شما اینجا هستید: رهنامه پژوهش » ش 35 و 36 / صفحه اصلی / بخش اول » گفت وگو با آیت‌الله کعبی | معنای فقه معاصر و موضوع‌شناسی در آن

فقه معاصر به چه معناست؟

استاد: چند برداشت از فقه معاصر وجود دارد:

الف) مجموعه دروس تحقیقاتی و مطالعاتی است که فقهای معاصر در عرصه فقه انجام می‌دهند.

ب) لزوم پرداختن فقهای معاصر به موضوعات و مسائل نوپیدا و مستحدثه‌ای است که در فقه سنتی مطرح شده است و از الزامات وجود دوران معاصر است.

ج) فقه معاصر بر پایه استنباط نظامات گوناگون اسلامی شکل می‌گیرد و مسائل فقهی نظام‌های گوناگون اسلامی را مورد بررسی و کاوش قرار می‌­دهد مانند نظام اجتماعی و امنیتی و…

«انقلاب» بر پایه فقه اهل بیت علیهم السلام و به رهبری امام راحل شکل گرفت. برای اداره این نظام بر پایه فقه، مسائل بسیار متعددی در عرصه‌­های گوناگون برای نهادهای عمومی و دستگاه‌ها و قوای عمومی وجود دارد که حوزه علمیه باید به آن‌ها پاسخ بدهد. در حقیقت، این‌ها مسائل مبتلابه معاصر حوزه‌هاست که فقه معاصر و مجموعه پاسخ‌های حوزویان به نیازهای نظام اسلامی به آن می‌پردازد.

فقه معاصر فقه حوادث واقعه است و اصلا رسالت فقها پاسخگویی فقیهانه به حوادث واقعه است و حوادث واقعه هم اعم است از حوادث و رویدادهای شرعی و عرفی و شامل عرصه‌­های گوناگون زندگی انسان معاصر می‌­شود.

به نظر می‌آید فقه معاصر این است که فقیهان معاصر به مسائل و موضوعات نوپیدا و مستحدثه اعم ‌از حکومتی و غیرحکومتی، اعم از مورد ابتلای نظام اسلامی و غیر مورد ابتلای نظام اسلامی بپردازند. بنده فقه معاصر را با استناد به توقیع مروی از حضرت امام زمان، (عج): فقه حوادث واقعه و رسالت فقها را پاسخ‌گویی فقیهانه به حوادث واقعه اعم ‌از حوادث و رویدادهای شرعی و عُرفی همه عرصه‌های زندگی انسان معاصر می‌دانم؛ همان‌گونه‌ که حضرت در توقیع فرمودند: «و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیه الی روات احادیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجه الله». فقه معاصر فقه حوادث واقعه است و اصلا رسالت فقها پاسخگویی فقیهانه به حوادث واقعه است و حوادث واقعه هم اعم است از حوادث و رویدادهای شرعی و عرفی و شامل عرصه‌­های گوناگون زندگی انسان معاصر می‌­شود.

بنابراین، فقه معاصر، فقه حوادث واقعه است. اهل سنت فقه معاصر را «فقه نوازل» می‌نامند. جمع نازله به‌ معنای رویداد، اتفاق نوین و مسئله جدید است که شان و جایگاه فقیه را استنباط این مسائل جدید می‌داند. البته آن‌ها چند نوع اجتهاد دارند:

الف) اجتهاد مذهبی در چارچوب مذهب که به آن، اجتهاد ترجیحی می‌گویند.

ب) اجتهاد مطلق که نوازل را شأن مجتهد مطلق می‌دانند که مجتهد مطلق می‌تواند در مسائل جدید نظر بدهد.

رهنامه: موضوع‌شناسی در فقه معاصر چه نقشی دارد؟

استاد: به نظر من شناخت موضوعات پیچیده معاصر در زمینه‌های گوناگون سیاسی، اقتصادی، دینی، علم و فناوری، امنیتی و حقوقی زندگی، پیش‌نیاز ورود فقیهانه به مسائل فقه معاصر است. یعنی یک فقیه مسلط بدون احاطه به موضوعات پیچیده در عرصه‌های گوناگون و بدون شناخت حوادث واقعه نمی‌تواند استنباط خوبی بکند؛ اما شناخت موضوعات هم به‌تنهایی کافی نیست و علاوه ‌بر شناخت موضوعات، باید در موارد دیگری نیز برای ورود به فقه معاصر مسلط شود؛ از جمله: تبحر در دریای مواج و گنجینه‌های گران‌سنگ فقه سنتی و کاوش فقیهانه در تراث فقهی از کتاب طهارت تا دیات و برخورداری از ملکه اجتهاد، آن هم اجتهاد مطلق در کنار آشنایی با موضوعات و توانمندی بر رد فروع بر اصول.

در حقیقت، آن دسته از فقها می‌توانند پرچم فقه معاصر را در دست بگیرند که سه ویژگی ذیل را داشته باشند:

الف) تسلط به حوادث واقعه؛ ب) تبحر در فقه سنتی؛ ج) داشتن اصول فقه قوی.

کتاب‌های فقهی ما متأثر از موضوعات قدیم است؛ از این‌رو، باید برای فقه موضوع‌سازی بکنیم. در واقع، فقه از لحاظ ساختاری نیازمند یک ساختار نوین و فهرست مسائل است. همچنین هم از لحاظ ریزموضوعات و هم از لحاظ نگاه به ادله مانند کتاب و سنت نیاز داریم باب‌بندی جدیدی برای وسائل الشیعه، جواهر، اصول فقه، منابع روایی و استخراج مفاهیم چندگانه داشته باشیم. مفهوم‌سازی به این معناست که در موضوع جدید به کدام باب از ابواب فقه سنتی مراجعه بکنیم و به چه دلیل. فقیه باید تسلط داشته باشد و بداند که برای موضوعات جدید به کدام ابواب مراجعه کند.

کتاب‌های فقهی ما متأثر از موضوعات قدیم است؛ از این‌رو، باید برای فقه موضوع‌سازی بکنیم. در واقع، فقه از لحاظ ساختاری نیازمند یک ساختار نوین و فهرست مسائل است.

رهنامه: پیش‌نیازهای فقه معاصر چیست؟

استاد: برخورداری از اجتهاد مطلق، توانمندی تطبیق موضوعات جدید بر مسائل فقه سنتی و برخورداری از قدرت بالای اصولی در تطبیق قواعد اصولی، از پیش‌نیازهای فقه معاصر است. قاعده‌سازی فقهی، کلید دیگر استنباط فقه معاصر است. براساس آنچه بیان شد، ضرورت فقه معاصر مشخص گردید. با این رویکرد، فقهای مسلط ما کمتر به مسائل معاصر ورود پیدا کردند؛ از این‌رو، باید برای ورود فقهای برجسته حوزه به فقه معاصر بسترسازی شود. و اگر در این چهل سال انقلاب نگاه کنیم باز می‌­بینیم در این دوره، فقه فردی بیشتر مورد توجه فقیهان بوده است؛ به ‌همین‌ دلیل، تعداد دروسی که در زمینه عبادات و معاملات با روش مکاسب محرمه است، قابل قیاس با دروس فقه معاصر نیست. بلکه می‌توان گفت دروس فقه معاصر یا به سبک شبه‌دانشگاهی برگزار شده است یا اصلاً نبوده و فقط به پاسخ‌گویی چند مسئله مستحدثه کفایت کرده‌ است. در حالی که فقه معاصر با آن توضیحات مقدماتی، از یک نظام‌مندی خاصی برخوردار است و هرکسی هم نمی‌تواند ورود بکند؛ یعنی باید فقهای درجه یک حوزه به این مسائل وارد شوند. آن زمان، از لحاظ تدریس و تبدیل‌شدن به کتاب درسی، ابتدا متوقف بر استنباط و تحقیقات است. تحقیقات نیز مقدمه آموزش است و همان‌طورکه می‌دانید، بدون تحقیقات نمی‌توان فقه معاصر را تدریس کرد.

فقهای مسلط ما کمتر به مسائل معاصر ورود پیدا کردند؛ از این‌رو، باید برای ورود فقهای برجسته حوزه به فقه معاصر بسترسازی شود. و اگر در این چهل سال انقلاب نگاه کنیم باز می‌­بینیم در این دوره، فقه فردی بیشتر مورد توجه فقیهان بوده است

بنابراین، فقه با توجه به خلأیی که احساس می‌­شود و ویژگی‌های فقه اهل بیت(علیهم اسلام) از جمله اینکه فقه زنده است، پاسخ‌گو، متحرک، حیات‌بخش، هدفمند، جامع، تمدن‌ساز و برخوردار از نظام‌های گوناگون است؛ در نتیجه، با در نظر گرفتن ویژگی‌ها و پیشینه فقه اهل بیت(علیهم اسلام) و گنجینه‌های ارزشمند فقه سنتی باید به ‌سمت و سوی احیای فقه معاصر با رویکرد اثبات چیرگی و غلبه فقه اهل بیت(علیهم اسلام) بر نظامات حقوقی معاصر و مشرب‌های فکری نوین باشیم و فقها به‌صورت جدی وارد شوند.

رهنامه: چالش‌ها و راهکارهای فقه معاصر چه مسائلی هستند؟

استاد: اما در رابطه با چالش‌ها و راهکارها

  1. باید علما و بزرگان به فقه معاصر حتی در حد استفتا ورود کنند.
  2. معمولاً طلاب برای ورود «متن‌محور» هستند و متنی برای تحقیق و مطالعه ندارند؛ زیرا در این زمینه تحقیقاتی نداریم؛ در نتیجه، به حوزه درسی تبدیل نمی‌شود. اول باید به حوزه تحقیقی تبدیل شود، چون پژوهش مقدمه آموزش است و همه آموزش‌های حوزه قبلاً در آن پژوهش صورت گرفته است. در فقه معاصر نیاز داریم قبل از تدریس، تحقیق داشته باشیم؛ در حالی‌که تحقیقاتی صورت نگرفته و نیاز است چنین کاری صورت بگیرد.
  3. مبادی درس فقه معاصر تنقیح نشده است. منظور از مبادی، مبانی کلامی فلسفی، نظام‌های گوناگون اسلامی، اصول فقه متناسب با فقه معاصر، قواعد فقه متناظر با فقه معاصر، مفاهیم متناسب با فقه حوادث واقعه است. چون این قواعد تنقیح نشده است؛ به‌ همین ‌دلیل، خود محقق نیز دچار سختی‌هایی می‌شود.
  4. راهکارها عبارت‌اند از: مباحثه بزرگان فقه به شکل اشتراکی، تشکیل یک دبیرخانه برای این مباحثه‌ها، تدوین مجموعه تحقیقاتی قوی در زمینه ابواب گوناگون فقه معاصر، ترویج کرسی‌های آزاداندیشی، تدوین مقاله‌های فقهی در مجلات معتبر، سوق‌دادن پایان‌نامه‌ طلاب در قالب یک نقشه علمی جامع برای فقه معاصر.
  5. برای شروع، فقها بعضی از کتاب‌های کمتر تدریس‌شده را بیشتر درس بدهند و با همین رویکرد پاسخ‌گویی معاصر پشتیبانی شود. مثلاً اگر خمس و زکات درس می‌دهند، نگاهی هم به مالیات و نظام مالیه داشته باشند یا اگر کتاب جهاد درس می‌دهند، نگاهی به حقوق بین‌الملل جنگ و نظامات امنیتی و انتظامی و نظامی داشته باشند و تلاش کنند مسائل را از این‌ها استخراج کنند.

پاسخ دهید: