شما اینجا هستید: رهنامه پژوهش » ش 21+22 / محدث نوری » ایام مبارک؛ گزارشی از برنامه روزانه محدث نوری

پر رنگ‌ترین شاخصه آدم‌های موفق، وقت‌شناسی آنهاست. اینکه طبق یک برنامه معین و مشخص هر کاری را در زمان خودش انجام می‌دهند و در عین حال از اوّلیت‌ها و اولویت‌ها غافل نمی‌شوند. مزیت این نظم و انضباط این است که خواه یا ناخواه آدم را به قرار و آرامش می‌رساند. قراری که از رهین آن کارها سامان پیدا می‌کنند و وقت‌ها با برکت می‌شوند. علامه تهرانی صاحب الذریعه در کتاب «طبقات اعلام الشیعه» به تفصیل شرحی از برنامه روزانه محدث نوری را آورده و زوایایی ناشناخته از زندگی آن مرد بزرگ را در تاریخ ماندگار می‌کند. آنچه در مقابل روی شماست گزارشی است از کتاب طبقات که توسط مرحوم معلم حبیب آبادی در کتاب مکارم الآثار به بیانی روان‌تر تحریر شده و پیش از این در جلد دوم از مجوعه فرزانگان منتشر شده است.

«همانا در صفحه 1463 نوشتیم که در «نقباء البشر»[1] شطری از مکارم اخلاق زاکیه و مناقب و محامد صفات عالیه او[2] را ذکر کرده، و اکنون دریغ آمدم که آنها را در این کتاب نیاورم، پس اینک آنها را می‌نویسم که شاید اولاً سبب تذکر و تذکار خود این فقیر گردد و ثانیاً آنها که این کتاب را می‌بینند از مطالعه آنها انتفاعی اخلاقی به دست آورند، پس چنین گوئیم که در «نقباء البشر» فرماید:

برنامه شب

وی همواره ملتزم به وظائف شرعیه بود. و ساعتی از شبانه‌روز بر وی نمی‌گذشت، مگر اینکه در آن شغل مخصوصی داشت که از آن تخلّف نمی‌نمود، چنان‌که بعد از نماز عصر تا وقت غروب به کتابت می‌پرداخت، و بعد از عشاء تا وقت خواب مطالعه می‌کرد. آنگاه با طهارت می‌خوابید و دو ساعت پیش از طلوع فجر بیدار می‌شد، پس تجدید وضو به آب گرم می‌نمود و ساعتی قبل از طلوع به حرم مطهّر [امیرالمؤمنین علیه‌السلام] می‌رفت و در تابستان و زمستان، در پشت درِ قبله به نوافل شب مشغول می‌شد، تا سید داود نایب کلیددار می‌آمد و درِ حرم را باز می‌کرد و او نخستین کسی بود که در این وقت داخل می‌شد و با نایب کلیددار، در روشن کردنِ شمع‌ها شرکت می‌نمود. پس در بالای سر مبارک، به زیارت و تهجّد می‌پرداخت، تا فجر طالع می‌شد. پس با بعضی خواص خود از عُبّاد و اوتاد، نماز به جماعت می‌خواند و به تعقیب مشغول می‌شد، تا اندکی پیش از طلوع آفتاب. در این زمان، به خانه می‌آمد و یکسر به کتابخانه خود ـ که مشتمل بر هزاران کتب نفیسه و آثار نادره کمیاب یا نایاب بود ـ می‌رفت و جز برای ضرورت از آن بیرون نمی‌آمد.

برنامه صبح

و چون صبح می‌شد، کسانی که برای تصحیح و مقابله مصنّفات و مستنسخات او مُعین بودند. ـ همچون مرحوم شیخ علی بن ابراهیم قمی و علّامه حاج شیخ عباس قمی (که وی مُعین او در نجف و قبل از مهاجرت به سامره بود) و ملا محمدتقی قمی باوزئیری (که حدود 1307 وفات کرده) ـ می‌آمدند و به أمور مذکوره می‌پرداختند.

و هرگاه کسی در آن وقت، کاری با او داشت، یا به تعجیل کار او را درست می‌کرد، یا عذر از او می‌خواست که مزاحم امور مذکوره نباشد. امّا در ایام اخیره که مشغول تکمیل «مستدرک» بود، به کلّی ترک معاشرت با مردم متفرّقه را نمود، چندان که اگر شرح خبری یا ذکر حدیثی یا قضیه‌ای از تاریخ یا حال راویِ حدیثی یا مسأله‌ای از فقه و اصول از او می‌پرسیدند، فقط مصادر جواب را برای او ذکر کرده و به کار خود می‌رسید که آنها مزاحم شغل اهمّ او ـ که تتمیم آن کتاب [مستدرک الوسائل] بود ـ نشوند و بعد از فراغ از آنها، غذائی معیّن ـ کماً و کیفاً ـ صرف می‌نمود ‌و اول زوال نماز می‌خواند و بعد از عصر به کتاب می‌پرداخت چنان که ذکر شد و این عادت او در غیر روز جمعه بود.

برنامه جمعه‌ها

و اما در روز جمعه، بعد از برگشتن از حرم، ساعتی به مطالعه کتب مصیبت مشغول می‌بود،‌ تا مطالبی را که می‌خواهد در منزل خود بر فراز منبر بگوید، آماده کند. آنگاه به مجلس عامّ آمده و تعارفات و پذیرائی معموله را نسبت به حاضرین به جا می‌آورد، پس به منبر می‌رفت و آنچه در آن روز مطالعه کرده بود، با کمال احتیاط در نقل برای حضّار می‌گفت، در حالی‌که اشک از دیده‌‌هایش روان بود و بعد از انقضاء مجلس، وظائف جمعه را ـ از ناخن گرفتن و سر تراشیدن و شارب زدن و غسل و آدعیه و آداب ـ به‌جا می‌آورد و بعد از عصر جمعه،‌ مانند روزهای دیگر چیز نمی‌نوشت، بلکه به حرم مشرّف می‌شد و تا غروب به أمور مأثوره می‌پرداخت و تا آخر عمر بدین عادت و حالت بود.

پیاده روی اربعین

و از جمله سنّت‌هایی که وی شایع و رایج کرد، اینکه زیارت حضرت سیدالشهدا (علیه‌السلام) را با پای پیاده معمول نمود. گرچه آن کار در عصر شیخ انصاری، از سنن اخیار و اعظم شعائر بود، لکن پس از وی، این سنّت متروک شده و از علائم فقر و خصائص مردمانِ پَست گردیده بود و هر که می‌‌خواست پیاده برود، پنهان از مردم می‌رفت. آن جناب، با دیدن عدم اهتمام به این سنّت حسنه به احیاء آن اهتمام نمود. و مخصوصاً برای زیارت عید اضحی، بعضی از چهارپایان را برای حمل اثاثیه و اسباب، کرایه نموده و خود با بعضی از اصحاب، پیاده حرکت می‌کرد. لیکن برحسب معمول که از نجف تا کربلا یک شب بیرون می‌رفتند؛ او برای ضعف مزاج، سه شب بیرون می‌رفت که شب اول در «مصلّی»، شب دوم در «خان نصف» و شب سوم در «خان نخلیه می‌ماند و شب چهارم به کربلا می‌رسید. ایشان هر روز ربع مسافت را می‌پیمود: نیمی از آن در صبح و نیمی در عصر و در وسط راه،‌ برای ادای فریضه و غذا و استراحت، در سایه خیمه‌ای که با خود حمل می‌نمود، می‌ایستاد. از این رو، بعد از دو سه سال، مردم و نیکان به این کار رغبتی پیدا کردند و پَستی و خواری که در آن بود، از میان رفت، تا آنجا که در بعضی سال‌ها، بیش از سی خیمه برپا می‌شد که در هر خیمه، بین بیست تا سی نفر می‌ماندند. در برگشتن سواره می‌رفت، در آخرین سال عمر خود یعنی در سنه 1319 ـ که عید اضحی و عید نوروز و جمعه، هر سه در یک روز اتفاق افتاده بود و از کثرت جمعیت حجّاج، وبائی در مکه به هم رسیده بود ـ در برگشتن هم پیاده از کربلا به نجف آمد، چه در آن سال، مرحوم آقای حاج میرزا محمدمهدی جوباره‌ای اصفهانی نذر کرده بود که پیاده به زیارت نجف برود و از آن جناب خواهش کرد که با او همراهی کند و او به خواهش وی در برگشتن از کربلا به نجف نیز پیاده حرکت کرد و در راه مریض شد. آن مرض شدت می‌کرد تا به تاریخی که نوشتیم وفات کرد».

پی‌نوشت‌ها:

[1]. آخرین بخش از کتاب طبقات اعلام الشیعه

[2]. محدث نوری

پاسخ دهید: