
اعتماد به نفس و خودباوري، يکي از فضايل اخلاقي به شمار ميآيد که در منابع ديني و متون روايي، درباره کسب اين فضيلت سفارشهاي فراواني شده است. اين فضيلت انساني مانند ديگر فضايل، در معرض تهديد آفتهاي گوناگوني است؛ چرا که اعتماد به نفس يعني پيمودن راه اعتدال، و در مقابل، ممکن است فرد گرفتار افراط يا تفريط بشود. ورود به هر يک از اين دو وادي،سبب خروج از جاده اعتدال ميشود که بزرگان دين نيز آن را از اوصاف رذيله دانسته و مذمت کردهاند. همچنين اعتماد به نفس بيش از حد، انسان را به سمت کبر و غرور و منيّت ميکشاند و اعتماد به نفس کم نيز موجب خودباختگي در برابر ديگران و کوچک شمردن خود و ذلت و خواري شخص ميشود. کما اينکه پيامبر مکرم اسلام (ص) در حديثي نوراني ميفرمايند:«لَايَنْبَغِي لِمُؤْمِنٍ أَنْ يُذِلَّ نَفْسه» يعني شايسته نيست انسان مؤمن باعث ذلت و خواري خودش بشود.
پس براي اينکه انسان معتدلي باشيم و در صراط مستقيم قرار بگيريم و از جاده اعتدال منحرف نشويم، بايد از اين عنصر گرانبها غافل نشويم که ديدن خود به عنوان فردي توانمند براي انجام کارهاي فرارو و کسب موفقيتها لازم است. همچنين بکوشيم اين خصيصه را که از ويژگيهاي اکتسابي است، در خودمان تقويت بکنيم، يعني پيش از اينکه در کاري وارد شويم و موفقيت يا شکست را تجربه کنيم، براي انجام کارها، به توانايي خودمان اعتماد داشته باشيم. از اين رو،در مباحث روانشناسي ميگويند که اعتماد به نفس واقعي، مولود تعهد هر کس نسبت به خويش است. به اين نحو که هر چه لازم باشد، انجام ميدهد تا به خواستهها و نيازهايي برسد که براي خود ترسيم کرده است. ممکن است اين صفت اکتسابي در افراد شدت يابد يا بر اثر سهلانگاري و بيتوجهي تضعيف بشود. تربيت خانوادگي و محيط پيراموني فرد نيز نقش بسزا و انکارناپذيري در اين رابطه دارد. اما طلبهها، چون مسئوليتهاي اجتماعي بسياري بر عهده آنهاست، حتماً بايد اين ويژگي را در کاملترين وجه خود داشته باشند تا بتوانند از عهده آن مسئوليتها برآيند و بتوانند اعتماد جامعه را به خود جلب کنند و اگر ديدهاي منفي نسبت به برخي امور وجود دارد، آنها را از بين ببرند و به ديد مثبت تبديل کنند.
نخستین مرحله برای انسانی که گام در راه تقویت اعتماد به نفس بر می دارد، این است که نباید در اوهام و خیالات گذشته سیر بکند. لازم است گذشته را به همان شکل که بوده، بپذیرد و درصدد ساختن آینده ای پویا و مطابق میل خودش باشد.
براي رشد اعتماد به نفس، مراحلي را در مباحث روانشناسي مطرح ميکنند که ميتوان به چند مورد اشاره کرد:
نخستين مرحله براي انساني که گام در راه تقويت اعتماد به نفس بر ميدارد، اين است که نبايد در اوهام و خيالات گذشته سير بکند. لازم است گذشته را به همان شکل که بوده، بپذيرد و درصدد ساختن آيندهاي پويا و مطابق ميل خودش باشد. البته اين به معناي بيتفاوتي نسبت به گذشته نيست، بلکه در جهت نگريستن عاقلانه به گذشته است و بايد رمز پيروزيها و شکستهاي گذشته را کنکاش کرده و از گذشته راهي براي ساختن آينده بهتر ترسيم کند و از آن تجربيات براي کوتاه کردن مسير رشد و تعالي بهره بگيرد.
دومين مرحله اين است که انسان بايد به خودش برگردد و درباره خصوصيات اخلاقي و رفتاري و آنچه در وجودش است، با خود گفتوگو و مباحثه کند، يعني اهداف واقعي و مثبت، البته معقول، نه خيلي بلندپروازانه نه پيش پا افتاده، براي خودش مجسم کرده و پيش خودش آنها را نقد و بررسي کند که راه رسيدن به هر هدف چيست، آفتهايي که هر يک از اين اهداف را تهديد ميکند کدام است، از چه مسيري ميتوان سالمتر به اين هدف رسيد و چه لوازم و ابزاري براي رسيدن به اين هدف بايد مقدمه کار قرار بگيرد و از آن بهره برد تا بتواند در فرصت مناسب و پيشبيني شده، به اين هدف برسد و کار را در آن جهت تمام شده بپندارد.
سومين مرحله که بسيار مجرب بوده و معمولاً همه عزيزان بارها اين مرحله را در زندگيشان تجربه کردهاند، اين است که تصميم گرفتن را تمرين بکنيم. گاهي براي خودمان غايت و هدفي را در نظر بگيريم و مسير رسيدن به آن غايت را ترسيم بکنيم و مانند مرحله دوم آنرا به بوته نقد و بحث بگذاريم. ببينيم آيا ما قدرت تصميمگيري داريم و ميتوانيم تصميمهاي خود را به سر منزل مقصود برسانيم؟ هر تصميمگيري نيازمند خطرپذيري و احساس مسئوليت است که تا انسان تصميم را نگرفته، نه خطرات آن را ميپذيرد و نه نسبت به آن احساس مسئوليتي دارد، ولي پس از گرفتن تصميم از باب اينکه التزام به شيء التزام به لوازم آن نيز است، مسلماً از ايستايي و توقف پرهيز ميکند و به آن تصميم توجه، و براي عملياتي کردن آن تصميم، حرکت ميکند و ميکوشد. وقتي اين کار به صورت استمرار در آيد، در درازمدت ثمرات خوبي به دنبال خواهد داشت.
بسیاری از ما بعد از ورود به حوزه علمیه، آینده ای برای خود ترسیم نکرده ایم و از باب هر چه پیش آید خوش آید، وقت خود را تلف و ایام را سپری می کنیم.
چهارمين مرحله اين است که دربرنامهريزي براي آينده نتايج دلخواهمان را مشخص، و تصوير روشني از آنچه به دنبالش هستيم، ترسيم کنيم. وقتي اين تصوير ترسيم شد، همه انرژي و توان خود را براي رسيدن به آن هدف مفيد و مهم متمرکز ميکنيم. اگر دانشپژوه و طلبهاي ميخواهد در زمره مبلغان موفق باشد، از ابتدا بايد سير مطالعات و تحقيقاتش را به سمت شکوفايي از جهت تبليغ سوق دهد. اگر به تقليد در بعضي سبکها و روشها، تمرين در برخي محافل، استفاده از تجربيات ديگران و به تحقيقاتي براي تقويت بعضي اوصاف يا از بين بردن برخي صفات نياز دارد، همه اين کارها را انجام دهد تا به تصوير دلخواه برسد. متأسفانه بسياري از ما بعد از ورود به حوزه علميه، آيندهاي براي خود ترسيم نکردهايم و از باب هر چه پيش آيد خوش آيد، وقت خود را تلف، و ايام را سپري ميکنيم و به انتظار آيندهاي روشن هستيم که براي خودمان ترسيم نکردهايم و منتظريم کسي از در وارد شود و موفقيت را براي ما ارمغان آورد. اين در حالي است که مسلماً بدون انجام مقدمات در هيچ مسيري موفق نخواهيم شد.
پنجمين و آخرين مرحلهاي که ميتواند در زمينه اعتماد به نفس اثرگذارباشد،اين است که در تلاش باشيم تا در برخي زمينهها تخصص کسب کنيم، يعني در يک يا چند مورد که توانش را داريم بتوانيم از امثال و اقران خود بالاتر و برتر باشيم. آگاهي، لازمه زندگي فردي و اجتماعي است، ولي کافي نيست. مثل اينکه براي طلاب، اطلاعات عمومي سطوح پايين حوزه، مانند اطلاعات جامعي درباره ادبيات، بلاغت و فقه و اصول و امثال اينها لازم است، ولي کافي نيست. از اين رو، فرد روشن و تلاشگر، ميکوشد در کنار اين اطلاعات عمومي که بقيه همقطارانش نيز دارند، در يک يا چند جنبه خود را بالا بکشد. همين نکته که فرد چيزي بداند که ديگران آن را نميدانند، به نحوي به او اعتماد به نفس ميدهد. وقتي در کلاسي پنجاه نفري، سؤالي از طرف استاد مطرح ميشود که او اطلاعات کافي در آن زمينه دارد و به خوبي از عهده پاسخ بر ميآيد، اين مورد حس اعتماد به نفس را در او تقويت، و تلاش وي را براي رسيدن به مراحل بالاتر مضاعف ميکند و قطعاً تلاشهايي که افراد انجام ميدهند، اگر با اين مراتب انجام شود، قطعاً به نتايج دلخواه ميانجامد و هر مرحلهاي از مراحل اعتماد به نفس، مقدمهاي براي مراحل بالاتر خواهد بود.