گفتوگویی کوتاه با آیتالله محمد شاهآبادی، فرزند آیتالله میرزا محمدعلی شاهآبادی
رهنامه: بفرمایید وجه تمایز کتاب «رشحاتالبحار» با کتابهای دیگر عرفانی در چیست؟
کتاب «رشحاتالبحار»، سه مسئله دارد؛ یکی مسئله اتحاد حقیقت ولایت مطلقه با علم به ذات باری تعالی؛دوم، صفات باری تعالی، از نظر صفات فعلیه با سلسله محمدیه (صلوات الله علیه) و سوم، رجعت عترت بر امت و رجعت امت بر عترت.
رهنامه: مرحوم آقای شاهآبادی، بحث رجعت را به شکل خاصی مطرح کردند؟
بله، مفصل بحث کردند. هم عرفانی بحث کردند و هم فلسفی. بعد مسئله فطریات است. ده فطرت است که همه جزییات آن را ذکر نکردند. فطریات دهگانه در کتاب «رشحاتالبحار» است.
رهنامه: لطفاً مقداری درباره فطرت عشقی که آقای شاهآبادی مطرح کردند، توضیح بدهید.
انسان بماهو انسان عاشق کمال و جمال صرف است. هر انسانی این گونه است؛ یعنی انسان بدون این عشق، انسان نیست و این عشق، اثبات میکند که در جهان هستی، کمال و جمال مطلق وجود دارد و آن معشوق کامل، موجود است و او ذات باری تعالی است.
رهنامه: آیا ابن عربی این مسئله را مطرح نکرده است؟
نه، ابن عربی به این شکل مطرح نکرده است. این شکل، مخصوص ایشان است. فطرت عاشقی مال ایشان است.
رهنامه: در میان عارفان معاصر، مرحوم آقای شاهآبادی به آثار ابن عربی تسلط ویژهای داشتند. شما این را قبول دارید؟
بله. البته.
رهنامه: پس چطور شده است که از ایشان اسمی نیست. ظاهراً کسانی چون مرحوم قاضی و علامه طباطبایی، اینقدر به آثار ابن عربی مسلط نبودند،ولی بیشتر از مرحوم آقای شاهآبادی مطرح هستند.
در بحثهای عرفانی ایشان، همه مطالب مطرح شده، ولی کتابها و آثار از بین رفته است.
رهنامه: چطور شده که این آثار از بین رفته است؟
تمام نوشتههای مرحوم والد، پیش آیتالله خمینی بود. پنجاه جلد کتاب پیش ایشان بود. وقتی ساواک کتابخانه ایشان را برد، همه کتابها ناپدید شد. کتابها خطی بود. گذاشته بودیم وقتی ایشان قدرت پیدا کرد، چاپ کند. نمیدانیم کجا بردند. امریکا بردند. انگلستان بردند. آتش زدند. دفنش کردند. در آن کتابها، همه این نکتههایی که شما میخواهید، هست. نظریات ابن عربی، همه آنجاست.
امام خميني در مورد آيتالله شاه آبادي فرمودند:
من در عمرم روحي به لطافت و ظرافت روح آقاي شاهآبادي نديدم. شيخ بزرگوار ما، حقاً حق حيات روحاني به اينجانب داشت که با دست و زبان از عهده شکرش بر نميآيم.
رهنامه: غیر از ناپدید شدن آثار که در شناخت نظریات عرفانی مرحوم شاهآبادی تأثیر گذاشته، ایشان فقیه بزرگی هم بودند. برخی که شاگرد فقه و اصول ایشان بودند، مثل میرزا هاشم آملی، ایشان را بیشتر در فقه و اصول ستایش میکردند. آیا این وجهه فقهی و اصولی، بر وجهه عرفانی آقای شاهآبادی، سایه نینداخته است؟
خصوصیات جداست. فلسفهشان از فقهشان جداست. عرفانشان از فقهشان جداست. کلامشان از فقهشان جداست. سیر تکاملیشان در معارف از فقهشان جداست. بله، فقیه برجستهای هم بودند،منتها در جای خود، در محل خود.
رهنامه: ایشان چون فقیه بزرگی بودند، چارچوب دین را بهتر میشناختند. آیا این تأثیری در کشفیات عرفانی ایشان داشته است؟
کشف و شهود، مال عالم طبیعت و احکام، مربوط به طبیعت است. احکام مربوط به بدن شماست. به معارف عقلیه ربطی ندارد. ما عقلیاتو قلبیاتی داریم. اعمال جوارحی، به فقه مربوط است. به عالم بالا ربطی ندارد، اما درصورتی که متخصص در فقه باشد، تأثیر دارد. ایشان در فقاهت فوقالعاده بودند، ولی بیشتر بحثهایشان عرفانی و فلسفی بود.