اين نوشتار ادامه مقاله آسيبشناسي نظام پژوهش حوزه است که در شماره 6 چاپ شده، و به ارائه برخي راهبردهاي پيشنهادي جهت تحول نظام پژوهشي ميپردازد.
بخش دوم: برخي راهبردهاي پيشنهادي براي تحول نظام پژوهشي حوزه
اين راهبردها در حد پيشنهاد بوده و در مقام عمل، بايد هر يک، توسط مجموعهاي از کارشناسان، به طور تخصصي، بحث و بررسي، و با توجه به شرايط و مقتضيات حوزه و اهداف آتي، اولويتگذاري شود و وارد مراحل اجرايي شوند. به دليل محدوديت اين نوشتار، از تفصيل اين موردها پرهيز کردهايم.
1ـ تدوين چشمانداز، رسالتها، هدفها و راهبردهاي کلان حوزه، و در مرحله بعد، تدوين راهبردهاي کلان نظام پژوهش حوزه بر اساس آنها (با توجه به نقش و نسبت با نظامهاي ديگر) و برنامهريزي بر اساس آن؛
2ـ ترميم و تقويت مديريت پژوهشي؛
3ـ افزايش انگيزشهاي توحيدي، ولايي، معنوي و تکليفمحورانه و کاستن از انگيزشهاي مادي؛
4ـ توجه جدي به سيره پژوهشي سلف صالح حوزه و احيا، بازسازي و ترويج آن بر اساس مقتضيات کنوني؛
5ـ حمايت و تغذيه علمي و مهارتي استادان و پژوهشگران؛
6ـ تدوين کتب درسي بر اساس اهداف کلان حوزه، با تکيه بر پيشينه گرانسنگ سلف و متناسب با اقتضائات امروز؛
7ـ تمرکز بر رسيدگي پژوهشي به طلاب، به خصوص طلاب مدارس، با اتخاذ رويکردي تربيتي شامل رسيدگيهاي بينشي، انگيزشي و عاطفي و مهارتي و مهمتر از آنها، رسيدگي عملي به زندگي طلاب، با همکاري همه معاونتها؛
8ـ همکاري و تعامل فعال، سازنده و گسترده با ديگر معاونتها در حد تنيده شدن در آنها؛
9ـ کاهش فاصله ميان پژوهشگران برجسته و طلاب جوان؛
10ـ پيگيري عملي آموزش پژوهشمحور و تعريف و بازسازي نظام آموزشي موجود براي رسيدن به آن؛
11ـ فرهنگسازي پژوهش و تبيين و ترويج موقعيت مهم پژوهش در دوران تحصيل و پس از آن، و نقش راهبردي آن در حل مشکلات و پيشبرد اهداف نظام؛
12ـ ترويج اخلاق پژوهش و ارزشهاي بايسته حاکم بر آن؛
13ـ عملي کردن تأسيس معاونت پژوهشي در همه مدارس، با اتخاذ طرحي پخته و سنجيده و اجراي آن توسط کادري باانگيزه و دردمند، نه با شيوه و کادر اداري محض؛
14ـ استمرار برنامههاي کليدي، مانند جشنوارههاي پژوهشي براي طلاب وـــ، در سطح ملي، منطقهاي و حتي بينالمللي؛
15ـ ايجاد شبکهها و زنجيرههايي از تحقيقات با همپوشاني و همافزايي هرچه بيشتر در راستاي اهداف کلان نهضت؛
16ـ ورود جديتر در عرصه حل و فصل مشکلات نظري نظام و تأمين نيازها و پشتوانههاي علمي لازم براي اداره جامعه بر اساس قانون، فرهنگ و بينش اسلام؛
17ـ ايجاد زباني گويا و به روز، براي معاونت پژوهش، با استفاده از راهکارهايي مانند تدوين و اجراي نظام جامع اطلاعرساني پژوهش، فعالتر شدن روابط عمومي، نشريات خبري، مجلات تخصصي پژوهشي، سايتهاي فعال، اطلاعرساني مستمر و قوي در مدارس، ايجاد بانک اطلاعاتي جامع و همگاني؛
18ـ حمايت از گسترش و تعميق پژوهشهاي مربوط به حوزه (حوزه پژوهي)؛
19ـ تأسيس ساختارهايي که درباره حوزه ميانديشند، مانند انديشکدهها، کانونهاي تفکر حوزوي يا پشتيباني و حمايت از آنها؛
20ـ زمينهسازي براي ايفاي نقش فعال، جدي و جهتدهنده حوزه در مديريت توليد دانش در حوزه و سپس در سطح ملي و بينالمللي؛
21ـ نظارت بر مؤسسات پژوهشي و حمايت، ساماندهي، ارزيابي و جهتدهي آنها؛
22ـ حمايت از پژوهشگران مستقل و آزاد (شناسايي، تشويق و حمايت ايشان)؛
23ـ مسئلهشناسي فعال و نظاممند و قرار دادن مسائل و موضوعات مورد نياز در اختيار پژوهشگران؛
24ـ ايجاد فضاي فعال، پويا و آزاد براي ارائه افکار جديد، مانند ترويج کرسيهاي نظريهپردازي؛
25ـ ارتباط سازمانيافته و مستمر با مراکزي که ميتوانند نقش واسطه و توزيعکننده را در ارتباط با مخاطبان ايفا کنند، ارتباط به منظور مسئلهشناسي پژوهشي و انتقال نتايج حاصل و متقابلاً دريافت نيازها و بازخوردهاي مخاطبان، مثل صدا و سيما، سازمان جوانان، هنرمندان، روزنامهنگاران، نويسندگان و … .
26ـ نهادينهسازي نقد و بررسي دستاوردهاي پژوهشي؛
27ـ برقراري تعامل فعال و سازنده با ديگر نظامهاي پژوهشي؛
28ـ کمک به معاونت آموزش براي تربيت استاداني با توانايي و روحيه تدريس پژوهشمحور؛
29ـ رفتن به سمت افقهاي جديد پژوهشي، هم به لحاظ محتوا و هم از نظر روشها و قالبها؛
30ـ واقعگرايي و در عين حال آيندهگرايي در پژوهش (حرکت واقعبينانه بر اساس واقعيتهاي موجود و با توجه به نيازهاي آينده)؛
31ـ تبيين موقعيت استراتژيک پژوهش و فرهنگسازي جهت ترويج پژوهش و قرار گرفتن آن در جايگاه شايستهاش در حوزه؛
32ـ ترميم و تعاليبخشي به نگاههاي بسيط به پژوهش و آموزش و رابطه بين آنها و ساير خرده نظامهاي حوزوي؛
33ـ افزايش سطح عقلانيت، پختگي و عمق علمي در پژوهشها، به لحاظ انتخاب موضوع، روش، محدوده، ميزان و پژوهش؛
34ـ ارزشگذاري برخي مطلوبيتها (نوآوري علمي، گرهگشايي از نيازهاي عيني و…) در محيط علمي حوزه؛
35ـ عينيتگرايي در مقوله پژوهش (ناظر بودن به واقعيت هستي، انسان، جامعه و خصوصيات و نيازهاي عيني مخاطبان)؛
36ـ لحاظ کردن و تزريق فعاليتهاي پژوهشي در متون درسي؛
37ـ تنوع در فعاليتهاي پژوهشي مدارس؛
38ـ فراهم کردن ابزارها و زيرساختهاي مورد نياز براي گسترش تحقيقات شبکهاي؛
39ـ ايجاد سازوکار گسترش همكاريهاى نظاممند متقابل بين نظام پژوهش حوزه و نظام اجرايى و قانونگذارى و قضايى؛
40ـ ارتقاي تواناييهاى مراكز پژوهشى از نظر كارشناسان و منابع؛
41ـ ايجاد سيستمي (نه لزوماً مرکزي) براي نظارت، ارزيابى و هماهنگي فعاليتهاي پژوهشي؛
42ـ به كار گرفتن نتايج تحقيقات افراد و گروههاى گوناگون؛
43ـ تدوين قوانين و مقررات تسهيلكننده و مشوق پژوهش؛
44ـ تربيت محققان مورد نياز از طريق برنامهريزى جامع؛
45ـ وارد ساختن نتايج پژوهشهاى حوزه در عرصه اطلاعرسانى جامع و فراگير كشورى و بينالمللي؛
46ـ فراهم آوردن زمينههاى نقد پژوهشى در راستاى بالندگى و پويايى پژوهشها و ايجاد فضاى رقابت علمى ميان پژوهشگران و مراكز پژوهشى؛
47ـ شناسايى استعدادها و خلاقيتهاى پژوهشي و زمينه به كارگيرى بهينه آنها؛
48ـ بهرهمند ساختن پژوهشگران از امتيازهاى قانونى و حقوقى متناسب با سطح علمي آنان و فضاي ارزشي حوزه؛
49ـ افزايش بازدهى مراكز تحقيقاتى موجود؛
50ـ نگاه جامع و همه سويه به مقوله پژوهش؛
51ـ افزايش ظرفيت جذب نخبگان به نظام پژوهشي؛
52ـ ايجاد پرسش براي فراگيران و خلق دغدغه علمى و انگيزههاي پژوهشى تخصصى، متمركز و درازمدت؛
53ـ بازشناسى خلأها و نقاط كور علمى و اولويتسنجى نيازهاى تحقيقى در حوزههاي مختلف؛
54ـ کمک به پيدايش ذهنيتي جامع و كلان از مختصات تاريخى ـ عصرى، روششناختى، آسيبشناختى و… پژوهش در حوزه؛
55ـ توليد ادبيات مشترك و زبان تعريف شده براى اجراى پروژههاى تحقيقاتي؛
56ـ ايجاد بسترهايي براى پيوند بينالأذهاني در پروژههاى همعرض؛
57ـ کمک به تسهيل ارتباط ميان محققان؛
58ـ تمركزبخشي به مراكز تحقيقى هم راستا در محورهاى تفكيك شده و حذف موازىكاريهاي غيرلازم؛
59ـ تشکيل صندوقي براي حمايت از محققان و ترويج پژوهش؛
60ـ توجه بيشتر به پژوهشهاي ميان رشتهاي؛
61ـ دخالت دادن مهارتها و تواناييهاي پژوهشي در ارزيابيهاي علمي و مدارج تحصيلي.
پژوهش در حوزه، نيازمند بحثهاي فراواني است و در اين باب، ميتوان از زواياي گوناگوني سخن گفت. در اين ميان، معاونت پژوهشي، به عنوان رسميترين مسئول فعاليتهاي پژوهشي حوزه، ميتواند با استفاده از سياستهاي «توجيهي»، «تشويقي»، «حمايتي»، و… نقش بيبديلي در مقابله با آسيبهاي ياد شده و تحقق تحولات لازم در اين عرصه، ايفا کند.
به هر حال گفتهاند: دو صد گفته، چون نيم کردار نيست! بيان مشکلات و نقاط ضعف، بسيار راحت است. يافتن راهبرد و راهکار مشکل است، ولي سختتر از آن، جامه عمل پوشاندن به راهحلها و تدبير و چارهانديشي در شرايط دشوار و متغير عيني است. از اين رو، از خداوند منان، توفيق دستاندرکاران عرصه پژوهش، در جهت سامانبخشي به عرصه پژوهش حوزه را خواستاريم.