ارزش و اهميت تعقل و خردورزي در دين مبين اسلام، به ويژه مذهب تشيع، بر اهل بصيرت و انصاف پوشيده نيست. آيات فراوانی از قرآن كريم، روايات معتبر و سيره حضرات معصومین(عليهمالسلام)، گواهي روشن و مستحكم اين مدعا است. با این وجود، تاريخ نگاران معرفت در جهان اسلام، گزارشاتی از وجود و یا پيدايش برخي فرقهها، مکاتب، جريانها و اشخاص خردستيز و یا دستكم، خردگریز دادهاند که مخالفت با حکمت و فلسفه يكي از بارزترين جنبه ها و جبهه هاي رفتاری آنان است. امّا براستي دليل يا علل اين مخالفتها چه بوده و چيست؟ تاكيد افراطي بر كفايت نقل در مقابل عقل، وجود روايات نادر در مذمت فلسفه، تعصبهاي بيجاي برخي طرفداران فلسفه و پافشاري آنان بر نظريات نادرست فلسفي در کنار عواملی فراملی که دست سلطه استعمارگران از پس آن پیداست!
به هر روی باید حکمت و فلسفه اسلامی را زيربناي علوم دیگر دانست. از اينرو، پرداختن به آن در میانه تلاشی که، به لطف حاکمیت اسلام، برای ایجاد جنبش فراگير نرمافزاري آغاز شده و دغدغه نظريهپردازي در همه شاخههاي علمي، فني، فرهنگي و اجتماعي را پی جوست، به شدت ضروري است. آنگاه كه استقلال فكري، كوشش براي طرح ديدگاههاي نوين، به ويژه در زمينه حل مسائل اجتماعي، و ارائه راهحلهاي جايگزين، براي مشكلات حلناشده را در فهرست ويژگيهاي اين خيزش فرهنگي در نظر گيريم، اهميت اين فعاليت مبنايي روشنتر ميشود.
نقد، بازخوانی و بازسازي انديشههاي فلسفه اسلامي، نگاه نقادانه و از سر تامل به محصولات تفكر فلسفي غيراسلامي و اعتماد به نفس در ارائه نظریههای نوين، بر اساس آموزههاي اسلام، براي حل معضلات فكري جامعه بشري، سه لازمه لاينفك تلاشي است كه ميخواهد در بازسازي تمدن عظيم و گرانسنگ اسلامي ثمربخش باشد. این رسالتی است که حوزههای علمیه شیعی، سودای آن را در سر میپرورانند و دانشآموختگان خود را به سمت تحقق آن، تجهیز میکنند. رسالتی که بخش ناچیزی از آن را این شماره رهنامه پژوهش بر دوش گرفته است.
در پایان از همه دانشوران ارجمندي كه آثار و بیانات ارزنده آنان در اين شماره عرضه شده است و همه سروران گرانمايهاي كه به دلايلي نتوانستيم از آثارشان بهره بگيريم، صميمانه تشكر نموده و بر اين نكته تأكيد ميورزيم كه نقدها و پيشنهادهاي عالمانه و مشفقانه خوانندگان فرهيخته را پاس داشته، راهنماي راه خويش قرار می دهیم.