حجيت کلمات معصومان(عليهما السلام) اختصاص به زمان و مکان خاصي نداشته شامل تمامي انسانها ميشود. اما اين کلمات در فضا و دوراني صادر شده که جامعه و مخاطبان، محدوديتهايي داشتهاند. اين پژوهش قصد دارد با تبيين فضاي حاکم بر زندگي معصومان(عليهما السلام)- از جهت مخاطبان، حکومتها و عالمان- تاثير اين عوامل بر سخنان و نحوه ارتباط معصومان(عليهما السلام) در آن دوران را نشان دهد. هدف اين نوشتار- در پرتو تاريخ حديث- تحليل چرايي صدور احاديث مختلف- از جهت محتوا، ساختار و لحن- از معصومان (عليهما السلام) است. ويژگي اين مقاله نگاه به تاريخ حديث از دريچه تحليل وضعيت جامعه و راويان حديث، با عنايت به مضمون احاديث و سپس کتب تاريخ حديث است.
کليدواژهها: نشر حديث، مکاتبه وکالت، پرسشهاي حديثي، سيره اهل بيت (عليهما السلام) تاريخ حديث، فقه الحديث.
پیشگفتا ر
حدیث پس از قرآن اصلیترین منبع شناخت دین و دستورات الهی است. به فرمایش امام کاظمj: پیامبر آنچه مورد نیاز مردم زمان خود بود و آنچه مردم بعد از او را تا قیامت کفایت کند آورده است. معصومان در روزگاری به سر میبردند که وسعت جغرافیائی جهان اسلام و گستره زمانی نزدیک به340 سال افراد متعددی را از جهت دین، مذهب، فرهنگ و ملیت در خود جای داده بود. مخاطبان متعددی حضور معصومان میرسیدند که هر کدام بسته به پیشینه و دانستههای قبلی به دنبال نیازهای خود- اعم از مادی، فرهنگی یا علمی- بودند. لذا معصومان(علیهما السلام) با عنایت به این حدیث که: « با مردم درمورد آنچه میشناسند صحبت کنید و آنچه را که معرفتی به آن ندارند برای آنها بیان نکنید.»1ملاحظاتی را در کلام و رفتار خود داشتند که در مرتبه اول نیاز مخاطب و جامعه را برطرف میکرد و در مرتبه بعد با استناد به قرائن، دیگران از آن کلام بهرهمند میشدند. شناسائی ظرفیتهای جامعه و مخاطبان عصر حضور به پژوهشگران حدیث کمک میکند تا ظرافتها موجود در کلام اهل بیت را شناخته و در استنباط دچار خطا نشوند.
برای شناخت ویژگیهای مخاطبان و شرائط حاکم بر جامعه عصر حضور معصومان(علیهما السلام) از دو روش میتوان بهره برد. اول: مراجعه به کتابهای تاریخ. دوم: مراجعه به آن دسته از کلمات معصومان (علیهما السلام) که به بازشناسی آن دوران کمک میکند. در نوشتار حاضر سعی بر آن است که با استفاده از احادیث، ابتدا وضعیت آن دوران شناسائی شده و در قدم بعد به چرائی صدور این کلمات از معصومان پی برده شود.
پرسشهایی که این مقاله به دنبال پاسخگویی آن است عبارتند از. یکم: شرائط حاکم بر جامعه در زمان حضور امامان معصوم چه بود؟. دوم: تحلیل نحوه تاثیرگذاری فضای صدور بر احادیث معصومان. جهت پاسخ به این دو پرسش، دوران حضور معصومان(علیهما السلام) در سه مقطع تشکیل اولین حلقههای حدیثی، دوران طلائی حدیثپژوهی و دوران تثبیت حدیث واکاوی میشود و در هر قسمت با بررسی شرائط زندگی معصومان(علیهما السلام) و با توجه به میراث حدیثی موجود، تحلیلهایی جهت شناخت بهتر کلمات اهل بیت (علیهما السلام) ارائه میگردد.
در تحلیل تاریخ حدیث شیعه در دوران معاصر کتابهایی نوشته شده که هر کدام از آن جهت که اولین گام در راستای این دانش هستند مهم و تقدیر از آنها شایسته است. یکی از کاملترین این کتابها، کتاب تاریخ حدیث استاد سید محمد کاظم طباطبائی است که به صورت مفصل به بررسی فراز و نشیبهای حدیث در گذر زمان پرداخته است.2همچنین مقالهای با عنوان«شناخت خصوصیات مخاطبان معصومان(علیهما السلام) و تاثیر آن در فهم حدیث»3 در شماره 61 فصلنامه علوم حدیث به چاپ رسیده که به صورت اجمالی، برخی موضوعات اعتقادی که میتواند منجر به تفاوت بیان معصومان(علیهما السلام) نسبت به مخاطبان مختلف شود مورد بحث قرار گرفته است ولی به بررسی فضای حاکم در جامعه در دروان حضور امامان معصوم(علیهما السلام) نپرداخته است. این مقاله دارای دو نکته حائز اهمیت نسبت به نگاشتههای پیشین است. اول: شناسائی بیشترین مستندات تاریخ حدیث با استناد به متون حدیثی. دوم: تحلیل شیوه صدور احادیث بر پایه شناسائی مخاطبان.
روش این پژوهش کتابخانهای بوده و از نرمافزارهای مکتبة اهل البیت2 و جامع الاحادیث 3ـ5 برای جمعآوری فیشهای اولیه استفاده و تعداد بیش از هفتصد برگ فیش تهیه شد. سپس مطالب به دست آمده، تحلیل و به صورت مختصر در قالب ساختار حاضر قرار گرفت.
الف) دوران تشکیل اولین حلقههای حدیثی.
با بعثت پیامبرn اولین حلقههای حدیث شکل گرفت و انتقال اولین آموزهها شروع شد. به علت وضعیت خاص جامعه زمان پیامبرn و حوادث پس از ایشان، دوران اولیه تشکیل حلقههای حدیثی و انتقال معارف از سوی اهل بیت(علیهما السلام) تا پایان حیات امام سجادj طول کشید. در این میان فقط زمان کوتاه خلافت ظاهری امیرالمومنینj نشر حدیث سرعت خوبی یافت اما پس از شهادت ایشان حدیثپژوهی دچار رخوت شد. فضای حاکم بر دوران حضور این معصومان(علیهما السلام) به شکل زیر قابل تحلیل است.
1ـ فضای حاکم بر جامعه در دوران پیامبرn و تاثیر آن بر روایات ایشان
مسلمانان دوران پیامبر هرچند آن حضرت را بهعنوان منجی از پستیهای جاهلیت میشناختند و حاکمیت او را با دل و جان قبول داشتند4 ولی از طرفی جاهلیت را درک کرده و همچنان درگیر تعصبات آن بودند5ـدر اوائل بعثت و یا تشکیل حکومت در مدینه به جز تعداد معدودی سواد خواندن و نوشتن نداشتند6و در اجتماعی رشد یافته بودند که فرهنگ علمپژوهی در آن جای نداشت7ـ در اواخر حیات پیامبرn پس از صلح حدیبیه تعداد افراد تازه مسلمان، که اسلام در دل آنها مانند حلقه اولیه مهاجران و انصار نفوذ نداشت بیش از مسلمانان راستین اولیه بود.
با وجود این شرائط، شیوهای که پیامبر در بیان احادیث پیشرو گرفتند متناسب با همان شرائط بود؛ ایشان سخنان خویش را شمرده بیان کرده8و برخی مطالب را تکرار میکردند تا مسلمانانی که از سواد و فرهنگ محروم بودند بتوانند معارف را دریافت نمایند.9همچنین پرسش نکردن اصحاب سبب بیان بسیط مسائل و اکتفا به کلیات از جانب پیامبر میگردید. شاید بتوان علت تکرار و بیانات متعدد پیامبر در موضوعات خاص مانند وصایت امیرالمومنینj را نیز در تعصبات جاهلی و مبارزه پیامبرn با این تعصبات جستجو نمود. از طرفی فرهنگ عمومی جامعه ایجاب میکرد که پیامبر اوّلیّات معارف و کلیات را با زبان ساده بیان نماید و از طرف دیگر تمامی اصول و ارکان دین را به اهل آن -هرچند به کنایه- بیان کند.10
امتیاز دیگر این مسلمانان، در پذیرش پیامبر بهعنوان حاکم جامعه بود، موضوعی که زمینه را جهت بیان مطالب و دستورات حکومتی فراهم میکرد. از آنجا که در طبیعتِ اوامر حکومتی، رعایت مصالح و مفاسدِ جزیی و مقطعی وجود دارد، بخشی از قضایای غیر عمومی در اینجا شکل میگیرد؛ چنان که از کنار هم قرار دادن بعضی روایات صادره از معصومان(علیهماالسلام) این نکته نمایان میشود؛ بهعنوان نمونه پیامبر در آغاز تشکیل حکومت در مدینه به مسلمانان دستور دادند که به وسیله حنا خضاب کنند روایت «غیّروا الشیب و لا تشبهوا بالیهود» در مصادر متعدد شیعه و سنی نقل شده است.11طبق این روایت پیامبرn دستور به خضاب کردن داده و از شباهت اصحاب به یهودیان منع نمودند و مسلمانان در زمان پیامبر n از این حکم وجوب و یا استحباب اکید میفهمیدند به قرینه اینکه به امام علیj اشکال میکردند که چرا خضاب نمیکند.12
اما با مراجعه به کلمات اهل بیت(علیهما السلام) مشخص میشود که پیامبر در موقعیتی این دستور را دادهاند که تعداد مسلمانان اندک بوده و نباید کهولت سن باعث جلب توجه کفار میگشته است. امام علیj در جواب معترضان میفرمایند: «پیامبرn در زمانی دستور به خضاب دادند که (پیروان) دین در قلت بودند ولی در این زمان دین گسترش پیدا کرده است.»13 این جواب از امام سجادj نیز نقل شده است.14
همچنین پیامبر در اکثر موارد حقائق را بیان میکردند ولی مسائلی نیز وجود داشت که زعامت و جایگاه حکومتی نیز مانع از تقیه و یا سکوت پیامبرn در بیان آن حقائق نمیشد؛ مسائلی همچون حفظ انسجام جامعه اسلامی15و یا جلوگیری از به وجود آمدن شایعات بیاساس16میتواند دو علت اصلی سکوت پیامبر باشد. هرچند در مواردی نیز این حقائق به افراد خاصی گفته شده است.17
بر اساس آنچه درباره فضای حاکم بر دوران پیامبر گفته شد، در فهم کلمات ایشان باید برخی امور لحاظ شود؛ اوّل اینکه پیامبر، کوتاه سخن گفتهاند ویژگی کلام کوتاه از انسان حکیم پرمعنا بودن آن است. بنابراین هر کسی به اندازه توانش امکان دریافت مطلبی از آن خواهد داشت. دوم اینکه تکرارهای پیامبرn همیشه به معنای اهمیت مطلب برای همگان نیست بلکه شاید به جهت عقبافتادگی شدید جامعه آن روز نسبت به آن معرفت باشد. سوم اینکه به دلیل پایهای و کلّیتر بودن فرمایشات پیامبرn، سخن ایشان چارچوب بیان کلمات سایر معصومان خواهد بود. چهارم اینکه احراز مقدّمات حکمت در کلمات پیامبرn هرچند ممکن، ولی در بسیاری از موارد دشوار است؛ چراکه ایشان در بیشتر موارد درصدد بیان تفاصیل نبودند تا بتوان از عدم بیان، اطلاقگیری کرد. پنجم اینکه به دلیل جایگاه پیامبرn نزد مردم در بُعد الهی و حکومتی، معمولا جامعه درصدد پیگیری نظرات پیامبر حتی در موارد ناگفته بود. در چنین فضایی تقریر معصوم اهمیتی دوچندان مییابد.
2ـ فضای حاکم بر جامعه در دوران فاطمه و تاثیر آن بر روایات ایشان
فضای حاکم بر دوران حضرت زهرا همان فضای صدور احادیث پیامبر بود؛ با این تفاوت که بر اثر تلاش پیامبر، فرهنگ علمآموزی در حال ریشهدواندن بود و در اواخر عمر شریف ایشان18 و نیز در دوران کوتاه زندگی حضرت فاطمه شاهد پرسشهای اندکی از ناحیه مردم نسبت به فروعات دینی هستیم.19
غصب حقوق اهل بیت بعد از پیامبر و توهین به بیت رسالت و خصوصا دختر رسول الله موجب شد بسیاری از توصیههای پیامبر درباره اهل بیت و نیز فضایل ایشان فراموش شود. مخاطبان، حضرت فاطمهh را بهعنوان معصومه عالمه نمیشناختند و با توجّه به اینکه زن در جامعه آن روز هنوز جایگاه خود را نیافته بود مراجعه به ایشان بهعنوان راوی از رسول الله بسیار اندک بود. منع نشر حدیث با قیود و حدودش و حساسیت حکومت نسبت به ارتباط مردم با بیت رسالت موجب شد که این بیت جایگاه رفیع خود را در بین مردم به دست نیاورد.
این فضا سبب شد احادیثی که از حضرت فاطمه نقل شده، بسیار اندک باشد که بخشی از آن نقل روایات پیامبر20و بخش دیگری در دفاع از ولایت21 بود. تعداد کمی از احادیث نیز از خود حضرت و در غیر موضوع ولایت است.22 جنایت بزرگی که منجر به کوتاهی عمر ایشان شد نیز عموم مردم را از نعمت وجودیشان محروم کرد. ادبیات سخن و احادیثی که از ناحیه حضرت فاطمه نقل شده کاملا متناسب با نیازهای روز و پاسخ به پرسشها و شبهات است. سخنان روشنگرانه آتشین در دفاع از ولایت، لحنی متناسب با موضوع غصب ولایت و در مقابل طاغوتهاست23 و لحن آموزشی حضرت، متناسب با جلسات درسی است که برای برخی از بانوان یا صحابه خاص برگزار میشد24ـ
3ـ فضای حاکم بر جامعه در دوران امیرالمومنین و تاثیر آن بر روایات ایشان
مخاطبان عمومی امام علیj پس از پیامبرn همان صحابی مدینهای پیامبرn بودند. افرادی که جایگاه اهل بیت(علیهما السلام) را فراموش کرده و در مقابل غصب حکومت، سکوت کردند. احتجاجات و کلمات حضرت درباره خلافت اسلامی خطاب به این گروه25 و یا ناظر26 به آنان است. کمکم فتوحات خودسرانه خلفا، مردم را به سمت دنیا کشانید. در این فضا نه تنها سخنانی دال بر اهمیت جهاد شکل نگرفت بلکه کلماتی درباره زهد و دوری از دنیا از لسان مبارک معصومj خارج شد.27 نادانی مسئولان حکومتی نسبت به بسیاری از احکام و قضاوتها، موجب مراجعه به امام شده و در زمینههای مورد مراجعه، سخنان و رفتارهایی از امیرمومنانj صادر شد.28
عدّه کمی از خواص ارتباط ویژهای با حضرت داشتند29که برخی از معارف ناب صادره از امام توسط این گروه ثبت و ضبط شد.30به تدریج فضای عمومی جامعه به سمتی پیش رفت که عدّه بیشتری با امام و نیاز به ایشان آشنا شده و به حضرت مراجعه کردند. قرار گرفتن امام در مقام حاکمیت اسلامی زمینه صدور کلمات بیشتری را فراهم آورد. این حاکم هم باید خطاهای گذشتگان را تا حدّ امکان جبران کند، هم جامعه روز را اداره نماید و هم راهکارهای مدیریت اسلامی را برای آیندگان ارائه نماید. آنچه از ایشان صادر شد در هر سه زمینه بود. قضاوتها31، نامههای حکومتی32، ترغیب به جهاد33، تاکید بر بیت المال34 و تلاش برای تربیت نفوس35 از موضوعاتی است که در کلمات و رفتارهای امام علیj پس از خلافت به روشنی دیده میشود.
بخشی از کلمات و رفتارهای امام، ملاکها و قواعدی را برای همیشه به دست میدهد و برخی دیگر متناسب با جایگاه و اختیارات حاکم اسلامی است که نیاز به دقّت فقهی و اصولی بیشتری دارد. مثلا مالیاتهایی که حکومت علوی بیش از وجوهات مشهور از مردم میگرفت36 از موضوعات نیازمند پژوهش است و ممکن است متناسب با وضعیت مخاطبان قابل تغییر باشد.
نکته دیگری که باید در فهم کلمات امام لحاظ شود، توجه به جایگاه سخن و مخاطبان مشخص ایشان است. مثلا در فرمایشات حضرت، مذمت زنان37 وارد شده که نیازمند تحلیل است. در جایی دیگر، مذمت38 مردم کوفه و مدح39 آنان آمده است. این قبیل سخنان نیاز به شناخت دقیق موضع صدور دارد.
موضوع دیگر اینکه عارفان و معتقدان به مقام امامت، حتی در زمان خلافت نیز فراوان نبودند و بیشتر مردم امام را بهعنوان خلیفهای همانند سه خلیفه سابق قبول داشتند.40 نتیجه این عدم شناخت، در تبعیت از اوامر و حجیت تقریرات ایشان معلوم میشود. در دوره خلافتِ حضرت، بدعتهایی از زمان خلفای قبلی باقی مانده بود که به دلیل فضای حاکم بر جامعه و نوع نگاه مردم به امام، امکان تغییر نداشت؛ بر این اساس نمیتوان از عدم تغییر این بدعتها، رضایت حضرت را برداشت کرد.41
4ـ فضای حاکم بر جامعه در دوران امام حسن و تاثیر آن بر روایات ایشان
آغاز امامت و حکومت امام حسنj پس از شهادت امیرالمومنینj با شرایط خاصی همراه بود. معاویه برای غصب خلافت اقدام به جنگ کرده بود42 و اهالی پایتخت اسلامی، کوفه سستی میکردند.43 در جریان جنگ، غفلت، راحتطلبی و خیانت عدّه زیادی از نیروهای امام،44 کار را به سود معاویه خاتمه داد. بنیامیه با سوء استفاده از منابر و تبلیغات به فریب مردم، دشمنی با اهل بیت و شیعیان ایشان و جعل حدیث پرداختند.45 علویون در تنگای شدید اقتصادی، زندان و شکنجه قرار گرفتند46 و تلاشها برای کاهش ارتباط مردم با امام نتیجه داد و امثال عبدالله بن عمر، عبدالله بن زبیر و ابوهریره زعامت دینی مردم را بر عهده گرفتند.47
در این شرایط امام نه میتواند درباره حکومت سخنی بگوید و نه میتواند کلام و فقه بیان کند. مخاطب امام فرصت دانشجویی ندارد و حلقه خاصی از افراد با تعداد قابل توجّه دور امام شکل نگرفته و اساسا چنین حلقهای جرات ارتباط با امام را ندارد تا امام به تربیت ایشان پرداخته و مطالب پیچیده معرفتی به آنان یاد دهد. در چنین زمانی امام به اجبار مطالب عمومی و در عین حال غیر حکومتی آن هم برای مخاطبان کمفرصت و گرفتار بیان میکردند. بنابراین تعداد احادیث صادر شده از ایشان بسیار محدود و مضامین بیشتر آنها اخلاقی و در سطح عمومی است. برخی از سخنان نیز احتجاجات امام با دیگران است که معمولا به دوران جنگ و صلح برمیگردد.48 از ایشان احادیثی در یاد دادن روش مناظره با دیگران نیز در دست است که متناسب با فضای آن دوران میباشد.49
شناسائي ظرفيتهاي جامعه و مخاطبان عصر حضور به پژوهشگران حديث کمک ميکند تا ظرافتها موجود در کلام اهل بيت را شناخته و در استنباط دچار خطا نشوند.
صادر نشدن روایات فقهی و کلامی از امام مجتبی به معنای نیاز نداشتن مردم، وظیفه نداشتن امام یا بیتوجهی به فضای جامعه نبود. بلکه وضعیت جامعه و فهم اندک مخاطبان نیز موجب این محرومیت و صدور کلمات کوتاه شد که البته وقتی سخنی کوتاه از حکیم صادر میشود، پرمعنا خواهد بود. بنابراین هرچند در کلمات امام حسن تفصیلات و توضیحات قابل توجهی مشاهده نمیشود اما با توجه به حکیمانه بودن سخنان تفسیر کلمات ایشان مشتمل بر مطالب بسیاری خواهد بود؛ مضامینی که در کلمات دیگر معصومان تفصیل آن بیان شده است. مناظرات حضرت نیز منبعی برای شناخت اهل بیت و دشمنان ایشان است.
5ـ فضای حاکم بر جامعه در دوران امام حسین و تاثیر آن بر روایات ایشان
پس از شهادت امام حسنj در زمان معاویه خفقان اموی اوج گرفت و فشارها و سختیها بیشتر شد. کمتر کسی جرات ارتباط با امام را داشت. امامj حلقه اصحاب نداشتند تا به صورت سازمانی به تربیت نیرو بپردازند. مراجعه به ایشان، اتفاقی50 و یا موردی51 بود. در چنین موقعیتی چارهای جز پاسخ محدود به پرسشهای اندک و بیان مواعظ اخلاقی نیست. در زمان یزید متناسب با تغییر حاکمیت استراتژی امام نیز تغییر کرد. در چنین فضائی مطالب زعیمانه، اصلاحگرایانه و شوراننده علیه ظلم در ادبیات امام خودنمایی میکند. خط بازگشت به اسلام ناب، دعوت به قیام52 و خبر از شهادت53 احادیثی حماسی را شکل میدهد. بیان راه مبارزه با طاغوت54 و ویژگیهای حق و باطل55 از دیگر موضوعاتی است که جامعه زمان امام آمادگی شنیدن و پذیرش آن را دارد.
با توجّه به هدف امام از قیام، میتوان تفاصیل برخی از احکام شرعی را از سیره و سخن ایشان برداشت کرد. مثلا موضوع ارشاد جاهل، مراتب امر به معروف و نهی از منکر، ویژگیهای حکومت اسلامی و حکومت طاغوت، مصالح و مفاسد اجتماعی56 و … از اموری است که میتوان در سخنان امام حسین j مورد توجه قرار داد؛ مخصوصا اینکه متکلم در مقام بیان بوده و تقیه را در بسیاری از جهات کنار گذاشته است.
6ـ فضای حاکم بر جامعه در دوران امام سجاد و تاثیر آن بر روایات ایشان
امام سجّاد پس از قیام کربلا عهدهدار امامت شدند. به آتش بستن خانه خدا و واقعه خونین حرّه57 در اوایل امامت ایشان رخ داد. عبید الله بن زیاد و حجّاج بن یوسف دو خونآشام تاریخ در کوفه، مقرّ اصلی شیعیان، حکومت و جنایت میکردند.58 همه اینها موجب سختی ارتباط امام با خواص و فراموشی امام از سوی جامعه میشد تا جایی که امامj در اینباره میفرمایند: «در مکه و مدینه بیست نفر نبودند که ما را دوست بدارند.»59 فساد و استبداد بنیامیه، نسلی سست ایمان را فراروی امام قرار داد.60 تلاش دشمن برای بستن درِ خانه اهل بیت(علیهما السلام) موجب شد، مردم برای پرسشهای خود به سراغ دیگران بروند. تا جائی که امام j در ترسیم این فضای حاکم بر جامعه میفرمایند: «نمیدانیم چگونه با این مردم رفتار کنیم اگر احادیث پیامبر را برای آنها بیان کنیم میخندند و اگر نگوئیم طاقت نمیآوریم.»61
همه اینها ایجاب میکرد که امام زین العابدینj به بیان معارف اخلاقی پرداخته و موعظههای کوتاه را ابزار امامت خود قرار دهد.62 اما دوران طولانی امامت و ضعف تدریجی بنیامیه فرصتی را برای امام فراهم کرد تا حلقهای خاص را شکل دهند. جامعه از خدا دور شده بود و غفلت، دردی فراگیر محسوب میشد. امامِ مسلمانان باید در این گردنههای سخت و کور، راههای رشد و حرکت را نشان دهد و این همان کاری بود که امام سجاد در قالب دعا انجام دادند. دعا در جامعه پر لهو و لعب و سست ایمان آن روز بهترین وسیله برای برانگیختن جانها و روی کردن دلها به سوی معبود بود. با دعا انتقال عمیقترین معارف به حلقههای خاص شیعیان ممکن شد.63 در بسیاری از موضوعات، دعایی از امام وارد شده است. معنای سخن آن است که دعا روشی مستقل در بیان بسیاری از معارف حتی معارف سیاسی است.64 همچنین مخاطبِ حضرت فرد خاصی نیست بلکه ادعیه در مقام ارتباط با خداوند است لذا مضامین، بسیار عالی است و شروح و تفاسیر فراوان و استخراج بطون را برمیتابد. ارتباط خلق با خالق، مخصوص دوره خاصی نیست و معارف موجود در ادعیه همیشگی است.
همچنین اولین گروه از شاگردان دانشمند امامان: گرد امام سجادj پدید آمدند؛ بزرگانی چون ابوحمزه ثمالی65، ابوخالد کابلی66، سعید بن جبیر67، سعید بن مسیب و محمد بن مسلم زهری68ـ
اینها حلقه اول شاگردان دانشپژوه ائمه بودند که بنای حوزه علمیه شیعی را نهادند؛ بنابراین میتوان انتظار داشت که در روایات ایشان زیربناهای فقهی، اصولی و کلامی یافت شود.69
از طرف دیگر در بعد تربیت نیرو امامj برخلاف جریان حاکم بر جامعه که به تحقیر موالیان میپرداختند70 تعداد زیادی از بردگان را خریداری نموده و پس از نگهداری یک ساله، آنان را آزاد مینمود تا جائی که گفته شده است امام سجادj هیچ بندهای را بیش از یک سال نگه نمیداشت و در هنگاه آزادی اموالی در اختیار آنها قرار می داد.71 و به این ترتیب لشکری از موالیان در مدینه دوستار و پیرو امام بودند.
دوره تشکیل اولین حلقههای حدیثی از دو جهت در تاریخ حدیث شیعه مهم و تاثیرگذار است اول. از جهت تشکیل دو حکومت و شیوه اداره جامعه توسط پیامبر و امام علی. دوم. پایهگذاری اولین حلقهها و حوزههای حدیثی که زیربنای تشکیل بزرگترین مدرسه و حوزه حدیثی در دوران امام باقر گردید. همچنین بررسی جزئیات تعامل معصومان(علیهما السلام) با فضای حاکم بر جامعه و درک صحیح از این دوره، کمک شایانی به فهم این احادیث و حل تعارض آن با روایات صادقین خواهد داشت.
ب) دوران گسترش حدیث شیعه
دوران امام باقر تا امام رضاj را میتوان دوران طلائی صدور و نشر کلمات اهل بیت(علیهما السلام) دانست. حلقه اولیهای که امام سجاد پایهگذار آن بود، فضای سیاسی اجتماعی به وجود آمده و مسائل دیگر که تحلیل آن خواهد آمد منجر به تشکیل بزرگترین حلقهها و مدرسههای حدیثی شیعه شد تا جائی که امام صادقj در مقایسه دوران قبل از امام باقر با دوران خود میفرمایند: « تا قبل از امام باقرjشیعیان احکام و مناسک حج و حلال و حرام را نمیدانستند تا اینکه امام باقر آنها را آگاه ساخت و دیگران محتاج علم آنها شدند در حالی که قبلا محتاج علم دیگران بودند.»72در ادامه فضای نشر حدیث پس از دوره امام سجاد تا امام رضا به تفصیل ارائه میشود.
1ـ فضای حاکم بر جامعه در دوران امام باقر و تاثیر آن بر روایات ایشان
پس از 25 سال، حَجّاج، خونآشامترین حکمران مدینه و عراق در سال 95 به هلاکت رسید.73 بعد از نزدیک به90سال از منع کتابت حدیث در حدود سال 100ـ عمر بن عبد العزیز فرمان کتابت حدیث را صادر کرد؛74 فرمانی که هرچند در زمان خود او به ثمر ننشست اما منع حکومتی آن بر طرف گردید و علما از آن استقبال کردند.75برخلاف اصحاب پیامبر که پرسشگر نبودند بر اثر انتقال فرهنگ و تمدن ایران، روم و یونان، پرسشهای جدیدی برای مسلمانها به وجود آمد. این پرسشها در کنار آزادی نسبی ناشی از تزلزل بنیامیه، جامعه را به سمت فضای پرسشگری پیش برد. ناتوانیِ بزرگان اهل سنت از پاسخگویی، منع صد ساله کتابت حدیث و دور بودن علماء و حکومت از سنت پیامبر،76شهرت علمی و حدیثی امام سجاد77، قوّت علمی شاگردان امام سجّادj و به بار نشستن تلاش امام در غفلتزدایی از جامعه، مردم را به خانه اهل بیت(علیهما السلام) هدایت کرد.
با توجه به شرائط فراهم شده مردم اعم از شیعه و سنی با اختیار به سراغ امام آمدند و مسائل مختلف را از امام یاد گرفتند تا جائی که شاگردان امام سرآمد علماء شدند78ـ این دسته از مردمان، امام را عالِم آل محمد(علیهما السلام) دانسته79 در پی دانشجوئی بودند. امامj در این فرصت به تشریح اصول و مبانی دین به همراه تفاصیل و قواعد پرداختند و شاگردپروری و گسترش حوزه نوبنیاد امام سجادj را در برنامه خود قرار دادند.80 پرسشگری بهگونهای در بین اطرافیان امام باقرj رواج یافت که محمد بن مسلم میگوید: «هر گاه موضوعی بر قلب من خطور میکرد آن را از امام باقرj میپرسیدم تا اینکه سی هزار سوال از ایشان پرسیدم.»81 برخی از علماء اهل سنّت نیز در محضر امام شاگردی کردند.82 این فضا باعث شد نسل حقجوی اهل سنت در آن دوره به سمت اهل بیت(علیهما السلام) آمده کسانی مانند زراره، حمران و طیار که از علماء اهل سنت بودند مستبصر شده83جزو بزرگترین شاگردان امام باقرj قرار گیرند. وجود راویان سنّی و شاگردان مستبصر در کنار فضای علمی به وجود آمده، ایجاب میکرد که امام باقرj مستدلِّ به کتاب خداوند84 و سنّت پیامبر85سخن بگویند. مجموع این عوامل باعث ازدیاد احادیث امام باقرj گردید.
با توجه به شروع کتابت حدیث از جانب اهل سنّت و مطرح شدن تعارض بین احادیث در مقام کتابت، تلاشهای قبلی بنیامیه برای جعل حدیث86 و وجود عدّهای تندرو با عنوان غالی87، مشکل احادیث جعلی مطرح شد و عرضه حدیث و کتب حدیثی به امام، بهعنوان یک راهحل به وجود آمد.88 حرکت اهل سنت به سمت قیاس و استحسان در این دوره شدت گرفت89در مقابل، امام باقرj قواعد فقهی و اصولی را به اصحاب و یاران آموزش دادند.90ـ از امامj مناظراتی نیز باقی مانده است که در مقابل سران دیگر ادیان،91 بزرگان اهل سنت92 و خوارج93 بیان شده است.
نتیجه اینکه تغییر مخاطبان و فضای حاکم بر جامعه موجب صدور احادیث بیشتر و عمیقتر از امام باقرj شد. همچنین شاگران برجسته، زمینه را برای صدور قواعد اصولی و احکام جزئی فراهم کرده و متکلّم را در مقام بیان قرار دادند. بنابراین آسانتر میتوان از کلمات امام باقرj اطلاقگیری کرد. حتّی مفهومگیری برخی از این سخنان نیز آسان میشود.
2ـ فضای حاکم بر جامعه در دوران امام صادق و تاثیر آن بر روایات ایشان
آغاز امامت امام صادق مصادف با نابودی خلافت بنیامیه و آغاز استحکام پایه خلافت بنیعباس بود. در این دوران، تعلیم و نشر حدیث، گسترش یافت. بسیاری از شاگردان امام، نزد پدر ایشان شاگردی کرده بودند94 و مبانی فراوانی را میدانستند و امام باید آنها را رشد داده، آگاهیهایشان را عمیق کرده و گسترش دهد.95 چنین نسبتی بین روایات امامین(علیهما السلام) قابل تعقیب است.
از سوی دیگر فضای قیاس و استحسان گسترش یافته و برخی از شاگردان امام به این روشها متمایل بودند.96 فعالیت غلات در اوج خود قرار داشت.97 در چنین فضایی از بُعد فقهی و اصولی میتوان به دنبال روایات نفی روشهای باطل فهم شریعت98در مقابل اهل سنت و از بُعد کلامی میتوان به دنبال روایات جایگاه ائمه در مقابل غلات گشت99ـ
تلاش امام برای تربیت دانشمندان جدید100ـ در خور توجّه است. تاجائی که برخی از آنها صلاحیت مرجعیت یافتند.101 تایید مرجعیت یک گروه یا به معنای تضمین امام نسبت به عدم اشتباه آنها در موضوع مورد ارجاع و یا حداقل به معنای به عهده گرفتن اثر اشتباه غیر عمدی است.
با توجه به فضای علمدوستی حاکم بر جامعه و جامعیت علمی امام صادق از ایشان در علوم مختلف احادیثی صادر شده است که همگی این علوم در مواجه با طالبان آنها مطرح بوده است.102
بیان راههای شناخت احادیث درست از نادرست، در فضای ایجاد روایات نادرست شکل گرفت؛103 این راهکارها چون در مقام واقع و مواجهه با باطل توصیه شدهاند، کاملا عملیاتیاند. پس از استقرار حکومت عباسی سختگیری بر امام افزایش یافت104 و ایشان نیز همانند سایر ائمه(علیهما السلام) راه تقیه را در پیش گرفتند105 و باز هم احادیث تقیهای به وجود آمد. اما در میان جابجایی قدرت از بنیامیه به بنیالعباس و فراهم شدن فرصت مناسب در این میان، امام صادقj احادیثی که در زمان امام باقرj و دیگر پدرانشان از موضع تقیه صادر شده بود را به جایگاه صحیح باز گرداندند.106 در مواردی نیز حضرت کاذبین و جاعلین حدیث را معرفی مینمودند.107
امام صادقj با توجه به فضای مستعد حاکم بر جامعه، احادیثی را بیان فرمودند که در اکثر موارد قضایای عمومی و حقیقیه بوده و قابل سرایت به همه زمانها و مکانهاست.
3ـ فضای حاکم بر جامعه در دوران امام کاظم و تاثیر آن بر روایات ایشان
امام کاظمj فرزند ارشد پدر نبودند108 و با توجه به خفقان حاکم بر جامعه اواخر دوران امام صادقj امامت ایشان در ابتدای امر برای بسیاری از شیعیان روشن نبود.109 سختگیرترین حاکمان بنیعباس، در دوره ایشان حکومت میکردند.110 با اینکه نسلی فرهیخته و دانشپژوه به وجود آمده و در جامعه مستقر شده بود، امکان ارتباط حضوری با امام بسیار محدود بود. گستردگی وسعت جغرافیائی کشور اسلامی در زمان هارون و پراکندگی شیعیان111، یکی دیگر از ویژگیهای این دوره است. شاگردان صادقینj در جایجای سرزمین پهناور اسلامی حضور داشته و از توان خوبی برای پاسخگویی به پرسشها و غلبه بر مشکلات برخوردار شده بودند.112 فضای علمی به وجود آمده در دوران امامین(علیهما السلام) موجب شد که بسیاری از مراجعهکنندگان مستقیم و غیر مستقیم به امام کاظمj افرادی اهل علم باشند.
شیعیان آن دوره برای شناختن امام، از پرسش و پاسخ علمی و فقهی استفاده کردند؛ در نتیجه مجموعه خوبی از سوالها و جوابها شکل گرفت و معارف شیعی بهخصوص منظومه فقهی را تقویت کرد.113 در پردازش مطالب فقهی، توجه به پرسش مخاطب برای فهم دقیق پاسخ امام بسیار مهم است. در برخی موارد میتوان ویژگی سوال را نادیده گرفت و در بعضی دیگر باید متناسب با پرسش، پاسخ را فهمید.
فضای خفقان حاکم و گستردگی جغرافیایی، موجب شد امام از شیوه مکاتبه استفاده کنند. مکاتبه نسبت به مشافهه دارای خصوصیاتی در ضبط و ظهورگیری است. در مکاتبه چون زمینه ادامه پرسش و پاسخ در همان لحظه وجود ندارد نویسنده سعی میکند پاسخی وافی به پرسش بدهد و یا حداقل مشکل او را در مقام عمل حل کند.114 مکتوبات نیز در این دوره که دوره سواد و نقطهدار بودن کلمات است، بیش از مشافهاتی است که بعدا مکتوب شد115 و این به ظهورگیری از جزئیات کلمات کمک میکند.
با توجه به وضعیت سیاسی و اقتصادی شیعیان، امام به برخی از خواص، اجازه ورود به حکومت طاغوتی هارون را دادند116که این اجازه، نقطه عطفی در فقه شیعه محسوب میشود و برخی از بزرگراههای فقه را میگشاید. موضعگیری درباره قیاس همچنان ادامه داشت117و پرسش و پاسخهای تفصیلی و استدلالی ادامه یافت.118از میان حدود دو هزار119حدیث باقی مانده از امام کاظمj نزدیک به 700 روایت، منقولات علی بن جعفر برادر کوچک ایشان است که از سویی نشانه خفقان حاکم بر دوران امامت این امام همام است که افراد زیادی امکان مراجعه به حضرت را ندارند و از سوی دیگر نشانه هوشمندی امام و استفاده از همه ظرفیتها- مثل ظرفیت خویشان نزدیک- برای انتقال معارف است. این روش از سویی موجب اطمینان بیشتر به روایات امام کاظمj میشود چرا که فرد مورد اطمینان ایشان روایات را نقل کرده و نیز نشان از حقیقیه بودن قضایای موجود در آن دارد چون امام در مقام آموزش هستند و نسبت به یک قضیه خاص سخن نمیگویند و از سوی دیگر اگر سند این روایات تا فرد مورد اعتماد امام، پذیرفته نشود به جهت انفراد -حداقل سندی- قابل فتوای فقهی نخواهد بود.
با توجه به شرائط حاکم بر دوران امام کاظمj، ظرفیت و استعداد مخاطبان، میتوان بعد از اثبات تقیهای نبودن روایت، قواعد دقیق فقهی و اصولی را از کلمات حضرت به دست آورد. همچنین با توجه به اینکه شاگردان محدود حضرت، کلمات ایشان را مینوشتند120 و یا با ایشان ارتباط مکاتبهای داشتند میتوان نقل معنی را در این سخنان کمتر از امامان متقدم دانست.
4ـ فضای حاکم بر جامعه در دوران امام رضا و تاثیر آن بر روایات ایشان
زمان امام رضا، پایان دوران خفقان منصور دوانیقی و هارون121 است. جنگهای طولانی مامون و امین،122علویان و شیعیان را از هجمه حکومت عباسیان راحت کرد. همچنان وجود غالیان خطری برای جامعه شیعی بود و نشر معارف را با کندی مواجه میکرد.123 پیدایش واقفیه خطر دیگری بود.124 امام رضاj تا 47 سالگی(سال 195ه) فرزندی نداشتند و همین، موجب تشکیک در امامت ایشان شد. سالهای پایانی عمر شریف امام در ایران به ولایتعهدی گذشت.
امام رضا با استفاده از فرصت مرگ هارون و جنگ دو برادر به گسترش معارف پرداختند. کتابهای حدیثی بر امام عرضه شد و ایشان آن را پالایش کرده و یا با آموزش اصحاب، زمینه پالایش روایات را فراهم کردند.125 در این دوران روایاتی در مقابله با غالیان و تبیین توحید به وجود آمد126 و در مقابلِ واقفیه و اهالی تشکیک در امامت، روایاتی در تبیین امامت شکل گرفت.127 ولایتعهدی و حضور در ایران فرصت مناسبی را برای بیان آموزههای دینی فراهم ساخت. کم تعصّبی علمای سنّی ایران زمینه استفاده آنها از سخنان امام رضا را فراهم کرد128 و روایاتی در دفاع از ولایت و تبیین آن صادر شد. جلسات مناظره مامون، به امام فرصت بیان مطالب بینِ ادیانی و بینِ مذهبی داد. پرسشهای اهل سنّت از امام رضا موجب شکلگیری میراثی در تفسیر اثری129 شد و نیز سلسله اسناد ذهبیه گسترش یافت.130 به واسطه شاگردان دانشمندی مانند ابن ابی عمیر، صفوان و بزنطی، نزدیک به نیمی از احادیث امام رضا فقهی است که تولید مسائل جزئی فقهی موجب گسترش کاربردی فقه شیعه شد.131
دوران طلایي صدور حديث از جهت شرائط حاکم بر جامعه اسلامي و وجود اصحاب و ياران دانشمند سبب صدور احاديث بيشتر و عميقتر با بيان جزئيات مسائل گرديد احاديثي که باقي مانده آن در اثر حوادث زمان، امروزه بنمايههاي فقهي، کلامي، تفسيري و… شيعه را تشکيل ميدهد. اهميت اين مقطع نه تنها از جهت کميت احاديث صادره است، بلکه از نظر محتوا، اصول و قواعد تاثيرگذار در علوم اسلامي در اين مقطع بيان شده است.
با توجه به شرایط دوران امام رضا احادیث ایشان در بُعد توحید و بیان معارف با بیانات توحیدی امام علی قابل مقایسه است. آشنا شدن اذهان با مقام امامت، از طریق مناظرات و کلمات امام موجب شد132 بعد از شهادت ایشان فرقه جدیدی از امامیه جدا نشود. مباحث کلامی امام رضا از آن رو که در مقام مباحثه با صاحبان فِرق و ادیان مطرح شده، کاملا کاربردی است و امروز نیز در مواجهه با فرقه ها کارآیی دارد. مخاطب روایات تفسیری و فقهی، بزرگان شیعه بودند که امام در مقابل آنها باید تخصّصی سخن بگویند؛ بنابراین اِشکال عمومی بودن سخن و تاثیرگذاری فهم پایین مخاطب بر کلام متکلّم در اینجا قابل طرح نیست.
دوران طلائی صدور حدیث از جهت شرائط حاکم بر جامعه اسلامی و وجود اصحاب و یاران دانشمند سبب صدور احادیث بیشتر و عمیقتر با بیان جزئیات مسائل گردید احادیثی که باقی مانده آن در اثر حوادث زمان، امروزه بنمایههای فقهی، کلامی، تفسیری و… شیعه را تشکیل میدهد. اهمیت این مقطع نه تنها از جهت کمیت احادیث صادره است، بلکه از نظر محتوا، اصول و قواعد تاثیرگذار در علوم اسلامی در این مقطع بیان شده است. همچنین صدور حدیث در این دوره با نوشتن اولین کتب و اصول روایی همراه بود که خود منشا تدوین اولین جوامع حدیثی گردیده است. از منظر حکومت، زمان امام کاظمj نسبت به امام رضا و صادقین(علیهما السلام) خفقان بیشتری جامعه شیعه را تهدید میکرد که نتیجه آن مکاتبه و وکالت، بیشتر گشتن تقیه، زندانی شدن امام و ورود بعضی از اصحاب به سمتهای حکومتی بود.
ج) دوران تثبیت حدیث شیعه
پس از دوران طلائی اوج صدور حدیث قدرت حاکمان و فضای جامعه به سمتی رفت که امامان در حصر و مراقبت شدید حکومت قرار گرفتند ارتباط معصومان(علیهما السلام) با شیعیان کمتر شد و جامعه شیعی آمادگی ارتباط با نائبان، وکیلان و علماء را در عوض ارتباط مستقیم با معصومj پیدا کرد. از جهات دیگر نیز شیوههای نشر حدیث گسترش یافت تفصیل این دوره به شکل زیر است.
1ـ فضای حاکم بر جامعه در دوران امام جواد و تاثیر آن بر روایات ایشان
در دوران امام جوادj خفقان عباسی تشدید شد.133 امام، بیشتر دوران امامت را در حصر گذراندند. دسترسی به ایشان سخت بود.134 در چنین شرایطی، امام شبکه وکالت را احیا کردند و با نامه، امور را مدیریت نمودند.135 شاگردان امام رضاj در این دوران اولین جوامع حدیثی را منتشر کردند که با وجود چنین جوامعی مسائل مورد نیاز در اختیار شیعیان قرار گرفت136 و به جز موارد مشکل و دقیق مراجعه به امام نیاز نبود. سنّ کم امامj موجب شد تا شیعه برای اطمینان از امامت ایشان به طرح مسائل روی آورد.137 همین امر روایاتی را به صورت پرسش و پاسخ در موضوعات دقیق فقهی و کلامی به وجود آورد.138حصر امام، جلسات مناظره با علمای سنّی را رقم زد139که محصول، آن روایات ارزشمند احتجاجی است.
دوره امام جواد ادامه دوره امام کاظم به شکلی جدید است به همین علّت شبکه وکالت مجددا فعّال شد140 و باز هم روایات مکاتبهای به وجود آمد141ـ
از روایاتی نیز استفاده میشود که در دوره امام جواد مشکلات مادی دامنگیر شیعیان گشته بود تا جائی که امام با اباحه خمس بخشی از این مشکلات را رفع نمودند.142
2ـ فضای حاکم بر جامعه در دوران امام هادی و تاثیر آن بر روایات ایشان
سختترین دوران در میان ائمه را میتوان دوران امام هادیj دانست.143متوکل امامj را در سال 234 به سامرا احضار کرد و نزدیک به20 سال144از دوران امامت امام هادیj در حبس یا حصر گذری شد.145در این دوران عیاشی و خوشگذارنی حکومت در اوج خود قرار داشت.146و سختگیرترین خلیفه عباسی بر علویان، متوکل در این دوران حکومت میکرد.147غالیان بر اثر طمع در اموال امامت، اباحهگری و درک نکردن معجرات و مقام امامت فعالیت خود را تشدید کردند.148 متوکّل برخلاف گذشتگان خود که از معتزله و اهل رای حمایت میکردند149 از ظاهرگرایان حمایت میکرد و افکار آنان در سطح جامعه گسترده شد.150
با توجه به این شرایط امام با استفاده از شبکه وکالت که در زمان امام کاظمj آغاز شده بود، آن را به سازمانی تشکیلاتی ارتقا داده151با نامه به مدیریت آن میپرداختند.152در این روش نیاز عمومی برای مراجعه به امام کم است در نتیجه شناسائی شیعیان برای حکومت سختتر میشود. امام در جهت مبارزه با غلو به تبیین امامت و حدود آن و طرد سران غالیان پرداختند153و حتی دستور به قتل یکی از سران غالیان دادند.154 زیارت جامعه کبیره و احادیث کلامی در موضوعاتی چون جبر و اختیار155 و صفات خدا156 میراث حدیثی حضرت در مقابل فعالیتهای غالیان و ظاهرگرایان است.
با توجه به اینکه بخشی از مراجعان حضوری حضرت، افراد غیر دانشمند بودند که صرفا به دنبال پاسخ به مشکل شخصی خویش میگشتند،157 کلمات شفاهی منقول از امام، بدون مراجعه به فضای صدور و تطبیق شرایط، قابل سرایت به دیگران نیست.
3ـ فضای حاکم بر جامعه در دوران امام حسن عسکری و تاثیر آن بر روایات ایشان
آخرین امام حاضر امام عسکریj در فشار و حبس شدید قرار داشتند158 که علت آن را میتوان اول. یافتن امام آخر الزمان و دوم. اقتدار شیعیان در عراق159 دانست. این فشار و حصر تا حدی شدید بود که امام در هفته دو بار باید خود را به مقر حکومت معرفی مینمود.160 امام نیز از این موقعیت جهت ارتباط با شیعیان استفاده میکردند و در موقعیتی که مورد استقبال عموم مردم قرار میگرفتند به سوالات پاسخ میدادند.161جویندگان حدیث در زمان ایشان دو گروه بودند؛ اول، اصحاب دانشمند و حدیثشناسی چون محمد بن حسن صفار صاحب بصائر الدرجات.162 دوم، شیعیان و افراد معمولی که برای حل مشکلات خود به امام مراجعه میکردند.163 احادیث نقل شده توسط گروه اوّل مشتمل بر مسائل علمی پیچیده و به صورت تفصیلی164 یا مسائل اختلافی است که نیاز به راهنمایی امام داشت.165 بیشتر این مسائل از طریق سازمان وکالت166 و به وسیله نامه167 پرسیده شد. امام نیز در بعضی از این نامهها به جایگاه امامت و نقش آن در هدایت جامعه پرداختهاند.168روایات گروه دوم، مسائل معمولی است.169همچنین حضرت با توجه به علم امامت و دوراندیشی خطرات و شبهات علمی که ممکن بود برای جهان اسلام پیش بیاید را دفع مینمودند.170 چنانچه در ماجرای اسحاق کندی که قصد داشت در ارتباط با تناقضات قرآن کتابی تالیف کند حضرت یکی از اصحاب خود را برای تنبه دادن به او تعلیم دادند.171
محصور بودن امام، موجب کمیِ روایات ایشان شد بهگونهای که فقط حدود چهارصد172 روایت از ایشان رسیده که حدود 150 راوی، ناقل آن هستند173و بیشتر این راویان افراد عادی هستند که توثیق و تضعیفی ندارند. اما از طرف دیگر تعداد کرامات و معجزات امام حسن عسکریj نسبت به اجداد طاهرین ایشان فزونی نسبی دارد174 که علت آن را در این دلائل میتوان جستجو کرد. اول: ناشناس بودن امامت امام حسن عسکریj به جهت محصور بودن امام هادیj و فراهم نبودن شرایط معرفی کردن ایشان به صورت مفصل بهعنوان جانشین؛ تا جایی که امام هادیj در ماههای پایانی عمر از شیعیان در ارتباط با امامت امام عسکریj شهادت و گواهی گرفتند.175دوم: مطرح بودن امامت محمد بن علی برادر امام هادیj.176سوم: دستاویز قرار دادن مطرح شدن امامت محمد بن علی از جانب امام هادیj177 توسط عدهای از غلات.178 امام حسن عسکریj خود در این باره میفرمایند: « هیچ یک از پدرانم مانند من گرفتار شک و تزلزل شیعیان در امر امامت نشدهاند.»179
در مراجعه به روایاتِ امام باید به این نکته توجه داشت که بیشتر این راویان عالم نبودند و در مسائل شخصی سوال میکردند و چه بسا حضرت، ناظر به قضیه فی واقعه یا قضیه خارجیه پاسخ داده باشند. شاید یکی دیگر از علّتهای کم بودن روایات امام در میان کتابهای حدیث، همین موضوع باشد. علتهای دیگر کمی احادیث ایشان عبارتاند از: تدوین اولین جوامع حدیثی شیعه در زمان امام رضا و امام و جواد(علیهما السلام)، کم بودن مدت امامت ایشان، آمادهسازی شیعیان جهت دوران غیبت و تحت نظر بودن ایشان از جانب حکومت.
4ـ فضای حاکم بر جامعه در دوران امام زمان و تاثیر آن بر روایات ایشان
مراد از این عصر، دوره غیبت صغری است که در سال260 هجری با شهادت امام عسکری آغاز شد180 و در طول حدود 70 سال ارتباط با امام از طریق وکلا ادامه یافت.181 راه صدور حدیث، علاوه بر پیغامهای شفاهی که از طریق نُوّاب نقل میشد،182 نامهنگاری بود که با عنوان توقیعات معروف شد.183 این نامهها متناسب با شرایط زمان، مخاطبان و نیازهای جامعه بود. امام زمانj در توقیعات، به موضوعاتی چون مذمت مدعیان دروغین نیابت و وکالت،184 تبیین مساله غیبت،185 عدم جواز تعیین وقت برای فرج و خروج،186 لزوم مراجعه به علما در دوران غیبت،187 مطالب فقهی پرسیدهشده،188 چگونگی دریافت و هزینهکرد اموال189 و پاسخ به مسائل شخصی افراد190 میپرداختند. برخی از روایات حضرت که پاسخِ پرسشهای دانشمندان است دارای قواعد علمی است.191
دوران تثبیت از سه جهت در حدیث شیعه قابل اهمیت است. اول: از جهت بازگشت خفقان دوران بنیامیه. دوم: از جهت آمادهسازی علما و مردم جهت دوران غیبت. سوم: تالیف و تدوین جوامع حدیثی. هر سه این عوامل منجر شد که سازمان وکالت و علما جایگاه حقیقی خود را در جامعه پیدا کرده عموم شیعیان آمادگی ارتباط با علما در مقابل ارتباط مستقیم با معصوم را پیدا کنند. امامان معصوم(علیهما السلام) از شرایط فراهم شده در این دوران بهترین استفاده را نموده با تقویت بنیه علمی علما شیعه و معرفی آنان بهعنوان مرجع امور دینی و مالی، جامعه شیعه را جهت دوره غیبت کبری آماده میکردند.
نتیجه گیری
آشنایی با وضعیت دوران صدور حدیث و شناخت فضای حاکم بر جامعه به پژوهشگران عرصه حدیث، فقه، کلام و … کمک میکند تا درک بهتری از احادیث معصومان(علیهما السلام) پیدا کنند چه اینکه جهل به این موضوعات میتواند به برداشتهای غلط از حدیث و یا حمل آن بر محملهای غیر صحیح منتهی شود. همچنان که شناخت فضای صدور میتواند به اطلاقات و عمومات جهتدهی صحیحی داده تعارض بدوی روایات را به راحتی برطرف نماید.
تشکیلدهنده اولین حلقههای حدیثی پیامبرn بود و تا پایان امامت امام سجادj زیر بنای اولین حوزه حدیثی شیعی ساخته شد. در این مرحله روحیه حدیثپژوهی در میان اصحاب امامان به آرامی ریشه دواند و باعث روی آوردن تابعیها و نسل پس از آن به اهل بیت(علیهما السلام) شد. دوران طلائی حدیثپژوهی، اوج صدور و نقد و پالایش روایات بود. اهمیت این دوره نه تنها به صدور احادیث فراوان بلکه داشتن مخاطبان مستعد و آماده دریافت حدیث نسبت به دوره اول است. دوره سوم حدیثپژوهی زمانی است که احادیث تدوین شده و به صورت کتاب عرضه میشد در این دوره ارتباط با علماء جایگزین ارتباط مستقیم با امام معصوم شد و دیگر شیوههای نقل حدیث مانند کتابت و توقیع مرسوم گردید.
پیشنهادهای پژوهشی
1ـ بازشناسی موضوعات اجتماعی و تاثیر آن بر صدور حدیث از معصومان علیهما السلام
2ـ بازشناسی تحولات سیاسی و تاثیر آن بر صدور حدیث از امامان معصوم علیهما السلام
3ـ بررسی تطبیقی نقش راویان در محتواهای صادره از معصومان علیهما السلام
کتابنامه
اثبات الوصیة، علی بن حسین مسعودی، قم، انصاریان، چاپ سوم، سال 1384ش.
الاحتجاح علی اهل اللجاج، طبرسی احمد بن علی، محمد باقرخراسان، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، سال 1403ه.
الاختصاص، الشیخ المفید، محقق علی اکبر غفاری، بیروت، دارالمفید، چاپ دوم، سال1414ه.
اختیار معرفه الرجال(رجال الکشی)، محمد بن عمر الکشی، مصحح محمد بن حسن طوسی و محقق حسن مصطفوی، مشهد، موسسه نشر دانشگاه، چاپ اول، سال1409ش.
الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، الشیخ المفید، موسسه آل البیت، قم کنگره شیخ مفید، چاپ اول، سال1413ه.
الاستبصار فما اختلف من الاخبار، محمد بن الحسن الطوسی، مصحح حسن الموسوى، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، سال1390ق.
الاستیعاب، ابن عبد البر، علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجید، سال1992ه.
الاصول السته عشر، عده من العلماء، قم، دار الشبستری للمطبوعات، چاپ اول، سال1363ش.
الاغانی، ابو الفرج الاصفهانی، دار الاحیاء التراث العربی.
الاقبال بالاعمال الحسنة، ابن طاووس علی بن موسی، محقق جواد قیومی اصفهانی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، سال 1376ش.
الامالی، الشیخ الطوسی، محقق موسسه بعثت، قم، دار الثقافه، چاپ اول، سال1414ه.
الامالی، الشیخ الصدوق، تهران، کتابچی، چاپ ششم، سال1376ش.
بحار الانوار، محمد باقر بن محمد تقی(علامه مجلسی)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، چاپ دوم، سال1403ه.
بشاره المصطفی لشیعه المرتضی، عماد الدین طبری، نجف، المکتب الحیدریه، چاپ دوم، سال1383ه.
بلاغات النساء، ابن طیفور، قم، مکتبة بصیرتی.
تاریخ السلام، الذهبی، تحقیق عمر عبد السلام تدمیری، بیروت، دار الکتب العربی، سال 1407ه.
تاریخ الخلفاء، جلال الدین السیوطی، تصحیح لجنة من الادباء، بیروت، مطابع معتوق اخوان.
تحف العقول، ابن شعبه حرانی، علی اکبر غفاری، چاپ دوم، قم، جامعه مدرسین، سال1363ش.
الترمذی، سنن الترمذی، محقق عبدالرحمن محمد عثمان، چاپ دوم، بیروت، دارالفکر، سال1983م.
التفسیر المنسوب الی الامام الحسن العسکریj، الحسن بن علی العسکریj، محقق مدرسه امام مهدی(عج)، چاپ اول، قم، مدرسه امام مهدی(عج)، سال 1409ه.
تقیید العلم، خطیب بغدادی، تحقیق یوسف العش، چاپ دوم، دار احیاء السنة النبویة، سال 1974م.
تهذیب الاحکام، الشیخ الطوسی، محقق حسن الموسوی، چاپ چهارم، تهران، دار الکتب السلامیه، سال1407ه.
الخرائج و الجرائح، قطب الدین راوندی، تصحیح موسسه امام مهدی علیه السلام، چاپ اول، قم، موسسه امام مهدی علیه السلام، سال 1409ه.
الخصال، الشیخ الصدوق، محقق علی اکبر غفاری، چاپاول، قم، جامعه مدرسین، سال 1362ش.
دلائل الامامه، طبرى آملى صغیر محمد بن جریر بن رستم، قسم الدراسات الإسلامیة مؤسسة البعثة، چاپ اول، قم، بعثت، سال 1413ه.
رسائل الخوارزمی، ابی بکر محمد بن العباس الخوارزمی، محقق محمد مهدی پور گل، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، سال 1384 ش.
سنن الدارمی، عبدالله بن الرحمن الدارمی، دمشق، مکتبة الاعتدال، سال1349ه.
السنن الکبری، النسائی، عبدالغفار سلیمان البنداری و سیدكسروی حسن، چاپ اول، بیروت، دار الکتب العلمیه، سال1991م.
شرح اصول کافی(شرح ملاصدرا)، ملاصدرا محمد بن ابراهیم شیرازی، محقق محمد خواجوی، چاپ اول، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، سال1383ش.
شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، ابن ابی الحدید، مصحح ابراهیم محمد ابوالفضل، چاپ اول، قم، مكتبة آیة الله المرعشی النجفی، سال1404ه.
صحیح البخاری، البخاری، دارالفکر للطباعه و النشر، سال1981م.
صحیفة الامام الرضا علیه السلام، منسوب به امام رضا علیه السلام، مصحح محمد مهدی نجف، مشهد، كنگره جهانى امام رضا علیه السلام، سال1406ه.
الصحیفة السجادیه، امام سجاد علیه السلام، چاپ اول، قم، الهادی، سال1376ش.
الطبقات الکبری، ابن سعد، بیروت، دار صادر.
علل الشرائع، شیخ صدوق، محقق سید محمد صادق بحر العلوم، چاپ اول، نجف، المکتبه الحیدریه، سال1966م.
عیون اخبار الرضا علیه السلام، الشیخ الصدوق، مهدی لاجوردی، چاپ اول، تهران، نشر جهان، 1378ه.
عیون الحکم و المواعظ، علی بن محمد بن لیثی واسطی، چاپ اول، قم، دارالحدیث، سال 1376ش.
عیون المعجزات، حسین بن عبد الوهاب، چاپ اول، قم، مکتبة الداوری.
الغارات، ابراهیم بن محمد بن الثقی الکوفی، سید جلال الدین اموری، طبع على طریقة أوفست فی مطابع بهمن.
الغیبه، الشیخ الطوسی، محقق شیخ عباد الله تهرانی و علی احمد ناصح، چاپ اول، قم، دائره المعارف الاسلامیه، سال1411،
فتح الباری، ابن حجر، چاپ دوم، بیروت، دارالمعرفه للطباعه و النشر.
فتوح البلدان، البلاذری، الدکتور صلاح الدین المنجد، قاهره، مکتبه النهضه المصریه.
الفردوس بماثور الاخبار، ابن شیرویه الدیلمی، چاپ اول، بیروت، الدار الکتب العلمیة، سال1986م.
الفصول المختاره، الشیخ المفید، علی میر شریفی، چاپ اول، قم، کنگره شیخ مفید، سال1413ه.
الفهرست (رجال نجاشی)، النجاشی احمد بن علی، چاپ ششم، قم، جامعه مدرسین، سال 1365ش.
الفهرست، الشیخ الطوسی، چاپ اول، قم، ستاره، سال1420ه.
قرب الاسناد، عبد الله جعفر الحمیری، محقق موسسه ال البیت، چاپ اول، قم، موسسه آل البیت، سال1413ق.
الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، مصحح غفارى على اكبر، چاپ چهارم، تهران، دارالکتب الاسلامیة، سال1407ق.
کتاب سلیم بن قیس هلالی، سلیم بن قیس، مصحح محمد انصاری، چاپ اول، قم الهادی، سال1405ه.
کتاب من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، مصحح علی اکبر غفاری، چاپ دوم، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، سال1413ه.
کشف الغمه فی معرفه الائمه، علی بن ابی فتح الاربلی، محقق هاشم رسولی محلاتی، چاپ اول، تبریز، بنی هاشم، سال1381ه.
کنز العمال، متقی هندی، تحقیق لشیخ بكر یحیانی، تصحیح و فهرست الشیخ صفوة السقا، بیروت، موسسه الرسالة، سال1989م.
كمال الدین و تمام النعمة، الشیخ الصدوق، علی اکبر غفاری، چاپ دوم، تهران، اسلامیه، سال 1395ه.
المحاسن، احمد بن محمد بن خالد البرقی، محقق سید جلال الدین حسینی، چاپ دوم، طهران، دارالکتب السلامیه، سال1370ش.
مسند ابن حنبل، احمد بن حنبل، بیروت، دار صادر.
مسند الامام العسکری علیه السلام، الشیخ عزیز الله العطاردی، قم، الموتمر الاعالمی للامام الرضا علیه السلام، سال 1410ه.
مسند الامام الکاظم علیه السلام، الشیخ عزیز الله العطاردی، قم، الموتمر الاعالمی للامام الرضا علیه السلام، سال 1368ش.
مسند الرضا علیه السلام، داود بن سلیمان الغازی، تحقیق محمدجوادالحسینی الجلالی، چاپ اول، مركز النشر التابع لمكتب الإعلام الإسلامی، سال1418ه.
معانی الاخبار، الشیخ الصدوق، محقق علی اکبر غفاری، چاپ اول،قم، جامعه مدرسین، سال1403ش.
معجم البلدان، الحموی، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، سال1979م.
مناقب آل ابی طالب (مناقب شهر آشوب)، ابن شهر اشوب مازندرانی، چاپ اول، قم، علامه، سال1379ه.
منیة المرید، شهید ثانی(زین الدین بن علی)، رضا مختاری، چاپ اول، قم، مكتب الإعلام الإسلامی، سال 1409ه.
موسوعة الامام الخوئی، سید ابوالقاسم موسوی الخوئی، چاپ اول، قم، موسسه احیاء آثار الامام الخوئی، سال1418ه.
مهج الدعوات و منهج العبادات، سید بن طاووس، چاپ اول، قم، دار الذخائر، سال 1411ه.
الهدایة الکبری، حسین بن حمدان الخصیبی، بیروت، البلاغ، سال 1419ه.
شناخت خصوصیات مخاطبان معصومان(علیهما السلام) و تأثیر آن در فهم حدیث، نصرت نیلساز، محمد کاظم رحمان ستایش، محمد مجید شیخ بهائی، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، شماره 61، پائیز 1390ـ
پی نوشت ها:
1ـ رجال الکشی ص487 ح924ـ
2ـ همچنین کتاب پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه تالیف دکتر مجید معارف و کتاب تاریخ حدیث شیعه تالیف دکتر نهله غروی در ارتباط با تاریخ حدیث نوشته شده است.
3ـ نوشته نصرت نیل ساز، محمد کاظم رحمان ستایش، محمد مجید شیخ بهائی.
4ـ ر.ک: مسند ابن حنبل ج1 ص202ـ
5ـ ر.ک: مسند ابن حنبل ج1 ص202ـ
6ـ ر.ک: فتوح البلدان ج3 ص580 ح1104ـ
7ـ ر.ک: نهج البلاغه خطبه210ـ
8ـ ر.ک: السنن الکبری ج6 ص109ـ
9ـ ر.ک: صحیح البخاری ج1 ص32ـ
10ـ ر.ک: الکافی ج1 ص57 ح13ـ
11ـ ر.ک: نهج البلاغه حکمة17، الخصال ج2 ص498 ح2، عیون الحکم و المواعظ ص349 ح5936، بحار الانوار ج73 ص98 ح3؛ مسند ابن حنبل ج1 ص165، سنن الترمذی ج3 ص144 ح1805، سنن النسائی ج8 ص138، کنز العمال ج6 ص668 ح17317ـ
12ـ ر.ک: نهج البلاغه حکمة17ـ
13ـ نهج البلاغه حکمة17ـ
14ـ ر.ک: الکافی ج6 ص481 ح4ـ «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: دَخَلَ قَوْمٌ عَلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام فَرَأَوْهُ مُخْتَضِباً بِالسَّوَادِ فَسَأَلُوهُ عَنْ ذَلِكَ فَمَدَّ یَدَهُ إِلَى لِحْیَتِهِ ثُمَّ قَالَ أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلیالله علیه وآله فِی غَزَاةٍ غَزَاهَا أَنْ یَخْتَضِبُوا بِالسَّوَادِ لِیَقْوَوْا بِهِ عَلَى الْمُشْرِكِینَ.»
15ـر.ک: الکافی ج3 ص188 ح1ـ
16ر.ک: تاریخ الاسلام(ذهبی): ج2 ص265ـ
17ر.ک: صحیح البخاری ج8 ص132ـ
18ـ ر.ک: سنن الترمذیّ ج3 ص270 ح931، الکافی ج2 ص357 ح4 و صحیفه الامام الرضا jص70 ح134ـ
19ـ منیه المرید ص115ـ
20ـ دلائل الامامه ص65 به بعد.
21ـ ر.ک: الاحتجاج ج1 ص97 به بعد و بلاغات النساء ص23 به بعد.
22ـ منیه المرید ص115ـ
23ـ ر.ک: الاحتجاج ج1ص102ـ
24ـ ر.ک: منیة المرید ص115ـ
25ـ ر.ک: الاحتجاج ج1 ص90 و115ـ
26ـ ر.ک: معانی الاخبار ص361 ح1ـ
27ـ ر.ک: الکافی ج2 ص128ح3 و ص129 ح6 .
28ـ ر.ک: الکافی ج7 ص424 ح6؛ الاستیعاب ج3 ص1102 و فتح الباری ج13 ص386ـ
29ـ ر.ک: الاختصاص ص6ـ
30ـ ر.ک: فهرست شیخ ص 57 باب أسماء من روى عن أمیر المؤمنین.
31ـ ر.ک: الکافی ج5 ص141 ح16 و ص208 ح2 و فهرست نجاشی ص 322 ش880 ترجمه محمد بن قیس ابو نصر.
32ـ ر.ک: نهج البلاغه نامه53ـ
33ـ ر.ک: همان خطبه51ـ
34ـ ر.ک: همان376 نامه20 و21ـ
35ر.ک: همان خطبه193ـ
36ـ ر.ک: الکافی ج3 ص529 ح1ـ
37ـ نهج البلاغه خطبه80ـ
38ـ همان خطبه25 و خطبه97ـ
39ـ همان نامه1و نامه2ـ
40ـر.ک: رجال الکشی ص6 ح11 و ص7ح14ـ
41ـ الکافی ج8 ص59 ح21«قَدْ عَمِلَتِ الْوُلَاةُ قَبْلِی أَعْمَالًا خَالَفُوا فِیهَا رَسُولَ اللَّهِ مُتَعَمِّدِینَ لِخِلَافِهِ نَاقِضِینَ لِعَهْدِهِ مُغَیِّرِینِ لِسُنَّتِهِ وَ لَوْ حَمَلْتُ النَّاسَ عَلَى تَرْكِهَا وَ حَوَّلْتُهَا إِلَى مَوَاضِعِهَا وَ إِلَى مَا كَانَتْ فِی عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ لَتَفَرَّقَ عَنِّی جُنْدِی.» و نیز ر.ک: الفصول المختاره (شیخ مفید) ص213ـ
42ـ ر.ک: الارشاد ج2 ص8ـ
43ـ ر.ک: اثبات الوصیة ص159 و الخرائج و الجرائح ج2 ص576 ح4ـ
44ـ ر.ک: همان.
45ـ ر.ک: شرح نهج البلاغه (ابن الحدید) ج4 ص6ـ3
46ـ ر.ک: همان ج11 ص44ـ
47ـ ر.ک: همان ج11 ص43 و کتاب سلیم بن قیس ج2 ص630ـ
48ـ ر.ک: الاحتجاج ج1ص270 و 281ـ
49ـر.ک: الاحتجاج ج1ص18ـ
50ـ ر.ک: مناقب ابن شهر آشوب ج4 ص51ـ
51ـ ر.ک: همان ص52 و تحف العقول ص243ـ
52ـر.ک: مناقب ابن شهر آشوب ج4ص68ـ
53ـ ر.ک: همان ص76ـ
54ـ ر.ک: همان ص68ـ
55ـ ر.ک: تحف العقول ص 245ـ
56ـ ر.ک: همان ص 237 به بعد.
57ـ ر.ک: معجم البلدان ج2ص249ـ
58ـ ر.ک: تاریخ الخلفاء ص234 به بعد.
59ـالغارات ج2 ص573ـ
60ـ ر.ک: الاغانی ج8ص460ـ
61ـالکافی ج3 ص234 ح4 (مَا نَدْرِی كَیْفَ نَصْنَعُ بِالنَّاسِ إِنْ حَدَّثْنَاهُمْ بِمَا سَمِعْنَا مِنْ رَسُولِ اللَّه ضَحِكُوا وَ إِنْ سَكَتْنَا لَمْ یَسَعْنَا)
62ـ ر.ک: تحف العقول ص278 به بعد
63ـ ر.ک: الارشاد ج2 ص152؛ کشف الغمه ج2 ص89 و الفردوس ج1 ص168 ح625ـ
64ـ ر.ک: صحیفه سجادیه دعا 14 و50ـ
65ـ رجال الکشی ص203 ح357 (الامام الرضا: أبو حمزة الثمالی فی زمانه كلقمان فی زمانه.)
66ـ همان ص9 ح20 (الامام الکاظم: إذا كان یوم القیامة …. ینادی أین حواری علی بن الحسینj؟ فیقوم جبیر بن مطعم و یحیى ابن أم الطویل و أبو خالد الكابلی و سعید بن المسیب.)
67ـ همان ص115 ح184 (قال الفضل بن شاذان: و لم یكن فی زمن علی بن الحسین علیه السلام فی أول أمره إلا خمسة أنفس: سعید بن جبیر.)
68ـ او از تابعان بود و در حکومت بنیامیه جایگاه داشت. بر اثر حکم اشتباه، موجب مرگ یک نفر شد و برای توبه به غاری پناه برد تا اینکه امام سجاد با راهنمایی، وی را نجات داد و زهری در بین یاران حضرت قرار گرفت.(مناقب ابن شهر آشوب ج4 ص159 و نیز ر.ک: تحف العقول ص274 و الغارات ج2 ص577)
69ـ ر.ک: الکافی ج6 ص236 ح3 و کتاب من لا یحضره الفقیه ج4 ص204 ح5473ـ
70ـ ر.ک: الکافی ج5 ص345 ح4ـ
71ر.ک: اقبال الاعمال ج1 ص443ـ
72ـ الکافی ج2 ص20 ح6ـ
73ـ ر.ک: تاریخ الخلفاء ص235 و 245ـ
74ـ ر.ک: تقیید العلم ص106ـ
75ـ ر.ک: سنن الدارمی ج1 ص110ـ
76ـ ر.ک: تاریخ الخلفاء ص261ـ
77ـ ر.ک: طبقات ابن سعد ج5 ص222،
78ـ ر.ک: الکافی ج2 ص20 ح6ـ
79ـ ر.ک: الارشاد: ج2 ص163ـ
80ـ ر.ک: الکافی ج7ص94ح3ـ
81ـ الاختصاص ص201ـ
82ـ مثل حکم بن عتیبه. ر.ک: الارشاد ج2ص160ـ
83ـ رجال الکشی ص210ذیل ح370 «و حكی عن علی بن الحسن بن فضال أنه قال: كان الحكم من فقهاء العامة و كان أستاذ زرارة و حمران و الطیار قبل ان یروا هذا الأمر.»
84ـ الکافی ج1ص60 ح5 «قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام إِذَا حَدَّثْتُكُمْ بِشَیْءٍ فَاسْأَلُونِی مِنْ كِتَابِ اللَّهِ.»
85ـ با عبارت «قال قال رسول اللهn»و «قال امیر المومنین علیه السلام» از امام باقرjروایات مختلفی نقل شده است. همچنین میفرمایند:«أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْحَدِیثِ یُرْسِلُهُ وَ لَا یُسْنِدُهُ فَقَالَ إِذَا حَدَّثْتُ الْحَدِیثَ فَلَمْ أُسْنِدْهُ فَسَنَدِی فِیهِ أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ رَسُولِ اللَّهِ.» الارشاد ج2ص 167ـ
86ـر.ک: علل الشرائع ج2 ص541 ح18ـ
87ـ مانند مغیرة بن سعید. ر.ک: رجال الکشی ص223 ح399 تا ح408ـ
88ـ ر.ک: همان ص105ذیل ح 167ـ
89ـ امام سجادj از عمل به قیاس نهی فرمودند(کمال الدین ج1 ص324 ح9)؛ امام باقرj حتی از مراجعه به اصحاب قیاس نهی کردند( الامالی شیخ مفید ص51 ح12)؛ امام صادق اشکالات موردی روش ابوحنیفه را بیان نمودند(علل الشرائع ج1 ص90 ح5)
90ـ اصول و ملاکهائی مانند: قاعده فراغ(تهذیب الاحکام ج2 ص344 ح14) قاعده لاضرر( الکافی ج5 ص292 ح2) قواعد تعادل و تراجیح(الامالی شیخ طوسی ص231 ح410) اصل حلیت( الکافی ج6 ص339 ح1) اصل استصحاب( علل الشرائع ج2 ص361 ح1).
91ـ ر.ک: دلائل الامامة ص233 ح162ـ
92ـ ر.ک: الاحتجاج ج2 ص325 به بعد.
93ـ ر.ک: همان ص324ـ
94ـ ر.ک: رجال الکشی ص238 ح431 «فی تسمیة الفقهاء من أصحاب أبی جعفر و أبی عبد الله »
95ـ ر.ک: الاختصاص ص201، کتاب من لا یحضره الفقیه ج2 ص519 ح3111 و رجال الکشی ص170 ح286ـ
96ـ ر.ک: الکافی ج7 ص300 ح6ـ
97 . ر.ک: رجال الکشی ص225 ح402ـ
98ـ ر.ک: الکافی ج7 ص300 ح6، رجال الکشی ص189 ح331، اصول ستة عشر (کتاب درست بن منصور) ص165، الامالی (شیخ مفید) ص51 ح12، الاختصاص ص188 و المحاسن ج2 ص304 ح14ـ
99ـ ر.ک: الامالی (شیخ طوسی) ص650 ح1349؛ رجال الکشی ص297 ح525 و ص327 ذیل ح592 و ص223 ح400 و احادیث بعدی آن.
100ـ. ر.ک: رجال الکشی ص375 ح705ـ
101ـ ر.ک: همان ص321 ح604ـ
102ـ جابر بن حیان یکی از شاگردان حضرت در این زمینه است ر.ک: شرح اصول کافی(ملاصدرا) ج1 ص92، همچنین جهت آشنائی با وسعت علمی شاگردان امام در علوم مختلف، مناظره اصحاب حضرت در علوم متفاوت یکی از این نمونهها است. ر.ک: رجال الکشی ص275 ح494ـ
103ـ ر.ک: همان ص224 ح401ـ
104ـ ر.ک: الکافی ص2 ص218 ح9ـ
105ـ ر.ک: تهذیب الاحکام ج4 ص317 ح965ـ
106ـ ر.ک: الاستبصار ج4 ص73 ح266ـ
107ـر.ک: الخصال ج1 ص190 ح263 و رجال الکشی ص305 ح549ـ
108ـ ر.ک: الارشاد ج2 ص209ـ
109ـ ر.ک: الکافی ج1 ص351 ح7ـ
110ـ ر.ک: تاریخ الخلفاء ص296 به بعد.
111ـ ر.ک: مناقب ابن شهر آشوب ج4 ص320ـ
112ـ ر.ک: رجال النجاشی ص40 ش80ـ
113ـ ر.ک: الکافی ج1 ص351 ح7ـ
114ـ ر.ک: الارشاد ج2 ص227ـ
115ـ ر.ک: الکافی ج1 ص312 ح7 و 8ـ
116ـ ر.ک: رجال نجاشی ص126 شماره328 و ص134 شماره346، رجال الکشی ص251 ح468 و الارشاد ج2 ص227ـ
117ـ ر.ک: الکافی ج4 ص353 ح15ـ
118ـ مرحوم آیت الله خوئی درباره یکی از راویان امام کاظمj میگوید: این راویِ عالم به علت پرسیدن، از انجام تکلیف سختی نجات پیدا کرد. موسوعة الامام الخوئی ج2 ص96ـ
119ـ این آمار تقریبی بوده و با مراجعه به مسند امام کاظمj نوشته آقای عطاردی بدست آمده است.
120ـ مهج الدعوات ص220ـ
121ـ بیش از نیمی- ده سال- از زمان امامت امام رضاj در خلافت هارون سپری گردید ولی این تفاوت را با دوران امام کاظمj دارد که در سال 188 هارون به وزارت برمکیان- که دشمنی خاصی با اهل بیت داشتند و مجری شهادت امام کاظمj بودند- خاتمه داد. از جهت دیگر امام رضاj فرمودند که هارون نمیتواند به من ضرری بزند. ر.ک: الکافی ج8 ص258ـ
122ـ نزدیک به هفت سال.
123ـ ر.ک: رجال الکشی ص 544ح1046 به بعد.
124ـ ر.ک: همان ص493 ح946 و قرب الاسناد ص 348 ح1260ـ
125ـ ر.ک: رجال الکشی ص224 ح401ـ
126ـ ر.ک: عیون اخبار الرضا علیه السلام ج2 ص200باب46 «ما جاء عن الرضا j فی وجه دلائل الأئمة(علیهما السلام) و الرد على الغلاة و المفوضة لعنهم الله.»
127ـ ر.ک: عیون اخبار الرضاj ج2 ص213 ح20ـ
128ـ ر.ک: الخصال ج1ص53 ح68ـ
129ـ ر.ک: عیون اخبار الرضا ج2 ص180 ح4ـ
130ـ ر.ک: مسند الرضا (داود بن سلیمان غازی) ص71و الامالی (شیخ طوسی) ص36 ح39 «قَالَ أَبُو الصَّلْتِ: فَحَدَّثْتُ بِهَذَا الْحَدِیثِ فِی مَجْلِسِ أَحْمَدَ بْنِ حَنْبَلٍ، فَقَالَ لِی أَحْمَدُ: یَا أَبَا الصَّلْتِ، لَوْ قُرِئَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَلَى الْمَجَانِینِ لَأَفَاقُوا».
131ـ فهرست طوسی ص241 ش356ـ
132ـ ر.ک: عیون اخبار الرضاj ج2 ص200 ح1ـ
133ـ ر.ک: الخرائج و الجرائح ج2 ص670 ح18 و تاریخ الخلفاء ص360ـ
134ـ ر.ک: الکافی ج1 ص494 ح4ـ
135ـ ر.ک: تهذیب الاحکام ج8 ص290 ح64، ص305 ح11 و الکافی ج5 ص347 ح2ـ
136 . وفات اولین نویسندگان جوامع حدیثی در زمان امامت امام جوادj است ر.ک: الفهرست(شیخ طوسی) ص241 شماره356 و ص511 شماره813ـ
137ـر.ک: الکافی ج1 ص284 ح2ـ
138ـ ر.ک: همان ص496 ح7ـ
139ـ ر.ک: الارشاد ج2 ص281 و الاحتجاج ج2 ص441ـ
140ـ ر.ک: رجال الکشی ص611 ح1135 و1136ـ
141ـ ر.ک: الکافی ج1 ص405 ح5ـ
142ـ ر.ک: تهذیب الاحکام: ج4 ص141 ح20ـ
143ـ رک: مقاتل الطالبیین ص395ـ
144ـر.ک: مناقب ابن شهر آشوب ج4 ص401ـ
145ـ ر.ک: الکافی ج1 ص498 ح2 و اثبات الوصیة ص272 و الهدایة الکبری ص367ـ
146ـ رک: رسائل (خوارزمی) ص494-496 .
147ـ ر.ک: همان ص488ـ
148ـ ر.ک: رجال الکشی ص522 ح100ـ5و ص523 ح 100ـ6 و ص525 ح100ـ7ـ
149ـ ر.ک: تاریخ الخلفاء ص234 به بعد.
150ـ ر.ک: همان ص373ـ
151ـ ر.ک: رجال الکشی ص512 ح991 و ص513 ح992ـ
152ـ ر.ک: الخرائج و الجرائح ج1 ص419 ح22ـ
153ـ ر.ک: رجال الکشی ص520 و 521 احادیث 999 تا 100ـ1ـ
154ـ همان ص524 ح100ـ6ـ
155ـ ر.ک: تحف العقول ص458ـ
156ـ ر.ک: الکافی ج1 ص102 ح9، الامالی (شیخ صدوق) ص227 ح2 و الاحتجاج ج2 ص449ـ
157ـ ر.ک: الاختصاص ص91 .
158ـ ر.ک: اثبات الوصیة ص253 و عیون المعجزات ص136 و 137ـ
159ـ ر.ک: مناقب شهر آشوب ج4 ص422ـ
160ـ الغیبة(طوسی) ص215ـ
161ـ ر.ک: اثبات الوصیة ص254ـ
162ـ ر.ک: الفهرست(نجاشی) ص354 شماره948ـ
163ـ الکافی ج 1ص510 ح17و 15و ص512 ح21ـ
164ـ همان ج5 ص293 ح5، ج7 ص46 ح2 و ج1 ص509 ح12ـ
165ـ همان ج 1ص 103 ح 10ـ
166ـ ر.ک: مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 427ـ
167ـ ر.ک: الکافی ج 1 ص 513 ح 27 و کمال الدین ص 473 و 457ـ
168ـ ر.ک: رجال الکشی ص 575 ح 1088 در قسمتی از این نامه امام j میفرمایند: «چنان موضوع (امامت) را برای شما بیان کردم مانند فردی که در این باره هیچ اطلاعی ندارد.»
169ـ بشارة المصطفی ج 2 ص 189ـ
170ـ ر.ک: الخرائج و الجرائح ج 1 ص 441 ح 23ـ
171ـ مناقب شهر آشوب ج 4 ص 424ـ
172ـ این تعداد به جز روایات کتاب تفسیر منسوب به امام عسکریj است.
173ـ این آمار با مراجعه به مسند امام عسکریj تالیف آقای عطاردی به دست آمد.
174ـ شیخ حر عاملی در کتاب اثباة الهداة ج 5 ص10 به بعد بیش از 140 مورد از این کرامات را نقل کرده است.
175ـ الکافی ج 1 ص 325 ح 1 و ر.ک: الارشاد ج 2 ص 314 به بعد.
176ـ ر.ک: الارشاد ج 2 ص314، کشف الغمة ج 2 ص 404ـ
177ـ ر.ک: الکافی ج1 ص 327 ح 10ـ
178ـ ر.ک: الهدایة الکبری ص 384ـ
179ـ تحف العقول ص 487ـ
180ـ ر.ک: الکافی ج 1 ص 503ـ
181ـ ر.ک: الغیبة (شیخ طوسی) ص 393ـ
182ـ ر.ک: همان ص 372ـ
183ـ ر.ک: کمال الدین ج 2 ص482 45 «باب ذكر التوقیعات الواردة عن القائم(عج)»
184ـ الغیبه (شیخ طوسی) ص373ح در لعن شلغمانی و ص 397 و 399 ، رجال الکشی ص 535 ح 1020 و ص 525 ح 100ـ7ـ
185ـ کمال الدین ج 2 ص 487 ح 8 و ص 491 ح 15ـ
186ـ همان ص 483 ح 2 و4 .
187ـ الغیبه (شیخ طوسی) ص291ـ
188ـ همان ص290، کمال الدین ج 2 ص 485 ح 4 و 5ـ
189ـ کمال الدین ج 2 ص492 ح 17و 18 .
190ـ همان ص494 ح 18، ص489 ح12 و ص490ح13ـ
191ـ ر.ک: الغیبة (شیخ طوسی) ص374ـ