
چــرایی، چـیسـتـی و چـگـونگی تطـبیق حـوزه با نیازهای اجتماعی در کلام رهبر فرزانه انقلاب
یکی از نقاط کلیدی بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در تبیین ضرورت حرکت های اصلاحی در حوزه، توجه دادن به نیازهای جامعه اسلامی است که با پیروزی انقلاب اسلامی از مقیاس فردی به مقیاس اجتماعی توسعه یافته و صورت مسأله جدیدی را پیش روی حوزه های علمیه مطرح نموده است. تبیین معرفتشناسى اسلام، تفكر اقتصادى و سیاسى اسلام، مفاهیم فقهى و حقوقىاى كه پایههاى آن تفكر اقتصادى و سیاسى را تشكیل میدهد، از جمله این مسائل است.
آنچه در ذیل می آید، گزیده بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی است که در سه محور چرایی، چیستی و چگونگی تطبیق فعالیت های آموزشی، پژوهشی و تبلیغی حوزه با نیازهای اجتماعی تنظیم گردیده است.
مقدمه
امروز، انقلاب اسلامىِ پیروزمندى بر محور حوزهى علمیه به پیروزى رسیده و نظامى به وجود آمده است. حوزه، در این نظام كه بیگانه نیست؛ بلكه از لحاظ حرمت و تأثیر واقعى و آیندهنگرى، محور و هستهى مركزى است ـ در اینكه بحثى نیست. امروز، بهانهها منقطع است و همه باید براى ساختن و اصلاح حوزه … منطبق با نیازها، بكوشند. همه مسؤولیت دارند و تمام كسانى كه دستشان مىرسد كارى انجام بدهند ـ از طلّاب تا فضلاى جوان تا مدرّسان و مراجع عظام(اعلىاللَّه كلمتهم) تا مسؤولان كشور و مؤمنان و علما و دینباوران و مخلصان دانشگاهى كه در سطح كشور هستند ـ هر كدام مىتوانند سهمى در این كار داشته باشند. 7/9/68
یكى از چیزهائى كه در تحول مثبت حتماً لازم است، این است كه ما خودمان را و تلاش و فعالیت علمى خودمان را با نیازها منطبق كنیم. یك چیزهائى هست كه مردم ما به آنها احتیاج دارند، پاسخش را از ما میخواهند؛ ما باید آنها را فراهم كنیم. یك چیزهائى هم هست كه مردم احتیاجى به آنها ندارند؛ زیاد كار شده، زیاد تلاش شده؛ خودمان را سرگرم آنها نكنیم. اینها خیلى مسائل اساسى و مهمى است.
ما از دانشگاهها میخواهیم كه فعالیت خودشان را با نیازهاى جامعه تطبیق دهند. با دانشگاه، با اساتید، با دانشجوها كه مواجه میشویم، این را مكرر از اینها میخواهیم؛ میگوئیم رشتههاى علمىتان را بر نیازهاى جامعه منطبق كنید، ببینید چه لازم داریم. این در مورد حوزهها به طریق اولى صادق است. 29/07/89
امروز حوزه نباید در صحنههاى متعدد فلسفى و فقهى و كلامى در دنیا غائب باشد. این همه سؤال در دنیا و در مسائل گوناگون مطرح است؛ پاسخ حوزه چیست؟ نه باید غائب باشد، نه باید منفعل باشد؛ هر دو ضرر دارد. فكر نو لازم است، پاسخ به نیازهاى نوبهنو لازم است كه دارد مثل سیل در دنیا مطرح میشود؛ باید شما برایش جواب فراهم كنید. جواب شما باید ناظر باشد به این نیاز، و نیز ناظر باشد به پاسخهائى كه مكاتب و فرقههاى گوناگون میدهند. اگر از جوابهاى آنها غافل باشید، پاسخ شما نمیتواند كار خودش را انجام دهد. باید پاسخ قوى، منطقى و قانع كننده بیاورید وسط. باید پاسخها در دنیا مطرح شود. دائم بایستى صادرات قم ـ همان طور كه عرض كردیم، این قلب معرفتى دنیاى اسلام ـ پمپاژ بشود. امروز خوشبختانه وسائل ارتباطىِ سریع در اختیار همه هست. شما میتوانید اینجا اقدامى بكنید، در آن طرف دنیا در همان ساعت از شما بشنوند و استفاده كنند. 29/07/89
چــرايي تطبيق فعاليت هاي حوزه با نيازهاي جامعه
توسعهى كار روحانیت از حوزه فردی به حوزه حکومتی
یك روز بود كه حداكثر شعاع وجودى یك روحانى، عبارت از این بود كه رسالهیى بنویسد كه در آن، فقط احكام عملىِ فردى ـ و نه اجتماعى ـ مندرج است؛ یا تعدادى از این رسالهها را بین مقلدانش منتشر كند، كه بخش كوچكى از زندگى مقلدان، برطبق این رسالهها عمل مىشد. آنها هر كارى كه مىكردند، بر اساس اقتضاى روز و سیاستها و نظام اجتماعى و حكومت بود. تمام امور اقتصادیشان، زندگیشان، اخلاقشان، رفتارشان، در چارچوب آن سیاستها و اقتضائات رقم مىخورد.
در رسالههاى عملیهى ما، مسألهى حكومت و نظام اقتصادى اسلام مطرح نبود. آن خمس و زكاتى كه ما مسألهاش را به صورت ریز و مسألةٌ مىگوییم، بههیچوجه به معناى ادارهى نظام اقتصادى كه نبود. ادارهى نظام اقتصادى، دست وزارت دارایى و برنامهریزان بود. قرض بگیرند، قرض بدهند، برنامهریزى كنند، بودجه ببندند، پولى كه درآمد مملكت است، بین بخشهاى مختلف تقسیم كنند؛ … نظام اقتصادى، اینها بود.
… از اعلىمرتبهى نفوذ یك روحانى در گذشته، این بود كه امور فردىِ محض را ـ كه تازه همه هم عمل نمىكردند و دلبخواهى بود ـ روى كاغذ بنویسد و پخش كند و آنهایى كه دلشان مىخواست بگویند ما مقلد آن آقا هستیم، به همه و یا به بخشى از آن عمل كنند. این كجا، آنكه امروز هست، كجا؟ امروز، روحانیت است كه بر تمام دستگاههاى اقتصادى كشور مشرف است. امروز، اگر آن شخص روحانى كه سیاستهاى كشور را او باید بگذارد ـ یعنى مقام رهبرى ـ بگوید كه مثلاً شما در بخش صنعت با فلان خصوصیات، حق ندارید یك ریال سرمایهگذارى كنید، دولت در آن بخش، یك ریال سرمایهگذارى نخواهد كرد. امروز، سیاستگذارى روحانى مىتواند مملكت را به سمت كشاورزى بكشاند، به سمت صنعتى بكشاند، خداى نكرده به سمت وابستگى بكشاند، یا به سمت خودكفایى و استقلال و شكوفایى اقتصادى سوق دهد، یا به سمت ركود اقتصادى بكشاند. این كجا، آن كجا؟ اصلاً قابل مقایسه است؟ سعهى كار شما و حوزههاى علمیه، اینقدر تفاوت كرده است. 4/1/69
پیوستگی حوزه با مسائل و حوادث عالم
امروز حوزهى علمیه مثل گذشته جدا از مسائل و حوادث عالم نیست؛ امروز حوزهى علمیه حقیقتى است كه با همهى دنیا ـ مستقیم و غیرمستقیم ـ مرتبط است؛ بنابراین، سخن از حوزهى علمیه، بىشك با مسائل جارى جهان اسلام هم مرتبط است؛ همچنان كه با مسائل كشور و مسائل دولت داراى ارتباط تام است. 1/12/70
عقب ماندگی حوزه ی امروز از زمان خود
اشكالى كه حوزهى ما، دیروز آن را نداشت و امروز دارد، این است كه حوزهى دیروز از دنیاى زمان خود عقبتر نبود؛ بلكه جلوتر هم بود… اما امروز، این گونه نیست. امروز، حوزهى علمیه از زمان خودش خیلى عقب است. حساب یك ذرّه و دو ذرّه نیست … در حال حاضر، امواج فقه و فلسفه و كلام و حقوق، دنیا را فرا گرفته است. ما وقتى به خودمان برگردیم، خیلى فاصله داریم. 13/9/74
عقب ماندگی در زمینه حقوق و فقه
«فقه» كه كار اصلىِ ماست، به زمینههاى نوظهور گسترش پیدا نكرده، یا خیلى كم گسترش پیدا كرده است. امروز، خیلى از مسائل وجود دارد كه فقه باید تكلیف اینها را معلوم كند؛ ولى معلوم نكرده است. فقه، توانایى دارد؛ لیكن روال كار طورى بوده است كه فاضلِ محقّقِ كارآمد، به این قضیه نپرداخته است؛ مثل قضیهى پول. اصلاً پول چیست؟ درهم و دینار كه این همه در ابواب مختلف فقهى ـ مثل زكات و دیات و مضاربه ـ اسم آنها آمده، چیست؟ باید به موضوع درهم و دینار پرداخت و باید تكلیف آن روشن شود. خیلى راحت است اگر ما عملیات بانكى ـ غیر از مسألهى پول ـ و ودیعه گذاریها را تحت عنوان قرض و آن هم قرض رَبَوى بگذاریم و دورش را خط بكشیم! آیا جاى این نیست كه قدرى بیشتر در عمقش فرو برویم و ببینیم كه آیا واقعاً قرض است یا خیر. ما در بانك پول مىگذاریم و به بانك قرض مىدهیم؛ بانك از ما قرض مىگیرد. چه كسى این را قبول دارد؟ شما در بانك ودیعه مىگذارید؛ قرض كه به او نمىدهید.
از این قبیل مسائل زیاد است. بحث ارزش پول در هنگام تورّمهاى سرسامآور و سنگین ـ نه آن تورّمى كه بهطور قهرى در حركت عمومى هر جامعه وجود دارد و موجب رشد است ـ چه مىشود؟ بدون تورّم، جامعه به ركود خواهد انجامید. آن موارد را نمىگوییم. منظور، این تورمهاى بیست و سى و پنجاه درصدى و تورّمهاى سه رقمى است كه از این هفته تا آن هفته، از ارزش پول كم مىشود. در این حالتها، قضیهى پول چه مىشود؟ بدهكاریهاى پولى و قرضهایى كه از هم مىگیریم چه مىشود؟ اگر شش ماه پیش صد تومان از شما قرض گرفتیم و حالا مىخواهیم بدهیم، آن صد تومان با صد تومان حالا فرق دارد. بالاخره تكلیف این مسأله، در فقه باید روشن شود. باید براى این كارها، مبنا درست كرد. البته انسان مىتواند كار خودش را به اطلاقات و عمومات، آسان كند؛ اما مسائل این گونه حل نمىشود.
بسیارى از مباحثِ حكومتى، مبحث دیات، مبحث حدود و دیگر مسائل قضا براى دستگاه با عظمتِ قضاوت ما، حل فقهى نشده و تكلیفش معلوم نگردیده است. البته كسى در گذشته تقصیر نداشته است؛ چون قضا و دیات و حدودى نبود؛ ولى ما امروز تقصیر داریم. … همین مسألهى جهاد، در فقه ما روشن نیست. بسیارى از مسائل امر به معروف و نهى از منكر، مسائل حكومتى و بسیارى از مباحث مربوط به زندگى مردم همین مسألهى پیوندها و تشریحها مباحثى هستند كه فقه باید وارد این میدانها شود. نمىشود با نظر سریعى به آنها نگاه كرد و خیال كنیم كه حل خواهند شد. نه؛ اینها هم مثل بقیهى ابواب فقهى هستند.
شما ببینید در باب عبادات و طهارت و صلات، فقهاى ما چه دقّتهایى كردهاند! این ذهنِ جوّال آنهاست. این، عیب هم نیست. مىپرسند كه چرا آنها، این همه دقّت كردند؟ پاسخ این است كه ذهنِ جوّال است كه كار مىكند؛ منتها ممكن است اولویت و تقدّمِ امروز، با گذشته متفاوت باشد. امروز، چیزهایى تقدّم دارد كه باید ذهن را جولان داد و كار كرد و آن موارد را به بحثهاى عمومى گذاشت. 13/9/74
عقب ماندگی در زمینه فلسفه و کلام
چقدر در زمینهى فلسفه و كلام و كلامِ جدید و فلسفهى دین و مباحث دین شناسى و سایر زمینهها، مطلب نوشتهاند و چقدر كار كردهاند! ممكن است همهى اینها هم غلط باشد؛ اما بالاخره یك متاع فكر و موج فكرى است كه بخشى از فضاى ذهن جامعه را اشغال خواهد كرد. شما در حال حاضر كجایید؟ چطور مىخواهید با اینها مقابله كنید؟ كجاست آن «عبدالجلیل رازى قزوینى» كه «النقضِ» مناسب این زمان را هم بنویسد و نه یك كتاب، بلكه ده هزار كتاب در این زمینه ها نوشته شود. 13/9/74
عزیزان من! امروز شبهههاى نو و خطرناكى وجود دارد. آن شبهههاى قدیمى تمام شد. امروز، شبههى «ابن كمونه» را كسى مطرح نمىكند. امروز شبهات عظیم در تمام زمینههاى كلامى وجود دارد. از اصل توحید و لزوم دین بگیرید تا به وجود صانع و نبوّت عامّه و نبوّت خاصّه و بعد مسألهى ولایت و مسائل گوناگونى كه در زمینههاى دینى و اسلامى وجود دارد، برسید. همهى اینها مورد بحث است و امروز نسبت به همهى اینها شبهه وجود دارد. چه كسى باید به این شبهات پاسخ دهد؟ مگر علما، مرزداران عقیده نیستند؟ آیا مرزهاى عقیده مدافع ندارد و رهاست؟ چه كسى در مقابل ایتام آل محمّد صلواتاللَّه علیهم اجمعین كه بىدفاع در معرض این امواج قرار گرفتهاند، جواب خدا را خواهد داد؟ 13/9/74
نیازمندی دنیا و جوانان مسلمان دنیا به هدایتگری روحانیت
امروز دنیا و جوانان مسلمان به شما نیازمندند و دنیاى سرخورده از مادّیت، چشم انتظار شماست … امروز دنیا تشنهى شماست. شهرها، روستاها، دانشگاهها و ملت ما نیز همینطور است. تنها چیزى كه مىتواند پاسخگوى این نیاز باشد، كسب علم، تحقیق علمى و تفكّر است. 16/9/74
استظهار نظام اسلامی به حوزه های علمیه
نظام مستظهر به حوزههاى علمیه است، به خاطر این است كه نظریهپردازى سیاسى و نظریهپردازى در همهى جریانهاى ادارهى یك ملت و یك كشور در نظام اسلامى به عهدهى علماى دین است. آن كسانى میتوانند در باب نظام اقتصادى، در باب مدیریت، در باب مسائل جنگ و صلح، در باب مسائل تربیتى و مسائل فراوان دیگر نظر اسلام را ارائه بدهند كه متخصص دینى باشند و دین را بشناسند. اگر جاى این نظریهپردازى پر نشد، اگر علماى دین این كار را نكردند، نظریههاى غربى، نظریههاى غیردینى، نظریههاى مادى جاى آنها را پر خواهد كرد. هیچ نظامى، هیچ مجموعهاى در خلأ نمیتواند مدیریت كند؛ یك نظام مدیریتى دیگرى، یك نظام اقتصادى دیگرى، یك نظام سیاسى دیگرى كه ساخته و پرداختهى اذهان مادى است، مىآید جایگزین میشود؛ همچنان كه در آن مواردى كه این خلأها محسوس شد و وجود داشت، این اتفاق افتاد.
… حوزههاى علمیه و علماى دین پشتوانههائى هستند كه موظفند نظریات اسلامى را در این زمینه از متون الهى بیرون بكشند، مشخص كنند، آنها را در اختیار بگذارند، براى برنامهریزى، براى زمینهسازىهاى گوناگون. 29/7/89
چيستي تطبيق فعاليت هاي حوزه با نيازهاي جامعه
ارائه الگو و سبک زندگی اسلامی
نظامى بر اساس اسلام تحقق پیدا كرده است و موفقیت و عدم موفقیت آن در دنیا و تاریخ، به حساب اسلام گذاشته خواهد شد؛ چه من و شما بخواهیم و چه نخواهیم. این نظام، بر محور تفكرات اسلامى بنا شده و بایستى بر محور مقررات و بینشهاى اسلامى اداره بشود. این تفكرات و بینشها و مقررات، در كجا بایستى تحقیق و تنقیح بشود؟ این استفهامها، در كجا باید پاسخ داده بشود؟ اگر حوزهى علمیهى قم كه امروز در كشور ما و بلكه در عالم تشیع، مادر و محور حوزههاى علمیه است و در درجهى بعد بقیهى حوزهها، تنقیح و تبیین مقررات و احكام و معارف اسلامى را ـ كه نظام با آنها حركت خواهد كرد ـ به عهده نگیرند، چه كسى باید به عهده بگیرد؟ حوزهها بایستى این مسؤولیت را احساس بكنند.
حوزه، تاكنون این مسؤولیت را به صورت مستقیم بر عهده نگرفته است. من، این نكته را به صورت صریح عرض مىكنم. غیرمستقیم به عهده گرفته است؛ ولى مستقیم نه. در حوزهها كسانى هستند كه كار و تلاش مىكنند و از لحاظ فكرى، مشكلات و گرههاى نظام را با مباحث خود باز مىكنند. كسانى از حوزهها متخرج شدهاند و به سراسر كشور یا در داخل تشكیلات گوناگون نظام رفتهاند و كار مىكنند؛ اما حوزه ـ به ماهى حوزه ـ هنوز تنظیم و تدوین مقررات اسلامى و نظام ارزشى اسلام و اخلاق عمومىیى را كه ما مىخواهیم ملت داشته باشند و متكى به مدارك قطعى شرع باشد و دیگر جاى بحث و لَیت و لعلّ ولِمَ و بِمَ نداشته باشد، متكفل نشده و الگوى زندگى اسلامى را ارایه نداده است. هى به ما مىگویند: الگوى زندگى اسلامى را بدهید. چه كسى باید این كار را بكند؟ طبیعى است كه حوزه باید در این جهت گام بردارد.
حوزه باید مراكز متعدد تحقیقاتى داشته باشد تا در تمام این زمینهها، مثل یك مجموعهى تولیدى مرتب و مدرن كار كند و محصول بدهد. اگر چنانچه دستگاه در مسألهیى دچار سؤال شد – مثل مسألهى زمین و موسیقى و در یك چارچوب وسیعتر، سیستم اقتصادى و روابط خارجى و ارتباط با ملتها و مسائل پولى و ارزشهاى كارگزارانِ حكومت و صدها مسأله از این قبیل كه هر دستگاهى همواره با این سؤالات از لحاظ مبنایى مواجه است كه ما بر چه اساسى قانون بگذرانیم و بر چه اساسى مقررات ادارى بگذاریم و بر چه اساسى عمل بكنیم – بداند كه مركزى این گونه سؤالها را جواب مىدهد.
حوزههاى علمیه – مخصوصاً حوزهى علمیهى قم – در تصویر مطلوب و ایدهآلى، یك كارگاه ایدئولوژى و مركز ایدئولوگهاست. البته – همانطور كه مطرح كردم – تاكنون حوزه این نقش را مستقیماً به عهده نگرفته است. اگر چه بركات نازل بر این كشور، از شخص شخیص امام بزرگوارمان – كه ریشهى همه چیز و مایهى اصلى همهى این بركات بود – ناشى مىشد و دیگران همه متخرجان حوزهاند؛ اما این غیرمستقیم است. حوزه باید مستقیماً در این مسائل دخالت كند. 7/9/68
تحقیق و تنقیح همهى مباحث فقه حکومتی
تشكیل نظام اسلامى، كه داعیهدار تحقق مقررات اسلامى در همهى صحنههاى زندگى است، وظیفهاى استثنایى و بىسابقه بر دوش حوزهى علمیه نهاده است؛ و آن تحقیق و تنقیح همهى مباحث فقهىاى است كه تدوین مقررات اسلامى براى ادارهى هر یك از بدنههاى نظام اسلامى بدان نیازمند است. فقه اسلام، آنگاه كه ادارهى زندگى فرد و جامعه را با آن گستردگى و پیچیدگى و تنوع ـ مطمح نظر مىسازد، مباحثى تازه و كیفیتى ویژه مىیابد. و این، همانطور كه نظام اسلامى را از نظر مقررات و جهتگیریهاى مورد نیازش غنى مىسازد، حوزهى فقاهت را نیز جامعیت و غنا مىبخشد. روى آوردن به «فقه حكومتى» و استخراج احكام الهى در همهى شؤون یك حكومت، و نظر به همهى احكام فقهى با نگرش حكومتى ـ یعنى ملاحظهى تأثیر هر حكمى از احكام، در تشكیل جامعهى نمونه و حیات طیبهى اسلامى ـ امروز یكى از واجبات اساسى در حوزهى فقه اسلامى است؛ كه نظم علمى حوزه، امید برآمدن آن را زنده مىدارد. 24/8/71
شناسایی نیازها توسط بانک اطلاعات حوزه
باید به تناسب تهمتهایى كه به ما مىزنند و به تناسب فحشهایى كه به ما مىدهند و به تناسب كتابهایى كه علیه ما مىنویسند، نیازها را بدانیم. مركز و بانك اطلاعات حوزه كجاست كه اینها را نگاه كند و دربارهى آن موضوعات تحقیق نماید و بنویسد؟ یكى از كارهایى كه حوزه باید انجام بدهد، همین است. 7/9/68
حضور در متن حوادث علمى عالم
امروز در دنیا افكارى ارائه مىشود و فلسفههایى در زمینههاى گوناگون ـ در ذهنیات، در مسائل اجتماعى، در تاریخ، در اقتصاد ـ مطرح مىشود كه پاسخهایى هم در این زمینه وجود دارد. هر چند صباحى یك نفر در دنیا سر بلند مىكند و كتابى مىنویسد؛ كتاب او را به زبانهاى دیگر ترجمه مىكنند و چهار نفر هم مروجش مىشوند؛ ما چه كار كنیم؟ ما اینجا در مدرسهى فیضیه، یا در حوزهى قم، یا در مسجدمان در فلان شهر كشور بنشینیم، تا ببینیم چه حرفى از خارج آمد كه فلان نقطهاش اشاره یا تعریضى به مسائل دینى دارد و بنا كنیم همان نقطه را رد كردن؟! این درست است؟! بعد از آنكه كسانى آن را خواندند، دانستند، تدریس كردند، تفهیم كردند؛ یكى هم پیدا شد و آن را ترجمه كرد؛ مدتها هم گذشت و آن ترجمه به دست منِ روحانى رسید؛ تازه حالا بفهمم كه در ده سال پیش، بیست سال پیش، چهل سال پیش، در اروپا دانشمندى یا متفكرى یا فیلسوفى یا فیلسوفنمایى آمده و به فلان نقطهى اعتقادات من تعرض كرده و من حالا به او جواب بدهم! آیا این روش درستى است؟! یا نه؛ حوزه باید در متن حوادث علمى عالم باشد.
امروز شما باید بدانید و در جریان باشید كه مثلاً در مقولهى جامعهشناسى، در دنیا چه نظرات و چه ایدههایى هست و چه فكرهایى دارد مىجوشد. گاهى در این فكرها عناصر مطلوبى هست؛ آن را جذب كنید؛ عناصر نامطلوبى هم هست؛ قبل از آنكه بیاید، دفاع مناسبش را آماده كنید و ذهنیت جامعه را واكسینه نمایید. اینطور نباشد كه وقتى آمد و یك عده رفتند و خواندند و طرفدار شدند، ما بگوییم بله، فلان كس در فلان قضیه اینطور گفته و این مطلب به این دلیل و این دلیل و این دلیل، درست نیست؛ اینكه راه برخورد نیست! پس، تحقیق و پژوهش و اطلاع و آگاهى از حقایق و معارف عالم و وضع علمى دنیا، از چیزهایى است كه براى حوزهى علمیه لازم است.
حوزهى علمیه نباید از مسائل و جریانات علمى دنیا منزوى باشد؛ باید در متن جریانات علمى باشد. … شما باید دنیایى را سیراب كنید؛ حوزه نمىتواند كنار بماند. اینها چیزهایى است كه در مورد حوزهى علمیهى قم هموم ماست. من گاهى كه راجع به مسائل حوزهى علمیه فكر مىكنم، حقیقتاً یك حال سراسیمگى پیدا مىكنم! حوزه خیلى مهم است. 1/12/70
تولید فکر تکاملی
در حوزههاى ما «كلام» منسوخ است؛ در حالیكه امروز بیشترین تهاجم از سمت مباحث كلامى است. همانطور كه مطرح كردم، ما در گذشته عقب نبودیم و هر كس چیزى مىگفت، فوراً جوابش حاضر بود؛ ولى امروز این قدر مباحث كلامى در دنیا مطرح مىشود كه حوزهى علمیه از آنها مطّلع نیست. مىدانید امروز چقدر در دنیا مسألهى دین شناسى و فلسفهى دین، مورد بحث است و چه كسانى مىنویسند و مىگویند و تحقیق مىكنند و ما خبر نداریم؟ این عیب بزرگى است.
… اگر از كار كلامى صحبت مىكنیم، فوراً ذهن به نوشتن چهار كتاب بحث كلامى نرود. كار حوزه، نشر بیشتر نیست؛ بلكه تولید فكر تكاملى است. چنانچه تولید افزایش یافت، نوبت به نشر هم مىرسد. نشر، مسألهى دوم است. این طور نباشد كه خیال كنیم مثلاً ده كتاب دربارهى مسألهاى نوشتیم و قضیه تمام شد؛ نه. حوزه باید در زمینههاى كلامى، فكرهاى نو تولید كند. 13/9/74