شما اینجا هستید: رهنامه پژوهش » آرشیو مجلات / ش 10 » در حوزه اساس سنتی ما بر پایه فکر کردن است
در حوزه اساس سنتی ما بر پایه فکر کردن است | محمدعلی معصومی
516 بازدید

 

تفکر محوری از منظر رهبر معظم انقلاب

بسيار ظريف و دقيق

تعليم، كارى بسيار ظريف و دقيق است. تعليم فقط اين نيست كه ما مجموعه‌اى از معلومات را در كاغذ بگذاريم و به دانش‌آموز بدهيم و بگوييم بخوان؛ بعد هم برهه‌اى از سال را معيّن كنيم تا بيايند امتحان دهند؛ اين، تعليم حقيقى نيست. تعليم بايد طورى باشد كه ذهن را بسازد، مغز را فعّال كند.1

برف انبار كردن

بايد به طور جدى درس بخوانيد – همان توصيه‏اى كه من هميشه به جوان‌هاى طلبه مى‏كنم – علومى را كه امروز در اختيار حوزه‏هاى علميه است، فرا بگيريد و از بن دندان خودتان را به سطح تحقيق برسانيد. انسان با سرهم بندى، محقق نمى‏شود. با برف انبار كردن، انسان فقيه و فيلسوف نمى شود. بايد محكم، خشت خشت اين پايه را روى هم بچينيد و برويد تا به آن اوج برسيد.2

محورِ تلاش

به ما گلستان درس مي‏دادند. بعضى از عبارات و اشعار گلستان را بنده از آن‌وقت به ياد دارم. آن‌وقت كه ما گلستان را مي‌خوانديم، معنايش را نمي‏فهميديم؛ بعدها يواش يواش در طول زمان، معناى آن اشعار و آن جملات را فهميديم. اين خوب است. انسان يك چيزهائى را ممكن است درست نفهمد، لكن اين محفوظات براى فعاليت ذهن زمينه درست مي‌كند. محفوظات خوب است؛ اما حفظ‏محورى بد است، كه محورِ تلاش، عبارت باشد از حفظ. محورِ تلاش بايد عبارت باشد از فكر، ولو با حفظ هم همراه باشد.3

اساس سنتى ما

در حوزه، اساس سنتى ما بر پايه‌ى فكر كردن است. طلبه درس را كه مي‌خواند، اولاً قبلاً پيش‌مطالعه مي‌كند، ذهنش را آماده مي‌كند تا از استاد حرف نو بشنود. بعد از درس، آن درس را با يك زميلى، رفيقى مباحثه مي‌كند؛ يك بار به او درس مي‌گويد، يك بار او به انسان درس مي‌گويد؛ لذا در ذهن جايگزين مي‌شود. در بعضى از حوزه‌ها مثل نجف، تقرير درس استاد معمول بود – در قم كمتر وجود داشت يا نداشت و خيلى بندرت بود – طلبه‌ى فاضلى بعد از درس استاد مى‌نشست، همان درسى را كه استاد گفته بود، براى بعضى از طلابى كه احتياج داشتند، دوباره مي‌گفت. ببينيد اين كار چقدر در عمق بخشيدن به علم و سواد و معلومات محصل و طالب علم تأثير مي گذارد. اين سنت‌ها را نبايد از دست داد؛ اينها حيف است.

لوازم علمي بودن

از لوازم علمي بودن حوزه، اين است که آموزش در حوزه بايد با تفکر، تکرار و تحقيق همراه باشد. اين هم از همان مواردي است که نظام آموزشي جديد و وارداتي از اروپا فاقد آن است؛ بر مبناي حفظ است. ما نبايد به اين سمت بغلتيم. هر برنامه اي که ما را به اين سمت بغلطاند، برنامه نادرستي است. توي برنامه ريزي هاي خودمان نگاه کنيم ببينيم چه چيزي طلبه را به سمت حفظ گرايي مي‌راند و از تفکر و تحقيق و مطالعه باز مي‌دارد؟

حفظ گرايي درست نيست، مفيد نيست… يکي از خصوصيات حوزه علميه ما فکرکردن است. طلبه را بايد از اول درس خواندن وادار کرد به اينکه فکر کند. معروف بود مي‌گفتند اينکه گفته‌اند «بدان ايدک الله» چرا گفت بدان؛ نگفت بخوان؟ منظور اين است که اولاً حس سوال پردازي را در طلبه زنده کند، بعد هم به او تفهيم کند که خواندن مراد نيست؛ دانستن مراد است. اين بايستي براي برنامه ريزان ما واقعا بصورت يک دستور العمل باشد.5

در زمينه تحصيل علم، فقط هم به آموزش محض اکتفاء نکنيم، توليد کنيم، اجتهاد کنيم. طلبه از اول ياد بگيرد به اينکه وقتى چيزى را مي‌شنود ولو در درس، استدلال او را مطالبه کند؛ آن استدلال را به ذهن خود تحويل بدهد؛ آن را تحليل کند. اين همان چيزى است که در درسهاى طلبگى ما از اول، بنيان‌گذارى شده.6

 

پي‌نوشت‌ها:

1ـ ديدار جمعى از مديران و مسؤولان وزارت آموزش و پرورش 26/4/1381

2ـ ديدار طلاب و اساتيد مدرسه‌‌ى علميه‌‌ى آيت‌اللَّه مجتهدى 22/3/1383

3ـ بيانات در ديدار معلمان استان فارس 12/2/1387

4ـ ديدار طلاب و فضلا، شبستان امام خميني  29/7/89

5 ـ ديدار با نخبگان و فضلاي حوزه در مدرسه فيضيه

6 ـ بيانات مقام معظم رهبري در ديدار علما و طلاب استان فارس 11/02/1387

پاسخ دهید: