
روال عادي در نقد بر اين است که متخصصان و آگاهان رشته يا فعاليتي يا مجريان برنامه و اقدامي، نکتههاي قوت و ضعف آن را به طراحان، برنامهريزان يا مسئولان آن برنامه بازتاب دهند، ولي به دليل عدم برخورداري نظام آموزشي حوزه از سامانه هدايت تحصيلي طلاب، اين نوشتار فقط به طرح بحثي کوتاه درباره مسئله خواهد پرداخت. باشد که مقبول افتد.
سالک از نور هدايت ببرد راه به دوست
که به جايي نرسد، گر به ضلالت برود
هدايت و راهنمايي، عبارت از ياري کردن فرد است تا خويشتن و جهان خارج از خود را بشناسد. در تعريفي ديگر، کمک به فرد است تا بتواند با علم و آگاهي، تصميمهاي درستي بگيرد.[1] در هدايت تحصيلي به فرد کمک ميشود تا بر اساس شناختي که از استعدادها، تواناييها، محدوديتها، انگيزهها و علاقههايش به دست ميآورد و همچنين با برآورد امکانات و نيازهايش، گزينهاي را انتخاب کند که امکان موفقيت در آن بيش از ديگر گزينههاست.
در اين فرآيند که با در نظر گرفتن مجموعه متعددي از عوامل فردي، همچون توانايي ذهني، استعداد، رغبت، و ويژگيهاي شخصي و شخصيتي، مانند تواناييهاي جسماني، نيازها و خلق و خوي فرد و توجه به ويژگيهاي واقعي و محيطي، نظير نيازها و اقتضائات همراه است،[2] هدايتگر ميکوشد با ترسيم سير تربيت علمي فراگير، در تلاشي دو سويه، جغرافياي حرکت علمي فرد را ترسيم سازد.
در واقع، شايد بتوان يکي از نشانههاي حيات و پويايي نهادهاي علمي ـ آموزشي را تلاش آنها براي بصيرتافزايي و هدايت عالمانه افراد در انتخاب مسيرهاي علمي دانست؛ واقعيتي که در سنتهاي ديرپا و مبتني بر منابع وحياني حوزه، ريشه دارد، اما امروزه و در غوغاهاي مدرن شدن ساختارهاي آموزشي، از آن خبري نيست.
امروزه نظام آموزشي حوزه، به جاي محققپروري، راه ديگري را ميپيمايد. طلاب جوان شاغل به تحصيل در فضاي مدرسه يا در سطوح بالاتر علمي موظفند تا مجموعه سرفصلهاي آموزشي معيني را بر اساس زمانبندي محدود و با استناد به متون مشخصي فراگيرند، بدون آنکه نسبت موجه ذهني، رواني و رفتاري با آن برقرار کنند. بزرگان حوزه نيز کمتر يا بهتر است بگوييم اصلاً به طلاب جوان براي مشورتهاي سرنوشتساز، فرصت نميدهند. عده قابل توجهي از مدرسين کتابهاي علمي در حوزه، به ويژه در سطوح ابتدايي، تنها مسئوليت خود را تدريس مقدار مشخص شده کتاب ميدانند و چه بسا خود نيز پرسشهاي بيپاسخي نسبت به ضرورت، هدفمندي و ارتباط منطقي متون و سرفصلهاي آموزشي در دل دارند. هويت گمشده علمي در کنار ويترينهاي جذاب مراکز تخصصي که چشم و دل هر بينندهاي را ميربايد، پرسشها و ترديدهاي جدي نسبت به آينده علمي و اجتماعي طلاب در کنار هجمههاي فرهنگي به کارآمدي و ارزشمندي علوم ديني، بحران معيشت، فقدان مهارتهاي کارآمد و مورد قبول نهادهاي علمي فراحوزوي و هزاران مسئله ديگر، از پيآمدهاي بيتوجهي به مقوله هدايت و راهنمايي تحصيلي است.
اين وضعيت تأسف دوچنداني را خواهد يافت، وقتي که با مراجعه به متون تربيتي همچون منيه المريد و منابعي از اين دست با حجم قابل توجهي از منابع علمي در موضوع ضرورت و بايستههاي هدايت علمي طلاب و دانشجويان علوم ديني مواجه ميشويد؛ غفلتي که ضايعه جبران ناپذيري بر جاي خواهد گذاشت.
خلاصه آنکه قشر بزرگي از طلاب جوان، با هزار اميد و آرزو و با توان عظيمي از نشاط و توانايي پا به حوزه مينهد و در جستوجوي راه، به هر سفارشي تن ميدهد و نيروي جواني و نشاط خود را در اين راه ميگذارد، اما کمتر مييابد و بيشتر ميرمد.
الغرض، به ياري خدا در نظر داريم تا از اين شماره به بعد، با رويکرد هدايت تحصيلي و با توجه به وسع و اندازههاي يک نشريه، به علوم حوزوي و سرفصلهاي آموزشي مورد تدريس در حوزه بپردازيم. و به دليل آنکه ادبيات عرب، سنگبنا و شرط لازم براي فهم قرآن و سنت است، اين دو شماره به اين موضوع اختصاص يافته است.
در پايان، اخلاق رسانهاي اقتضا ميکند تا بگوييم که تضييقات مالي باعث شد تا تاخير قابل توجهي در توليد نشريه داشته باشيم.
پی نوشت ها:
[1]. حکمتي بهنام، «کدام گزينه مرا به آرمان شهر موفقيت مي رساند؟»، نشريه رشد مشاور مدرسه، پاييز 84، ش 1، ص 3.
[2]. جهان شاهي محمد، «هدايت تحصيلي و شغلي»،www.articlepersian.persianblog.ir.