شنیدن، یکی از راههای ادراک انسان است. اگر شنوایی نداشته باشیم، آموختن برای ما ناممکن نیست، اما بسیار دشوار است. پس «نعمت شنوایی»، یکی از مَعبَرهای بسیار مهم برای فهمیدن و آموختن است و توجه به آن، حالت شکر و سپاس را در انسان به وجود میآورد و تصوّر نبود آن، کافی است که به اهمیت و ارزش «بود» آن پی ببریم. به این هشدار توجه کنید:
«بگو اگر خداوند، شنوایی و دیدگان شما را بگیرد، اگر بر دلهای شما مهر بزند، کدام معبود دیگری است که آن را به شما باز پس دهد؟ شکرانه این نعمت، بهرهگیری خداپسندانه از آن است. کم نیستند که از این نعمت غافلند یا راه استفاده بهینه از آن را نمیدانند».(1)
باید توجه داشت که فرهنگ حاکم بر حوزههای ما بیش از آنکه دیداری باشد، شنیداری است. از این رو، برای طلبه، ادراک از راه قوه سامعه اهمیت ویژهای مییابد. با توجه به این اهمیت باید به موانع خوب گوش کردن و راههای خوب شنیدن بپردازیم.
شاید برای همه، تفاوت شنیدن و گوش کردن، روشن و مشخص باشد. ما همواره در حال شنیدن هستیم، اما در موارد خاصی ممکن است گوش کردن را تجربه کنیم. شنیدن، امری غیر ارادی و گوش کردن، ارادی و آگاهانه است و در بسیاری از موارد، گوش کردن همراه با تحریف و تخدیش است.
گوش دادن، ضرورت است و خوب گوش کردن، هنر است؛ چرا که بیشتر بهرهها را از این رهگذر میتوان به دست آورد و بیشتر خسارتها هم به دلیل خوب گوش نکردن و بهره نبردن از شنیدهها و گوش کردنهای غافلانه و سهلانگارانه است.
آدمی فربه شود از راه گوش
جانور فربه شود از حلق و نوش(2)
گوش کردن، فایدهها و کارکردهای فراوانی دارد. تحصیل دقیق و موفق، تمرکز بر سخنان دیگران، برداشت کامل و درک مناسب منظور دیگران، تشویق دیگران به بیان آزادانه مسائل خود، افزایش تفاهمها، جلوگیری از سوءتفاهمها، قضاوت و ارزشیابی صحیح، افزایش قدرت یادگیری، کمک به خودآگاهی و گسترش شناخت از خود و دیگران، افزایش روحیه مشارکتجویی و کار گروهی از کارکردهای گوش کردن است. با توجه به اهمیت «خوب گوش کردن» در دوران تحصیل، باید مواردی را خوب بشناسیم که مانع از شنیدن است و با تمرین، موانع را از سر راه برداریم. از این رو، علل خوب گوش نکردن را بیان میکنیم.
علل خوب گوش نکردن
1ـ گوش کردن همراه با فیلتر
امکان گوش کردن به حرفهای دیگران، بدون هیچگونه زمینه ذهنی، سوگیری و پیشداوری، کار بسیار دشواری است. فرآیند اجتماعی شدن به ما میآموزد که نسبت به خود، محیط اطراف و دیگران، فیلترهایی ایجاد کنیم. به گفته برخی دانشمندان، یکی از فرآیندهای فرهنگ، ایجاد پردهای کاملاً گزینشی بین انسان و جهان پیرامون اوست. بنابراین، فرهنگ به اَشکال متفاوت و گوناگون، تعیین میکند که به چه چیز توجه کنیم و چه چیز را نادیده بگیریم. این پرده، ساختاری را برای جهان ایجاد میکند. ما در ارتباط خود با دیگران، نیازمند ساختاری هستیم، اما فیلترهای فرهنگی، شخصی، خانوادگی و اجتماعی، گاهی اوقات اشکال مختلفی از سوگیری را در نوع گوش کردن ایجاد میکنند. این در حالی است که ما به این موضوع آگاهی نداریم. هر قدر این فیلترها قویتر باشند، احتمال سوگیری بیشتر خواهد بود. آگاهی از وجود این قبیل فیلترها و چگونگی اثرگذاری آنها در فرآیند گوش کردن باعث میشود هنگام گوش کردن، بیش از پیش به جنبههای مختلف پیام طرف مقابل توجه کنیم.(3)
2ـ گوش کردن همراه با ارزیابی
بسیاری از افراد هنگام گوش کردن به سخنان دیگران، به ارزیابی صحبتهای وی میپردازند. به عبارت دیگر، این افراد هنگام گوش کردن به طرف مقابل، نمره خوب و بد میدهند یا آنها را با عناوینی چون مثبت و منفی، درست و نادرست، دوست داشتنی و غیر دوست داشتنی یا مربوط و نامربوط ارزیابی میکنند. پیش از آنکه سخن مخاطب به پایان برسد و شخصیت خود را با حرف زدن آشکار کند، نشانهگیری آغاز میشود. گوش کردن همراه با ارزیابی، منجر به نصیحت کردن میشود. تجویز بدون تشخیص، از جمله پیآمدهای گوش کردن همراه با ارزیابی است. کنار گذاشتن کامل قضاوتها و پیش داوریها در عمل ممکن نیست، اما به منظور فهم طرف مقابل و دنیایی که او در آن زندگی میکند و درک نوع دیدگاه و تصمیمهای وی، لازم است لحظهای از دنیای خود بیرون بیاییم و قضاوتهای خود را کنار بگذاریم.(4)
3ـ گوش کردن کلیشهای و قالبی
در بسیاری از مواقع، آنچه مخاطب به ما میگوید، ناخودآگاه، ما را به یاد کلمات، عبارات و مفاهیم شکل گرفته در ذهنمان میاندازد و به جای اینکه او را در حال حاضر، در ارتباط با کلماتش معنا کنیم، به کلیشههای موجود در ذهن خود فکر میکنیم. کلیشهها و قالبهای ساخته شده در ذهن، ما را به قضاوتها و نتیجهگیریهای خاصی میرسانند که ممکن است با آنچه فرد میگوید، کاملاً متفاوت و متباین باشند. هشیار زیستن و زدودن کلیشهها و قالبهای فکری، از مهمترین ابزارهای ارتقای هنر گوش کردن هستند.(5)
4ـ گوش کردن ضبط صوتی
ضبط صوت میتواند همه گفتهها را به خوبی ضبط کند، اما این ضبط کامل و بدون حذف و اضافه، به معنای گوش کردن نیست. افراد در ارتباطات انسانی خود، دنبال چیزی فراتر از حضور فیزیکی هستند: حضور روانشناختی، هیجانی و اجتماعی. بسیاری از مواقع پیش میآید که حرفهای دیگران را کلمه به کلمه تکرار کردهایم، ولی با وجود این، او ما را به گوش نکردن متهم کرده است. وقتی در این صورت میگوید: «به حرفهای من گوش نمیکنی!» میگوییم: «میخواهی هرچه را گفتی، تکرار کنم؟» باز هم احساس میکنیم او قانع نمیشود. گوش کردن مطلوب برای مخاطب آن است که برای لحظاتی چند، در دنیای هیجانی او، زندگی و او را درک کنیم یا دستکم، ظاهرمان بیانگر تلاش برای فهمیدن این دنیا باشد.
گوش دادن، ضرورت است و خوب گوش کردن، هنر است؛ چرا که بیشتر بهره ها را از این رهگذر می توان به دست آورد.
کارل راجرز (1980م) از گوش کردن همراه با همدلی سخن میگوید. به اعتقاد وی، گوش کردن همراه با همدلی، قدم گذاشتن به دنیای فهم درونی دیگران و داشتن احساس راحتی کامل است. این نوع گوش کردن، نیازمند حساسیتِ لحظه به لحظه به معانی در حال گذر در درون طرف مقابل، مانند ترس، خشم، نازکدلی، سردرگمی و هر چیزی است که او در حال تجربه کردن آن است. این گوش دادن، یعنی زیستن موقت در دنیای دیگران و حرکتی آرام، ظریف و بدون قضاوت و پیشداوری در آن دنیا.(6)
5ـ گوش کردن تمرینی
در بسیاری از موارد، وقتی کسی در حال سخن گفتن است، ما در ذهن خود، مشغول تمرین روی عباراتی هستیم که قصد داریم بعد از تمام شدن حرفهای او بگوییم. این تمرین درونی و ذهنی، مانع گوش دادن دقیق به صحبتهای او میشود.
با بر طرف کردن موانع بالا، گوش کردن، فعال و دقیق میشود و ما میتوانیم به صورت دقیق با دیگران، مفاهمه برقرار سازیم و مقصود آنها را درک کنیم و زمینه تحقیق و بررسی گفتار دیگران را به دست آوریم.(7)
6ـ عدم تمرکز
مغز ما به طور باورنکردنی، قوی و فعال است. ما میتوانیم در هر دقیقه، 120 تا 150 کلمه بر زبان بیاوریم، اما مغز ما میتواند هر دقیقه، 400 تا 800 کلمه تولید کند یا بشنود. این امر میتواند گوش کردن را خیلی آسان جلوه دهد، اما در حقیقت، این مسئله، اثر معکوس دارد؛ زیرا ممکن است وقت شنیدن، مقداری از «زمان مغز» اضافه بیاید؛ یعنی مغز کار خود را کرده و منتظر کلمات جدید است، اما هنوز کلمهای صادر نشده است. در این هنگام، جریان گوش کردن، بر اثر تفکر درباره مسائل متفرقه قطع میشود. به همین دلیل، گاهی هنگام گوش کردن در کلاس درس، مسئله و حادثهای به ذهنمان راه مییابد و تمرکز ما را به سادگی بر هم میزند.
7ـ وسواس در گوش کردن
همیشه عیب از بیتوجهی نیست؛ گاهی اوقات، مشکل در بیش از اندازه گوش کردن است. آن گاه که به هر یک از لغتهای گوینده چنان توجه میکنیم که گویی تمام کلماتش به طور یکسان و به یک اندازه، مهم هستند، نکته اصلی کلام گوینده از نظر ما دور و درک آن، ناممکن میشود. نباید خود را چنان غرق جزییات و فروع کنیم که محورهای اصلی سخن، تحتالشعاع قرار گیرند. به عبارت دیگر، «علیکم بالمتون لا بالحواشی».
به حافظه سپردن همه آنچه سخنران میگوید، امکانپذیر نیست. شنوندگان قوی و ماهر بیشتر روی عقاید، ادله و شواهد، تمرکز میکنند.
8ـ پرش به سوی نتایج
گاهی اوقات، هنگامی که به صحبتهای یک سخنران گوش میدهیم، ذهنمان سریع متوجه نتایج میشود. این پرش ناسودمند، یکی از علل ضعف یا ارتباط کمرنگ ما با آشنایان و طرفهای گفتوگوی ماست. در واقع، همان گذاشتن حرف در دهان گوینده است. چون مطمئن هستیم که چه میخواهند بگویند، به آنچه میگویند، دقت نمیکنیم. حتی گاهی اوقات نمیشنویم که چه میگویند.
یکی دیگر از مصادیق پرش بیمقدمه به سوی نتایج این است که عجولانه، عقاید گوینده را کسالتبار یا گمراهکننده میخوانیم. تقریباً همه سخنرانیها، رهآوردی برای شما دارند. اگر پیشداوری کنید و گوش ندهید، خود را محروم کردهاید.
9ـ تمرکز روی طرز بیان و ظاهر گوینده
توجه بیش از حدّ به ظاهر یا طرز صحبت افراد باعث میشود به آنچه میگویند، گوش نکنیم. برخی افراد آنقدر به ظاهر شخص، لهجههای محلی، نقایص و عیوب کلام یا تکیه کلامهای گوینده، اهمیت میدهند که گوش سپردن به کلام او را از یاد میبرند. این نوع سانسور عاطفی، کموبیش در همه انسانها وجود دارد، اما باید در مقابل آن مقاومت کرد.
10ـ شنیدن برای نقد کردن
گاهی هدف ما از گوش دادن، فهم مطلب نیست، بلکه فقط اشکال کردن، ایراد گرفتن و پاسخ گفتن به گوینده است. در نظر داشته باشید که هدف از گوش دادن، کسب معرفت و آگاهی است. بنابراین، بکوشید ابتدا «پیام را دریابید». وظیفه شنونده ابتدا این است که بفهمد. در مراحل بعد، موافقت یا مخالفت، معنا پیدا میکند. بعد از اینکه مطلب گوینده تمام شد، لحظهای روی مطالب او تأمل کنید. بدین ترتیب، ضمن آنکه برای مخاطب خود احترام قائل شدهاید، نقد شما پختهتر خواهد شد. رعایت این دو نکته از سوی شما سبب میشود گوینده نیز بدون سوءظن و جهتگیری، نقد شما را بشنود و در آن تأملکند.
برای رفع مشکلات گوش کردن، توجه جدّی و فعال به فرآیند گوش کردن، آمادگی ذهنی و تحدید موضوع در گوش کردن، تمرکز، کم توجهی به ظواهر گمراهکننده، همگامی و همراهی با گوینده، پیش داوری نکردن و پس از گوش کردن، مفاهمه، یادداشتبرداری و…، مؤثر و مفید است.
11ـ مقایسه
هنگام گوش کردن میکوشید بفهمید چه کسی باهوشتر، داناتر، تواناتر یا از سلامت عاطفی بیشتری برخوردار است؛ شما یا دیگری؟ به این ترتیب، نمیتوانید خوب گوش دهید و نمیتوانید در بحث شرکت کنید؛ چرا که سخت گرفتار سنجش هستید.
هر کدام از ما باید با رفع این موانع، برداشت دقیق از مطالب را بیاموزیم و شنیدن را به گوش کردنی بدون عیب و نقص تبدیل کنیم.
پینوشتها:
1ـ مقالهای از حجتالاسلام جواد محدثی.
2ـ مثنوی مولوی.
3ـ هوش هیجانی، سید حسین فاطمی.
4ـ همان.
5ـ همان.
6ـ همان.
7ـ همان.