علوم لازم برای اجتهاد
یکی از مهمترین علومی که به عنوان مبانی استنباط از آنها نام برده میشود، علم اصول است که با عنوان «الحجه فی الفقه» از آن نام میبرند. علم رجال و تا حدّی علم درایه نیز از مبادی فقه اجتهادی است که در حقیقت، نقش تطبیق برخی مباحث علم اصول، مانند حجیت خبر واحد و نظایر آن را بر موارد مصادیق ایفا میکنند. آنچه این دو علم و خصوصاً علم اصول را از دیگر مبادی ممتاز میسازد، گستردگی و پیچیدگی و عمق غالب مسائل و لزوم تتبع وسیع مسائل، به خصوص در قسمت رجال است.
پس طالب اجتهاد حقیقی، پس از تحصیل مبادی عمومی باید وجهه همت خویش را در سه امر قرار دهد:
1ـ تحصیل و اتقان مبانی اصولی به صورت محققانه و توان انتخاب یا ابداع رأی و نظر در مسائل اصولی؛
2ـ تحصیل و اتقان مبانی رجالی و کسب مهارت تطبیق آنها بر اسناد و روایات؛
3ـ تحقیق و تعمق در ژرفای دریای بیکران فقه بر اساس مبانی اصولی و رجالی و مناهج صحیح سلوک فقهی.
رسیدن به این اهداف جز با برنامهای دقیق میسر نمیشود و مؤسسه این برنامه را بر چند نکته متوقّف میبیند؛ نکاتی که دستیابی به توانِ تحقیق مبتنی بر آنهاست و البته صرفاً به علوم فقه و اصول و رجال اختصاص ندارد. از این رو، برنامه خود را مبتنی بر نکات زیر سامان داده است:
1ـ تمرکز و پرهیز از فعالیتهای مختلف علمی در علوم جداگانه در عرض یکدیگر؛
2ـ پرهیز از خودمحوری در به دست آوردن مباحث و مطالب بدون استاد (از این رو، طلاب در چند سال اول در درس خارج برای رسیدن به مقام تحقیق و اجتهاد باید در درسهای مناسب حاضر شوند)؛
3ـ گرفتن استادان مطمئن و خُبره؛
4ـ تدرّج در تحقیقات، بدین معنا که محقق نباید با شروع به کار تحقیقی، دامنه کار را گسترده بگیرد؛ زیرا روبهرو شدن با اقوال فراوان و متضارب و ادله آنها و اشکالها و انتقادهای گوناگون و کند شدن آهنگ ختم مباحث، طلبه دچار تشویش و تحیر و ملال و خستگی میشود.
5ـ گرفتن مطالب هر فن از کتابهای اساطین و امنای آن فن؛
6ـ تقسیمبندی مطالب با توجه به مقدار احتیاج و ابتلا در سیر علمی و اصلی و فرعی بودن بعضی نسبت به بعضی دیگر و سهولت و صعوبت آنها لازم مینماید؛
7ـ پرهیز از صرف وقت و قوا در امور بیثمر و کم فایده؛
8ـ در نظر گرفتن شریک یا شرکای علمی، برای تقسیم سلسله کارهای تتبعی و به دست آوردن مطالب و تبادل افکار با یکدیگر در فهم مطالب، عبارات و تحقیقات و نقضها و ابرامها به شکل مباحثه یا قرار دادن مکتوبها در اختیار یکدیگر؛
9ـ عادت کردن به تأمل و تعمق در مطالب و استدلالها و تجزیه و تحلیل آنها، توجه به لوازم و ملزومات و ثمرات، نپذیرفتن مطالب بدون دلیل، استخراج مقدمات و مبادی بهکار رفته در استدلال یا مناقشات و تأمل در نقش آنها یا صحت و عدم صحت آنها؛
10ـ سعی در ترجیح و انتخاب رأی، ولو با درصدهای کم در ابتدای کار بعد از جرح و تعدیل آرا؛
11ـ عرضه داشتن افکار و فرآوردههای ذهنی خویش به اشخاص و صاحبنظران مختلف علاوه بر هم مباحثها؛
12ـ سعی در به دست آوردن دیدگاههای جدید از طرف صاحبان افکار، البته نه به مقداری که تتبع بر تحقیق و تعمق غلبه پیدا کند؛
13ـ تقید به نوشتن و ضبط مطالب، به خصوص فرآوردهها و تحقیقات خود طبق موازین و استانداردهای صحیح نوشتاری؛
14ـ سعی در بارور کردن فن مورد تحقیق و پیشبرد آن با کار کردن بیشتر روی مباحث لازمی که کمتر کار شده و گشودن ابحاث جدید، با دیدگاههای فراتر؛
15ـ مختومه قرار ندادن ابحاث، به واسطه تجدید نظر و تکرار آن در فرصتهای مختلف؛
16ـ بسنده نکردن به کتابهای واسطه در نقل مطالب، به خصوص در باب روایات شریفه و سعی در تحصیل اتقان و صحت نسخه مورد استناد؛
17ـ تدریس در صورت فراهم بودن شرایط، البته به صورت حرفهای و تکرار نباشد که فرصت تحقیق را کاهش دهد.
باید این نکات را ملاک قرار داد و در انتخاب استاد، روش مباحثه، تقریرنویسی و…، راهکارهایی را در نظر گرفت. مؤسسه برای به کار بستن این موارد، سه برنامه را در نظر گرفته است:
الف) ایجاد ارتباط فراگیر و مستقیم و نزدیک بین استادان و طلاب؛ لزوم چنین ارتباطی برای رفع خلأهای موجود در نظام کنونی حوزه در درسهای خارج است که بر اثر کثرت شاگردان، کمی وقت، سن بالا و اشتغالهای فراوان استادان، ابهامهای علمی طلاب حل نشده باقی مانده، موجبات یأس و دلزدگی علمی و نیز افت انگیزه در پیگیری بحثها را فراهم میآورد.
ب) ایجاد دوره آموزش میانی بین دوره سطح و دوره خارج، به منظور رفع ناهمگونی و گسست کنونی که بین آموزش دوره سطح و دوره خارج وجود دارد؛ زیرا کتب درسی دوره سطح به علت قدمت، با مباحث جدید و مناهج استدلالی مطرح در دروس خارج تفاوت بسیاری دارد و اکثر وقتِ دروس خارج به تبیین این مباحث میگذرد که قاعدتاً باید در دوره سطح به طلاب آموزش داده میشد.
مطالبی که در سطح میخوانند، با آنچه در درسهای خارج مطرح میشود، ناهمگون است. کتبی که در سطح خوانده میشود، مثل رسائل یا کفایه، در کمال اتقان و اهمیت هستند، ولی پس از تألیف این کتابها، دانش فقه و اصول توسط محققان بعدی رشد کرده و تحولاتی یافته است. فقه و اصول امروز، خیلی با گذشته، فرق کرده و مباحث آن رشد یافته و مباحث جدیدی مطرح شده است. همچنین منهج استدلال در مواردی متحول شده و با گذشته فرق کرده است. در درس خارج، افکار و آرای محققان بعد از عصر شیخ انصاری و آخوند خراسانی، مانند محقق نایینی، محقق عراقی و اصفهانی و…، تحقیق و بررسی میشود. طلبه قبل از آغاز درس خارج باید با این افکار و آرا آشنا باشد و در درس خارج، به تحقیق و بررسی آنها بپردازد، اما اگر اصلاً با چنین مبنا و مطلب و منهجی آشنا نباشد، باید در درس خارج، عمده وقتش را صَرف تصور این مفاهیم کند، تا به تصدیق برسد. سپس به مرحله تحقیق قدم بگذارد. در نظام آموزشی فعلی حوزه نوعی ناهمگونی و گسست میان آموزههای دوره سطح و آموزههای دوره خارج مشهود است. برای پر کردن این گسست و یافتن حلقه مفقوده میان مرحله سطح و خارج باید چارهای اندیشیده شود.
ج) امکان رفع معضلات علمی و ابهامها و اشکالهای درسی طلاب و بررسی نگاشتههای علمی آنان.
