شما اینجا هستید: رهنامه پژوهش » ش 5 » نظام سازی اجتماعی، کارویژه حوزه های علمیه

نهاد روحانيت به عنوان نهاد متولي تفقه و انذار در دين بيش از ديگران وظيفه اقامة دين را برعهده دارد. در قرون اخير هر ايدئولوژي اي که در عرصه ساخت نظام هاي اجتماعي کارآمد، موفق تر باشد، قابليت بيشتري براي پذيرش در بين مردم دارد. فرهنگهايي غلبه وسيع جهاني پيدا مي کنند که توانسته اند نسبت به ساير فرهنگها نظام هاي اجتماعي کارامدتري ارائه کنند. در شرايطي که نظام اسلامي مستقر شده است، کمک به کارآمدي هر چه فزاينده نظام اجتماعي، در عين تحفظ به شريعت اسلام، تبليغ عملي و اساسي دين محسوب مي شود. گاهي يک نظام سازي مبتني بر دين باعث از بين رفتن يا کم شدن برخي گناه‌ها در سطح جامعه مي‌شود. بايد هم و غم اصلي دلسوزان حوزه و روحانيت، تلاش براي بهبود نظام آموزش کشور و يا حتي تاسيس نهادهاي غير رسمي براي اين اصلاحات باشد. يکي از علل تاکيد رهبر فقيد انقلاب، بر مسأله تاثير زمان و مکان بر فقاهت، درگير شدن يک فقيه و مرجع تقليد در مسايل حکومتي و شناسايي نيازهاي جديدي است که بعد از تشکيل حکومت اسلامي مشاهده شده است.

در رابطه با رسالت نهاد روحانيت در جامعه اسلامي مي‌توان در متون ديني به آيات و روايات متعددي استناد کرد که به نوعي ماموريت آن را بيان داشته است. از جمله در آيه معروف به «آيه نفر» دو وظيفه عمده برشمرده شده است که عبارتند از: تفقه و انذارِ هدفمند:

فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ (122)

دو وظيفه اي که در اين آيه مبارکه آمده هر چند عموما به عنوان وظايف اصلي صنف روحانيت شمرده مي شود، اما هميشه به شکل غير حکومتي مورد تفسير قرار گرفته است. به اين معنا که هميشه امر تفقه در دين و انذارِ به قصد اثر گذاري، از موضع شخصي که هيچ نسبتي با نظام حاکم بر جامعه ندارد مد نظر قرار گرفته است. البته شايد نتوان به تفسير قبل از انقلاب اين آيه شريفه خللي وارد کرد، چون يکي از نکات مهمي که باعث مي‌شود فهم و استنباط ما کمال پيدا کند شرايط پيراموني ما است. در شرايطي که شيعيان در دوران کناره گيري اجباري از امر حکومت و حکومت داري قرار داشته‌اند و فکر تشکيل حکومت، قبل از ظهور امام موعود حضرت مهدي «عجل الله تعالي فرجه الشريف» به ذهن کسي خطور نمي کرده است، خيلي طبيعي است که کسي به فرآيند تفقه و تبليغ دين نگاه حکومتي نداشته باشد. لذا بدون اينکه بخواهيم سراغ ريشه هاي تاريخي اين نوع تفسير برويم، با شرايط موجود در جامعه اسلامي که حکومتي به نام اسلام در آن تشکيل شده است و هر نوع رفتار و عملکرد آن، به نام اسلام و مکتب تشيع تفسير مي شود، مي خواهيم بدانيم بر اساس آيات شريفه قرآن کريم وظيفه تبليغي ما چه صورت معقول و مناسبي پيدا مي کند.

مطابق آيه شريفه 13 از سوره شوري1، اقامه دين يکي از وظايفي است که خداي متعال بر عهده ما به عنوان يک مسلمان گذاشته است. اين وظيفه براي کسي که متفقه در دين است يعني عمري براي فهم دين تلاش مستمر و ويژه داشته است، بيش از افراد عادي است، به تعبير ديگر هر کس به اندازه اي که آگاهي به دين خدا داشته باشد مي‌تواند اقامه کننده آن باشد، لذا نهاد روحانيت به عنوان نهاد متولي تفقه و انذار در دين بيش از ديگران وظيفه اقامة دين را برعهده دارد.

نهاد روحانیت به عنوان نهاد متولی تفقه و انذار در دین بیش از دیگران وظیفه اقامه دین را بر عهده دارد.

از طرف ديگر توجه به مساله اقامه دين باعث مي شود تلقي عمومي از وظيفه دوم در آيه نفر، که همان انذار زباني است، گسترش يابد. تا پيش از اين، برداشت چنين بوده است که متولي دين موظف است بعد از هضم کردن اصول و مباني دين، آنها را از طريق روش هاي سنتي تبليغي مثل منبر و يا ابزارهاي نوين اخير، به گوش مردم برساند.

هر چند چنين رويکردي در گذشته و قبل از تشکيل حکومت اسلامي، تاحدي کفايت و کارامدي داشته، اما در دوره کنوني و پس از انقلاب اسلامي در ايران و با توجه به تاثيراتي که اين انقلاب در اقصي نقاط عالم داشته است ديگر کافي و وافي به مقصود نيست. سطح توقع نسبت به جامعه اسلامي بعد از انقلاب اسلامي، به حق بالا رفته است و با نگرش‌هاي سنتي به امر تبليغ دين نمي توان اين توقع را برآورده کرد.

علاوه بر اين، بايد به اين مساله از زاويه ديگري هم نگريسته شود و آن اين که امروزه جامعه اسلامي، با رقباي قوي اي در حال دست و پنجه نرم کردن است. مبارزه اي که کمي سهل انگاري و تسامح در آن مي تواند به خارج شدن انديشه اسلامي از عرصه انديشه هاي اجتماعي براي هميشه منجر شود. آوردگاه اين هماوردي، عرصه نظام سازي اجتماعي است. به اين معني که در قرون اخير هر ايدئولوژي اي که در عرصه ساخت نظام هاي اجتماعي کارآمد، موفق تر باشد، قابليت بيشتري براي پذيرش در بين مردم دارد. به عبارت ديگر در عصر حاضر- به درست يا غلط- بسياري از مردم دنيا حتي در جوامع اسلامي ملاک شان براي ترجيح يک فکر و انديشه و اعتقاد بر ديگر آراء و انديشه ها، تحت تاثير شرايط اجتماعي و کارآمدي نظام هاي اجتماعي قرار گرفته است. لذا اگر ما قصد گسترش دايره پيروان مذهب حقه تشيع را در سراسر عالم داشته باشيم، يا حتي با نگاه حداقلي اگر بخواهيم رويکرد مردم جامعه اسلامي ايران نسبت به دين و اعتقادشان سست نشود، بايد سعي در کمک به بهسازي و بهبود عملکرد سيستمهاي اجتماعي داشته باشيم.

در شرایطی که نظام اسلامی مستقر شده است، کمک به کارآمدی هر چه فزاینده نظام اجتماعی، در عین تحفظ به شریعت اسلام، تبلیغ عملی و اساسی دین محسوب می شود.

امروزه نظام سازي کارامد، عرصه رقابت ميان تمدنها و فرهنگهاي مختلف است و در اين عرصه فرهنگهايي غلبه وسيع جهاني پيدا مي کنند که توانسته اند نسبت به ساير فرهنگها نظام هاي اجتماعي کارامدتري ارائه کنند.

يکي از مهمترين حوزه هاي دخالت زمان و مکان در فقه، بحث نظام سازي است که در ميان دانشمندان اسلامي تا پيش از اين جايگاهي نداشته و کمتر مورد توجه بوده است. به اين معني که نگرش به متون ديني و استنباط از آنها عمدتا جهت گيري فردي داشته و بررسي حيات اجتماعي به صورت ساختاري و نظام يافته کمتر مورد عنايت قرار گرفته است. البته ناگفته پيدا است که اظهار نظرهاي اجتماعي پراکنده در متون فقهي قدما قابل رديابي هست اما طرح اجتماعي يک مسأله با نظام سازي اجتماعي بر اساس مباني ديني فاصله زيادي دارد.

با اين اوصاف نهاد روحانيت در جامعه اسلامي اي که مدعي تمدن سازي مبتني بر اسلام است نمي تواند به رويکردهاي سنتي در تبليغ دين اکتفا کند. در شرايطي که نظام اسلامي مستقر شده است، کمک به کارآمدي هر چه فزاينده نظام اجتماعي، در عين تحفظ به شريعت اسلام، تبليغ عملي و اساسي دين محسوب مي شود.

از طرف ديگر در طراحي يک جامعه ايده آل يکي از بهترين شيوه‌ها اين است که علاوه بر روش هاي سنتي تبليغ دين، به نظام سازي هاي اجتماعي مبتني بر دين بپردازيم. گاهي يک نظام سازي مبتني بر دين باعث از بين رفتن يا کم شدن برخي گناه ها در سطح جامعه مي شود. به عنوان مثال اگر در کلان نظام اقتصادي جامعه مدل هايي طراحي شود که نيازهاي مالي افراد، موسسات و شرکتها، را به شکل شرعي تامين کند، بستر بسياري از رباخواري هايي که به شکل غير رسمي وجود دارد از بين مي‌رود. نقش نهاد حوزه هاي علميه، به عنوان نهاد متولي تفهيم و تفهم دين، و رسمي ترين نهادي که دغدغه اقامه دين در سطح جامعه را دارد، اين است که تلاش کند متناسب با فهمي که از دين مقدس و جامع اسلام دارد، براي اقامه آن در سطح جامعه نهادهايي را تاسيس کند، تا بدين ترتيب جامعه را به جامعه آرماني اسلامي نزديک‌تر کند.

اين دو نوع تکليف و رسالت در يک نقطه مشترک هستند و آن در مقام تفقه و فهم دين است اما در مقام انذار تفاوت پيدا مي کنند. تفاوت در اين نقطه است که در مقام انذار شما در پي ايجاد انگيزه هاي دروني براي افراد هستيد تا با تغيير نگرشهايشان و به تبع انگيزه هايشان، مسير حرکت آنها را به سوي خداپرستي تغيير دهيد يا اينکه روند رسيدن به هدف را براي آنها سرعت بخشيد. اما در وضعيتي که شما به نظام سازي اجتماعي روي مي آوريد، سعي داريد فضايي فراهم کنيد تا دين در جامعه اقامه شود. حال اين اقامه دين که اعم از اقامه نماز، حج، امر به معروف، و غيره است ممکن است با انگيزه هاي فردي صورت گيرد، که مقرِّب خواهد بود و ممکن است با انگيزه هاي غير مقرب صورت گيرد که در اين صورت هرچند باعث کمال و رشد افراد نخواهد شد اما زمينه را براي حرکت و رشد افرادي که قصد رشد و کمال دارند فراهم مي کند.

چنين نظام سازي اي بايد متناسب با شرايط جامعه اي باشد که در آن قرار داريم. به بيان ديگر از آنجا که هميشه حرکت از وضع موجود به سمت وضع مطلوب است، و ما بنا داريم جامعه را به سمت اسلامي تر شدن پيش ببريم، راهبرد نظام سازي مبتني بر دين، بايد بر اساس مسائل موجود در جامعه صورت گيرد. مثلا در شرايطي که جامعه اسلامي از ضعف مفرطي در زمينه اعتقادات رنج مي برد، و از  آنجا که اعتقادات پايه بسياري از رفتارهاي اجتماعي و فردي ما است، وظيفه اولويت دار براي نظام سازي اين است که براي اصلاح اين وضعيت تلاش کند و با راهبرد نظام سازي شايد بهترين کار، اصلاح نظام آموزشي پايه در کشور باشد، لذا بايد هم و غم اصلي دلسوزان حوزه و روحانيت، تلاش براي بهبود نظام آموزش کشور و يا حتي تاسيس نهادهاي غير رسمي براي اين اصلاحات باشد.

یکی از علل تاکید رهبر فقید انقلاب، بر مساله تاثیر زمان و مکان بر فقاهت، درگیر شدن یک فقیه و مرجع تقلید در مسایل حکومتی و شناسایی نیازهای جدیدی است که بعد از تشکیل حکومت اسلامی مشاهده شده است.

نمونه هاي زيادي از تلاش هايي که مبتني بر راهبرد نظام سازي صورت گرفته است را مي توان نام برد که برخي از آنها موفقيت هاي چشمگير و بنياديني در سطح جامعه داشته اند.

تلاشهاي امام موسي صدر در جامعه چند فرهنگي و پيچيده لبنان، که نظام سازي هايي در عرصه هاي مختلف از جمله سياسي، مذهبي، فرهنگي و آموزشي و حتي نظامي بود مي تواند نمونه اي باشد براي فعاليتهاي اقامه دين در سطح جامعه. تشکيل مجلس اعلاي شيعيان، تشکيل جنبش امل، تشکيل هنرستان فني در جنوب لبنان و بسياري از اقدامات و فعاليتهاي فرهنگي ديگر عمق نگاه و ذکاوت ايشان را در عرصه نظام سازي اجتماعي نشان مي دهد.

نمونه هاي مختلف ديگري نيز درجامعه خودمان در ساليان دور وجود دارد که بخشي از آن در کتاب «جريان ها و سازمان‌هاي مذهبي» تاليف حجه الاسلام رسول جعفريان آمده است.

شايد يکي از علل تاکيد رهبر فقيد انقلاب، بر مسأله تاثير زمان و مکان بر فقاهت، درگير شدن يک فقيه و مرجع تقليد در مسايل حکومتي و شناسايي نيازهاي جديدي است که بعد از تشکيل حکومت اسلامي مشاهده شده است.

 

پي‌نوشت‌ها:

1ـ أَنْ أَقِيمُواْ الدِّينَ وَ لَا تَتَفَرَّقُواْ فِيه‏

پاسخ دهید: