شما اینجا هستید: رهنامه پژوهش » آرشیو مجلات / ش 10 » آنها دست نیاز به سوی ما دراز کردند

گزارش سفر به روسيه در گفت‌و‌گوي رهنامه‌پژوهش با حجت‌الاسلام و المسلمين مهاجرنيا

رهنامه: درباره سفر اخيري که با چند تن از علما به روسيه داشتيد، خدمت شما رسيديم. سؤال اول ما درباره انگيزه و هدف شما از اين سفر است؟ همچنين از وضعيت آموزشي و پژوهشي روسيه، در زمينه علوم انساني و اسلامي گزارشي بدهيد و لطفاً به نوآوري‌هايي اشاره ‌کنيد که در زمينه‌هاي علمي و آموزشي و پژوهشي داشتند.

ما در سال گذشته سفرهايي را طراحي کرديم که داراي برنامه‌هاي هدفمند، منظم، و شامل همکاري‌هايي بود که از طريق برخي نهادهاي متولي، مانند معاونت بين‌الملل حوزه، سازمان ارتباطات و بعضي از نهادهاي ديگر طراحي شد. ما حدود هفت گروه علمي را به کشورهاي مختلف اعزام کرديم. ما چندين هدف را دنبال مي‌کرديم. در حقيقت دنبال آشنايي با برخي کشورها يا فرهنگ‌ها يا حوزه‌ها يا بعضي از مناطق دنيا بوديم. اين آشنايي براي انجمن‌ها امر لازمي است، به خاطر اينکه يکي از مخاطبان و حوزه‌هاي فعاليت ما، مراکز علمي است که در بعضي از کشورها وجود دارد. از اين رو، جزو برنامه‌هايمان است که با بعضي از اين مراکز ارتباط برقرار بکنيم. بنابراين، انجام چنين سفرهايي، کاري لازم و ضروري است. آشنايي با بعضي از اين مراکز علمي و دانشگاهي و حوزوي، برخي نحله‌هاي فکري، بعضي از اديان و مذاهب، جزو مواردي است که ما با هدف آشنايي با آنها برنامه‌ريزي، و اين سفرها را براي زمينه‌سازي براي تعامل بيشتر طراحي کرديم.

لزوماً در آن کشورها، شخصيت يا مرکز خاصي هدف نبود، اما آشنايي با آن منطقه براي اين بود که براي برخي فعاليت‌هايي که مي‌توانيم در آينده طرح‌ريزي شود، زمينه‌سازي بکنيم.

ظاهراً يک بار خدمت شما درباره سفر مالزي توضيحاتي دادم. ما يک سفرهايي به لبنان، سوريه، مالزي و چند سفر به سريلانکا، روسيه، گرجستان، بوسني، ترکيه و برخي کشورهاي اروپايي داشتيم که با همين اهداف انجام شده است، اما درباره روسيه. ببينيد روسيه و همچنين کشورهاي آسياي ميانه، براي ما چند ويژگي دارد. يکي از ويژگي‌هاي اين مناطق اين است که اين‌ها کشورهاي شرقي هستند. روسيه يک بخشش اروپايي است که از نظر فرهنگي، نزديکي‌ها و مشابهت‌هايي با ما دارند که شناخت اين مشابهت‌ها براي ما لازم بود.

روسيه کشوري است که بعد از فروپاشي، به ساختار نويني در نظام بين‌الملل دست يافت و لازم بود ما از نزديک با ساختار تصميم‌گيري در روسيه، ساختار فرهنگي و علمي روسيه و شخصيت‌ها و جايگاه مسلمانان روسيه آشنا بشويم. اين ‌موارد جزو مسائل بسيار اساسي براي ما به شمار مي‌آمد. از اين رو، در اين سفر، دنبال آشنا شدن بوديم. لزوماً دنبال کار يا همايش يا برنامه خاصي نبوديم، اگرچه از قبل با سفير و رايزن فرهنگي ارتباط داشتيم که بالاخره از اين سفر حداکثر استفاده را بکنيم.

ما در برخي دانشگاه‌هاي روسيه، همايش آينده اسلام و همايش فلسفه اسلام و چشم‌انداز آينده را داشتيم، اما در عين حال عمده هدف ما اين بود که فقط آشنا بشويم. بنابراين، يکي از برنامه‌ها اين بود که حداکثر استفاده را در آشنايي از جايگاه جديد روسيه، از نظر داخلي و از نظر نظام بين‌الملل داشته باشيم.

نکته بعدي، آشنايي با مراکز اسلامي در روسيه بود. مي‌خواستيم با چگونگي ارتباط اين مراکز اسلامي با ساختار سياسي و فرهنگي روسيه، آشنا شويم. نکته ديگري که در حقيقت جزو برنامه ما بود، آشنايي با فرهنگ مردم روسيه بود. از اين رو، تأکيد داشتيم که بين مردم روسيه باشيم؛ برخلاف سفر مالزي که هدفمان آشنايي با مراکز علمي بود. در مالزي، روزانه با چند مرکز اسلامي ارتباط برقرار مي‌کرديم، ولي در سفر روسيه، بخش زيادي از وقت‌مان صرف آشنايي با فرهنگ روسيه شد، چون موقعيت روسيه اين آشنايي را مي‌طلبيد. از اين رو، بيشتر در کتاب‌خانه‌ها، کليساها و کنيسه‌هاي روسيه حضور يافتيم.

آن‌ها شهري به نام سرگئي پاساد دارند، شهري مذهبي، در هفتاد کيلومتري مسکو. دوستان ايراني مقيم مسکو به آن شهر مي‌گفتند قمِ روسيه يا واتيکانِ روسيه. شهري کاملاً مذهبي است که تقريباً همه شهروندان شهر، روحانيان کليسا هستند. موجوديت اين شهر به خاطر کليساست، به خاطر مذهبي بودنش. از اين رو، مردم آنجا مذهبي هستند. ما ديدار مفصلي از اين کليسا داشتيم و در تمام برنامه‌ها و مراسم آن‌ها‌ شرکت کرديم. همچنين به کنيسه يهوديان در سنت پطرزبورگ رفتيم. معابد يهودي در سنت پطرزبورگ فعال هستند. آنجا رفتيم و با رهبران يهودي نشستيم و حتي در مراسم عبادي آنان نيز شرکت کرديم. بعد از مراسم، شخصيت‌هايشان درباره وضعيت عبادي و سياسي روسيه توضيحاتي دادند و از ارتباطشان با دولت، منافع سياسي و رابطه‌شان با ايران و اسراييل و شناختشان از اسلام گفتند. اين نشست و برخاست‌ها براي ما لازم بود. اولاً خودمان شناخت پيدا بکنيم، ثانياً مي‌بينيم آن‌ها نسبت به ما چه تلقي و ديدگاهي دارند. لذا اين هم يکي از اهداف ما بود که با نهادهاي مردمي، مثل محافل مذهبي و عبادتگاه‌ها ارتباط برقرار کنيم.

ما به مساجد مسلمانان هم رفتيم. ظاهراً در سنت پطرزبورگ دو مسجد بود. يکي از مسجدها بزرگ بود. در مسجد با مسلمانان نشستيم و صحبت کرديم و درباره تلقيات و نحوه آشنايي‌ و برنامه مذهبي‌ و مسائل مختلف آن‌ها، و نحله‌ها و فرقه‌ها و موردهاي ديگر آشنايي پيدا کرديم.

به شهرهايي که موفق نشديم برويم، از طريق رايزني و برخي مراکز اسلامي در روسيه، مثل مرکزي که وابسته به جامعه‌المصطفي است، اطلاعاتي به دست آورديم. در مسجد ايرانيان مقيم مسکو با ايرانيان مقيم روسيه، جلسه مفصلي داشتيم.

رهنامه: گفتيد بيشتر مي‌خواستيد با مردم روسيه آشنا بشويد. مردم مالزي و روسيه چه تفاوت‌هايي با هم داشتند؟

در مالزي ارتباط ما با مردم معمولي بود و بيشتر به مراکز دانشگاهي رفتيم. لذا با برنامه‌ پيش مي‌رفتيم. مالزي کشوري اسلامي است. از اين رو، يک مقداري برقراري ارتباط راحت‌تر بود و اينکه لازم بود قدري از نزديک با مراکز مالزي آشنا بشويم. بالاخره بيشتر مردم مالزي مسلمان هستند و حکومتشان بر اساس مقررات اسلامي است. تقريباً اطلاعات خوبي از مالزي داشتيم، اما روسيه کشوري ارتدوکس است که بعد از سال 1991 که شوروي از هم پاشيد، روسيه جديد به وجود آمد. از اين رو، اطلاعات ما از وضعيت دروني روسيه جديد کم بود.

برنامه ديگر ما اين بود که مي‌خواستيم با دستاوردهاي روسيه جديد هم آشنا بشويم. لذا برنامه‌هاي مختلفي گذاشتيم. مثلاً وقتي هماهنگ شد که از مسکو تا سنت پطرزبورگ برويم، با قطار رفتيم تا با رفتار و کردار و نظم‌ مردم روسيه بيشتر آشنا شويم. اين آشنايي براي ما مهم بود.

تکنولوژي روسيه براي ما جذاب بود. ما حتي به بازارها و خيابان‌هاي آنجا مي‌رفتيم تا با رفتار مردم روسيه و با اقليت‌هاي قومي آنجا که نژادهاي مختلفي هستند، بيشتر آشنا شويم. بحمدالله با اينکه سفر کوتاهي داشتيم، ولي فکر مي‌کنم در رسيدن به اهداف‌مان موفق شديم.

تقريباً در روسيه انقلاب اتفاق افتاد. حتي مي‌شود گفت بالاتر از انقلاب، يعني نظام هفتاد ساله‌اي فرو پاشيد و نظام جديدي طراحي شد. از بيرون که نگاه مي‌کنيم، فکر مي‌کنيم اين‌ها تمام آثار و نشانه‌هاي نظام قبلي را از بين بردند و هيچ اثري از آن نگذاشتند، ولي وقتي شما به روسيه مي‌رويد، چيزهايي مي‌بينيد که خيلي جالب و آموزنده است.

آشنایی با بعضی از این مراکز علمی و دانشگاهی و حوزوی، برخی نحله های فکری، بعضی از ادیان و مذاهب، جزو مواردی است که ما با هدف آشنایی با آنها برنامه ریزی، و این سفرها را برای زمینه سازی برای تعامل بیشتر طراحی کردیم.

جلوي کاخ کرملين، حتي در خود کاخ، جنازه موميايي شده لنين هست. هنوز تنديس استالين وجود دارد. آدم فکر مي‌کند بعد از فروپاشي نظام هفتاد ساله کمونيستي، قبرستان کمونيست‌ها را با خاک يکسان کردند، چون کمونيست و ملحد بودند، قبر ندارند، ولي شخصيت‌هايي مثل خروشچف و يلتسين، و مخترعان بزرگ روس ـ کسي که سيستم موشکي شوروي سابق را اختراع کرد، کساني که اختراعات بزرگ را در روسيه داشتند ـ  صاحب تنديس‌هاي سنگي بزرگ و حجيم هستند. در روسيه موجود، هيچ کس استالين را قبول ندارد. بسياري با شخصيت‌ها و رهبران شوروي سابق مشکل دارند، اما تنديس‌هاي آنان را از بين نبردند.

جمله‌اي از يلتسين نقل مي‌کردند که معروف بود. مي‌گفتند او گفته، اين‌ تنديس‌ها بخشي از تاريخ ما هستند. ما تاريخ گذشته را نمي‌توانيم انکار بکنيم. ما نمي‌پسنديم، ولي يک اتفاقي افتاده و اين اتفاق وجود داشته است. ما تاريخ را نمي‌توانيم پاک بکنيم. تعبيرش اين بود که ملتي که تاريخش را فراموش بکند، احمق است. از آن طرف ملتي هم که بخواهد به تاريخ برگردد، آن هم احمق است. مي‌گفتند تاريخ گذشته‌مان را حفظ مي‌کنيم. ما فراز و فرودهاي مختلفي در تاريخ داشتيم. همواره در يک دوراني با همسايه‌ها و کشورهاي مختلف در جنگ بوديم. در دوراني الحاد حاکم بوده. اين‌ها واقعيت‌هايي است که داشتيم. ما نمي‌خواهيم به گذشته برگرديم، اما تاريخ را حفظ مي‌کنيم. اين نکته جالبي براي ما بود.

وقتي در سنت پطرزبورگ و مسکو قدم مي‌زنيد، مي‌بينيد هيچ کدام از ساختمان‌ها جديد نيستند. به ندرت ساختمان جديد دارند. ساختمان‌هاي دويست سال پيش را خراب نکردند، بلکه ترميم کردند. از اين رو، اين دو شهر، شهرهاي هنري به شمار مي‌آيند. مخصوصاً آدم در سنت پطرزبورگ حس مي‌کند وارد نمايشگاه هنر معماري شده است.

روسيه از نظر فرهنگي، کشور خاصي است. همان طور که ما هم کشور خاصي داريم. در هتل بين‌المللي که بسياري از امريکاييان و غربي‌ها در آن هتل حضور دارند، هيچ کس زبان انگليسي بلد نبود. انگليسي زبان بين‌المللي است. ما انگليسي با مسئولان هتل حرف مي‌زديم، ولي آن‌ها نمي‌فهميدند. پرسيديم چه‌طور زبان بين‌المللي بلد نيستيد؟ اين مورد شايد يکي از ويژگي‌هاي مثبت يا منفي باشد. مردم روسيه در دوره شوروي سابق، تعصب فرهنگي داشتند. اين‌ها هيچ وقت نگذاشتند زبان غير روسي در مراکزشان آموزش داده شود. مراکز خصوصي هم وجود نداشت که انگليسي آموزش بدهد.

رهنامه: الان هم وضع به همين صورت است؟

الان فراگيري زبان انگليسي آزاد است. روس‌ها خودشان را بالا مي‌بينند. مي‌گويند آن‌ها زبان ما را ياد بگيرند. چرا ما برويم زبان آن‌ها را ياد بگيريم. به سختي بعضي از واژه‌ها را که با زبان انگليسي مشترک بود، با اشاره و ايما مي‌توانستيم بفهمانيم. اگر مترجم نداشتيم، نمي‌توانستيم منظورمان را برسانيم. اين قابل تأمل است که ملتي روي فرهنگش به جهات مختلف، تعصب داشته باشد.

ويژگي ديگر مردم روسيه بود، عاطفي ‌بودن آن‌هاست. ملت روسيه برخلاف ديگر کشورهاي اروپايي و غربي، ملتي احساسي، عاطفي و مهربان هستند. وقتي به کليساها مي‌رفتيم، خانم‌هاي روسي را مي‌ديديم که ادب را رعايت، و در ورودي‌ کليسا، روسري سرشان مي‌کردند. مردم در مراسم عبادي، گريه مي‌کنند. وقتي توسل پيدا مي‌کنند، آن روح معنوي و مذهبي را مي‌يافتند و واقعاً اشک مي‌ريختند. ما از برخي، از جمله رايزن فرهنگي شنيديم ـ که ايشان هم تجربه‌هاي خوبي داشت ـ که در کل دنياي مسيحيت، مردم روسيه بي‌نظيرند. اين در حالي است که مراسم عبادي در اروپا اين گونه نيست. يک‌سري آداب خشک و سرد و مناسک بي‌روح دارند. اين‌ها قرابت‌هاي فرهنگي است که ما با روسيه داريم و از اين  قرابت‌ها مي‌شود استفاده کرد.

نکته فرهنگي ديگر اين است که مردم روسيه از نظر فرهنگي، تعصب و واگرايي‌شان نسبت به فرهنگ‌هاي ديگر کم است. اگر شما آنجا برويد و اسلام را مطرح بکنيد، اين گونه نيست که  گوش نکنند و برايشان سخت باشد. راحت تحمل مي‌کنند و گوش مي‌دهند و اتفاقاً اين حرف‌ها هم اثرگذار است. بسياري اعتقادشان بر اين است که اگر ما از نظر فرهنگي در روسيه کار بکنيم، روسيه از نظر جمعيت مي‌تواند دومين کشور اسلامي بشود.

روسيه زمينه بسيار خوبي براي پذيرش اسلام دارد. ما دانشجويي در دانشگاه بزرگ مسکو داريم که با اينکه رشته‌ ايشان، فني است، اما مي‌گفت پنجاه نفر از دوستانش را به اسلام و تشيع دعوت کرده است که آن‌ها نيز شيعه شده‌اند. او از ما دعوت کرد که برايشان صحبت کنيم. خيلي جالب است، دانشجويي که مسلمان است و دوستانش، مسيحي و ارتدوکس هستند و در دانشگاه غريبه‌اي به سر مي‌برد، پنجاه نفر را مسلمان کند. او مي‌گفت زمينه فراوان است. به خاطر سرخوردگي‌هاي تاريخي، به دليل فشارهاي هفتاد ساله کمونيست‌ها و رهايي موجود، از نظر فرهنگي اين ملت تشنه است و دنبال معنويت مي‌گردد. حالا عده‌اي معنويت را در کليساها پيدا مي‌کنند، ولي بسياري از مردم دنبال ايدئال‌ها مي‌گردند. خب غربي‌ها به شدت در روسيه کار مي‌کنند و از نظر فرهنگي، نوعي تهاجم گسترده‌ در روسيه ديده مي‌شود. غربي‌ها به سمت روسيه هجوم آوردند و با همه مقاومتي که روس‌ها دارند، غربي‌ها در يک جاهايي هم موفق شدند.

با وجود کنترل سيستم پوششي از طرف دولت در کمرگ‌، ولي آدم حس مي‌کند کاملاً قيافه‌ها و لباس‌ها غربي شده است. در دوران کمونيسم، با اينکه آن‌ها ملحد و بي‌دين بودند، ولي نوع پوشش و حجاب شرقي در روسيه حاکم بود. بي‌بند و باري نبود. با وجود اينکه هيچ اعتقادي به خدا و دين هم نبود، ولي در عين حال پوشش‌ها شرقي بود، ولي الان نوعي تهاجم فرهنگي در حوزه پوشش لباس رخ داده است. آدم در حوزه‌هاي ديگر هم مي‌تواند از نظر فرهنگي ببيند که غربي‌ها خيلي کار مي‌کنند، اما در عين حال هنوز روسيه مستعد حضور فرهنگي است، مخصوصاً نسبت به اسلام.

ما به بعضي از مراکز که مي‌رفتيم، روس‌ها تصريح مي‌کردند که اسلام و ايران را دوست دارند. وقتي مي‌گفتيم که آيت‌الله خميني، تعظيم و احترامي خاصي داشتند. مي‌خواستند به ما نشان بدهند که شما را مي‌شناسيم و با مفاهيمي مانند ضد استکباري و غربي، ضد امپرياليستي، آشنا هستيم. اين‌ها کاملاً با نظريات ما آشنا بودند. اين در حقيقت نشان مي‌دهد که آنجا زمينه‌هايي وجود دارد. وقتي راجع به اسلام توضيح مي‌داديم، کاملاً استقبال مي‌کردند. از افراطي‌گري شديداً متنفر بودند. با موضوعاتي مثل القاعده ـ چون شوروي سابق در افغانستان بود ـ و وهابيت و عربستان، آشنا بودند و مي‌گفتند از اين نوع فرهنگ متنفريم.

ما به دانشگاه اسلامي مسکو رفتيم. اين‌ها مذهب شافعي دارند. در دانشگاه اسلامي مسکو با رؤسا و استادان دانشگاه که همه جمع بودند، جلسه مفصلي داشتيم. اين‌ها از نظر مذهبي اعلام مي‌کردند که شديداً از فرهنگ و آداب و رسوم ايراني استقبال مي‌کنند. حتي از نظر مذهبي با اينکه ما با فرقه شافعي قرابت داريم، لذا اين‌ها مي‌گفتند ما به هيچ وجه به سمت عربستان آمادگي نداريم برويم. وهابي‌ها را نمي‌توانيم راه بدهيم. اين‌ها اظهار مي‌کردند که چرا ايران در روسيه کار نمي‌کند؟ دانشگاه و مراکز علمي بزنيد و مراکز پژوهشي و آموزشي و تحقيقاتي داشته باشيد. روسيه آزاد است و امکانات مي‌دهد.

نکته‌اي که باز جالب بود اين است که دولت روسيه به همه مراکزي که ولو از بيرون مي‌آيند، سوبسيد خوبي مي‌دهد. يک رديف بودجه‌اي هست که به مراکز فرهنگي و انتشاراتي و چاپ‌خانه‌ها و مراکز دانشگاهي مي‌دهد. همچنين راحت مجوز مي‌دهند و کمک‌هاي سالانه‌اي به اين‌ مراکز مي‌کنند. دوستان ما که در روسيه مرکز داشتند، مي‌گفتند عمده بودجه‌شان را دولت مي‌دهد. اين‌ها کارهاي فرهنگي ـ اسلامي ما را توزيع مي‌کنند، اما بودجه‌شان را دولت مي‌دهد. تلقي آن‌ها کار فرهنگي است و مي‌گويند کار فرهنگي باعث رشد آنجا مي‌شود. فرق نمي‌کند اسلامي باشد، مسيحي باشد يا يهودي. آن‌ها از شيعيان و ايراني‌ها‌ استقبال مي‌کردند. رييس دانشگاه اسلامي آنجا مي‌گفت که ما نسبت به تشيع راحت‌تر هستيم و مي‌توانيم با آن‌ها کار بکنيم. حتي به سمت ما دست نياز دراز کردند که شما متون درسي دانشگاه ما را بنويسيد. مي‌گفتند شديداً دچار فقر متني هستيم. دروس متعدد اسلامي دارند، اما متن اسلامي ندارند. مي‌گفتند کسي را نداريم که متون را براي ما تدوين بکنند. از طرف انجمن‌ها بحث کرديم که آمادگي دارند که به شما سرويس بدهند و  اين متون را براي شما تهيه کنند.

رهنامه: اگر ممکن است، به بحث مراکز علمي ـ آموزشي آنجا هم بپردازيد؟

ما به چند دانشگاه آنجا رفتيم. در يکي از دانشگاه‌ها، از طرف رايزني فرهنگي ايران، همايشي تحت عنوان اسلام و فلسفه آموزشي در قرن بيست و يکم، برگزار شده بود. در آن همايش استادان بزرگي از روسيه بودند. معمولاً استادان آنجا از جمهوري‌هاي مختلف هستند. از تاتارستان که اکثراً مسلمان هستند؛ از تاجيکستان، آذربايجان. اين‌ها يک جوري مي‌خواستند بفهمانند که ما مسلمان هستيم. بحث‌هاي قشنگي در همايش داشتيم و مجموعه هيئت ما هم تبيين خوبي داشت. آن‌ها سؤالات مختلفي داشتند که پاسخ داده شد.

دانشگاهي اقتصادي به اسم «مالي» بود. آشنايي خوبي با مراکزشان داشتيم. چند دانشگاه ديگر هم بود که مي‌خواستيم با نحوه کار پژوهشي و علمي آنجا هم آشنا بشويم. از اين رو، با مراکز علمي ـ آموزشي روسيه ارتباطات زيادي داشتيم.

در کل دنیای مسیحیت، مردم روسیه بی نظیرند. این در حالی است که مراسم عبادی در اروپا این گونه نیست و یک سری آداب خشک و سرد و مناسک بی روح دارند. این ها قرابت های فرهنگی است که ما با روسیه داریم و از این قرابت ها می شود استفاده کرد.

ما در روسيه جامعه‌المصطفي داريم که جناب آقاي سلکي نمايندگي دارد. جلسه مفصلي خدمت ايشان بوديم و کارهايشان را توضيح دادند. مرکزي اسلامي هم داريم که برادر آقاي هادوي تهراني،‌ مسئولش است. کارهاي خوبي انجام مي‌دهند. بسياري از آثار را به زبان روسي ترجمه کردند. به رايزني فرهنگي هم رفتيم. خوش‌بختانه رايزن ما روحاني است؛ حاج آقاي ابراهيمي. ايشان سال‌ها در وزارت خارجه و بسياري از کشورهاي آسياي ميانه حضور داشته است و تجربيات خوبي هم دارند. به نظرم يکي از موفق‌ترين رايزني‌هاي ما در روسيه است. ايشان بسيار پرکار است و از اين جمهوري به جمهوري ديگري، در سفر است. با اينکه محل کارش در مسکو است، ولي به جاهاي مختلفي رفت و آمد دارد. خوب کار مي‌کند و آدم منطقي و معتدلي است و راحت با شخصيت‌هاي روسي مسلمان و غيرمسلمان ارتباط برقرار مي‌کند. همه هم ايشان را دوست دارند.

ما به سفارت ايران هم رفتيم. آدم در آنجا حس مي‌کرد که کاملاً دوستان ما برنامه دارند و فعاليت‌هايشان را خوب تنظيم کردند.

رهنامه: حوزه چه برنامه‌اي در زمينه برقراري رابطه با روسيه مي‌تواند داشته باشد؟

يکي از اهداف ما اين بود که با روسيه آشنا بشويم و اين نحوه آشنايي را منتقل بکنيم و به حوزويان بفهمانيم که دنيا را بايد ببينيم. ايران، همه دنيا نيست. ايران يک نقطه در دنياست. بايد دنيا و فرهنگ‌ها و آداب و رسوم و ملل و اديان و نوع تعاملات را از نظر سياسي و فرهنگي و اقتصادي ببينيم. تا زماني که با دنيا آشنا نشويم، هر نوع برنامه‌ريزي بيرون از مرزهاي ايران، در خلأ و غير قابل اجرا و غير قابل عمل خواهد بود. بايد بزرگان ما سفر کنند و با دنيا آشنا شوند. بايد بروند دنيا را ببينند. يک بار ما به مراکز پيشنهاد داديم که آمادگي داريم زمينه‌اي فراهم بکنيم تا بزرگان ما آشنا بشوند و در خيابان‌هاي کشورهاي ديگر بگردند و ببينند مردم آنجا چه‌طور فکر مي‌کنند.

همچنين ما رسالت و مأموريت داريم، اين هدايتي که در اختيار ماست، اين توفيقي که خدا به ما داده، به ملل ديگر تقديم بکنيم. تا با ملل ديگر آشنا نشويم، چگونه مي‌توانيم کار بکنيم؟ بعد از سفر روسيه، پيشنهاد شد مراجع بزرگوار را به کشورهاي ديگر بفرستيم. بعد از ما آيت‌الله نوري همداني، سفري به روسيه داشت که سفر موفقيت‌آميزي بود. ايشان با رهبران مسلمان روسيه ديدارهايي داشتند که استقبال خوبي هم شد. واقعاً نياز است که حوزه برنامه‌ريزي بکند و شعبه‌اي در روسيه داشته باشد. در اين زمينه روس‌ها مشکلي ندارند. اگر منطقي رفتار بکنيم، مجوز و امکانات مي‌دهند و کمک مي‌کنند که کار فرهنگي انجام بدهيم. آن‌ها گفتند که خودتان اين کار را بکنيد. اين پيشنهاد را در حوزه مطرح کرديم. در گزارش‌هايي که بعد از سفر داشتيم، به معاونت حوزه گفتيم و در مصاحبه‌ها هم مطرح کرديم که بزرگان به آنجا بروند. به صورت منطقي آنجا برويم و مراکز علمي، آموزشي و پژوهشي درست بکنيم. همان طور که وهابيت آنجا فعاليت مي‌کند. بايد کار کرد و برنامه‌ريزي داشت. فکر مي‌کنم زمينه‌اش آماده است که حوزه حضور بيشتري داشته باشد. آن‌ها شديداً به مبلّغ نياز دارند.

مي‌گفتند در مسکو، يک ميليون مسلمان هست و دويست هزار شيعه، ساکن مسکو هستند. اين‌ها شديداً از مبلغان مذهبي استقبال مي‌کنند. در روسيه تعصب وجود ندارد که بگويند اين شيعه است يا سني. اگر روحاني به عنوان مسلمان و مبلّغ دين برود، استقبال مي‌کنند.

فارغ از مسکو و سنت پطرزبورگ که دو شهر اصلي روسيه هستند، مسلمانان در بسياري از مناطق ديگر، مثل تاتارستان و جمهوري چچن اينگوش و بعضي جمهوري‌هاي خودمختار اطراف روسيه هم حضور دارند. در يکي از جمهوري‌هاي اطراف روسيه، مسجدي به نام آيت‌الله خامنه‌اي بود. رايزني به ما گزارش داد که اين مسجد به اسم آيت‌الله خامنه‌اي است و سال‌ها کار کرده است.

