شما اینجا هستید: رهنامه پژوهش » ش 35 و 36 / صفحه اصلی / بخش اول » گفت‌وگو با حجت‌الاسـلام واسـطی | فقه معاصر و اقتضائات آن

رهنامه: تعریف فقه معاصر چیست و چه اقتضائاتی دارد؟

استاد: اگر فقه معاصر عبارت باشد از تعیین فعل مکلف در زندگی معاصر، از آنجایی که شاخص اصلی زندگی معاصر با زندگی تقریبا شاید صد سال گذشته غیر از حاصل شدن یک سری موضوعات مستحدثه، شکل‌­‌­گیری مقیاس‌­های کلان و فعال شدن فرایندها به جای افراد است و این مطلب در مطالعات مربوط به شاخص مدرنیته هم جاری است. اصلی‌­ترین شاخصه‌­ دنیای مدرن با دنیای غیر مدرن، این است که در دنیای مدرن در هسته مرکزی، افراد به تنهایی نقشی ایفا نمی‌­کنند، بلکه ساختارها و فرایندها هستند که باید نقش ایفا کنند. کثرت جمعیت و نفوس مقیاس را از خُرد به کلان تبدیل می‌­کند و در نتیجه نمی‌­توانیم با دستورالعمل‌­های مقیاس خُرد مقیاس کلان را مدیریت کنیم.

اگر فقه معاصر مسئول تعیین فعل مکلف در دنیای معاصر است و دنیای معاصر حد‌­اقل شاخص اصلیش از بین شاخص‌­ها، تغییر مقیاس از خُرد به کلان باشد، آنگاه بدون تغییر در مقیاس فعل مکلف، نیازهای مکلفین بر‌­طرف نخواهد شد. بر همین اساس حرکت به سمت فقه معاصر ضرورت دارد.

اگر فقه معاصر مسئول تعیین فعل مکلف در دنیای معاصر است و دنیای معاصر حد‌­اقل شاخص اصلیش از بین شاخص‌­ها، تغییر مقیاس از خُرد به کلان باشد، آنگاه بدون تغییر در مقیاس فعل مکلف، نیازهای مکلفین بر‌­طرف نخواهد شد. بر همین اساس حرکت به سمت فقه معاصر ضرورت دارد. از همین جا تعریفی را برای فقه معاصر می‌­توان استفاده کرد و آن تلاش برای استخراج حکم فعل فرآیندها است. موضوعات مستحدثه هم که به صورت خُرد پیش می‌­آید معمولا محصول آن فرایندهای پشت صحنه‌­شان هستند اما ما فقط خروجی را نگاه می‌­کنیم و می‌­خواهیم تعیین حکم این خروجی را انجام دهیم که لازم هم هست. ولی پشت این موضوع خُرد یک فرایندی وجود دارد. به تعبیر دیگر مکلف از مکلف شخصی و حقیقی به مکلف حقوقی ارتقا پیدا می‌­کند. مکلف حقوقی خصلتش این است که روی شاخص‌­ها و ملاک‌­ها کار می‌­کند و فرد ظاهری مورد نظر نیست. بلکه اگر این فرد نبود و شخص دیگری این شاخص‌­ها را داشت، به جایش می‌­نشیند بدون اینکه مکلف حقوقی هیچ تغییری بکند. تفاوت یک مدرسه در روستا که تنها یک کلاس و یک معلم دارد با یک مدرسه درون شهر که آن مدرسه هم تحت نظر آموزش و پرورش است این است که اگر آن معلم مریض شد و یا اختلافی ایجاد شد و نیامد مدرسه تعطیل می‌­شود اما در شهر مدیر مدرسه فرد دیگری را جایگزین می‌­کند. مدیر رفت، آموزش و پرورش مدیر دیگری را می‌­آورد. ساختار مدرسه تغییر نخواهد کرد چون بر اساس شاخص‌­ها؛ قانون، مقررات و آیین‌­نامه‌­ها که می‌­شود فرایندها، اداره می‌­شود.

فرایند عبارت است از تعیین شاخص برای فعل و انفعالاتی که منجر به خروجی مطلوب شود که مصداقش قوانین و آیین‌­نامه‌­ها هستند.

رهنامه: وضعیت مطلوب فقه معاصر چه می‌­باشد؟

استاد: عطف به عرض قبلی، وقتی که ضرورت و چرایی یک موضوع را گفتی، وجهه دیگری برای هدف و مطلوب و غایت ذکر شده است. فقه مطلوب فقهی است که در دو سطح؛ سطح یک از فضای فعل مکلف به فعل فرایند منتهی بشود که در قدم بعدی فرایندها، نظام‌­ساز هستند. تعریف نظام و سیستم عبارت است از ساختاری که فرایندها در آن خروجی مطلوب را ایجاد می‌­کنند. هویت اصلی نظام‌­ها و سیستم‌­ها فرایندهاشان است. لذا اگر ما بسمت تعیین حکم فرایند حرکت کنیم این ما را به سمت فقه نظام‌­ساز و بعد هم تجمیع نظام‌­ها یک حاکمیت را ایجاد می‌­کند و در صورتی که کارآمد باشد و جامعیت داشته باشد یک تمدن را می‌­تواند شکل بدهد. در لایه دوم (سطح دو)، فقه موجود ما در حیطه احکام فرعی که قرار گرفت و آمد روی افعال جوارحی و بروز و ظهورش متمرکز شد و بعد هم آمد حداقل‌­سازی کرد به این که ما به “مؤمّن عن العقاب” اکتفا می‌­کنیم و فقط دنبال تنجیز و تعزیر هستیم سبقه حقوقی به فقه داده شده است. در برخی قسمت‌­ها می‌­بینی اصولی بحث را هم انجام می‌­دهد می‌­گوید کذا فی المستحبات و المکروهات. احکام اخلاقی از حیطه فقه به دور باقی مانده. صحبت صفر بودن نیست. اگر آن چیزی که مثل شهید صدر در تعریف حکم پیشنهاد دادند به سمتش حرکت بشود که: ” هو التشریع الصادر عن الله تعالی لتنظیم حیات البشر و توجیهه”، اگر این اتفاق بیافتد مرکز ثقل اصلی برای تغییر است،

رهنامه‌­: چالش‌­ها و راهکارها را چه می‌­دانید؟

استاد: اصلی‌­ترین چالش در همه امور و علوم عدم تصور تفاوت مقیاس خرد با مقیاس کلان است. به بیان دقیق‌­تر عدم احساس اینکه تبعات و لوازم و فضای مقیاس کلان با مقیاس خرد چگونه است و مقیاس کلان چه نیازهایی را ایجاد می‌­کند. از بحث‌­هایی چون عام مجموعی و بحث قضایای حقیقیه و خطابات قانونیه می‌­توان جهت تفاهم با فقهای سنتی استفاده کرد. این عدم تصور اصلی‌­ترین مورد است و اگر بخواهد اصلاح شود چاره‌­اش قرار دادن آن فقیه و متفکر در موقعیت حس آن تبعات مقیاس کلان است. تا این تفاوت مقیاس را درک کند که فضای کلان چگونه مدیریت می‌­شود.

اصلی‌­ترین چالش در همه امور و علوم عدم تصور تفاوت مقیاس خرد با مقیاس کلان است. به بیان دقیق‌­تر عدم احساس اینکه تبعات و لوازم و فضای مقیاس کلان با مقیاس خرد چگونه است و مقیاس کلان چه نیازهایی را ایجاد می‌­کند.

راه کارها:

سرفصل‌­هایی که در سایت قدیم موسسه مطالعات راهبردی وجود دارد، نیازمندی‌­های پایه برای این دید فقه معاصر است (سرفصل‌­ها ملاحظه شود) از نمونه‌­های اولویت‌­دارش غیر از درک مقیاس کلان، دو مورد دیگر که اولویت است عرض می‌­کنم: یکی ایجاد دید و مهارت طراحی استراتژی‌­ها. این عطف به ماسبق است. استراتژی، فرایند بهینه در یک سیستم است و فقیه یک استراتژیست است. گزاره‌­های دین، گزاره‌­های راهبردی است. وقتی “علینا القاء الاصول و علیکم التفریع” را داریم این جنس هویت استراتژی که من یک قاعده دارم، این قاعده، کثراتی را دارد مدیریت می‌­کند. تا طلاب و اهل فقه ما استراتژی‌­ها را و اهمیتش را و طرز طراحیش را لمس نکنند -نکته مهمش این است- استظهار معنایی در آن مقیاس کلان از ادله را نخواهند داشت. یعنی معانی موجود در ادله که در مقیاس کلان فرایندی هستند، اینها را نمی‌­بینند.

مثلا روایت “اقنع تعز” قناعت کن؛ عزیز می‌­شوی. اگر درک راهبردی و استراتژیک از مفاهیم و معانی داشته باشیم و به دنبال فرایند حرکت کنیم قناعت تبدیل می‌­شود به بهینه‌­سازی مصرف و عزت تبدیل می‌­شود به برتری در محیط رقابت. مصرفت را بهینه کن، بهینه‌­سازی مصرف موجب برتری در رقابت می‌­شود که این یعنی راهبرد بهینه‌­سازی مصرف. اما چون ذهن فقیه عادت کرده دنبال فعل مکلف فردی بگردد و به دنبال دستورالعمل‌­های تعلق گرفته به افعال می‌­گردد. لوازم احکام وضعی آن را پیگیری می‌­کند و در نتیجه این معانی که وجود دارد دیده نمی‌­شود. این یک نکته.

تا دید روش‌­شناسانه در طلاب و اساتید فعال نشود این حرکت به ثمر نخواهد نشست مگر بعد از قرن‌­ها آزمون و خطا و انباشت اطلاعات که بالاخره یک کسی جمع‌­بندی کند.

نکته آخر بحث روش‌­شناسی است که تا دید روش‌­شناسانه در طلاب و اساتید فعال نشود این حرکت به ثمر نخواهد نشست مگر بعد از قرن‌­ها آزمون و خطا و انباشت اطلاعات که بالاخره یک کسی جمع‌­بندی کند. طلاب راجع به مکاسب ان قلت دارند که ما رشته تفسیر و… می‌­خواهیم بخوانیم. چرا مکاسب و کفایه و … بخوانیم. باید عرض کنم که مکاسب توضیح المسائل تجارت شیخ انصاری نیست. کتاب مکاسب روش‌­شناسی استنباط است. سوال امتحانی روز آخر کتاب مکاسب یک سوال است. روش استنباط شیخ انصاری را با ذکر دو مستند با ارجاع به کتاب بنویسید. چون بحث‌­های روش‌­شناسانه فعال نیست لذا عملیات اجتهاد به صورت ناخودآگاه انجام می‌­شود. نگاه بعضی از سروران که تلاش برای ضابطه‌­مندی می‌­کنند یک سری تصویرهای کلی از موضوع‌­شناسی و عرضه با آیات و روایات و جمع روایات است. در حالی که اجتهاد یک فرایند قدم به قدم دارای مراحل نهفته فراوانی است که اگر با روش‌­شناسی بررسی شود و اینها از ناخودآگاه به خودآگاه بیاید انضباط و دقیقی‌­سازی بیشتری پیدا خواهد کرد و بعد معلوم می‌­شود که کجاهاست که اگر مسیر را تغییر بدهیم می‌­توانیم از فضای خُرد به فضای کلان حرکت کنیم. نمونه این را در نوشته‌­ای تحت عنوان الگوریتم اجتهاد –الگوریتم معنیش مسیر قدم به قدم حل یک مساله است.- آورده‌­ام. تلاش کرده‌­ام در یک قسمت بحث موضوع‌­شناسی و دلیل‌­یابی و قرینه‌­یابی یا به صورت ریز به ریز به صورت قدم به قدم یا فکر می‌­کنم اگر این سه مورد حد‌­اقل آن مقیاس کلان، بحث حس استراتژی طراحی کردن و بحث روش‌­شناسی روی اینها کار بشود، بشود فتح بابی صورت بگیرد.

اجتهاد یک فرایند قدم به قدم دارای مراحل نهفته فراوانی است که اگر با روش‌­شناسی بررسی شود و اینها از ناخودآگاه به خودآگاه بیاید انضباط و دقیقی‌­سازی بیشتری پیدا خواهد کرد و بعد معلوم می‌­شود که کجاهاست که اگر مسیر را تغییر بدهیم می‌­توانیم از فضای خُرد به فضای کلان حرکت کنیم.

پاسخ دهید: