
رهنامه: یکی از مسائلی که در سالیان اخیر مطرح شده است، بحث بازنویسی و تولید آثار جدید در حوزه آموزش و تدوین متون درسی است. کتابهای فقهی و اصولی که از گذشته در حوزه تدریس میشود، چه ضعفها و قوتهایی دارد که سبب شده تا به تدوین کتب جدید بپردازیم؟ قوتهایش چه بوده که باعث شده نگه داریم و ضعفهایش چه بوده که به تدوین کتب جدید مبادرت کنیم؟
استاد: نکته اول اینکه در مورد متون استحضار دارید یکی از ویژگیهای نظام آموزشی حوزه، حتی تا سطوح بسیار بالای آن، تأکید و تمرکز بر متن است و متنمحوری از شاخصههای بارز نظام آموزشی حوزوی است. در حال حاضر، چرایی و اهمیت این مطلب با توجه به اینکه فواید بسیاری بر آن مترتب است و در شکلگیری و شاکله و شخصیت علمی فراگیر بسیار مؤثر است، خارج از بحث ماست.
نکته دوم اینکه در طول تاریخ حوزه با یک بالندگی و حرکت رو به رشد متون مواجه هستیم که از امتیازات حوزه است. هیچگاه حوزه روی یک متن متوقف نشده است؛ زیرا اگر متوقف میشد، رسائل، مکاسب، کفایه و کتب دیگر مطرح نمیشدند. پیش از اینها نیز کتب آموزشی وجود داشته که از امتیازات حوزه است. بنابراین، اگر امروزه درباره تغییر متون در حوزه بحث میشود، بدعت و حرف تازهای نیست، بلکه ادامه همان رویهای است که سالها در حوزه بوده است.
در طول تاریخ حوزه با یک بالندگی و حرکت رو به رشد متون مواجه هستیم که از امتیازات حوزه است. هیچگاه حوزه روی یک متن متوقف نشده است؛ زیرا اگر متوقف میشد، رسائل، مکاسب، کفایه و کتب دیگر مطرح نمیشدند. پیش از اینها نیز کتب آموزشی وجود داشته که از امتیازات حوزه است. بنابراین، اگر امروزه درباره تغییر متون در حوزه بحث میشود، بدعت و حرف تازهای نیست،
برای اینکه بگوییم متنی مناسب است یا نیست، باید ابتدا شاخص ارزیابیاش را در نظر بگیریم. باید ابتدا مشخص شود هدف از متن و کارکردش چیست تا متناسب با آن بگوییم متن الف خوب است و متن ب خوب نیست. مستحضرید کارکرد متون در سطوح مختلف، متفاوت است. مثلاً ممکن است کارکرد متن در سطح یک با سطح دو و سه متفاوت باشد. اهمیت و نقطه مشترک متون حوزوی این است که متن باید سبب خلاقیت ذهن طلبه بشود و ذهن طلبه را پرسشگر و محقق بار بیاورد. متن نباید خودآموز و معماگونه باشد، بلکه باید حاوی آراء مشهور و مطرح آن علم باشد. اینها ویژگیهایی است که باید با توجه به تغییرات و شرایط عصر حاضر در متن دیده بشود.
اهمیت و نقطه مشترک متون حوزوی این است که متن باید سبب خلاقیت ذهن طلبه بشود و ذهن طلبه را پرسشگر و محقق بار بیاورد. متن نباید خودآموز و معماگونه باشد، بلکه باید حاوی آراء مشهور و مطرح آن علم باشد.
پس از انقلاب، حوزه علمیه به برکت انقلاب حرکتهایی برای بازسازی متون کرده است. مثلاً گروهی متن مغنی را حدود سی سال پیش بازسازی کردند. در این چند دهه اخیر نیز کارهایی صورت گرفته است؛ بهویژه در این پنج سال اخیر که جهش خوبی داشته است. مثلاً در این چند سال، 65 متن آموزشی تدوین و تولید شد که با مجموع تولیدات چند دهه قبل، برابر و حتی بیشتر از آن است. در تولید متون جدید هم چند نکته مدنظر بوده است:
الف) متن جدید از نظر فخامت علمی از متن موجود قویتر باشد. دغدغه برخی این است که تغییر متن باعث سستی پایههای علمی میشود. این اصل حاکم بر تغییر متن بود. بهعبارت دیگر، در مقایسه متن بازسازیشده با متن موجود و پیشین، متن بازسازیشده از نظر علمی اتقان بیشتری داشته باشد.
ب) در متن موجود، بحث پژوهش، تحقیق و گشودن افقهای جدید در ذهن فراگیران بهطورجدی و ملموس دیده بشود؛ یعنی زمانیکه طلبه ما یک متنی را خواند، اولا باید با کاربرد آن قواعد آشنا شود و احساس نکند همه علم، این متن است، بلکه دریچههایی مقابلش باز شود. برای آنکه اهل تحقیق و علاقهمند به آن، فرصتی برای مطالعات بیشتر پیدا کنند، بحث پرسش و پژوهش در این متن نیز آورده شده است.
ج) باید به تراث گذشته حتی به لحاظ ادبیات آن تراث توجه شود. چه بخواهیم یا نخواهیم طلبه ما باید از متون کهن استفاده بکند و اینگونه نیست که بگوییم دوازده سیزده قرن متون گذشته را کنار بگذاریم و از صفر باشد. طلبه ما باید با متون کهن و ادبیات و ساختار و ورود و خروجش آشنا بشود. تلاش کردیم در بسیاری از کتابهای تولیدی و بازسازیشده، بخشی را تحت عنوان تراث بگذاریم و گزیدههایی از متون کهن را بیفزاییم تا طلبه در حین اینکه یک متن فاخر جدید را میخواند، از ادبیات کهن و نگاه قدما دور نشود. در متون جدید، دقیق و هوشمندانه تلاش شد تا طلبه از تراث قبل منقطع نشود، چون انقطاع طلبه از تراث خطاست.
در بسیاری از کتابهای تولیدی و بازسازیشده، بخشی را تحت عنوان تراث بگذاریم و گزیدههایی از متون کهن را بیفزاییم تا طلبه در حین اینکه یک متن فاخر جدید را میخواند، از ادبیات کهن و نگاه قدما دور نشود. در متون جدید، دقیق و هوشمندانه تلاش شد تا طلبه از تراث قبل منقطع نشود، چون انقطاع طلبه از تراث خطاست.
نکته بعدی، بحث توجه به آیات و روایات است. خواندن تمام این دروس از صرف و غیر آن برای فهم قرآن و روایات است؛ از اینرو، به طور ملموس تلاش شده است که بحث آیات و روایات پُررنگتر باشد و برخی آیات و روایات را به دلیل اینکه به متممها و دانشهای وابسته نیاز دارد، در پایههای اولیه نیاوردیم. همچنین نکتههای اخلاقی و اجتماعی را در یک پایه استفاده کردیم. بنابراین، ما استفاده هوشمندانه داشتیم؛ یعنی هزاران آیه و روایت در این 65 متن تولیدشده وارد شد که بهطور طبیعی باعث میشود طلبه ما در کنار فراگیری دروس و آشنایی با تراث و علم، با آیات مبارکه و روایات نیز انس پیدا بکند. این نکته مهمی است.
نکته دیگری که در بازسازی متون مدنظر بوده است، آشنایی طلبه با مطالب علمی روز است. به هر حال مرحوم شیخ در رسائل و مکاسب واقعا هنرنمایی کرده و یا مرحوم صاحب جواهر کارهای بزرگی کردند؛ ولی به هر حال در این فاصله زمانی، دهها نظریه جدید تولید شده است. شهید اول و ثانی در شرح لمعه کار بزرگی کردند؛ ولی آیا پس از گذشت دهها سال، روش استدلال تغییر نکرد و شیوه استنباط تکامل نیافت؟ روشن است ابزار، شیوهها و روشهای جدیدی وارد شد که تغییرات جدی را به همراه داشته است. بله در عین حال که طلبه ما باید بهگونهای تربیت بشود که وقتی شرح لمعه را مطالعه میکند بتواند با آن ارتباط برقرار بکند. همینطور باید این توانایی را پیدا بکند که بتواند با زبان استدلال روز سخن بگوید و استدلال کند؛ از اینرو، جمع این دو، از اهداف دفتر تدوین بوده است. به این معنا که طلبه باید هم با توسعه مباحث علمی آشنا بشود و آن را فرابگیرد و در عین حال ارتباطش با تراث قبل منقطع نشود.
نکته دیگر تولیدات جدید این است که در برخی موارد مورد نیاز، اصلاً متن آموزشی نداشتیم. مثلاً کتاب تذکار وحی برای یک دور مباحث تفسیر ساختارگرایانه قرآن نوشته شد. همچنین جزوههای آموزشی علم اخلاق، منطق کاربردی و صرف کاربردی. طلبه، حاشیه و منطق مظفر را میخواند، ولی در مقام کاربرد، اجرای این قواعد برایش دشوار بود. صرف را جامع میخواند و محدود تمرین میکرد. در متن آموزشی پیشین، یک نگاه کارگاهی و کاربردی به طور جدی نبود؛ به همین دلیل، متنی تولید شد که کار ارزشمندی است. البته کار بشر خالی از نقص و ضعف نیست و باید جامعه علمی برای کاهش نقصها و افزایش تولیدات جدید همراهی کند. آخرین نکته در این بخش، تلاش برای فرهنگسازی کار گروهی و جمعی است؛ هرچند کار بسیار سختی بود. الحمدلله آرام آرام این به یک فرهنگ تبدیل شد. هیچ کدام از این 65 کتاب، کار فردی نیست. گروه مؤلفان و ارزیابان و گروه علمی داشتیم. درواقع، ورود فکر و عقل جمعی و استفاده از نخبگان و خبرگان علمی آن کار بوده است. در ضمن احترام به نسل و فکر جوان در جای خودش، تیمی که مؤلف و ارزیاب و عضو گروه بودند، تقریباً متشکل از افرادی با سابقه مستمر بیش از بیست الی سی سال در آن رشته بودند که به آن رشته و فراز و فرودش آشنایی و تسلط داشتند.
رهنامه: فرمودید این آثار جدید به لحاظ علمی فخامت بالاتری از آثار گذشته دارد. ملاک این سخن چیست؟ از کجا میتوانیم دریابیم فخامت اینها بالاتر است؟ نکته دوم اینکه وقتی یک مجموعه یک کتابی را تدوین و ابلاغ میکند، این یک مقداری نظر مجموع حوزه را تاکنون تأمین نکرده است. آیا نیاز نیست فضای حوزه را برای تدوین کتاب بازتر بگذاریم تا کتاب برتر، خودش جایگزین شود؟
استاد: از این کتابها با اینکه عمری ازشان نمیگذرد و علاوه بر آن، حجاب معاصرت نیز مزید بر علت است. با اینحال، تاکنون حدود هفتصد هزار نسخه از آنها چاپ شده است. تیراژ هفتصد هزار نسخه نشان میدهد استقبال خوبی داشته است.
رهنامه: این حجم از چاپ با آییننامه و دستور است؟
استاد: بنابر مصوبه رسمی حوزه الزامی بر این کتابها نیست. طلبه میتواند در اصول، کتابهای معالم، اصول استنباط آقای حیدری، الموجز آیتالله سبحانی را بخواند و یا الاساس دفتر تدوین را. در صرف نیز میتواند صرف ساده، تصریف و شرح تصریف یا دانش صرف را بخواند. اینگونه نیست که فقط و فقط این کتاب، ابلاغ رسمی شده باشد و دیگر هیچ. یکی از کارهای خوب که در حوزه انجام شد این است که برای هر درس حتی کتابهای کهن که در این چند سال تقریبا منسوخشده را دوباره احیا کرد.
ابتدا این طرح در ده مدرسه شروع شد و اکنون مدارس متعددی درخواست دادند در این طرح شرکت کنند؛ ولی این مرکز نمیپذیرد؛ زیرا آموزشها و مقدماتی نیاز دارد. سال اول طرح با ده مدرسه الزام بود؛ ولی در چهار پنج سال بعد، آن الزام برداشته شد که نوعی مقاومت است. با برخی مدارس بارها مکاتبه شد؛ ولی آنها مقاومت کردند که همان نظام قدیم بخوانند و نه جدید. در شرایط رقابتی این است. البته رقابت به این معنا که هر استادی هر کتابی را به مصلحت خودش معرفی کند، در ساختار کلان نیست.
رهنامه: آیا اساتید و طلاب قدرت تشخیص کتاب بهتر را دارند؟
استاد: ضمن احترام به طلبه، طلبه بماهو طلبه نمیتواند تشخیص بدهد کتاب الف اولی است یا ب، چون با این علم آشنا نیست و در آغاز راه است.
اینکه بگوییم دست دیگران بسته بشود، این خطاست. اینکه بگوییم بیحسابوکتاب باز باشد، آن هم آسیبزاست. به نظرم چیزی که مصوبه کنونی حوزه است، منطقی است. هر استاد در هرجایی از دنیا میتواند متنی را پیشنهاد بدهد و این متن در کارگروهی با حضور خود استاد بررسی میشود. اگر آن متن را واجد حداقلها دانستند، معتبر میشود. متون متعددی داشتیم که خارج از دفتر تدوین تولید شده بود. متن مؤلف با تسامح بررسی شد و همینکه مشخص شد حداقلها را دارد، بهعنوان متن علمی پذیرفته شد.
هر استاد در هرجایی از دنیا میتواند متنی را پیشنهاد بدهد و این متن در کارگروهی با حضور خود استاد بررسی میشود. اگر آن متن را واجد حداقلها دانستند، معتبر میشود. متون متعددی داشتیم که خارج از دفتر تدوین تولید شده بود. متن مؤلف با تسامح بررسی شد و همینکه مشخص شد حداقلها را دارد، بهعنوان متن علمی پذیرفته شد.
پاسخ به فخامت علمی چند نکته دارد:
الف) در متون جدید بیان شد که هم در ساختار، ورود جدی شده است که نوعا در متون پیشین، فرصت پرداخت به آن نبود.
ب) آن فاصله و گپ علمی زمان تولید متن علمی پیشین با متن کنونی بازسازی شد. مثلاً متن سیوطی هزار سال پیش با پژوهش و آیات و روایات پُر شد. اشراب آیات و روایات به طور طبیعی باعث امتیاز است. تداخلهای علوم از کتابها پاکسازی شد. مثلاً اگر مواردی از صرف و بلاغت سیوطی حذف شود، کتاب آسیبی نمیبیند. اینها را باید در علم دیگری خواند.
ادعای کارگروه تدوین، اثبات فخامت علمی و فنی بحث است که باید در ارزیابیهای پیش از چاپ احراز شود. از نشستها و نقدهای علمی استقبال میکنیم و شاید در سالیان اخیر، بیش از یکصد کارگاه و نشست علمی و نقد کتاب برگزار شده است که اساتید بزرگواری در رشتههای مختلف ادبیات، عقاید، تفسیر، تجوید و اصول حضور داشتند. همچنین بیش از دهها کارگاه و نشست در قم و خارج از قم در شهرستانهای مختلف برگزار شده است. البته به طور طبیعی برخی از دوستان اعتقاد دارند دستزدن به کتاب خیانت است که این نگاه نیز محترم است. بنابراین، این افراد هر کتاب اصلاحشدهای را چشمبسته خطا میدانند.
شخصی میگفت چهار پنج سال پیش، یکی از اساتید که از دوستان ما هم بود، مرا در جایی دید و گفت: «الحمدلله به خائنان پیوستید.» تلقی من این بود که صحبت ایشان مزاح و شوخی است؛ اما دیدم جدی است. به ایشان گفتم: «دلیل خیانت چیست؟» گفت: «سیوطی را فارسی کردید و طلاب را بیسواد میکنید.» من گفتم: «آیا این کتاب را دیدید که میگویید خیانت است؟» گفت: «این کتاب را ندیدم؛ ولی دوستان اینطور گفتهاند.»
برخی اینگونه هستند که هر کاری بکنید، ندیده میگویند خیانت است. گروهی نیز کار را مطالعه میکنند و براساس انصاف و تشخیصشان میگویند این کار الان خطاست یا میگویند الان خطا نیست ولی اگر سد را شکستید نمیتوانید بعدها جلویش را بگیرید و خطا خواهد شد. این سلیقه خودش محترم است. ولی ما موظفیم کار خودمان را محکم انجام بدهیم و از اینکه بعداً این مسیر به انحراف برود یا نرود، مراقبت کنیم. نبی اکرم (ص) وظیفه داشت جامعه را هدایت بکند؛ هرچند بعد رحلت ایشان انحراف آغاز شد.
گروه سومی هستند که عمده هم اینها هستند، اذعان دارند این کتب، اصلاحات خوبی داشته است؛ ولی میگویند انتظار ما را تأمین نمیکند. به عبارتی، انتظار دارند در بازسازی، یک انقلاب اساسی و تحول بنیادین رخ بدهد. میگویند این مقدار تغییر کافی نیست. به این افراد میگوییم که کار، تابع امکانات بوده است. دفتر یکی دو سال است که در بازسازی محتوایی و ساختاری دانش نحو مشغول است که اگر تولید شود، جزو افتخارات است و اگر تولید بشود بازسازی دانش نحو هم از نظر محتوا و هم از نظر ساختار هست. اساساً یک کار نو برای اولین بار در رشتههای دینی ارائه میشود و یک کار بسیار تحولی است. شاید این خواستة آقایان را تا حدودی تأمین کند. صحبت آخر اینکه دفتر تدوین از هرگونه برگزاری جلسات علمی، نشست علمی و نقد کتاب در هر فضایی، چه در قم و چه در خارج از قم استقبال میکند و این آمادگی را دارد برای هر متنی یک جلسه فاخر علمی برگزار کند.
رهنامه: مطالبی که فرمودید، نقاط قوت کتابهای جدید بود. لطفاً درباره نقاط ضعف کتابهای قدیم نیز بفرمایید.
استاد: به تعبیری، نقطه ضعف، هم درست است و هم نیست. این کتابها در آن مقطع که تولید شد، یک افتخار بوده است. اکنون فلان مُدل ماشین را دارید؛ ولی دویست سال پیش که تولید ماشین شروع شد، همان ماشین ژیان دویست سال پیش، زمان خودش افتخاری بود و نباید الان آن را بکوبیم و صفر بدانیم.
رهنامه: با توجه به شرایط امروز و زمان حال میگوییم.
استاد: این کتابها و آثار با خوندل نوشته شد و در جای خودش ارزشمند است. ما اکنون در مسیر تغییر متون هستیم و بارها به دوستان عرض کردم نباید به کار خودمان غره بشویم و در مقام تنقیص گذشتگان، جایگاهشان را از بین ببریم. آن کتابها در آن شرایط تولید از افتخارات، ابتکارات و نوآوریهای حوزه بود و باید به آنها بهعنوان یک ارزش مادامالعمر توجه داشته باشیم. اما خیلی طبیعی است وقتی چهارصد، سیصد و یا دویست سال میگذرد، علم رشد میکند. رشد علم فقط یکبار نیست که همان اثر کافی باشد، بلکه با رشد علم، نظریههای جدیدی وارد میشوند. مثل نظریه حکومت، ورود و ترتب. مثلا نظریه ترتب در دانش اصول مسبوق به سابقه نبود و اولینبار محقق کرکی مطرح کردند، پس این بحث در متون پیش از کرکی مطرح نیست و اگر اکنون مطرح شد، باید به متن اضافه گردد. بنابراین، یکی از کاستیهای متون پیشین، فاصله زمانی است که گسترش علم و ایجاد شیوههای جدید استدلال و استنباط علمی را با خود داشته است و در واقع یک کاستی طبیعی به وجود آمده. همچنین تداخلهایی در این کتابها با یکدیگر وجود دارد، چون با نگاه کتاب درسی نوشته نشدهاند. مثلاً اصول مظفر افتخاری است. ایشان برای این کتاب، کتک و سیلی خورد. هملباسیهای ما وی را در نجف سیلی زدند و او تحمل کرد. این کتاب با تمام امتیازاتی که دارد، بعضی جاها مباحثی دارد که از کفایه نیز سختتر است؛ بعضی مباحث را مطرح نکرده است و برخی مباحث را بیش از حد نیاز مطرح کرده است. اینها کاستیهای کار است که باید گروه دیگری آن را اصلاح کند. تنها متن ماندگار، قرآن و روایات است و غیر از قرآن و روایات، متون آموزشی باید حداکثر هر ده سال یکبار بازنگری بشوند و ارتقا پیدا کنند. چیزی که روشن است و به نظرم باید تأکید گردد اینکه بازنگری ضرورت دارد و باید سبب ارتقا اثر شود، نه خدای ناخواسته بازنگری باعث تضعیف بشود. بازنگری نیز کار دشواری است؛ اما طلبه ما را مسلحتر و قویتر میکند.
یکی از کاستیهای متون پیشین، فاصله زمانی است که گسترش علم و ایجاد شیوههای جدید استدلال و استنباط علمی را با خود داشته است و در واقع یک کاستی طبیعی به وجود آمده. همچنین تداخلهایی در این کتابها با یکدیگر وجود دارد، چون با نگاه کتاب درسی نوشته نشدهاند.
رهنامه: یکی از اشکالاتی که برخی به متون جدید وارد میکنند، انقطاع ارتباط با کتب قدما و گذشتگان است.
استاد: برخی میگویند کفایه پنجاه شرح دارد، ولی فلان کتاب دفتر تدوین خودش است و خودش و هیچ شرحی ندارد. جواب این مورد، سه نکته است:
الف) خود دفتر، چاپ شروح و حواشی و مواردش را شروع کرده است.
ب) کفایه، مکاسب، شرح لمعه و اصول فقه نیز از روز اول شرح و حاشیه نداشتند، بلکه به مرور زمان، حواشی، شروح و پاورقیها آمد.
ج) اگر منتظر بمانیم تا هر زمان، بیشتر شرح و حاشیه داشتیم، کتاب را درسی بکنیم، پس هیچ وقت کتاب درسی نخواهد شد. مثل درختی است که نهالی را کنارش میگذارید و میگویید این درخت، بیست متر است و این نهال، دو متر. اگر از روز اول، نهال بیست متر بشود که دیگر هیچ زمانی نهال نیست.
درحقیقت، اما آخرین عرض من در مورد فرمایش شما، کتابهای جدید کتابهایی درباره همان دانش هستند. مثلاً بحث اصول، فقه، بلاغت و استعاره. استعاره در جواهر البلاغه، بلاغه الواضحه، مختصر، مطول و در کتاب جدید نیز است. اینگونه نیست که برای نخستینبار برای آن، کتاب درسی تولید شده باشد. منابعی که استاد بتواند برای این درس مراجعه بکند؛ هرچند برای این کتاب نباشد، ولی برای این درس داریم و اینها از افتخارات دوره جدید است. البته بهصورت محدود. در دانش صرف، بحث اعلال، دشوارترین مبحث صرفی است که با استثنائات و تقییداتش، در یک نظریهپردازی علمی، عمده قواعد اعلالش تقریباً در یک جمله خلاصه شده است. این در شرح و کتاب و حاشیهای نیست؛ اما ما برای حل این مشکل، بخشی را در سایت دفتر تدوین متون فعال کردهایم که این نوع مباحث در آنجا بهنحو مستوفی ارائه میشود. بنابراین، محصل عرضم این بود که کتب دیگر نیز از همان ابتدا این قدر شرح و حاشیه نداشتند و بهمرور تولید شد؛ حتی الان در دفتر و خارج از دفتر، بحث شروح، ترجمه و حواشی این متون فعال شده است. حتی بسیاری از متون، شروح و حواشی ما از فارسی به عربی و اردو ترجمه گردیده. با این امتیاز که خیلی از این شروح و حواشی را نیز مؤلفان و گروه علمی وارد کردهاند که انسجامش بیشتر است. در موارد معدودی که یک نظریه جدیدی به متن افزوده میشود، توضیحات تکمیلیاش در سایت آموزشی تدوین متون به صورت جامع و مستوفی برای طلاب و استاد آورده میشود. کتاب اولی که دانش صرف است، از همان درس اول، بخشی را با عنوان نگاهی به تراث گذشتگان میآورد و سپس متناسب با همان بحث، دو سه جمله از منابع پیشین نقل میکند. اهمیت این کار، آشنایی تدریجی طلبه با این منابع پیشین، مؤلف آنها، ویژگیهای علمی و متن و ادبیاتش است. برخی متنهای قدیمی پُر از ضمیر هستند و بعضی بسیار کوتاهگو هستند و برخی با استعاره و مجاز سخن میگویند. زمانیکه در کتابی بارها از منابع قدیم مثال آورده شود، به طور طبیعی خواننده متن و دانشپژوه در پایان کتاب با بسیاری از ساختارهای قدیمی آشناست. محتوا را فیالجمله میداند و با متنهای مختلف آشنایی مختصری مییابد تا اگر منابع قدیم را دستش بدهند، بیگانه نباشد. بله دقیق با تمام ابعادش آشنا نیست، ولی مهم این است که با آن بیگانه نیست. تاکید میکنم یکی از کارهای لازم اینست که نباید کارهای جدید نتیجهاش بیگانه شدن با متنهای قبل باشد.
یکی از اشکالات متون قبلی این بود که طلبه، ارتباط و سیر دروس را از دست میداد؛ ولی در تمام کتابهای جدید تلاش شده است که پیوند هر درس حتیالمقدور بیان بشود چرا به اینجا رسیدیم و احیانا چه پیوندی با درس قبل و بعدش دارد که همان «پیشسازمان» است.
رهنامه: در اصول و فقه چه متونی تدوین شده است؟
استاد: دانش اصول، مهندسی استنباط است و این فقط در فقه نیست، بلکه در قرآن نیز است. دلیل انحراف بسیاری از افراد، عدم آشنایی صحیح با دانش اصول بود. البته اینکه چه میزان از اصول و چه مباحثی اهمیت بیشتر دارد فعلا مجال این گفتگو نیست ولی به هر حال یک دانشی است که یک مهندسی استنباط را به ما میدهد. دفتر تدوین در دانش اصول کتاب الاساس را نگاشت که چند نکته دارد:
الف) هر درس با یک پیشسازمان شروع میشود که در آن درس، افق درس و ارتباط این درس با مباحث قبل و بعد را تبیین میکند. یکی از اشکالات متون قبلی این بود که طلبه، ارتباط و سیر دروس را از دست میداد؛ ولی در تمام کتابهای جدید تلاش شده است که پیوند هر درس حتیالمقدور بیان بشود چرا به اینجا رسیدیم و احیانا چه پیوندی با درس قبل و بعدش دارد که همان «پیشسازمان» است. پس از آن، متن اصلی درس میآید. امتیازی که در الاساس است اینکه هر درسی از بحثی را تحت عنوان تراث آوردهایم. درحقیقت، این متن، مربوط به همان موضوع است و از منابع کهن و پیشین نقل شده است. متون نیز با دقت انتخاب شده است. امتیاز دیگر الاساس این است که برای هر درسی، سه مثال فقهی کاربردی واقعی آمده است. زمانیکه فقها کاربرد قواعدی مانند «آیا عام مخصص حجت است یا نه» یا «آیا اجمال خاص به عام سرایت میکند یا نه» را در سه مثال فقهی آوردند، طلبه کاربرد آن را میآموزد. همچنین در هر درسی سه پژوهش با منابعش معرفی شده است تا علاقهمندان برای یادگیری بیشتر به آن رجوع کنند؛ زیرا به هر حال کتاب نمیتواند تمام ابعاد آن را بررسی کند. و تمام علاقمندان را سیراب بکند. لذا برای افرادی که ذوق، علاقه و استعداد بیشتر دارند سه پژوهش کاربردی مفید با منابع پژوهشی است و برخی نیز تمرین دارد. این ساختار در تمام درسها اینگونه است: پیشسازمان، محتوای متن، تراث گذشته، مثالهای کاربردی واقعی فقهی، پژوهش و تمرین. همچنین حجم کلمات کتاب از متون همعرضش کمتر است که این، زبان آموزشی است.
ب) کتاب توسط خود مؤلف محترم تدریس و صوت آن بارگذاری شده است. شرح کتاب نیز در سه جلد همزمان چاپ شده است. خارج از دفتر متون، برخی شهرستانها نیز حواشی و ترجمه کتاب را چاپ کردهاند.
کتاب، کار یک نفر است. ابتدا کتاب را یک نفر پیشنهاد داد و سپس سطربهسطر کتاب در کارگروهی مرکب از اساتید فن بررسی شد و پس از اتمام کار، دوباره بازسازیشدهاش خطبهخط مرور شد. دو سال تدریس مشخص شد. نظر اساتید و طلاب گرفته شد. دوباره در کارگروه علمی کلمهبهکلمه مطالعه شد و حتی درباره تأثیر مثبت آموزشی فونت کلمات تأمل شد و چاپ جدید آمد. الاساس در کنار کتب ارزشمند دیگر میتواند اثری ارزشمند و ماندگار باشد. هم عرض با معالم، اصول استنباط و یا الموجز و در عرض اینها به عنوان کتاب همعرض معرفی شده است. البته اصول دیگری نیز در مرحله تولید و ارزیابی نهایی است که برای نیمسال تحصیلی آینده میآید. کتاب جدید از الاساس یک پایه پایینتر است. افراد غیرحوزوی یا طلاب جدیدالورود با مدرک سیکل که تمایل دارند بهطور مختصر با اصول آشنا بشوند، ورودشان به الاساس سنگین است. آنها باید ابتدا بتوانند آن متن را بخوانند و سپس وارد الاساس بشوند. کتاب جدید نیز نگاهش کاربردی تطبیقی است. کتاب جدید با حذف مسائل کمکارکرد و کاهش نقل اقوال سبب آشنایی طلبه با اساس بحث و مفاهیم کلیدی شده است. هدف الاساس و متون اصولی دیگر این است که طلبه سردرگم نشود و بتواند با ابعاد و تعریف دقیق مسئله و محل نزاع هر مسئله، مبانی اقوال در هر مسئله، البته در حد کتاب، آشنا بشود. برخی مفاهیم بهظاهر آسان، پیچیدگیهای ذاتی دارند. در این کتاب تلاش شده است بخشی از آنها تحلیل بشود. برخی اساتید میفرمودند تازه پس از سالها با مراجعه به این کتاب، مقصود فلان مطلب برایشان روشن شده است.
الاساس در کنار کتب ارزشمند دیگر میتواند اثری ارزشمند و ماندگار باشد. هم عرض با معالم، اصول استنباط و یا الموجز و در عرض اینها به عنوان کتاب همعرض معرفی شده است. البته اصول دیگری نیز در مرحله تولید و ارزیابی نهایی است که برای نیمسال تحصیلی آینده میآید.
آقای فلاحزاده در زمینه فقه و بحث احکام تلاش خوبی کردهاند. در حال تولید متنی برای احکام، ویژه طلاب سیکل هستیم که طبیعتا از زبان دیگری و مسائل دیگری برخوردار باشد. یک کار بازسازی و در واقع تکمیل شرح لمعه انجام شده است که مراحل پایانیاش است. امیدواریم آن نیز به جامعه علمی ارائه بشود. دو استاد دیگر، دو کتاب به زبان عربی چاپ کردند که میتواند قبل از ورود جدی به فقه مطرح شود البته به زبان عربی با معرفی ابواب فقهی، عناوین مهم فقهی، ساختار دانش فقه و نحوه استدلال و استنباط، یک طلبه با خواندن کتاب تقریباً کمحجم الوجیزه فی العلم الفقه میتواند قبل از ورود به متن اصلی فقه، متناسب با سطح خودش و در حدود شصت ساعت با ابواب فقهی و مهمترین اصطلاحات فقهی و نحوه استدلال در کتب فقهی، البته متناسب با سطح خودش آشنا بشود. برای مقاطع بالاتر نیز دوستان در حال مطالعه هستند.