خلأ مراکز یا مؤسساتی که طلبه محقق برای حل معضلات علمی خود و طرح ابهامها و اشکالهایی که به ذهنش میرسد یا برای عرضه فرآوردههای علمی و نوشتههایش بدان جا مراجعه داشته باشد. در حوزههای قدیم در نجف اشرف، مثلاً استاد صبح مکاسب تدریس میکرد و عصر یک ساعت برای مرور و رفع اشکالهای آن وقت میگذاشت؛ یعنی استاد دو ساعت تدریس مکاسب داشت، یک ساعت تدریس متن کتاب و ساعت دیگر برای پاسخ به سؤالها و رفع ابهام. علاوه بر این، شیوه دیگری نیز مرسوم بود که پس از درس استاد، تلامذه برازنده او حلقههای کوچک تدریس داشتند و همان درس را برای کسانی تکرار میکردند که درس را به درستی فرا نگرفته بودند یا ابهام و اشکال داشتند.
فعالیتهای آموزشی مؤسسه
این مؤسسه در عرصه آموزشی از استادان راهنما استفاده میکند. کار این استادان، تدریس نیست، گرچه صلاحیت تدریس خارج را هم دارند، اما در مؤسسه درس نمیدهند، بلکه راهنما و داور مباحثات علمی طلاب هستند. طلاب در گروههای پنج ـ شش نفری مباحث را طرح میکنند، بعد استاد داوری میکند. در این جلساتِ تمهیدی که با استاد راهنما برگزار میشود، مباحثی را که طلاب در درس خارج فرا میگیرند ـ طلاب مختارند هر درس را که میپسندند، انتخاب بکنند، مشروط به اینکه همه گروه آن درس را انتخاب کنند ـ در مؤسسه، روی آن کار میشود.
شیوه کار به این شکل است که قبل از اینکه استاد در درس خارج به این مبحث برسد، طلاب همین مبحث را در مؤسسه در حضور استاد راهنما و با مراجعه به منابع اصلی آن، بررسی میکنند. در علم اصول، کتاب کفایه، همراه با نهایه الدرایه محقق اصفهانی و کتاب اصولی مرحوم شهید صدر و یکی از کتب امام، بررسی میشود. این بحث و بررسی، زیر نظر استاد راهنما انجام میشود. طلبه پس از این بحث تمهیدی با ذهنی کاملاً آماده در درس خارج حوزه شرکت میکند و از درس خارج استفاده تام و تمام خواهد داشت. از طرفی طلاب موظفند تقریرات درس خارج را بنویسند و اگر توانستند به نقد و بررسی مطالب استاد بپردازند، سپس این تقریرات را به مؤسسه میدهند و استاد راهنما تقریرات را کنترل میکند.
بنابراین، روی هر مبحث، سه بار مطالعه جدّی میشود؛ یک بار در جلسات تمهیدی درون مؤسسه و زیر نظر استاد راهنما؛ بار دوم در جلسه درس خارج حوزه و بار سوم، هنگام بررسی جزوات تقریری در مؤسسه. روشن است که با این سیر کار، مباحث به خوبی حلاجی، و ابهامهای رفع میشود. این شیوه کمک میکند طلاب هم در مباحث عمیق بشوند و هم به سرعت در زمینه قدرت استنباط، شکوفا شوند.
این مؤسسه، کار آموزش را در سه مرحله سامان داده است:
1ـ مرحله کسب مهارتها و تواناییهای لازم برای دریافت و استخراج صحیح و عمیق مطالب از منابع اصیل و معتبر علمی؛
2ـ مرحله تمرینِ تحقیق (کار ورزی) در عرصههای مختلف بر اساس برنامه آموزشی مؤسسه؛
3ـ مرحله اجتهاد و تولید تحقیقات ارزشمند و قابلِ اعتماد و قابل عرضه.
در مقطع فعلی، حدود هجده کلاس، در مؤسسه دایر است و پانزده استاد راهنما و نزدیک به هفتاد دانشپژوه در مؤسسه مشغول هستند.
شرط گزینش این است که داوطلبان دروس سطح را تمام کرده و در امتحان حوزه قبول شده باشند. البته اگر کسی سطح را تمام کرده و در امتحان حوزه شرکت نکرده است؛ اگر در امتحان ورودی مؤسسه قبول بشود، کفایت میکند. امتحان ورودی مؤسسه تخصصی و سطح آن از امتحان متداول حوزه، بالاتر است. از تمام مکاسب محرمه و جلد اول کفایه، امتحان کتبی و شفاهی گرفته میشود و ملاک قبولی، معدل پانزده است. صلاحیت اخلاقی و تقوایی هم باید احراز شده باشد.