مسلمان‌هاي روسيه دچار فقر فرهنگي هستند. اين‌ها هفتاد سال تحت سلطه الحاد کمونيستي بودند. اين‌ها نيازمند اوليات هستند. الان زندگي ديني اين‌ها، مبتني بر اولياتي است. بسياري از آموزه‌هاي ديني به اين‌ها منتقل نشده است. آن‌ها روحاني کم دارند و نيازمندند که بالاخره علما ورود پيدا بکنند، مخصوصاً حوزه يک فکري بکند و از آنجا يک ارزيابي داشته باشد و اطلاعاتي کسب کند تا بر اساس آن اطلاعات، حضور پيدا بکنيم. از طرفي رقباي فرهنگي ما چون وهابي هستند و بد عمل کردند، مثلاً در ترورهاي چچن، از اين رو، چهره بدي از خودشان نشان دادند و نه دولت روسيه و نه مسلمان‌هاي آنجا و نه مراکز فرهنگي، از وهابي‌ها استقبال نمي‌کنند، اما نسبت به ايران خوشبين هستند.

رهنامه: در مقابل ما چه استفاده‌هايي مي‌توانيم بکنيم؟

روسيه دانشگاه‌هاي پيشرفته‌اي در زمينه‌هاي مختلفي دارد. روسيه در زمينه فني يکي از کشورهاي پيشرفته است. در رشته‌هاي مدرن امروزي نيز، دانشگاه‌هاي روسيه فوق‌العاده پيشرفته هستند. در امور تکنولوژي نظامي و مسائل هسته‌اي، روسيه کشوري توان‌مند به شمار مي‌آيد. البته درست است که روسيه از نظر ساختار سياسي، متلاشي و دوباره بازسازي شده است، ولي روسيه در بسياري از موارد، پا به پاي کشورهاي صدر جهان است. از اين رو، از مراکز علمي آنجا مي‌توانيم استفاده بکنيم. کار فرهنگي در دانشگاه به دور از تعصب است. کار فرهنگي مي‌شود انجام داد. الان دانشجويان بسياري در روسيه داريم. براي نمونه، رييس دانشگاه اسلامي مسکو،  از حضور ما استقبال ‌کرد. جالب است که وقتي ما به روسيه رفتيم، همزمان با برگزاري همايش بيداري اسلامي بود. آن‌ها مي‌گفتند همه آماده شديم بياييم ايران، براي بيداري اسلامي. وقتي مي‌خواستيم به ايران بياييم، مثل اين بود که مي‌خواهيم به مکه برويم. شب و روز نداشتيم. مي‌خواستيم هر چه زودتر به ايران بياييم و رهبر ايران را ببينيم. مي‌گفتند قبلاً زياد به ايران آمده بوديم. وقتي ايران مي‌آييم، حس مي‌کنيم در وطن اصلي‌مان هستيم. مي‌گفت سفير ايران در اينجا دعوت‌نامه‌اي براي رييس دانشگاه آورده است. رييس دانشگاه گفته که من اين طوري نمي‌آيم. چه‌طور اين همه استاد مشتاق را رها بکنم؟ يا تعداد سهميه بيشتري بدهيد يا اينکه من نمي‌آيم. اين نشانه عشق و علاقه است. آمال و آرزوهاي آن‌ها در اين خاک است. کاري نکنيم اين‌ها سرخورده بشوند و به خاطر بعضي از مشکلات به سمت وهابيت بروند و دچار افراط‌گرايي بشوند. با سفري يک هفته‌اي، نمي‌شود به طور کامل با ملتي آشنا شد. البته سعي کردم از منظر مثبت همه قضايا را ببينم.

روسيه کاستي‌ها و جنبه‌هاي مثبت بسياري دارد. بسياري از نعمت‌هاي خدادادي روسيه، فوق‌العاده است. الان زمينه فراهم است و فرهنگ‌هاي مختلفي ورود پيدا کردند. معمولاً غربي‌ها بيشتر از ما کار مي‌کنند. لذا اگر دير بجنبيم، غربي‌ها آنجا مي‌آيند و روسيه، غربي محض خواهد شد. فرهنگ غربي دارد شديداً در روسيه نفوذ مي‌کند.

پاسخ دهید: