري كه انجام داده اند، تشويق كنند. اگر تشويق نا بجا و بيش از حد باشد، اثر مثبت خود را از دست مي دهد.

2ـ بهره‌گيري از روشهاي متنوع آموزشي: براي آموزش، روشهاي زيادي وجود دارد. استفاده از روشهاي متنوع آموزشي مانند بحث گروهي، ايفاي نقش، پرسش و پاسخ، گزارش انفرادي و گروهي كه باعث فعاليت بيشتر طلاب مي شود، به مقدار زيادي، انگيزه تحصيلي آنان را بالا مي برد. بر اساس تحقيقات انجام شده ناكارآمد ترين روش آموزشي آن است كه استاد تمام وقت كلاس را به خود اختصاص داده و فرصت هيچگونه اظهار نظري را به طلاب ندهد. در گذشته به طور معمول، تدريس انتقال معلومات محسوب مي شد و آموزش به صورت يکطرفه و خطي انجام مي گرديد. شايد هنوز هم بسياري از دروس حوزوي به اين صورت ارائه شود. در حاليکه يكي از بهترين راه هاي ايجاد انگيزه و بهبود عملكرد تحصيلي طلاب، شركت دادن آنان در فعاليت هاي كلاسي است.

رفتارهایی نظیر مطالعه، شرکت منظم در کلاس درس، مشارکت در بحث های کلاسی، مباحثه، پیش مطالعه و انتخاب تکالیف چالش انگیز از شاخص های رفتاری انگیزش تحصیلی هستند.

3ـ بيان دقيق انتظارات در آغاز درس با توجه به هدف هاي آموزشي: اين نكته كه طلاب بدانند اساتيد دقيقا چه انتظاراتي از آنها دارند و هدف هر موضوع درسي چيست، قطعا در افزايش علاقه و بهبود يادگيري طلاب تأثير مي گذارد. تحقيقات نشان داده است يادگيرندگاني كه دقيقا هدف هاي آموزشي را مي دانند نسبت به افرادي كه از هدف هاي آموزشي اطلاعي ندارند، از انگيزش تحصيلي بالاتري برخوردارند.

4ـ ارائه‌‌ي مطالب آموزشي از ساده به دشوار: ‌يكي ديگر از راهكارهاي ايجاد و تقويت انگيزش تحصيلي طلاب حوزه كه اساتيد بايد به آن توجه داشته باشند، ارائه‌‌ي مطالب آموزشي از ساده به دشوار است. ارائه مطالب از ساده به دشوار، باعث مي شود طلاب با موضوع درس ارتباط بهتري برقرار كنند. زيرا چنانچه موضوع درس از ابتدا پيچيده و نامفهوم ارائه شود ممكن است در مرور زمان باعث دلسردي و بي‌علاقگي طلاب نسبت به دروس حوزوي گردد. بايد توجه داشت كه ماهيت دروس حوزوي به خاطر انتزاعي بودن و پيچيدگي زبان عربي تا حدود زيادي پس زننده است. اگر اساتيد نتوانند در كلاس درس با به كارگيري روشهاي مناسب، علاقه و توجه طلاب را به موضوعات درسي جلب كنند زمينه شكست تحصيلي طلاب فراهم خواهد شد.

5 ـ به كارگيري مثال هاي آشنا و ربط دادن مباحث با واقعيت هاي اجتماعي و زندگي روزمرّه افراد: ‌براي اينكه علاقه طلاب به يادگيري و درس و بحث حوزه بيشتر شود، بهتر است اساتيد به هنگام ارائه مباحث از مثالهاي آشنا استفاده نموده و مباحث را با واقعيت‌هاي اجتماعي و زندگي روزمرّه افراد ارتباط دهند. استفاده از مثالهاي آشنا، ذهن افراد را تحريك نموده و انگيزه يادگيري را در آنها تقويت مي كند. هم چنين ارتباط دادن مباحث با واقعيت هاي اجتماعي و زندگي روز مرّه‌ي افراد از انتزاعي بودن مباحث كاسته و حالت كاربردي به آنها مي دهد. در اين صورت، درك و فهم مباحث نيز راحت تر خواهد شد. به نظر مي‌رسد يكي از آسيب‌هاي متون درسي حوزه ـ به خصوص براي طلاب مبتدي ـ آن است كه طلاب پس از يكي دو سال احساس مي‌كنند آن‌چه در حوزه فرا مي‌گيرند،  پاسخگوي نيازهاي واقعي آنها نيست. بنابراين، لازم است مطالب و مفاهيم درسي بر اساس نيازهاي طلاب تنظيم شده و مثالها واقعي و عيني باشند.

نظریه روابط انسانی به دنبال آن است که نشان دهد نحوه برخورد نهادهای آموزشی، مدیران ارشد و اساتید با شاگردان خود روی پیشرفت و انگیزش تحصیلی آنها اثر می گذارد لکن نقش اساتید برجسته است.

6 ـ شركت دادن فعّال طلاب در امر يادگيري: يكي ديگر از راهكارهاي تقويت انگيزش تحصيلي طلاب حوزه شركت دادن فعّال طلاب در امر يادگيري است. بر اساس تحقيقات انجام شده يادگيري فعال در مقايسه با يادگيري غير فعال، اثرات مثبتي بر رشد و پيشرفت تحصيلي يادگيرندگان دارد. منفعل بودن طلاب در کلاس درس يکي از نگراني هاي جدي است که بايد به آن خاتمه داده شود. طرح سوال، مسابقه، تحقيق کلاسي و دادن تکليف هايي که نه خيلي ساده  و نه خيلي دشوارند در فعال کردن کلاس و تقويت انگيزش تحصيلي طلاب اثر مي گذارد. اساتيد بايد توجه داشته باشند که اگر تکاليف و تحقيق هاي کلاسي بسيار دشوار باشند احتمال شکست و ناکامي و در نتيجه بي علاقه شدن افراد نسبت به موضوع را به دنبال دارد. هم چنين اين تکليف ها اگر خيلي ساده و پيش پا افتاده باشند افراد انگيزه اي براي انجام دادن آن نخواهند داشت. بنابراين سطح دشواري تکليف و تحقيق هاي درسي بايد با سطح توانايي و يادگيري طلاب منطبق باشد تا آنها بتوانند با تلاش و کوششي که در اين زمينه به خرج مي دهند از عهده انجام تکاليف برآيند. در اينصورت احساس خود کارآمدي نموده و به اعتماد به نفس آنها کمک مي کند.

اساتيد مي توانند با به کارگيري اين راهکارهاي ششگانه، انگيزشِ طلاب حوزه را به درس و بحث، مطالعه و پژوهش و انجام فعاليت‌هاي علمي بيشتر كنند.

 

پي‌نوشتها:

1ـ سوزان بنتهام، روانشناسي تربيتي، ترجمه بيابانگرد و نعمتي، انتشارات رشد، 1344، ص 139ـ142.

2ـ جان مارشال ريو، انگيزش و هيجان، ترجمه يحيي سيد محمدي، نشر ويرايش، 1385، ص 7.

3ـ Cheng, Y.C (1993) Theory and Characteristics of School-Based Management. The International Journal of Educational Management. V: &P: 17ـ33.

4ـ فرانسس کمروو دوگلاس ويندهام، برنامه‌ريزي آموزشي مبتني بر انگيزش، ترجمه عبدالحسين نفيسي، انتشارات پژوهشکده تعليم و تربيت، 1378، ص 30 ـ 44.

پاسخ دهید: