شما اینجا هستید: رهنامه پژوهش » ش 35 و 36 / صفحه اصلی / بخش اول » گفت‌وگو با آیت الله سـید منذر حکیم | فقه خانواده

رهنامه: فقه خانواده از فقه‌­های مضاف است؛ لطفاً درباره ضرورت فقه خانواده توضیح بدهید.

استاد: نظام خانواده و فقه خانواده بسیار مهم و یک موضوع زیرساختی و بسیار اساسی برای یک جامعه است. قرآن کریم اساس تشکل و تکون جوامع بشری را از خانواده می‌داند. خداوند در سوره حجرات ‌می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إ‌­نَّا خَلَقْنَاكُم ْمِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَ جَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَ قَبَائِل َلِتَعَارَفُوا إِنَ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ». این آیه نشان می‌دهد جوامع بشری از خانواده و براساس خانواده شکل گرفته است. اولین آیه شریفه سوره نساء نیز به همین موضوع اشاره دارد: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَ نِسَاءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَان َعَلَيْكُمْ رَقِيبًا،». مخاطب در این آیه مردم‌اند؛ یعنی بحث درباره جامعه بشری است. در آیه قبل نیز چنین بود و به دین و ایمان ربط نداده بود. در آیه زوجیت آمده است. در آنجا «ذکر» و «انثی» گفته شده است که اشاره به همسرداری و عناصر خانواده دارد. در این آیه نیزهم عناصر را گفته است و هم ارتباط فنی یا ازدواج مشروع این دو را براساس زوجیت گفته است.

جامعه بشری از کجا متولد شده است؟ از خانواده. اولین خانواده‌ای قرآن راجع به آن صحبت کرده، آدم و حوا هستند. خداوند آدم را خلیفه خودش قرار داده است و او را در یک بهشت مقدماتی ـ قبل از بهشت نهایی که برای مجازات اعمال است ـ قرار داد. این بهشت به صورت تمهیدی و آماده‌­سازی بشر برای هبوط به زمین و تحمل مسئولیت زندگی در زمین بود. خداوند آدم و حوا در آن بهشت تمرینی و مقدماتی آفرید.

از سیاق آیات سوره بقره معلوم است که خداوند مسئولیت خلافت را بر دوش انسان قرار داد و آدم و حوا را برای تحقق آرمان‌های بزرگ الهی در آن بهشت آماده‌­ کرد که به زمین هبوط کنند و در دار تکلیف و مسئولیت، مسئولیت‌پذیر بشوند. آدم و حوا در زمین آزمایش و امتحان شدند. فلسفه این آزمایش این بود که وجدان اخلاقی‌شان بیدار و حس مسئولیت‌­پذیری آنان فعال شود. ‏خداوند وقتی این مقدمات را مهیا کرد، دستور هبوط داد و فرمود که من هدایتگر شما خواهم بود و اگر کسی از هدایت‌های من پیروی کند به زندگی مطلوب می‌رسد.

جامعه بشری جامعه خانواده‌­محور است. بنابراین نظامی که بخواهد این نظام جامعه بشری را تأمین و تربیت کند و راه بیندازد، باید خانواده‌­محور باشد. فقه ما نیز باید خانواده‌­محور باشد؛ ولی متأسفانه این رادر رساله‌های عملیه نمی‌بینیم. مسائل به صورت پراکنده هست، ولی این موضوع شفاف نیست.

زندگی‌ای که نه در آن ترس و هراسی هست و نه نا‌­امنی؛ خداوند فرموده: «لا خوف علیهم»، یعنی نا‌­امنی نیست و گرفتار اندوه نمی‌شوند. سپس قرآن بیان می‌کند که چگونه انسان در زندگی نا‌­امن دنیا به کسانی وصل می‌شود و پیوند می‌خورد و احساس امنیت می‌کند و به ساحل امان می‌رسد. این انسان‌ها از ناراحتی فاصله می‌گیرند و انسان‌هایی خواهند بود که به آرمان‌های مطلوب در زندگی دنیا دسترسی پیدا می‌کنند. بنابراین خدا یک نقشه راه برای ما انسان‌ها قرار داده است که این نقشه راه با محوریت آدم و حوا که اولین خانواده بشری هستند، شکل می‌گیرد. از این خانواده همه جوامع بشری متولد شدند.

جامعه بشری جامعه خانواده‌­محور است. بنابراین نظامی که بخواهد این نظام جامعه بشری را تأمین و تربیت کند و راه بیندازد، باید خانواده‌­محور باشد. فقه ما نیز باید خانواده‌­محور باشد؛ ولی متأسفانه این رادر رساله‌های عملیه نمی‌بینیم. مسائل به صورت پراکنده هست، ولی این موضوع شفاف نیست. مسائل خانواده هست، ولی خوب شناخته نشده است؛ هست، ولی خوب آرایش نشده است؛ هست، ولی خوب نظام‌سازی نشده است. الان می‌بینیم که در حوزه‌های علمیه وقتی طلبه درس می‌خواند، به سرعت می‌رود دنبال تشکیل خانواده و تولید و تربیت نسل؛ یعنی سیره عملی حوزه‌های علمی بر اساس اصالت خانواده و خانواده‌محوری است. البته این موضوع در آموزش‌های ما خیلی شفاف نشده و به آن بها داده نشده است. به همین دلیل واژه فقه خانواده واژه‌ای غریب است. فقه نکاح و طلاق داریم، اما در ادبیات متداول فقهی فقه خانواده نداریم.

در فقه ما ازدواج مطرح می‌شود؛ یعنی آن رابطه و علقه زوجیت یا حقوق زوجیت؛ اما خانواده مطرح نمی‌شود. فقط یک رکن از خانواده مطرح می‌شود؛ یعنی بخش‌­نگری می‌شود و کل‌­نگری به خانواده نشده است. این یک آسیب است. در فقه ما طلاق و رضاع دیده می‌شود. احکام رضاع، احکام اولاد، حقوق زن، حقوق مرد و برخی مسائل دیگر هر یک جزءنگری شده است. این نگاه جزءنگر یک آفتی دارد و آن اینکه فرد نظام را نمی‌بیند و اجزاء را می‌بیند و ارتباط اجزاء با هم را خوب نمی‌بیند. در نتیجه وقتی درباره حقوق زن و مرد و اولاد بحث می‌کند، آسیب‌پذیر خواهد بود. نگاه جزءنگرانه ممکن است به افراط و تفریط منتهی شود؛ چون هماهنگی و انسجام را نمی‌بیند. نگاه کلی از ذهن فقیه ما غایب است. این یک آسیب جدی است که وقتی می‌گوییم «فقه خانواده» برای بعضی علامت سؤال به وجود می‌آید؛ چرا که این اصطلاح در ادبیات فقهی ما نیست.

قرآن جامعه بشری را بر اساس خانواده‌محوری مطرح می‌کند. فقه ما نیز باید چنین باشد. فقه فهم دین، قرآن و سنت است. وقتی پیامبر می‌فرماید: «تَنَاكَحُوا تَنَاسَلُوا تَكْثُرُوا فَإِنِّي أُبَاهِي بِكُمُ الْأُمَمَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَوْ بِالسِّقْط» باید توجه کرد که جامعه اسلامی باید براساس نکاح و فرزندآوری و ازدواج شکل بگیرد تا اینکه امت عظیم اسلامی ـ که فراتر از همه امت‌ها است ـ محقق شود.

نگاه جزءنگرانه ممکن است به افراط و تفریط منتهی شود؛ چون هماهنگی و انسجام را نمی‌بیند. نگاه کلی از ذهن فقیه ما غایب است. این یک آسیب جدی است که وقتی می‌گوییم «فقه خانواده» برای بعضی علامت سؤال به وجود می‌آید؛ چرا که این اصطلاح در ادبیات فقهی ما نیست.

جامعه ما به جایی رسیده است که ما می‌آییم برای فرزندآوری دنبال رحم اجاره‌ای می‌گردیم یا دنبال تکثیر سلول‌های بنیادی هستیم. انسانی که در خانواده رشد کند فرق می‌کند با انسانی که منهای خانواده تربیت می‌شود. انسانی که در خانواده تربیت می‌شود انسانی است مانند امام حسن، امام حسین، حضرت زهرا و امیرالمؤمنین. فرمود: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى ‌آدَمَ وَ نُوحاً وَ آل َإِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِينَ ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ»، این ذریه در این آل و خانواده‌­ها است. در زیارت اباعبدالله می‌خوانیم: «أَشْهَدُ أَنَّكَ طُهْرٌ طَاهِرٌ مُطَهَّرٌ مِنْ طُهْرٍ طَاهِرٍ مُطَهَّر»، این را بگذاریم در کنار «أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِي الْأَصْلَابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجَاهِلِيَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تَلْبِسْكَ مِنْ مُدْلَهِمَّاتِ ثِيَابِهَا». انسانی که در یک خانواده سالم به دنیا می‌آید و نشو ونما پیدا می‌کند، می‌تواند از اعلام و بزرگان دین باشد. به همین دلیل همه انبیاء در خانواده‌های پاک به دنیا می‌آیند.

می‌گوییم آل محمد (ص)، پیامبر خودش در خانواده‌ای سالم و پاک به دنیا آمده است و خانواده محمدی را تشکیل داده و در این خانواده ائمه اطهار به وجود آمدند که جامعه بشر را هدایت می‌کنند و الگو هستند. علت این موضوع این است که نگاه ما به دین خانواده‌­محور است؛ چون جامعه خانواده‌­محور است و دین برای این جامعه آمده است. وقتی نگاه ما به دین خانواده‌­محور شد، باید در فقه ما نیز بازتاب داشته باشد. خانواده یک کد و سرنخ و زیرساخت باید باشد برای فقه. بنابراین خانواده نظام می‌خواهد؛ چراکه خانواده یک مؤسسه اجتماعی کوچک است که از زن و شوهر تشکیل شده. این کانون اجتماعی کوچک براساس رابطه زوجیت شکل می‌گیرد. این کوچک‌ترین کانون اجتماعی است و مانند یک جامعه بزرگ، نیاز به نظام دارد. این نهاد نظام‌­پذیر و نظام‌­مند است. در حالی که، ما در فقه این نگاه را به خانواده نداشته‌ایم و نظامی هم برای آن تعریف نکرده‌ایم.

نگاه ما به دین خانواده‌­محور است؛ چون جامعه خانواده‌­محور است و دین برای این جامعه آمده است. وقتی نگاه ما به دین خانواده‌­محور شد، باید در فقه ما نیز بازتاب داشته باشد. خانواده یک کد و سرنخ و زیرساخت باید باشد برای فقه. بنابراین خانواده نظام می‌خواهد؛

در فقه فقط رفتار ازدواج، نکاح، طلاق و عقد موقت و دائم را می‌بینیم. نگاه ما فقط به آن عقد است. اما سؤال اصلی این است که این عقد چه کار می‌کند، چگونه ارتباط شرعی و قانونی میان دو فرد بیگانه به وجود می‌آورد، چه آثاری بر این ارتباط مترتب می‌شود و چه پیامدهایی خواهد داشت. در حقیقت این ارتباط زوجیت، یک کانون اجتماعی تشکیل می‌دهد که ابعادی دارد. یک بُعد حقوقی دارد، یک بُعد اقتصادی دارد، یک بُعد تربیتی دارد، یک بُعد سلامتی دارد و یک بُعد ارتباطات دارد شامل ارتباطات درون و بیرون خانواده. اگر خانواده را کانون اصلی تشکل اجتماعی ببینیم، چون این کانون اجتماعی است، نظام اجتماعی متناسب با خودش را می‌طلبد. بر اساس این، نظام خانواده یک حداقل و یک حد اعلی دارد. لذا می‌گوییم در یک تقسیم‌بندی می‌گوییم خانواده سالم، خانواده موفق، خانواده برتر و خانواده الگو؛ یعنی از کمترین امکانات و کمترین قوانین به یک خانواده سالم می‌­رسیم تا قوانین و امکاناتی که به خانواده الگو برسیم.

سرلوحه زندگی خانواده الگو، ایثار است که از مشارکت و تعاون و شریک هم بودن شروع می‌شود. لازمه شریک هم بودن این است که زن و مرد از منیّت دست بردارند. من و من بشود ما. هر دو شریک زندگی هستند. کمترین کار این است که در ازدواج حقوق یکدیگر را بشناسیم و مراعات کنیم؛ « و تواصوا بالصبر و بالحق »، همدیگر را به مراعات حق یکدیگر دعوت کنیم و مقید به مراعات حق همدیگر باشیم و پا را فراتر از حق خودمان نگذاریم. طوری نشود که مثلاً خانمی همه امکانات را بگیرد و در شرایط بحرانی مهریه‌­اش را مطالبه کند و شوهرش را به زندان بیندازد. متأسفانه فرایند قانونگذاری به اینجا رسیده است و از آدم‌هایی که زحمت کشیدند و تشکیل خانواده دادند حمایت نمی‌شود. فرد به سبب مطالبه حق مهریه و حق نفقه، به جای اینکه برود و کار کند، در کنج زندان است و از کمترین حقوق طبیعی‌اش محروم. علت این وضع هم این است که از لحاظ قانونی راه باز کردیم که خانم بتواند شکایت کند و مرد را از تأمین هزینه زندگی محروم کند. علت این که به اینجا رسیده‌ایم این است که به مسئله مهریه نگاه جزءنگرانه کردیم؛ یعنی نگاه ما تشکیل، تثبیت و تحکیم خانواده نبوده است.

رهنامه‌­: آیا فقه تاب این را دارد که به صورت نظام به یک موضوع نگاه کند؟ چون از افعال مکلفین بحث می‌کند؟

استاد: کدام فقه؟ آیا این فقه، فقه مطلوب است؟ فقه چگونه باید باشد؟ روی این موضوع باید بحث کنیم. ممکن است فقه ما به دلایل تاریخی فراوان گرفتار آسیب‌هایی شده باشد. فقهای ما همیشه آسیب‌­شناس و آسیب‌­زدا بوده‌اند. ما فقه را در این عرصه به خوبی و حد مطلوب و لازم ارتقا نداده‌ایم؛ چراکه یک فقه احکام الله داریم که معتقدیم احکام الهی طبق مصالح و مفاسد تشریع شدند و در لوح محفوظ و قرآن کریم و سنت نبوی نهفته هستند. به تعبیر خود پیامبر تمام چیزهایی که شما را به بهشت نزدیک و از جهنم دور کند، همه را تبیین کرده‌ام؛ «حلال محمّد حلال إلى يوم القيامة». بر اساس این حدیث پیامبر همه مسائل را در نظر گرفته است و فقیه باید آن را کشف کند و به دست بیاورد.

قرآن حدود۲۰۰ آیه درباره تشکیل، مدیریت و انحلال خانواده دارد. البته در این تحقیق نگاه جامع و منظومه‌ای نداشتیم، وگرنه می‌توان گفت که کل قرآن در خدمت این مجموعه در می‌آید.

ما بیش از دویست آیه با نگاه متعارف جمع کرده‌ایم و در یک پایان‌­نامه با نام «فقه نظام خانواده در قرآن» آورده‌ایم. کل آیات الاحکام ۳۰۰ و اندی آیه است و حالا بنگرید که قرآن حدود۲۰۰ آیه درباره تشکیل، مدیریت و انحلال خانواده دارد. البته در این تحقیق نگاه جامع و منظومه‌ای نداشتیم، وگرنه می‌توان گفت که کل قرآن در خدمت این مجموعه در می‌آید. ما سه منظومه ابتدایی به دست آورده‌ایم؛ منظومه مربوط به نظام تشکیل خانواده، نظام مدیریت خانواده و نظام انحلال خانواده. در نظام مدیریت خانواده باید حقوق خانواده شناخته شود، بنابراین منظومه حقوق خانواده باید تعریف شود. در نظام مدیریت خانواده آموزش ضروری است، پس نظام آموزش خانواده نیز باید تدوین شود. همچنین خانواده نیازمند نظام تربیت خانواده، نظام اقتصاد خانواده و نظام سلامت خانواده است. در خانواده روابط بین اعضای داخل و خارج خانواده بسیار مهم است و باید نظام روابط اجتماعی خانواده را داشته باشیم. به طور کلی در حدود ده منظومه برای خانواده باید تعریف شود که اکنون جایش خالی است. با تدوین این موارد نظام جامع خانواده را می‌توان ساخت.

اگر از ما بپرسند که الگوی خانواده سالم، موفق و مستحکم و اسوه کدام است، این سؤال را فقه باید جواب بدهد. هنوز یک مرکزی به نام فقه خانواده و مرکز تخصصی فقه خانواده در حوزه شکل نگرفته است. مقام معظم رهبری نگاه جامعی به خانواده دارند؛ اما اکنون در مدیریت جامعه گرفتار شده‌ایم؛ چرا که افرادی که در رأس مدیریت خانواده هستند و بسیاری از مسئولان از درک این معنا به دورند.

رهنامه: فقه خانواده نسبت به فقه‌های جدید مثل فقه مدیریت و فقه هنر، یک مزیت دارد و آن این است که موضوعاتش در ابواب فقه پراکنده است. به نظر شما چه ابوابی در این کار باید دیده شود؟

استاد: همه ابواب فقه در فقه خانواده کاربرد دارد؛ قوانین قضایی، قوانین جزایی، ازدواج و حقوق زوجه و نیز قوانین احکام حرمت زنا و لواط و آثار مترتب بر اینها و بعد حدود و دیات همه مرتبط به هم هستند. زنا و لواط تجاوز به حقوق خانواده و به یک معنا تخریب خانواده است. زنا آسیبی است که جامعه گرفتارش می‌شود و در نتیجه خانواده را از بین می‌برد. زنا آسیبی است که در کنار خانواده پیدا می‌شود. اگر کسی گرفتار زنا شود و منهای خانواده و بدون تشکیل خانواده گرفتار تأمین نیاز جنسی غیرشرعی شود، از تشکیل خانواده باز می‌ماند و بقای جامعه تهدید می‌شود. در روایات از آثار مترتب بر شیوع زنا و لواط این است که جامعه مسخ و نابود یا به عذاب و استیصال گرفتار می‌شود. جامعه با این روند در تأمین نیاز جنسی به زوال می‌رود.

در خطبه حضرت زهرا فلسفه همه احکام را آورده‌اند؛ فلسفه عبادت، نماز، روزه، حج، جهاد، تحریم زنا و لواط؛ فلسفه همه اینها را گفته است. در حقیقت یک منظومه کامل آنجا دیده شده است. امام علی و حضرت زهرا این منظومه را دیده‌اند و فلسفه‌­اش را بیان کرده‌اند؛ اما در حوزه فقه به آن توجه نداشته‌ایم. تمام احکامی که برای فرد در نظر گرفته‌ایم باید با این نگاه اجتماعی بازنگری شود. بعد از آن است که می‌توانیم ارتباطات میان احکام و افراد را ببینیم؛ آن وقت شاهد تأثیر افعال مکلفینی که در جامعه زندگی می‌کنند و خانواده تشکیل داده یا می‌دهند و در جامعه اثر گذارند، را می‌بینیم. باید کل فقه را با محوریت خانواده بازنگری کنیم. فرق فقه هنر با فقه خانواده این است.

رهنامه: فقه ما برای تدوین فقه خانواده چه کاستی‌هایی دارد؟

استاد: ما سه کاستی در حوزه آموزشی داریم. باید مبانی را خوب بشناسیم. پیش از مبانی باید بر روش‌­شناسی تمرکز کرد که در حوزه ضعیف است. رشته‌های زیادی را مطرح و راه‌اندازی کرده‌ایم؛ اما برای رسیدن به آن تخصص‌ها و رشته‌ها بر روش‌های مطلوب تمرکز نکرده‌ایم. منهای شناخت انسان، جامعه و خانواده نمی‌توان به یک روش مطلوب دست یافت. روش‌­شناسی ما آسیب دارد به دلیل اینکه نگاه فردی و جزءنگرانه و غیر نظام‌­مند بر رشته‌ها، آدم‌ها و تربیت‌ها حاکم است. این اشکال اصلی است. اگر این اشکال رفع شود به روش‌­ مطلوب دست می‌یابیم و در آن انسان‌­شناسی، جامعه‌­شناسی و خانواده‌­شناسی را با هم می‌­بینیم. اگر این مسائل را با هم دیدیم، مبانی را پیدا می‌کنیم. بنابراین روش‌­شناسی ما را به مبنا‌­شناسی هدایت و این دو ما را به نگاه جامع راهنمایی می‌کند. این سه کاستی در آموزش و پژوهش و پرورش وجود دارد.

منهای شناخت انسان، جامعه و خانواده نمی‌توان به یک روش مطلوب دست یافت. روش‌­شناسی ما آسیب دارد به دلیل اینکه نگاه فردی و جزءنگرانه و غیر نظام‌­مند بر رشته‌ها، آدم‌ها و تربیت‌ها حاکم است. این اشکال اصلی است. اگر این اشکال رفع شود به روش‌­ مطلوب دست می‌یابیم.

رهنامه: جایگاه خانواده در فقه چگونه است؟ به نظرم می‌رسد بیشتر مسائل مربوط به خانواده در حوزه اخلاق بحث می‌شود؟

استاد: متأسفانه مسائل در حوزه اخلاق است. اخلاق خانواده چرا نباید در فقه بحث شود؟ این یک آسیب مهم است. فقهی که ما داریم ـ به تعبیر دوستان ـ فقه دعوا است؛ یعنی زن و شوهر که دعوا می‌کنند، سپس فقه دخالت می‌کند. در هنگام تشکیل خانواده یک طلبه برای عقد حضور دارد و خانواده تشکیل می‌شود. بعد ولش می‌کنیم تا زمانی که به دعوا منتهی می‌شود؛ آنجا فقه خودش را نشان می‌دهد. در حالی که قرآن کریم وقتی خانواده را معرفی می‌کند می‌فرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها». پیامبر نیز فرمودند اگر بخواهید به تقوا برسید این ازدواج به شما صیانت می‌دهد و از شما پاسداری می‌کند. نصف دین با تقوا حاصل می‌شود و نصف دیگرش بعد از تشکیل خانواده.

مراعات حرام و حلال که حداقل تقو است اولین مطلوب است که یک خانواده سالم را می‌سازد. برای رسیدن به خانواده الگو باید آیات سوره فرقان را بخوانید: «وَ‌­الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَ ذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ‌­اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا». خانواده باید به مرحله امامت متقیان برسد نه اینکه در کف تقوا بماند. خانواده باید به قله تقوا برسد. در سیاق آیه «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم ْمِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثَى وَ جَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَاللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ، ان اکرمکم عندالله اتقاکم» هدف برتر است؛ باید خانواده زمینه تکامل در جاده تقوا را فراهم کند تا به اتقاکم برسیم. باید خانواده و جامعه خانواده‌­محور از طریق خانواده انسان‌ها را برای مسابقه در مسیر تقوا تربیت و آماده کند.

رهنامه: منظورتان از نگاه جامع به انسان در فقه خانواده چیست؟

استاد: نگاه باید جامع باشد، نه اینکه محدود به رفتار و صفات؛ یعنی کل ابعاد وجودی انسان را در بر بگیرد. ما چون در فقه انسان‌­شناسی نکرده‌ایم در این مرحله کم می‌آوریم. اگر فقیه ما انسان‌­شناس باشد، جور دیگری به مسائل نگاه می‌کند. این نگاه جامعه‌­شناسانه، فقه‌­شناسانه و انسان‌­شناسانه اگر خوب و با محوریت نظام خانواده دیده شود،‌ بسیاری از مشکلات قابل حل است.

رهنامه: فقه خانواده چه تأثیری در فقه هنر و فقه سیاسی و فقه‌های مضاف دیگر می‌گذارد؟

البته این را باید از اصحاب هر فقه مضاف بخواهید تا ارتباط‌شان را با بقیه فقه‌ها بیان کنند. باید از مردم سؤال کرد که فقه خانواده چه تأثیری در تخصص شما مثل هنر یا سیاست می‌گذارد. فهم این سؤال برای خیلی‌­ها ساده می‌شود و شخص از خود می‌پرسد که راستی فقه خانواده چقدر در هنر من اثر دارد و چقدر خوش‌­آموزی و بدآموزی دارد. مثلاً این فیلمی که می‌سازم به سمت تحکیم خانواده است یا آن را متلاشی می‌کند؟ وقتی تعدد زوجات را به آن شکل قبیح و وقیح مطرح می‌کنم چه آثاری در اجتماع دارد؟ چقدر روی بحث ازدواج و تشکیل خانواده کار کرده‌ایم؟ آیا در بحث عذوبیت و از بین رفتن فرصت‌های ازدواج برای دختران و پسران کاری کرده‌ایم؟دختران و پسران ما که حالا ۳۵ و ۴۰ ساله شده‌اند و نمی‌دانند چه کار باید بکنند و می‌گویند کی فرصت ازدواج پیدا کنم.

پاسخ دهید: