چهقدر ميتوانيد از دروسي که خواندهايد، استفاده کنيد؟ (هر پرسش 4 نمره)
1) در تفسير شُبّر در ذيل آيه 286 سوره بقره «لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَت»[1] آمده است: «لَها ما كَسَبَتْ» من خير «وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَتْ» من شر و خَصّ الكسب بالخير و الاكتساب بالشَّر لأن في الاكتساب اعتمالا[2] و الشَّر تشتهيه النفس فهي أعمل في تحصيله بخلاف الخير، و فيه إشعار بأن أدنى خير ينفعها و الشر القليل غير ضار بل الذي يضرها كثيرة لأن كثرة المباني تدل على كثرة المعاني و فيه إشارة إلى أن الصغاير مكفرة بترك الكبائر.
مؤلف براي تفسير اين آيه، از علم صرف چه استفادهاي کرده است؟
2) در آيات زير، فرق «تستطع» با «تسطع» در چيست؟ بر اساس فرقي که ميگذاريد، آيات را ترجمه کنيد.
«قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَيْنىِ وَ بَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِع عَّلَيْهِ صَبرًا». (کهف: 78)
«وَ مَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِى ذَالِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَيْهِ صَبرًا». (کهف: 82)
3) چرا در آيه «يُخادِعُونَ اللهَ وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ ما يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُون»، در قسمت اول «يخادعون» و در قسمت دوم، «يخدعون» آمده است؟ معني و مقصود آيه را توضيح دهيد.
4) فرض کنيد قرار است جايي درباره بردباري و ضرورت «مديريت احساس» صحبت کنيد و در اين مورد، مشغول مطالعه هستيد که به اين روايت ميرسيد: «مَن لايُعِدُّ الصَّبر لِنَوَائِبِ الدَّهرَ يَعجَزُ».
الف) چگونه معني روايت را به دست ميآوريد؟
ب ـ براي دستيابي به معني کلمه «نوائب» به کتاب لغت معتبري مانند لسانالعرب مراجعه ميکنيد. براي يافتن معني «يعد» و «نوائب» بايد ريشه آنها را تشخيص بدهيد تا بتوانيد به جلد و صفحه مورد نظر مراجعه کنيد. به کدام ريشه مراجعه ميکنيد؟
هـ ـ اين ريشهها چه تغييراتي داشتهاند که به اين دو کلمه تبديل شدهاند؟
ح ـ در لسان العرب، در توضيح کلمه «نوائب» مطالب زير آمده است. متن را ترجمه کنيد و توضيح دهيد:
«نابَ الأَمْرُ نَوْباً و نَوبهً: نزلَ. مثل «نابَتْهم نَوائبُ الدَّهْر». و في حديث خَيْبَر: قسَمها نِصْفَينِ: نِصْفاً لنَوائِبِه و حاجاتِه، و نِصفاً بين المسلمين. النَّوائِبُ: جمع نائبةٍ، و هي ما يَنُوبُ الإِنسانَ أَي يَنْزِلُ به من المُهمَّات و الحَوادِثِ. و النَّائِبَةُ: المُصيبةُ، واحدةُ نوائبِ الدَّهْر. و النائبة: النازلةُ. و يقال: أَصبَحْتَ لا نَوْبةَ لك أَي لا قُوَّة لك و كذلك: ترَكْتُه لا نَوْبَ له أَي لا قُوَّةَ له. و نابَ عني فلانٌ يَنُوبُ نَوْباً و مَناباً أَي قام مقامي و نابَ عَني في هذا الأَمْرِ نيابةً إِذا قام مقامَك».
هـ ـ روايت را ترجمه کنيد.
5) علم صرف، علم کلمهشناسي است و کاربرد آن در تشخيص مقصود کلمات و ترجمه درست آنهاست. از سوي ديگر، آموزش ادبيات عرب در حوزههاي علميه، در درجه اول براي فهم قرآن است. به نظر شما براي اينکه طلاب پس از پايان صرفخواني بتوانند همه کلمات قرآن را ترجمه کنند، چهکار بايد کرد؟
پی نوشت ها:
[1]. ضمير به «نفس» بازميگردد.
[2]. پيگيري.